استاد مصطفي كمالپورتراب، مدرس و محقق بزرگ كشورمان در عرصة موسيقي است كه فرهنگستان هنر به پاس بيش از نيمقرن تلاشهاي ارزشمند او در اين عرصه، مراسم بزرگداشتي را روز 29 ارديبهشت ماه در مركز هنر پژوهي نقشجهان برگزار كرد و موسيقيدانان و هنرمندان نامي كشور در اين مراسم از مقام والاي اين استاد بزرگ تجليل كردند.
استاد مصطفي كمالپورتراب، مدرس و محقق بزرگ كشورمان در عرصة موسيقي است كه فرهنگستان هنر به پاس بيش از نيمقرن تلاشهاي ارزشمند او در اين عرصه، مراسم بزرگداشتي را روز 29 ارديبهشت ماه در مركز هنر پژوهي نقشجهان برگزار كرد و موسيقيدانان و هنرمندان نامي كشور در اين مراسم از مقام والاي اين استاد بزرگ تجليل كردند.
در اين جلسه كه رياست آن را استاد شاهين فرهت به عهده داشت، سعي برآن بود كه ويژگيهاي آموزشي، حرفهاي و علمي استاد پورتراب مورد بحث و بررسي قرار گيرد و از خدمات باارزش او به دنياي موسيقي تقدير و تشكر به عمل آيد.
در ابتداي مراسم، آقاي ميرزماني با عنوان اين مطلب كه خود را شاگرد كوچكي براي استاد ميداند و مطالب بسياري را در طول سالها در محضر ايشان آموخته، دربارة توانايي موسيقايي و شخصيت حرفهاي وي گفت: «استاد پورتراب براي اولينبار در ايران تكنيك جديدي را در هنرستان موسيقي ايجاد كردند كه تا قبل از ان وجود نداشت. همچنين براي آموزش سلفژ، استاد با توجه به شناختي كه از توانايي تكتك شاگردها داشتند، قطعات را بر روي تابلو مينوشتند و ما ميخوانديم. اين بعد آموزشي ايشان براي همه روشن است و همة كساني كه در عرصة موسيقي فعاليت دارند، از شاگردان ايشان بودند.»
«اشراف كاملي بر تئوري و علم موسيقي دارند، اما هميشه خود را يك طلبة در حال آموختن ميدانند و بارها در جلسات مختلف اين جمله را گفتهاند كه اگر من اشتباه ميكنم، شما درستش را به من بگوييد.»
ميرزماني همچنين استاد پورتراب را به عنوان يكي از استوارترين تكيهگاههايش در زندگي هنري، خانوادگي و اجتماعي معرفي كرد و ايشان را مشاور بسيار خوبي براي مسائل مختلف دانست.
پس از آن نوبت به داوود گنجهاي، يكي از موسيقيدانان خوب كشور رسيد تا چند كلمهاي از پورتراب و ويژگيهاي شخصيتي او بگويد. گنجهاي پس از ذكر اين موضوع كه صحبت كردن دربارة پورتراب كه استاد همة موسيقيدانان است، هم خيلي سخت و هم خيلي راحت است، گفت: «مهمترين مسالهاي كه در مورد ايشان در ذهن من است، اين است كه كسي بدون توقع و بدون درخواست پاداشي به جامعه و به هنرمندان كمك كند. استاد، يك معلم نمونه است و الان هيچ تئوري نيست كه نوشته شود و از گفتههاي استاد پورتراب در آن نباشد.»
او بزرگترين ويژگي شخصيتي استاد را نظم وي و تعهدي كه نسبت به جامعه دارند، عنوان كرد و ادامه داد: «در بسياري از شوراها مثل شوراي عالي موسيقي خانة موسيقي و شوراي كاربردي و راهبردي وزارت ارشاد جناب پورتراب، همكار عزيز ما هستند كه هميشه اول وقت حضور دارند و تا آخر وقت ميجوشند.»
