نشست هنر و زيبايي در انديشه فارابي با حضور استادان، دانشجويان، اصحاب رسانه و علاقهمندان برگزار شد.
نشست هنر و زيبايي در انديشه فارابي با حضور استادان، دانشجويان، اصحاب رسانه و علاقهمندان برگزار شد.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، چهارمين نشست از سلسله نشستهاي حكمت هنر اسلامي با موضوع «هنر و زيبايي در انديشه فارابي» روز دوشنبه 9 اسفند در سالن همايشهاي فرهنگستان هنر برگزار شد. در اين نشست «نصرالله حكمت» فیلسوف و استاد دانشگاه شهید بهشتی با موضوع «زيبايي به مثابه مدخل فلسفه در انديشه فارابي» و «ناديا مفتوني» پژوهشگر فلسفه و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و دانشیار دانشکده الهیات و معارف اسلامی، با موضوع «تبيين جايگاه هنر فاضله و هنر - حكمت در فلسفه سياسي فارابي» به سخنراني پرداختند. همچنين اسماعيل پناهي عضو گروه نقد هنر پژوهشكده هنر در ابتداي اين نشست علمي، مروري بر زندگي، انديشه و آثار فارابي داشت. وي در خصوص شخصيت علمي فارابي اظهار داشت: فارابي از بزرگترين فيلسوفان اسلامي است و آغاز فلسفه اسلامي با او آغاز ميشود. شايد افراد ديگري مانند كندي بودهاند، اما او اولين فيلسوف تراز جهاني مسلمانان است كه در سال 259 (ه.ق) در فاراب متولد شد و براي شهر محل تولد او، دو نقل قول وجود دارد؛ يكي فاراب در قزاقستان كنوني است و ديگري شهر فارياب خراسان است كه هر كدام از اين نقل قولها كه باشد، محدوده جغرافيايي ايران بزرگ محسوب ميشود.
وي در زمينه تحصيلات و علمآموزي فارابي ادامه داد: فارابي تحصيلاتش را در بغداد آغاز ميكند و از محضر استادان بزرگي چون «ابو بشر متی بن یونس القنائی» بهرهمند شده است و استعداد خاصي كه در فراگيري علوم و معارف داشته، او را به سرعت از شاگردان آن حوزه متمايز ميكند. فارابي تا مصر و حلب ميرود و تحت حمايت سلسله شيعه حمدانيان قرار ميگيرد. كار اصلي كه فارابي انجام ميدهد، بازگرداندن جريان حكمت به اين منطقه جغرافيايي است. فارابي تلاش ميكند با اقتباس از فلاسفه بزرگ يونان به ويژه آموزههاي اسلامي حكمت را در نزد مسلمانان احياء كند.
پناهي در مورد حوزه تخصصي فارابي افزود: او در زمينههاي مختلفي تخصص دارد و آثاري از خود به يادگار گذاشته كه در حوزه فلسفه، منطق، نجوم، طبيعيات، الهيات، سياست، هنر و ... است و ميتوان او را به تمامي معناي كلمه، حكيم شمرد. فارابي كتابي در جمع بين آراء ارسطو و افلاطون دارد و فيلسوفي عميقاً ديني و اهل عرفان است. او تلاش ميكند از طريق تقرب به دو منبع مهم عقل و وحي به حقيقت دسترسي پيدا كند و از اين طريق فلسفه اسلامي را بنيانگذاري ميكند. او معتقد است كه فلسفه در ذات خود وحدت دارد و حقيقت فلسفي، واحد است و اگر اختلافاتي ميان آراء ارسطو و افلاطون وجود دارد، اختلافات سطحي و تأويلپذير است. او تلاش ميكند كه از طريق اين كتاب، اختلافات ظاهري را رفع كند و توضيح بدهد.
عضو گروه نقد هنر پژوهشكده هنر ادامه داد: فارابي نظرات ابداعي در موارد مختلف دارد كه درباره نوآوريهاي او فرصت پرداختن به آنها نيست. وي قائل به قدمت عالم است و با دادن نظريات خود به تبيين عقلي خلقت عالم به نحوي كه بحث قدمت هم در آن باشد، بپردازد. او تلاش ميكند بين مابعدالطبيعه و الهيات آشتي بدهد و از نظريه صدور نوافلاطونيها استفاده ميكند و با مفهوم عقل فعال، برخي از مشكلات دينداري فيلسوفانه را حل كند و بحث وحدت و كثرت را حل ميكند و وجود پيامبر را متصل به عقل فعال ميداند.
