نشست علمي هنر و باستانشناسي «محوطه تاريخي، فرهنگي ايذه، آياپير» برگزار شد.
نشست علمي هنر و باستانشناسي «محوطه تاريخي، فرهنگي ايذه، آياپير» برگزار شد.
به گزارش روابط عمومي مركز هنر پژوهي نقش جهان، وابسته به فرهنگستان هنر، دوازدهمين نشست از سلسله نشست هاي علمي هنر و باستانشناسي ، با موضوع محوطه تاريخي ايذه، آياپير برگزار شد. در اين نشست كه به همت فرهنگستان هنر و با همكاري مديريت امور پايگاههاي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري كشور برگزار گرديد، محمد بهشتي، رييس پيشين سازمان ميراث فرهنگي كشور به عنوان اولين سخنران بيان كرد: «متأسفانه در برنامة پنج سالة اول و دوم توسعه، موضوع ميراث فرهنگي اساساً حذف و مورد غفلت واقع شده بود و در اسناد و مدارك موجود نيز هيچ اشارهاي به موضوع ميراث فرهنگي نشده بود.»
سيدمحمد بهشتي در ادامه گفت: «خوشبختانه در برنامة پنج سالة سوم اين امكان پديد آمد تا سازمان ميراث فرهنگي در چرخة برنامهريزي مديريت كشور قرار گيرد تا امكان استفاده از ظرفيتهاي موجود فراهم شود. براي اين كار لازم بود اهداف و چشماندازها مشخص شود و وضعيت موجود تغيير پيدا كند.»
بهشتي با بيان اينكه در اين راستا ما با كار گروه مواجه بوديم كه لازم بود نسبت به سازمان ميراث فرهنگي تغيير ذهنيت پيدا كند، اظهار كرد: «اين چهار كار گروه شامل مردم، مديريت كشور، جامعةتخصصي كشور و پرسنل سازمان ميراث بودند كه لازم بود به اين باور برسند كه ميراث فرهنگي نياز به توجه دارد.
سازمان ميراث فرهنگي به اتكاء موضوع مأموريت و اتكا به قانون و اساسنامه سازمان، يك دستگاه منفعل است كه وظيفة پاسداشت ميراث فرهنگي را برعهده دارد.»
وي افزود: «آثار ميراث فرهنگي حالات مختلفي دارند كه گروهي جزء نفايس ملي قلمداد ميشوند و مسئوليت سازمان نيز در قبال اين نفايس ملي بيشتر است. در راستاي حفاظت از اين ميراث ملي، پس از مشخص شدن آنها، در حدود 35 پايگاه پژوهشي در ابنيه، محوطههاي تاريخي، شهرها و روستاهاي تاريخي تشكيل شد.»
وي با بيان اينكه اين پايگاهها بايد به ترتيبي توسعه پيدا كند كه كل كشور را پوشش دهد، گفت: «لازم است پايگاههاي پژوهشي در مكاني مستقر شوند كه كل حوزههاي فرهنگي پيرامون خود را تحت پوشش قرار دهند. براساس مادة 49 برنامه چهارم توسعه پايگاههاي از استقلال مالي، حقوقي و اداري خوبي برخوردار شدند تا بتوانند با مديريت پايدار، حركت خود را گسترش دهند.»
بهشتي در خاتمه با بيان اينكه در عرصة مديريت تأكيد بر اين است كه مديريت نبايد قائم به فرد باشد يادآور شد: «پايگاههاي ميراث فرهنگي به اقتضاي كار علمي كه انجام ميدهند، قائم به افراد است و از آنجائيكه افراد بايد مديريت كار را انجام دهند، لازم است افرادي چند جانبه باشند و ما نيز قدردان آنها باشيم.»
در ادامه اين نشست، مهدي فرجي، مسئول باستانشناسي پايگاه آياپير، در خصوص سومين فصل كاوشهاي باستانشناسي «تاق تويله» ايذه گفت: «تاق تويله در جنوب غربي شهرستان ايذه و در ابتداي راه جادة آسفالته شهرستان ايذه به روستاي پيان واقع شده است.
سومين فصل كاوشهاي باستانشناسي سال 1385-1384 به سرپرستي جعفر مهركيان با هدف خوانا سازي پلان شمال شرقي، شرق و جنوب شرقي بناي يادماني تاق تويله انجام و در پايان گسترهاي با بيش از 1400 مترمربع كاوش شد.»
