
يك استاد ارتباطات معتقد است: «سهم روزنامههاي سياسي، اجتماعي در كشور بسيار بالاست كه عملا نشريات حكومتي است كه لباس مطبوعات برتن كرده و به قدرت متصل هستند.»
دومين نشست از سلسله نشستهاي «مكتب خبر» با عنوان «مدل آرماني ارتباط سه سويه ملت- مطبوعات- دولت»؛ با همكاري روابط عمومي فرهنگستان هنر و حضور اساتيد ارتباطات، پژوهشگران و علاقهمندان اين عرصه عصر يكشنبه، 27 آبان در سالن همايشهاي فرهنگستان هنر برگزار شد.
دکتر محسنیان راد، سخنان خود را با آروزی سلامتی و ادای احترام به پدر علم ارتباطات ایران، پروفسور کاظم معتمدنژاد، آغاز کرد و با توجه به تلاش های پیگیرانه وی درخصوص طرح مدل مطبوعاتی ایران اظهار داشت: «اگر اساتيد ارتباطات درباره الگوي مد نظر اين نشست كمك كنند شايد از شرايطي كه در آن هستيم كه زياد هم مطلوب نيست، بتوانيم خارج شويم.»
وی صورت بندی مباحث خود را در سه محور قابل پرداخت دانست: «در اين نشست به سه مبحث ميپردازم نخست "شناخت نوع مثالي مطبوعات"، سپس به مسئله "نقد سه دهه بايد و نبايد حكومتمردان براي مطبوعات (با اين برداشت كه نوعي سرگرداني در تبيين مدل آرماني آن در اين سه دهه مشاهده ميشود) اشاره ميكنم و در آخر پيشنهاد "مدل آرماني" را ارائه خواهم داد.»
محسنيان راد به تشريح نوع مثالي مطبوعات پرداخت و گفت: «نوع مثالي مطبوعات همان اصطلاح Ideal type از ابداعات جامعه شناس آلماني «ماكس وبر» است كه به «نمونه ايده آل» برگردان شده است. در حالي كه مقصود ماكس وبر نمونه ايده آل نبوده است. ما در ابتدا براي تحقيقات خود به يك نمونه نياز داشتيم و اين نمونه مثالي مطبوعات ايران را در نظر گرفتهايم.»
اين استاد ارتباطات ادامه داد: «در اين تحقيق سعي نكرديم تا نشريه خاصي را مورد بررسي قرار دهيم بلكه سعي شد در مدت يك ماه تمام نشرياتي كه در ايران منتشر ميشوند، مورد بررسي قرار گيرند كه اعم از نشريات محلي، خبري و ... ميشدند.»
محسنيان راد ادامه داد: «در اين راستا تيم تشكيلاتي سنگيني براي اين كار انتخاب شد و به به نتايجی دست يافتيم که اولین آن ها این بود که از مطالب منتشر شده در يك نشريه 65 درصد مطالب خواندني است 23 درصد آن آگهي و تبليغات است و فقط 12 درصد ديدني است. كه البته تصاويري كه در نشريات به كار برده ميشود تنها جنبه تبليغاتي دارد تا اينكه عكسهاي مرتبط با خبر باشد.»
وي در همين زمينه ادامه داد: «خصلت دوم نشريات در ايران آن است كه قسمت اعظمي از سطح زير چاپ در كشور، مركزگرا (تهران محور) است. بنابر اين سهم نشريات محلي بسيار ناچيز است. و از اين مقدار، سهم روزنامههاي سياسي، اجتماعي بسيار بالاست كه عملا نشريات حكومتي است كه لباس مطبوعات برتن كرده و به قدرت متصل هستند.»
وي در ادامه سخنان خود گفت:« از 24 روزنامه سراسري كه طي يكماه بررسي شد پنج روزنامه همشهري، جام جم، كيهان، اطلاعات و ايران از جمله روزنامههاي پرتيراژي هستند كه به حكومت وابستهاند و اين پنج روزنامه متاسفانه 70 درصد كل آگهيهاي تجارتي را در دست دارند كه اين امر در دوام و بقاء اين جرايد كمك شاياني بوده است. برخي از روزنامههاي حزبي نيز كه با مرجع حزبي خاصي در ارتباطند نيز از اين قائده مستثني نيستند به عنوان نمونه تمام آگهيهاي ثبتي كه مربوط به قوه قضاييه است به صورت 4 صفحه در روزنامه رسالت منتشر ميشود. بنابر اين اين نشريه با هر تيراژي ميتواند به حيات خود ادامه دهد. در اين تحقيق مشخص شد كه سهم آگهي و تبليغات در روزنامههاي چپ نصف روزنامههاي راستي است.»