در ادامه نصرالله حكمت استاد دانشگاه شهيد بهشتي به سخنراني پرداخت و اظهار داشت: درباره فارابي صحبت كردن هم بسيار گوارا، لذتبخش و مطبوع است و در عين حال، كمي ميتواند ايجاد غم و اندوه كند، زيرا براي بزرگترين فيلسوفانمان، كمترين زمان و كمترين امكانات اختصاص داده ميشود و اينجا كمي تاسف ميخوريم كه براي مهمترين مباحث و مسايلمان هيچ كاري انجام نميدهيم.
وي با نقد اينكه براي تكنولوژيهايي هزينه ميكنيم كه ميشود با هزينهاي وارد كشور كرد ولي به علوم و فلسفه خود بها نميدهيم، تصريح كرد: صرف پول و هزينه زياد براي وارد كردن تكنولوژي خيلي معقولانه نيست، در صورتي كه اينها را ميتوانيم به راحتي به كشورمان وارد كنيم، اما فارابي مال ماست، پيشينه، كيان و هويت ماست ولي ما فارابي را نميشناسيم و دربارهاش نخواندهايم و ملتي كه نميداند پيشنه و گذشتهاش چيست؟ و از كجا آمده؟ نميتواند به پيشرفت نائل شود.
اين فيلسوف بزرگ در خصوص كتابهاي فارابي يادآور شد: بسياري از كتابهاي فارابي حتي ترجمه نيز نشدهاند، مثلا رساله «الحروف» در ايران چاپ نشده بلكه در خارج از ايران منتشر شده است و اخيرا ترجمهاي از آن شده
است. ميبينيد ما در مورد سياست، تفكر، انديشه فارابي هيچ كاري نكرديم، در صورتي كه، كسي مانند ابن سينا خود را ريزه خوار خوان فارابي ميداند و دشوار است كه در اين زمان كوتاه بخواهم در مورد اين شخصيت بزرگ علمي و اين فيلسوف بزرگ اسلامي صحبت كنم.
وي به رساله «تحصيل السعاده» اشاره كرد و افزود: در اين كتاب فارابي قصد دارد تا راه سعادت را به ما نشان دهد و اين كليد واژه در تفكر فارابي است كه در برابر تفكر يونان دارد. من قبول ندارم كه فارابي پيرو ارسطو بوده است، زيرا هيچ فيلسوفي را نميتوان پيرو يكديگر دانست؛ اصولاً هيچ فيلسوفي را نميتوان پيرو فيلسوف ديگر دانست زيرا فيلسوفي كه پيرو فيلسوف ديگر باشد اصلاً فيلسوف نيست. فارابي بنيانگذار تفكر و فلسفه اسلامي است كه ماهيتاً با تفكر و فلسفه يونان متفاوت است.
نصرالله حكمت درباره واژه سعادت در تفكر فارابي توضيح داد: سعادت در انديشه فارابي در مقابل روش آمده است. به عنوان مثال يونان يعني روش. فارابي و ابن سينا يعني راه و اين دو با يكديگر كاملاً متفاوتند. در فلسفه يونان بايد بر اساس روش گام برداشت، اما در فكر فارابي راه بيشتر از روش اهميت دارد.
وي در تشريح بيشتر اختلاف ميان راه و روش بيان كرد: اختلاف راه و روش در فلسفه اسلامي و فلسفه ارسطويي در اين است كه در فلسفه اسلامي به دنبال حقيقت و راه هستند اما در نزد فلاسفه يونان حقيقت امري مجهول است و فيلسوف يوناني هيچ نشانهاي از اين حقيقت در دست ندارد. گرچه او نيز به شوق حقيقت به فسلفه رو ميآورد و در برابر سوفسطائيان قرار ميگيرد اما به دليل آنكه روش را بر ميگيزند، به حقيقت دست نمييابد و اگر از فيلسوف يوناني بپرسيد اين حقيقتي كه ميجويي، نام و نشانش چيست؟ او هيچ نام و نشاني ندارد به شما بدهد. به ناگزير از روش استفاده ميكند ولي روش فقط ضامن درست انديشيدن اوست. اما در فسلفه فارابي و ابن سينا آن حقيقتي كه فلاسفه يونان ميجويند را پيدا كردهاند، زيرا اتكاي آنان به روش نيست و بيشتر راه را ميجويند و كساني كه به دنبال راه هستند، از خطا و غلط خوفي ندارند و اگر از ما بپرسند كه درست راه رفتن در راه نادرست، صحيح است يا راه رفتن در راه درست؟ بايد گفت؛ رفتن در راه درست، بهتر است.