گنجهاي در پايان صحبتهايش پس از آرزوي پايداري و سلامتي براي استاد، گفت: «حرفهايي در دل ما هست كه نميتوانيم آنها را بيان كنيم و اي كاش كه ساز اينجا بود تا به جاي آن برايتان ساز ميزدم.» و اتفاقاً دقايقي بعد ويولني را برايش آوردند و او هم به قول خودش فقط به عشق آقاي پورتراب، لحظاتي حاضران را ميهمان نواي سازش كرد.
نظم و پشتكار ويژگي بارز استاد است پس از آن محمد سرير پشت تريبون رفت و با ذكر اينكه استاد پورتراب يك سرمشق واقعي به خصوص براي جوانهايي است كه به دنبال رمز موفقيتها ميگردند، گفت: «اولين بعد شخصيتي استاد كه بسيار پراهميت و همچنين بسيار ارزنده است، انضباط ايشان است. نكتة مهم ديگر پشتكار است. استاد هميشه آمادة يادگيري است؛ در حاليكه اين پشتكار و تفكر را اغلب ما نداريم. نكتة حائز اهميت ديگر دقت ايشان به مسائل و ديدن زاويههاي مختلف از يك موضوع است كه اين موضوع در بررسيها اهميت خاصي دارد به خصوص در حوزة هنر كه عادت به نگاه علمي خيلي كم و نگاهها بيشتر حسي است. علاوه بر همة اينها جوهرة بخشندگي در حوزة تعليم، يكي از شاخصههاي وجودي استاد پورتراب است كه در ما كمتر ديده ميشود.»
او دربارة آثار استاد بر اين امر تاكيد كرد كه علاوه بر كيفيت فني بسيار غني، اين آثار به ذهن و مذاق جامعة ايراني هم خيلي خوشايند و نزديك است. و اين رمز و راز خيلي مهمي در آثار موسيقي است كه يك نفر بتواند كار پيچيده و ارزشمندي از نظر محتوا و كيفيت انجام دهد و در عين حال مخاطب ايراني را ارضا كند و به او نزديك شود. البته اين بخش از نظر فرهنگي هم بسيار مهم است چرا كه شنونده را ارتقاي فكر و انديشه ميدهد، ذهن او را باز ميكند و ذائقهاش را تغيير ميدهد تا نسبت به كارهاي ديگر خيلي، سهلانديش نباشد و هر چيزي را خيلي زود قبول نكند.
محمد سرير در پايان، اين اساتيد را حلقة زنجيري از دورهاي دانست كه جايگزينيشان بسيار سخت است و گفت: «ما نسل جديد را ميبينيم كه واقعاً تواناييهاي فني و علمي را پيدا كرده ولي آن اهليت و معرفتي را كه نسبت حب هنر، جامعه، فرهنگ و انسانهاي ديگر بايد داشته باشد، ندارد كه به نظر من اين كمبود بسيار بزرگي است و اميدوارم استاد پورتراب و امثال ايشان هميشه پايدار و استوار باشند در هنر و فرهنگ ايران.»
معلمي سرشار از انرژي فاضل جمشيدي، يكي ديگر از حاضراني بود كه در چند كلمه و بسيار كوتاه از زحمات شايان استاد پورتراب تقدير كرد. او عنوان كرد كه دو نفر در زندگيش نقش بزرگي داشتند، يكي استاد پورتراب و ديگري دكتر طوسي كه يك وكيل است. جمشيدي، استاد را سرمشق انرژي بودن دانست و گفت:«من هر زمان احساس ميكنم دارم خسته ميشوم، ياد پورتراب ميافتم. انسانها از زواياي مختلف قابل دسترسي هستند و به نظر من يكي از زواياي مهم استاد، انرژي فراوان و درياي علم و دانش ايشان است.»
شاهين فرهت نيز چند كلمهاي را به گفتههاي سايرين افزود و با اشاره به خانوادة موسيقيدان و معلم مصطفي كمالپورتراب، او را يك معلم نمونه و پرانرژي و در آموزش، بسيار جدي معرفي كرد. او تاكيد كرد كه در موسيقي هرگز از دهان استاد، سخني نابهجا خارج نميشود و هر حرفي كه ايشان در اين زمينه ميگويند، قابل استناد است.
