بررسی آثار و جایگاه استاد مهدی حسینی، عضو پیوسته فرهنگستان هنر و استاد فرشته غازی راد همزمان با نشست علمیتخصصی نقد و تحلیل آموزش استاد-شاگردی در هنر ایران انجام شد. به گزارش روابطعمومی فرهنگستان هنر، عصر چهارشنبه 19 دیماه 1403، بدرالدین احمدی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، مینو خانی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، بهنام کامرانی، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر و بهنام زنگی بهعنوان دبیر نشست و رئیس مؤسسه صبا، پیرامون پیوند خردورزی با پروژههای هنری فاخر، عناصر بومی در آثار نقاشان معاصر ایران و نیز تأثیرات میانفرهنگی و موج نو در آموزش استاد-شاگردی به سخنرانی و تبادل نظر پرداختند. در ابتدا بهنام زنگی مدیریت هدفمند انتقال دانش و تجربه را یکی از دستاوردها یا انتظارات از نظام آموزشی دانست و گفت: بخشی از آموزش ما تابع الگوهای آکادمیک و بخش دیگر تابع شیوه استاد-شاگردی است. از آنجا که با مدلهای بلاتکلیف کنونی پرورش هنرمند کمتر اتفاق میافتد و همه ارزشهای هنری قابل انتقال نیست، باید دید چگونه میتوان در یک رویکرد خردورزانه دانش و تجربه را به پروژههای هنری فاخر ختم کرد.
در ادامه بدرالدین احمدی خاطرنشان کرد: در نظام استاد-شاگردی یکسری روشهای سنتی وجود داشت که همه از آن مطلعیم. به عنوان مثال ما نیازمند استاد و نظامنامه ذهنی وی هستیم که به صورت ایده پرورش یابد و در نهایت قابل بهرهبرداری و ترویج باشد. اما روشهای امروزی شامل فرایندهای میانرشتهای میشوند و علاوه بر آموزش شفاهی و تمرین، نیازمند پژوهش و پایش سیستماتیکی هستند که از مرحله صفر تا بهکارگیری را شامل شود. اروپا از سال 1900 با به رشته تحریر درآوردن این منابع و مکتوب کردن این اسناد در قالب دستاوردهای قابل عرضه و فروش، خطکشهای منظمی را ایجاد کرد و تحولات پایهای را بنیان نهاد. بحث اصلی این است که این همه تلاشی که نهادهای آموزشی و و خانواده و اجتماع از کودکی برای افزایش دانایی انجام میدهند، منجر به ایجاد یک بانک ذهنی میشود که به تنهایی کارایی ندارد. این دانایی باید با پژوهش و تمرین به توانایی تبدیل شود و با نظارت استاد به محصول یا فرآیندی برسد که قابلیت تجاریسازی به صورت یک مقاله، یک اثر هنری، یک دستاورد مثلاً در حد نوبل دارد.
وی در همین زمینه ادامه داد: این روند میتواند با ایجاد قابلیت عرضه و توزیع از دانشگاه به شهر، به کشورهای همجوار و به کشورهای سایر مناطق جهان تغییر فرهنگی ایجاد کند و با بازگشت به فرهنگ مبدأ، آن را ارزشمندتر و پُربارتر کند و قابلیتهای اجرایی آن عرصه را افزایش دهد. این امر در همه عرصههای هنری از قبیل تجسمی، موسیقی و ... صادق است. فرآیند و چرخه ایجاد شده در این حوزه، به تدریج تکمیل میشود و شکلی از دانش با مختصات کمی را تشکیل میدهد. سپس از لایههای ابتدایی فراتر میرود و در لایههای بالاتر به فضای خرد متصل میشود. فضایی که در آن جنس دادهها، کیفی میشود و قابلیت ارتباط دوسویه، تجزیه و تحلیل و بهرهبرداری متناسب با مخاطبهای مختلف را فراهم میکند. این پژوهشگر این فرایند را منتج به سفارشپذیری دانست و افزود: در نتیجه شما سفارشپذیر میشوید و میتوانید آن محصول اولیه را تبدیل به محصولی کنید که بدون تغییر زمینه اصلی، متناسب با تغییرات مخاطب قابل بهرهبرداری باشد. اینجاست که آن انتقال به فضای تعالی و رشد شکل گرفته است و اصولا قابلیت ارزیابی عملکرد در فضای تعالی شکل میگیرد و شما برای گامهای بعدی آماده میشوید. وی ادامه داد: اگر همین روند در فضای علمیآموزشی کل کشور اتفاق بیفتد، نوعی رستگاری اجتماعی و رستگاری جامعه فکری محقق میشود. نوعی نیشن برندینگ(nation branding) و یا نیشنالی برندینگ(nationaly branding) یا اینترنشنال برندینگ(international branding) به وجود میآید. اثر شما در جایجای جهان به عنوان یک سفیر معرف فرهنگ شما میشود و آن را توسعه میدهد. این امر زمانی محقق میشود که مرامنامههای مکتوب سازمانهای ما در مدیریت پروژههای هنری دارای ارتباطهای سازمانیافته و قابل پایش باشند. احمدی با ذکر نمونههای متعدد به مباحث مربوط به مدیریت پروژه، ذینفعان، بهرهبرداران، ریسک پنهان، یکپارچهسازی و ... سخنان خود را به پایان رساند. در ادامه مینو خانی به بررسی عناصر بومی در آثار نقاشان معاصر ایران با تمرکز بر آثار استاد غازی راد پرداخت. وی با تاکید بر اینکه خود در سیستم استاد و شاگردی رشد کرده است، گفت: شاگردان یک استاد علاوه بر اینکه هنر او را میآموزند، باید امتداد علمی و هنری آن استادان باشند و حتی بالاتر از آن در شناساندن ایشان به عنوان مرجع فکری و هنری نیز تلاش کنند. باید آثار آنها را ثبت کنند، به آن وجه علمی دهند، آنها را مکتوب کنند و به نقد و بررسی بگذارند. زیرا آنچه که بعد از اثر خلق میشود، آن را ماندگار میکند.