وي در همين زمينه تأكيد كرد: براي تمام عرفاي مسلمان، بيش از درست راه رفتن، راه درست اهميت دارد و البته نور علي نور است كه ما در راه درست، درست هم راه برويم. يعني اگر شما در راه درست قدم برداريد، ولو كج و كوله هم راه برويد چون در راه درست قدم بر ميداريد، به مقصود خواهيد رسيد. اما اگر بخواهيد روش را در نظر بگيريد و درست راه برويد اما در راهي كه اشتباه است، قدم بگذاريد، به مقصود خود نخواهيد رسيد و اين تفاوت ميان فيلسوفان اسلامي و يوناني است.
استاد نصرالله حكمت به جملهاي از رساله «تحصيل سعادت» فارابي اشاره و خاطر نشان كرد: بايد به اين جمله «معرفه الحق واليقين هي لا محاله جميله» اشاره كنم و بگويم؛ بدون فلسفه و تفكر نميتوان به سراغ زيبايي و هنر رفت: شناختن حق و حقيقت و يقين به حقيقت، بيتريديد زيباست. بدون اغراق اگر بخواهم اين جمله را -كما هو حقها- تفسير كنم، بايد يك كتاب بنويسم، چون فكر ميكنم به اين آدمها خيلي دين داشته و بايد ادا كنيم؛ گرچه بازار تفكر را ترجمهها اشغال كردند. اما با اينها دين داريم و اين آدما مولود ترجمه بسيار آشفته و مضطرباند كه گاه اثر افلاطون را به ارسطو و بالعكس نسبت ميدهند.
وي در تأويل سخن فارابي افزود: لذت ، منفعت و زيبايي سه مفهومي هستند كه فارابي ميخواهد با آنها راه سعادت را نشان دهد و در تشريح اين سه مفهوم ميگويد: اينها هر كدام ميتوانند انسان را به سعادت برسانند. انسان بخشي از زندگياش با لذت و بخشي ديگر با منفعت تامين ميشود و انسان بايد به منفعت و منافع خود برسد، اما آن مفهومي كه فارابي به مفهوم لذت و منفعت جهت و معنا ميدهد، مفهوم زيبايي است. اين دو مفهوم گرچه براي انسان ضروري است اما فقط با مفهوم زيبايي است كه جهت مييابد.
اين پژوهشگر و محقق در انديشه فارابي ادامه داد: فارابي معتقد است كه اين مفاهيم -لذت، منفعت و زيبايي- بايد در خدمت جمع قرار گيرد. به عنوان مثال اگر از منظر فارابي به شهر و تبليغات آن نگاه كنيم، زيبايي تحت غلبه منفعت است و اين منافع است كه دارد به زيبايي جهت ميدهد. منفعتي كه براي خدمت به فرد صورت گرفته است و از ديدگاه او اين شهر فاقد سعادت است و زيبايي در آن حاكم نيست بلكه منفعت حاكم است و شهر را در حيطه خود دارد. زيبايي از ديدگاه فارابي يك مفهوم پيشا فلسفي است نه مفهومي فلسفي.
حكمت تفاوت فلسفه يونان و فارابي را چنين بيان كرد و گفت: دقيقاً در تعريف زيبايي فارابي است كه تفاوت ماهوي فلسفه فارابي و يونان مشخص ميشود. اگر ما تكليف خود را با زيبايي مشخص نكنيم، نميتوانيم وارد ساحت فلسفه شويم. اين عين بيان فارابي است. اگر در هر ساحتي كه ميخواهيم قدم بگذاريم از ديدگاه فارابي بايد زيبايي را بشناسيم.