آقاي پيربابايي به عنوان آخرين فردي كه از استاد تشكر و تقدير ميكند، صحبت كردن دربارة پورتراب را با بيش از نيمقرن فعاليت، كاري بسيار مشكل خواند و فقط در چند جمله گفت: «آقاي پورتراب، يك هنرمند به واقع متعهد است كه اعماق اين كلمه را شكافته و به آن عمل ميكند گويي كه باخود عهدي دارد و هر وقت ايشان در جلسات ما در مركز موسيقي هستند، ما احساس ميكنيم ميتوانيم با پشتوانة علمي، تجربي و تعهدي به نتيجة جلسه اعتماد و اعتقاد داشته باشيم.»
تعلمي كه به تعليم بدل شد. در پايان، نوبت به خود استاد مصطفي كمالپورتراب رسيد تا در مراسم بزرگداشت خود چند كلمهاي صحبت كند. او جملات خود را اينگونه آغاز كرد: «اكنون كه دوستان بسيار عزيزم با ذكر مطالب شيرين و ارزشمند و حتي مبالغهآميز، مرا مرهون محبتهاي خود كردند، بر خود واجب ميدانم از اولياي محترم و تمامي كاركنان فرهنگستان هنر كه با وجود مشكلات بسيار، به منظور هر چه بهتر برگزار كردن اين مجلس بزرگداشت، وقتگرانبهاي خود را صرف كردند، سپاسگزاري كنم و اميدوارم لياقت اين محبتها را داشته باشم.»
او در ادامه چكيدهاي از داستان زندگي خود را از هنگامي كه در سن 6، 5 سالگي موسيقي را به صورت آزاد شروع كرد و سپس به هنرستان موسيقي رفت، شرح داد. از دوران نوجوانيش گفت و از هنگامي كه در زمان ورود متفقين به ايران، به دلايل خاصي پسرش ناپديد شد و او در سن 17 سالگي سرپرستي خانوادهاش را به عهده گرفت و همراه با اين سرپرستي به تحصيلاتش نيز ادامه داد.
از بورسيهاي حرف زد كه توسط دانشگاه آنكارا به او و مرحوم حسين ناصحي و مرحوم باغچهبان تعلق گرفت اما او به دليل همان سرپرستي كه عهدهدارش بود نتوانست به همراه دو دوست ديگرش اين بورسيه را قبول كند. همچنين از دوران استخدام خود با حقوق 96 تومان در وزارت فرهنگ صحبت كرد و در پايان هم داستان چگونگي ابداع كوان تايز را، كه در زمينة ريتم و زمان و اجزاي آن در موسيقي است بازگو كرد. همان هنگامي كه در سال 1968 به عنوان يكي از مدرسان هنرستان عالي موسيقي و مدرس كنسرواتوآر تهران به فرانسه رفته بود تا در رشتة سلفژ و هارموني با پيشرفتهاي آنجا آشنا شود و تجربه كسب كند اما با ابداع كوانتايز و آموختن بسياري از مطالب به هنرمندان فرانسوي، باعث شد تا بيشتر، آنها از محضر او كسب فيض كنند.
استاد مصطفي كمالپورتراب علاوه بر ابتكارات و ابداعاتي كه در عرصة موسيقي داشته، تاليفات و ترجمههاي متعددي را نيز در اين زمينه به جامعة هنر و موسيقي عرضه كرده است و همچنين آثار موسيقايي زيبايي نيز به ثبت رسانده كه از آن ميان ميتوان به "والس در دومينور براي پيانو"، "فوك سهصدايي در دومينور براي پيانو"، "مسئوليت هفت پيكر در 9 قسمت براي اركستر سمفونيك"، "آواز بيگفتار دوقطعه براي اركستر زهي" و... اشاره كرد.
در پايان اين مراسم بزرگداشت، لوح سپاسي از سوي فرهنگستان هنر به استاد پورتراب هديه شد.
|