خانی ورود عناصر بومی در نقاشی معاصر ایران را از دهه 40 و هنرمندان نسل سقاخانه دانست و ریشههای این نمود را در اعصار مختلف مورد توجه قرار داد. وی با تکیه بر سفالینههای مناطق مختلف از به تصویر کشیدن نشانههای مخصوص به هر فرهنگ، زیست بوم و سبک زندگی در آثار هنری سخن گفت و افزود: این عناصر بومی که در هر دوره معنای خاصی داشته است به مرور زمان معنایی فراتر از فرم ظاهری پیشین پیدا کردند و هنگامی که در قالبهای هنری ظاهر شدند، لایههای معنایی عمیقتر و دقیقتری ایجاد کردند که امروز برای مخاطب معنایی فراتر از آنچه در ذهن هنرمند در زمان خلق اثر وجود داشته، تداعی میکند. این عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد، در لحظه زندگی کردن و در لحظه خلق کردن را از ویژگیهای آثار فرشته غازی راد دانست و گفت به نظر میرسد در پالت رنگ، در نمادها و در تمام عناصری که به دست ایشان خلق شده، صدا و موسیقی زندگی جاری و ساری است. بهنام کامرانی دستاوردهای فکری و تصویری تازه استاد حسینی را در میان هنرمندان مدرن و معاصر قابل توجه ارزیابی کرد و گفت طیف گستردهای از نوآوریهای ساختاری و موضوعی در آثار ایشان دیده میشود. به علاوه طراحیهای ایشان به عنوان یک رسانه مستقل و قدرتمند، قسمت مهمی از فعالیت تصویری و نمایشگاهی ایشان را شامل میشود. حتی برخی از مجموعهها از جمله قصصالانبیا، کلیلهودمنه و زیلو در قالب طراحی کار شدهاند. تفاوت طراحی و نقاشی استاد حسینی هم قابل تأمل است. نقاشیهای عقلمدارانه باانضباط و فرمگرا در برابر طراحیهای فراسیال و بداههگرا. نکته دیگر تبدیل نوآوریهای تصویری به فرهنگ و میراث فرهنگی است و اینکه دستاوردهای تصویری هنر مدرن ما چقدر در فرهنگ ما رسوخ کرده است. در این زمینه هم استاد حسینی از معدود هنرمندانی است که در نوشتهها، در تدریس و در آثار خود نوعی از زیباییشناسی زندگی روزمره و اهمیت عناصر شهری را ثبت کرده است.
وی در ادامه از جایگاهشناسی، عقلگرایی، بلوغ تصویری، شناخت پیکره و فرم و فضا، جنبههای انتزاعی و رمزآلود آثار حسینی سخن گفت. تأثیر وقایع اجتماعی مثل بمبارانهای تهران و جنگ را بر ازهمگسیختگی فرم در نقاشیهای او یادآور شد و به چگونگی بروز شخصیتهای زنانه به دنبال مرگ دخترشان در جوانی اشاره کرد. همچنین با واکاوی سیر آثار به تنوع رنگ، تمرکز بر نقوش، موضوعات نمادین، دستخط خاص نویسنده و جنبههای مدرن و نوآورانه کار مهدی حسینی پرداخت. در پایان بهنام زنگی، رئیس مؤسسه صبا گفت: بر خلاف سیستم آکادمیک امروزی، مکتب استاد-شاگردی یک روش واقعی است که در آن هنرجو همزمان با آموزش، تعلق خاطر هم پیدا میکند. شاید اولین تجارب این نوع از آموزش هنر را از زمان کمالالملک داشته باشیم که از میان 70 تن از شاگردان ایشان حدود 50 چهره سرشناس به چشم میخورد. در دوره ما کسانی مثل استاد مهدی حسینی توانستهاند رگههایی از آموزش مکتب هنری ایرانی را که استاد در شاگردان تعلق خاطر ایجاد میکند، محقق سازند. اثربخشی و برخورداری از ریشههای ایرانی، نکته برجسته دیگری است که با وجود تنفس در فضای مدرن در شخصیت جامعالاطراف ایشان محرز است و وظیفه ما و مدیران فرهنگی جامعه ماست که قلههای فرهنگیهنری را به جامعه معرفی کنیم. این برنامه پیوست علمی آیین نکوداشت و افتتاحیه نمایشگاه منظومه آبی بود که تا 30 دیماه در گالری خیال مؤسسه صبا پذیرای بازدیدکنندگان است. همچنین پرسش و پاسخ صمیمانه میان حاضران و هنرمندان و رونمایی از نسخه منتشر شده مجموعه آثار از دیگر نکات مورد توجه این نشست علمی بود. |
||
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
متن تصویر: | |