وي حقيقت را امري لازمه زيبايي دانست و بيان كرد: براي مهمترين چيزهايي كه جز زيرساختهاي تفكر و انديشه و هنر ماست، نيانديشيديم، پيشنهاد فارابي اين است كه هيچگاه از روش به حقيقت و زيبايي نميرسيم بلكه بايد از زيبايي به روش برسيم و زيبايي را از كجا پيدا كنيم؟ اين است كه ميگويم به زير ساختها نرسيديم زيرا ما تكنيك داريم، ما در بسياري از هنرها از تكنيك بالايي برخورداريم اما ايده و تفكر نداريم و فاصلهاي ميان تكنيك و ايده و انديشه افتاده است كه حتي سينماگر ما نميداند چه كند؟
نصرالله حكمت با تشريح حسن و زييايي سخنان خود را به پايان برد و گفت: زيبايي قابل تعريف نيست اگر ما بخواهيم از روش به زيبايي برسيم صرفا به زيبايي محسوس و مادي خواهيم رسيد و اسم آن زيبايي نيست، حُسن نام دارد كه زيبايي كمي دارد و كميات در كنار هم حسن توليد ميكنند و زيبايي در سنت ما از بيان ابن عربي استفاده ميكنم كه ميگويد: جمال و زيبايي بدون جلال معني ندارد و جمال حتما پشت پرده است، آن زيبايي و جمالي كه پشت پرده است، صرفا با فهم من شناخته نميشود و كوشش من اكتشاف است و همه ما به دنبال منطق آن زيبايي هستيم و زيبايي بايد انكشاف پيدا كند و جريان زيبايي هنر دو سو دارد يك سوي آن من هستم كه در صدد اكتشاف است و سوي ديگر آن جمالي است كه پشت حجاب است و بايد عيان شود و ظهور كند.
بنا بر اين گزارش «ناديا مفتوني» پژوهشگر فلسفه و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و دانشیار دانشکده الهیات و معارف اسلامی، با موضوع «تبيين جايگاه هنر فاضله و هنر - حكمت در فلسفه سياسي فارابي» به سخنراني پرداخت. وي در خصوص زيبايي از ديدگاه فارابي گفت: هنوز آنقدر كه فارابي به زمينههاي زيبايي و علم الاجمال توجه داشته، ديگران به آن نپرداختند. فارابي در كتاب «فصول منتزعه» از زمينههاي مختلف هنري نام برده است. فارابي از شعر، آواز، موسيقي به عنوان هنر ياد كرده است و در موسيقي كبير نيز نقاشي را اضافه ميكند.
وي به طبقات مدينه فاضله از ديدگاه فارابي اشاره كرد و افزود: فارابي دركتاب «فصول منتزعه» از طبقات مدينه فاضله نام برده است كه شامل پنج طبقه ميشود. اولين طبقه، گروه افاضل، يعني بخش فضلا و علما. دومين طبقه «ذوالالسنه» اهل خطابه و منبر، آوازخوانان، نويسندگان و شعرا هستند. طبقه سوم مقدرون هستند كه شامل مهندسان، منجمان، پرشكان و ... ميشود. طبقه ماليون شامل كشاورزان، توليد كنندگان، بازرگانان و طبقه مجاهدون كه همان طبقه نيروهاي نظامي و انتظامي است.
دانشیار دانشکده الهیات و معارف اسلامی در توضيح بيشتر اين مباحث ادامه داد: فارابي ميگويد؛ رئيس اول پيامبر، خاص مطلق و جانشينانش هستند كه ميبايست حكيم هم باشند. يعني پيام سعادت بايد از طريق رئيس اول حكومت به مردم منتقل شود. مردم نيز براي حكومت دو مهارت جودت اقناع و جودت تخيل بايد داشته باشند تا در تصديق رئيس حكومت عمل كنند.
مفتوني در خصوص مدينه فاضله فارابي تصريح كرد: فلسفه وجودی مدینه فاضله فارابی، رساندن انسانها به سعادت است. همچنانکه هدف غایی ریاست در مدینه، تسهیل راههای تحصیل سعادت برای اهل آن است. ازاینرو، درک جامع از فلسفه مدنی فارابی، وابسته به شناخت مفهوم سعادت در نظام فکری او دارد. سعادت در منظومه فلسفی وی، با نظریه معرفت وی پیوند دارد. اداره غایی مدینه به دست خدایی است که عقل فعال را فرشته نگهبان مدینه و واسطه انتقال فیض او به قوای ناطقه و متخیله رئیس از طریق او، به جمیع اهالی مدینه قرار داده است. سعادت، پاداش کار نیک و ترک کار زشت نیست، بلکه نتیجه آن است، بهعبارت دیگر، معلول فضیلت و از سنخ آن است.
اين نشست با پرسش و پاسخ حاضران به پايان رسيد.