مولف کتاب ارتباط شناسی همچنین یکی از یافته های مهم این پژوهش را «جای خالی مطبوعات محلی» دانست و توضیح داد:« روزنامههاي محلي در ايران جايي ندارند اين روزنامهها اغلب مطالبي كه در روزنامههاي سراسري تهران منتشر ميشود را با فاصله زماني كوتاهي در روزنامههاي خود انتشار ميدهند و بر اين اساس تنها 10 درصد از كل مطبوعات ايران به روزنامههاي محلي اختصاص دارد كه اگر از روزنامه هایی مانند خراسان که پخش سراسری دارند، صرف نظر شود، این میزان 3/5 درصد مطبوعات محلی را نشان خواهد داد.»
اين استاد روزنامه نگاري پس از ارائه گزارش درباره ميزان انتشار جرايد در تهران و شهرستانها به مطالب و محتواي روزنامهها از جنبه نقد پرداخت و افزود:« در بخش دیگری از این پژوهش به كمك نرمافزار 10103 صفحه روزنامه بررسي شد، تنها 726 صفحه، يعني 7 درصد به مطالب انتقادي اختصاص دارد. و بر اين اساس 93 درصد مطالب به ستايش، آگهي، عكس و تصاوير اختصاص دارد. ضمن آنكه اين 7 درصد انتقاد نيز شامل نقد درباره يك تيم ورزشي، طلاق، مسائل مربوط به حمل و نقل اتوبوس های موسوم به بی آر تی و امثال این نیز می شد.»
محسنيان راد از اصطلاح «نق» در مقابل «نقد» ياد كرد و به خصلتهاي يك روزنامهنگار خوب اشاره كرد و ادامه داد:« در دومين دوري كه اين تحقيق مجددا تكرار شد از اصطلاح «نق» در مقابل واژه « نقد » استفاده كردم. زيرا حتي نقدها نيز نقد كاربردي نبود و بيشتر مفاهيم بيخطر و در واقع جنبه نق زدن بود. در حالي كه يك روزنامه نگار بايد شهامت داشته باشد، دچار خودسانسوري نشود و در نهايت به دنبال نفع جامعه باشد. و اگر جهت گيري منفي به موارد بيخطر مانند عملكرد يك تيم فوتبال ، عملكرد اتوبوسراني سطح شهر، بالا بودن ميزان طلاق و ... را از اين ميزان بكاهيم، تنها 3 درصد از مطالب روزنامهها به نقد اختصاص ميگيرد و اگر این نقدها را نیز در دو بخش «نقد موضوعات حساس» و «نقد ملازم با ریسک بالا» مورد بررسی قرار دهیم، نقدهای ملازم با ریسک بالا تنها 16 صدم درصد را به خود اختصاص می دهند.»
وي سپس به تشريح و مقايسه نقد در جوامع در حال گذار و مدرنيته پرداخت و تصريح كرد:« مشكل مهم اين است كه ما يك جامعه در حال گذار هستيم و عبور از سنت به مدرنيته ميزان خطا را بالا ميبرد. به اين معنا كه الگوي جوامع سنتي، راهکارهاي سنتي است، اينکه خردمندان در گذشته در مواجهه با مسائل چطور برخورد ميکردند، اما سيستم مدرن به دنبال دانش و خرد و انديشه ميرود. جامعه در اين وضعيت با انباشت نارسايي مواجه است و اگر روزنامهنگار بخواهد به سمت نقد برود کار او بسيار سخت ميشود.»
اين استاد دانشگاه در ادامه به وضعيت نشريات در كشور پرداخت و گفت:«خودسانسوري و ترس از توقيف در کنار مشکلات ديگري که به آن اشاره کرديم موجب ميشود نقش ديدهباني و نقد روزنامهنگار کمرنگ شود. در ايران باور بسياري بر اين نيست که روزنامهنگاران بايد ديدهباني کنند. نتيجه اين است نقد پردهپوشانه همراه با خودسانسوري و کنایه و استعاره رواج پيدا ميكند كه از جنس عاطفی است و این موجب سرخوردگي و رفتارهاي انفعالي ميشود. در حاليكه در جوامع پيشرفته، نقدها ادراكي، مستدل، فاقد خود سانسوري است در واقع نقش مطبوعات در جوامع پيشرفته ديدهباني است.»