وي افزود: «همزمان با كاوش قسمتهاي پديدار شده اقدام به حفاظت، استحكام بخشي و مرمت با استفاده از مصالح بومآور چون گچ سنتي و سنگهاي لاشة آهكي كه از بدنة اصلي بر اثر گذر زمان و سايش، از محل اولية خود جدا شده بودند، شد.» فرجي با بيان اينكه تاق تويله كه حضور كاربرد آن نامعلوم است؛ داراي دو دورة اصلي معماري است و يكي از بناهاي منحصر به فرد، ويژة منطقة كوهستاني بختياري در دورة ايلخاني- تيموري محسوب ميشود، تصريح كرد:« اين بنا در زمان فرمانروايي اتابكان؛ لربزرگ، در منطقة بختياري نشين ايذه - مقر و پايتخت اتابكان لربزرگ- با استفاده از لاشة سنگ آهكي و گچ محلي نيم كوب، ساخته شده است.»
وي در توضيح ويژگيهاي معماري اين بنا گفت: «اين بنا داراي ميان سراي اصلي با پلان هشتگوش و فضاهاي متعددي در اطراف با طرحهاي متبوع چهارگوش، ششگوش و هشتگوش بوده كه بر روي هريك از آنها،گنبدي ساخته شده بود.»
فرجي در خصوص تزئينات اين بنا گفت: «تزئينات عمدة بنا شامل كاشيهاي معرق هفترنگ دورة تيموري، آراية گچبري به شكل مقرنس رنگ شده و آجرهاي تزئيني چند گوش است.» مسئول باستانشناسي پايگاه آياپير افزود: «آنچه تاكنون براي باستانشناسي هنوز لاينحل مانده، وجود وروديهاي متعدد در اطراف بنا است كه هويت و كاربرد اصلي بنا را با سوال روبرو كرده است.»
وي با بيان اينكه در دورة تيموري، ساكنان اين بنا به دلايلي نامعلوم، آنجا را ترك كرده و ديوارههاي آن را تيغه نمودهاند به اميد آنكه در آينده بازگشته و از آنجا استفاده كنند، گفت: «مسلم است كه ساكنان اصلي و سازندگان آن هيچ وقت به آنجا بازنگشته و در طي چندين سال بعد، عدهاي از فضاهاي متعدد آن به عنوان سرپناه استفاده نمودهاند. آثار مادي اين انسانها به صورت شكستههاي چينيهاي سلادون سه رنگ و ظروف سفالين براي پختوپز در كنار بقاياي اجاق به دست آمده كه در بيشتر فضاهاي بنا نيز ديده شده است. »
فرجي يادآور شد: «شواهد نشان ميدهد كه قبل از وقوع زلزلة مهيب، بنا تقريباً سالم بوده است و براثر يك زلزلة شديد ويران شده است. در دورههاي بعد كوچگران با استفاده از فضاهاي باقي مانده و سنگهاي حاصل از ويراني بنا، با ايجاد فضاهاي موقت، از اين مكان به عنوان پناهگاه استفاده كردهاند.»
وي در خصوص مواد فرهنگي به دست آمده در اين فضا گفت: «ظروف پخت و پز قرمز مايل به قهوهاي سوخته رنگ با فرم ديگچههاي سفالي كه سطح آنها صيقل شده و چينيهاي آبي و سفيد، از جمله مواد فرهنگي به دست آمده از اين فضا است.»
وي با اشاره به اينكه يكي از مهمترين دادة فرهنگي كه متعلق به دورة بعد از متروك شدن اين بنا است به دست آمدن مهر نماز به همراه انگشتر نقرهاي بدون نگين است تصريح كرد: «اين اشياء در ابتداي ورودي ايوان اصلي بنا قرار داشت كه در اين محل با استفاده از سنگ لاشه به صورت خشكه چين، پناهگاهي موقت توسط چوپانان و عشاير ايجاد شده بود.»
حسن فاضلي؛ رييس پژوهشكدة باستانشناسي، به عنوان سخنران بعدي، آياپير را يكي از حساسترين مناطق فرهنگي كشور دانست كه ميتواند پاسخگوي بسياري از پرسشهاي تاريخي محققان و پژوهشگران باشد.
