
دومين كارگاه هنر پستمدرنيسم با عنوان "پستمدرنيسم و عكاسي" با هدف درك زبان هنر معاصر و بررسي رويدادهاي مختلف و انديشههاي اين حوزه در مجموعة هنر پژوهي نقشجهان برگزار شد.
دومين كارگاه هنر پستمدرنيسم با عنوان "پستمدرنيسم و عكاسي" با هدف درك زبان هنر معاصر و بررسي رويدادهاي مختلف و انديشههاي اين حوزه در مجموعة هنر پژوهي نقشجهان برگزار شد.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، در اين كارگاه "حميد سوري" نظريهپرداز و عضو شوراي پژوهش هنر كشور ابتدا به بررسي تاثير عكس و خوانش آن در فضاي معاصر اشاره كرد و پيرامون تفاوت پستمدرنيته با پستمدرنيسم توضيح داد: اگرچه پستمدرنيته دوره و يا شرايطي است كه در آن به سر ميبريم، پست مدرنيته بيان فرهنگي و هنري اين دوران است، اما در مبحث عكاسي آنچه موجب ميشود ما رابطة مشخصي ميان پستمدرنيسم و عكاسي ببينيم اين است كه پستمدرنيسم چيزي جز بحران بازنمايي يا بحران واقعيت نيست.
اين مدرس دانشگاه خاطرنشان كرد: در دوران پست مدرن، واقعيت فقط آنچه در سطح و ظاهر ديده ميشود نيست، بلكه در وراي آن عمقي است كه بايد درك كرد و درك آن با تجربة صرف قابل انتقال نيست.
سوري درك جهان پيرامون را وابسته به احساس (sensation) و ادراك (perception) داشت و ادامه داد: اگرچه تاثير اين دو بر يكديگر در شناخت ما نقش مهمي دارند، اما ما جهان را از فيلتر آگاهي، ايدئولوژي و علايقمان ميبينيم و بر همين اساس افراد متفاوت، ديدهاي مختلف دارند.
وي افزود: در اين ميان بسياري از عوامل از طريق برخي نشانهها درك ميشوند، مثلاً فرهنگ نقش تعيين كنندهاي در درك پيرامون ما دارد. پس آنچه را تحت عنوان واقعيت درك ميكنيم يك برساخته است و واقعيت به معني مطلق كلمه وجود ندارد و اين ما هستيم كه آن را ميسازيم.
سوري عكاسي را بر پاية پرسپكتيو كه نوعي برساخته است عنوان كرد و اظهار داشت: در دوران مدرن و با ظهور عكاسي، نقاشي به سمت نشان دادن احساس و عواطف و بيانگري و فرمهاي محض پيشرفت، لذا نقاشي ديگر جهان را براي ما ترسيم نميكرد.
عضو شوراي پژوهش كشور ادامه داد: در همين دوران از آنجايي كه عكاسي ميتوانست بازنمايي جهان را به صورت مكانيكي انجام دهد مورد پذيرش جهان، علم و هنر و انديشه قرار گرفت. به همين دليل عدهاي معتقدند؛ رابطة مدرنيسم ميان عكاسي و نقاشي بسيار درهم تنيده است و مدرنيسم را نميشود بدون درنظرگرفتن عكاسي درك كرد. اين در حالي است كه عكاسي هرگز به بازنمايي اوليه و صرف جهان اكتفا نكرد و نگاههاي ديگر را هم دخالت داد.
سوري در بخش ديگري از سخنان خود با اشاره به اينكه در فضاي جديد عكاسي به دنبال نشان دادن چيزي در جهان خارج نيست و حتي درصدد خلق پديدهاي هم نيست، ادامه داد: دغدغة بسياري از عكاسان پستمدرن مؤلف بودن است، اما فراموش نكنيم مسئلة آنها بازنمايي جهان خارج نيست بلكه بازنمايي بازنمايي اهميت دارد.در اين تفكر چگونگي بازنمايي واقعيت مهم است. نه فقط بيان آن.
وي تصريح كرد: در اينجا ارتباط مستقيم با واقعيت كنار گذاشته ميشود و عكاسي پستمدرن به دنبال نشان دادن همين ناتواني است. به همين دليل ابهام، الهام، باروري و... اهميت پيدا ميكند و فلسفه هم از اين موضوع استفاده كرد تا بگويد امكان سخن گفتن صريح دربارة واقعيت وجود ندارد.
سوري گفت: در اين دوران هنرمندان به نقل قول متوسل شدند. عكاسي هم به نوعي كارگرداني رويآورد؛ - يعني آثاري كه از قبل خلق شده بودند، حالا مجدد عكاسي ميشدند- ادامة اين روند و نوگرايي سبب شد در دهههاي اخير عكاسي با رسانههاي ديگر تلفيق شود و نقش بياني پيدا كند.
|