محسنيانراد با اشاره به واژه «نقد سازنده» گفت: «مسئولان وقتي از نقد گله ميکنند ميگويند نقد بايد سازنده باشد. اين عنوان در اتحاد جماهير شوروي ابداع شد و واژه ای ابداعی در دنياي ارتباطات نيست. در يک تحقيق از جمعي از روزنامهنگاران پرسيده شد که نقد سازنده را چه معني ميکنند و اغلب آنان به شکلي از نقد اشاره کردند که علاوه بر ديدن بديها، خوبيها را هم ميبيند و همچنين راهکار ارائه ميدهد. اين تعبير و اين خواست کاملا بيمعنا و به دور از معناي واقعي نقد است. هيچ دليل ندارد روزنامهنگاري که اتفاق يا موضوعي را نقد ميکند آنقدر تخصص داشته باشد که درباره آن پيشنهاد هم بدهد. نقد چيزي است که در آن جهتگيري منفي وجود داشته باشد.»
پس از تشريح مفاهيم و وضعيت نقد در جوامع گوناگون، وي به سردرگمي دولتمردان ايران درباره وضعيت نقد در رسانهها پرداخت. وي معتقد است:« وضعيت کنوني مطبوعات ما محصول سه دهه بايدها و نبايدهاي گوناني است که از سوي دولتمردان ارائه شده است. براساس تحقيقاتي كه در سه دهه گذشته انجام شد، 61 درصد آنان مطبوعات را نقد كردهاند، 28 درصد تعيين کردهاند که روزنامهنگاران چه کار بايد بکنند و در 10 درصد ستايش را ديدهايم. و به اين نتيجه رسيديم که میان حکومتمردان حتی درخصوص 50 درصد باید و نبایدها نیز توافقی وجود ندارد.»
محسنيان راد تاكيد كرد: «روزنامه نگاري رشتهاي كاملا علمي است و نميشود افراد با زمينهها و تخصصهاي گوناگون در آن نظر بدهند، در حالي كه در تحقیق مشخص شد که تنها 6 درصد از اهالي مطبوعات داراي تحصيلات مطبوعاتي هستند این میزان بعدها به 11 درصد افزایش یافت و به اين ترتيب ورود افراد غير متخصص به اين عرصه اجازه مي دهد تا مطبوعات مورد انتقاد قرار گيرد.»
پژوهشگر کتاب سه جلدی ایران در چهار کهکشان ارتباطی به تشريح مدل آرماني پرداخت و عنوان كرد: «در مدل آرماني به واژه «جهر» اشاره ميكنم كه به معناي بانگ برداشتن است. هدف از بانگ برداشتن رساندن پيام به عدهاي بيشتر و در فاصلهاي دورتر است. اگر جهر را در قرآن معادل رسانه بگيريم و اين نکته را در نظر داشته باشيم که خداوند در قرآن در آيه 148 سوره نساء نقل به مضمون فرموده من دوست ندارم کسي از جهر استفاده کند مگر آنکه بر او ظلم شده باشد؛ اين بيانيهاي است که تاکيد ميکند در جامعه اسلامي بايد در مقابل ستم بانگ برداشت بر همين اساس مهمترين کارکرد رسانه در نظام اسلامي بايد ديدهباني و نقد ستم باشد. ستم را هم ميتوان در چهار نوع ستم مردم بر مردم، ستم حکومت بر مردم، ستم مردم بر حکومت و ستم مردم بر طبيعت برشمرد. همچنين از امامان شنيدهايم که گفتهاند بهترين دوست کسي است که عيبهايم را به من هديه ميدهد»
دکتر محسنيانراد با اشاره به الگويي که وضعيت ارتباط بين مطبوعات، دولت و مخاطب را نشان ميداد متذکر شد: «دولت بايد داده به مطبوعات بدهد نه اطلاعات، مطبوعات بايد اطلاعات به مخاطب بدهند نه داده. مطبوعات بايد جايگاه نخبگان باشد و دولتيان بايد در نقش پاسخگو ظاهر شوند نه بازبين.»
بنابراين گزارش، در ابتداي اين نشست نيز دكتر حسن نمكدوست به تشريح برخي اهداف و عملكرد موسسه «مكتب خبر» پرداخت و اظهار داشت: «اين موسسه يك موسسه آموزشي است كه در حوزه ارتباطات و روزنامهنگاري فعاليت دارد و داراي شوراي علمي متشكل از استادان برجسته روزنامه نگاري و ارتباطات همچون يونس شكرخواه، حسين انتظامي، گيتا علي آبادي، احمد توكلي و تني چند از ديگر استادان صاحب نام اين حوزه است. يكي از اهداف اين موسسه برگزاري نشستهاي تخصصي با موضوعات مختلفي است كه در حوزه روزنامهنگاري و ارتباطات كمتر به آن پرداخته شده تا ضمن آسيب شناسي بتوانيم شاهد پيشرفت روزافزون در اين حوزه وسيع باشيم.» اين نشست با پرسش برخي حضار و پاسخهاي محسنيان راد و نمكدوست به پايان رسيد.
|