حسن فاضلي در ادامه اظهار كرد: «آياپير يك منطقة تاريخي-فرهنگي است كه آثاري از دورة پارينه سنگي تا دوران اسلامي در آن قابل شناسايي است. مطالعات و پژوهشهاي آياپير يا ايذه، يك موضوع كاملاً مهم است كه لازم است در يك برنامة جامع پنج ساله، با يك خروجي علمي، طرحريزي شود.»
وي با بيان اينكه درياچة موجود در منطقه نيز يك منبع جامع مطالعات زيست محيطي است يادآور شد: «با مطالعه بر روي اين درياچه ميتوان چهل هزار سال تغييرات زيست محيطي منطقه را مورد بررسي و ارزيابي قرارداد و به نتايج قابل توجهي رسيد.»
فاضلي به مطالعات انسانشناسي انجام شده روي اين منطقه كه توسط هيئت ايتاليايي و پژوهشكدة باستانشناسي صورت گرفته بود اشاره كرد و گفت: «اين كار مطالعاتي از طرحهاي بينظيري بود كه با دست خالي به اجرا رسيد كه ميتواند الگو و سرمشقي براي مطالعة كتيبههاي ايران و ايجاد يك تحول علمي در برخي از دورههاي تاريخي باشد.»
رييس پژوهشكدة باستانشناسي در پايان با بيان اينكه پروژههاي ملي در حال حاضر تا حدودي ضعيف شده است خاطرنشان كرد: «بهتر است از بودجههاي استاني براي پژوهشهاي استاني بيشتر استفاده شود.»
در ادامه، محمدرضا چيتساز كه سخنان خود را با عنوان «تعيين هويت تنديس مفرغي شمي» آغاز كرد، گفت : «مجسمه سرباز پارتي كه از ايذه به دست آمده؛ بزرگترين تنديس فلزي از تمامي قرون و اعصار تاريخ ايران است كه در موزة ملي ايران نگهداري ميشود.»
وي در ادامه با بيان اينكه تنديس مغزي ايذه با شمارة 2401 در موزة ملي ايران به ثبت رسيده است گفت: «اين تنديس با ارتفاع 194 و عرض 60 سانتيمتر در زمان پهلوي اول توسط اشتاين كشف شد.»
چيتساز با بيان اينكه تنديس متعلق به يك شاه المايي است يادآور شد: «الماييها حكومتي معاصر با تاريخ اشكانيان در جنوب ايران هستند و نوشتة زيرتنديس نيز آن را يك شاهك يا شاهزادة پارتي معرفي كرده است. الماييها همان پارتها هستند؛ اما حكومت خوزستان را در زمان اشكانيان بايد المائي بگوييم نه پارتي.»
وي خاطرنشان كرد: «براي مشخص شدن اينكه تنديس المائي مربوط به چه طبقة اجتماعي است، يك تيم باستانشناسي، به مدت هشت سال، كار مطالعاتي بر روي آن انجام داد و براي اينكه مشخص شود چهرة فرد اشكاني است، بيشتر از هشت هزار تصوير از سرديسهاي تاريخي شناسايي شد و براساس مستندات به دست آمده، مشخص شد كه صورت فرد اشكاني است.»
چيتساز در توضيح پوشش اين مجسمه با بيان اينكه پيشانيبند او به طور واضح سربند رايج اشكاني است تصريح كرد: «شلوار مجسمه نيز به صورت دو لنگه شلوار جداگانه است كه اين نوع پوشش نيز مختص دورة اشكاني است.»
اين كارشناس باستان شناسي در خصوص حالت دست راست مجسمه كه به صورت كامل شكسته است اظهار كرد: «چينهاي لباس كنار كتف راست مجسمه، و مشابه با ديگر مجسمه به دست آمده از اين منطقه كه حالتي مشابه داشته و در موزههاي مطرح جهان نگهداري ميشود بيانگر اين است كه دست راست از كمر به بالا قرار داشته است.»وي در مورد وضعيت قرارگيري پاهاي مجسمه نيز گفت: «از ويژگي نقش برجستههاي المائي بازبودن پاها است.» چيتساز در پايان خاطرنشان كرد: «اين ويژگيها اثبات ميكند كه مجسمه مربوط به شاهزاده پارتي ايراني است.»
در ادامه اين نشست تخصصي در نقش جهان، جونكو تاناكوچي؛ متخصص برنامههاي فرهنگي دفتر منطقهاي يونسكو در تهران، با بيان اينكه يكي از كنوانسيونهاي اصلي يونسكو حفاظت از ميراث تاريخي و فرهنگي است افزود: «براساس اين كنوانسيون لازم است تمام آثار تاريخي و فرهنگي، شناسايي، حفاظت و به نسلهاي آينده انتقال داده شوند. براساس يكي از بندهاي اين كنوانسيون دولت مربوطه و افراد كشور بايد احترام كنندة اين ميراث باشند و براساس وظايف عملكردي خود، حضور عيني در آن كشور داشته باشند.»
وي خاطرنشان كرد: «با توجه به تعداد ميراث فرهنگي و تاريخي ايران بايد آثار ثبت شدة ايران در فهرست جهاني افزايش پيدا كند و اين حق مسلم ايران است.»
تاناكوچي يادآور شد: «سهم ايران از 878 اثر فرهنگي، طبيعي و طبيعي- فرهنگي ثبت شده در فهرست يونسكو تنها 9 اثر است و لازم است كه اين تعداد افزايش پيدا كند.»
وي با بيان اينكه ده معيار انتخاب براي ثبت آثار در فهرست آثار جهاني وجود دارد گفت: «تمامي آثار تاريخي ايران كه قابليت تطبيق با معيارهاي ثبت جهاني آثار را داشته باشند، ميتوانند در فهرست ميراث جهاني به ثبت برسند. لازم است شهر ايذه در فهرست يونسكو ثبت شود و مسئولان ميراث فرهنگي ايران بايد مشخص كنند كه چگونه ميتوان ايذه را در فهرست ميراث جهاني به ثبت رسانند.»
اردشير صالح پور به عنوان سخنران بعدي، ريشههای مراسم مذهبی را در مراسم آيينی و نيايشی منطقه ايذه قابل جستجو و كنكاش دانست.
اين استاد هنرهاي نمايشي در خصوص نشانههای آيينی معبد نارسينا در ايذه گفت: «به استناد شواهد و قراين و نقش و نقوش به جا مانده، عيلاميان جامعهای بسيار مذهبی بودند که اين تعلق مذهبی و نيايش را با آيين و مناسک و قربانی برای خدايان بومی منطقهای در معابدی که برای تقديس و بزرگداشت خدايان و الهگان بر ديوارههای صخرهای کوه حجاری کردهاند به نمايش گذاشتهاند. نقش و حضور موثر کاهنان در اين مراسم حاکی از وجود سازمان و تشکيلاتی برای انجام اين امور است.»
صالحپور تأكيد کرد: «نگارکند و نگارنويسي «قربانی» بر ديواره صخرهای کوه در معبد نارسينای کولفرح ايذه به روزگار عيلام نو، عيلاميان به فاصله زمانی ۶۶۹-۷۱۷ پيش از ميلاد، گويای بخشی از اين مراسم نيايش و مناسک است.مجسمه، سه مذبوحه و دو گوزن کوهی و حمل آنها برای قربانی کردن به همراهی نواختن موسيقی توسط گروه نوازندگان نشانگر اهميت اين موضوع با حضور «کوتور» کاهن است.»
صالح پور افزود: «پادشاهی محلی آياپير در اين کتيبه مهمترين سهم و جايگاه را داشته و کماندار و ساقی او نشانهای ديگر بر اهميت و شاخصههای مذهبی اين مراسم آيينی است.
برهنگی پاها و وضعيت قرار گرفتن دستها روی هم، نشانه احترام آميزی است که هم اکنون نيز در مراسم مذهبی جنوب غربی ايران ديده میشود.»
صالحپور در خاتمه با تأکيد بر اين نكته كه نامگذاري افراد و نوشتن نام آنها در کنار نقش، تقريباً در مجالس شبيهخوانی ايرانی مشهود است، سخنان خود را پيرامون نشانههای آيينی معبد نارسينا در ايذه به پايان رساند.
در ادامه اين نشست از جعفرمهركيان؛ كارشناس برتر و شادروان عبدالحسين غيبي پور، از فعالان در گذشته پايگاه آيا پير تقدير شد. اين نشست تخصصي كه با حضور انبوهي از علاقهمندان ميراث فرهنگي ايران همراه بود با نمايش فيلم مستند آياپير «تاريشا» به پايان رسيد.
|