|
تازه های خبری |
|
|
آخرین گزارش ها |
|
|
اخبار |
|
|
اخبار موسسات و زیرمجموعه ها |
|
|
عناوین مطالب اصلی |
|
|
|
اخبار > خواب و بيدار سنت و مدرنيته در تئاتر |
|
خواب و بيدار سنت و مدرنيته در تئاتر
|
تأثيرات نمايش سنتي شرق بر تئاتر مدرن غرب با تأكيد بر آثار پيتربروك و آرين منوشكين تحليل و بررسي شد.
تأثيرات نمايش سنتي شرق بر تئاتر مدرن غرب با تأكيد بر آثار پيتربروك و آرين منوشكين تحليل و بررسي شد.
به گزارش روابط عموميمركز هنر پژوهي نقش جهان، وابسته به فرهنگستان هنر، در اين برنامه كه توسط گروه نمايش و ادبيات نمايشي فرهنگستان هنر، 27 آبان ماه برگزار شد، دكتر سهيلا نجم؛ عضو هيئت علمي دانشكدة صدا و سيما، دربارة ويژگيهاي نمايش شرق و چگونگي بازنمايي آنها در آثار كارگردانان غرب سخنراني كرد.
سهيلا نجم سخنان خود را با نحوة آشنايي و تقابل اين دو فرهنگ آغاز كرد و گفت: «تئاتر سنتي و متعارف غرب در برخورد با نمايش پيچيده و نويافته شرق، دو مرحلة مهم را پشت سرگذارده است. مرحلة نخست را ميتوان مرحلة غافلگير شدگي و حيرتزدگي در برابر نمايش غرب دانست كه زادة جريان فرهنگي كاملاً متفاوتي بود كه همه چيز آن از بيخ و بن شگفتانگيز و غيرقابل درك مينمود، اما پس از مدت زمان زيادي آنها به فرهنگ و هنر چند لاية شرق، بازگشتند و به كندوكاو و تعميق در هزارتوهاي آن پرداختند.» نجم به نقل از پيتر بروك، كارگردان صاحب سبك انگليسي، از كتاب معروف «نقاط تعليق» گفت: «يكي از مشكلاتي كه ما هنگام برخورد با تئاتر سنتي شرق با آن مواجه ميشويم اين است كه بدون اينكه آنرا بفهميم تحسينش ميكنيم، و اگر قدرت دريافت سمبلهاي نمايشي موجود در آن را نداشته باشيم، زير پوستة بيرون از اين دايره باقي ميمانيم و قادر نيستيم كه به جهان واقعيتهاي آن وارد شويم و...»
دكتر نجم با اشاره به اينكه در آستانة قرن بيستم كشف دوبارة نمايش شرق آغاز شده است ادامه داد: «اين در حالي است كه نمايشگران شرق شتابزده و شيفتهوار به ريسمان نوظهور تئاتر غرب آويختند. نمايشگران غربي، نقادانه و تحليلگرانه با بهرهبرداري از سنتهاي ناب و ريشهدار اجرايي نمايش شرق، زندگي تازهاي به صحنههاي تئاتر سنتي خود بخشيدند و ارزشهاي نويافته را چون بذري بارآورد.»
نجم نمايش هر سرزميني را مشابه فرهنگ آن پيوسته در بستري تاثيرگذار، تأثيرپذير و جاري دانست و گفت: «روند اين جابهجايي به هر جايي كه ميرسد نگاههاي معطوف به خود را دگرگون ميكند و به نوبة خود نيز در امتزاج با فرهنگ سرزميني كه پذيراي او شده به شكلهاي گوناگون دچار دگرگونيها و تحولاتي ميشود. شايد بتوان گفت: تماميتاريخ تئاتر را همين زير و زبر شدگيها، بازگشتها و استقرار يافتنها است كه رقم زده است.»
عضو هيئت علميدانشگاه صدا و سيما با پخش تصاويري از نمايش كابوكيژاپن توضيح داد: «اولين مسافران غربي كه نمايش پرتنوع و عجيب «كابوكي» ژاپني را كشف كردند، براي معرفي و توصيف آن از واژههاي مأنوس و آشنا چون «باله»، «اپرا» و «درام» استفاده كردند. آنها جلوة پرشكوه كابوكي، زندگي و جنبوجوش موجود در آن، غناي لباسها و چهرهآرايي، طراحي صحنه، ميزانسها و مهارت تحسينآميز بازيگران اين نمايش را كه تركيبي است از آواز، رقص و بازي ستودند.» او همچنين برخورد غربيها با نمايش پيچيده و فلسفي «نو» را بسيار اعجابانگيز دانست و اظهار داشت: «آنچه براي آنها شگفتانگيز بود؛ صورتكهايي با نگاهي تهي از هرگونه بيان و حالت بود كه با حركاتي عبادتگونه، پاها را نرم و آرام، روي صحنه سرميدادند و بدين گونه حياتي فوق تصور مييافتند.»
دكتر نجم از انسان غربي، به عنوان موجوداتي تشنة ديدار پديدههاي نامتعارف و پرسش برانگيز نام برد كه در اين ميان هيچ پديدهاي بهتر از «نو» اين عطش را سيراب نميكند.
نجم يادآور شد: «پل كلودل در كتاب «درام و موسيقي» توضيح ميدهد كه او تنها در ژاپن توانسته معني موسيقي دراماتيك را عميقاًً درك كند.»
سهيلا نجم سخنان خود را با پخش قطعاتي از «كاتاكالي» و سپس اجراي «هملت» شكسپير به كارگرداني پيتر بروك ادامه داد.
اين پژوهشگر با تأكيد بر سمبوليسم رنگ در اجراي «هملت»، عناصر صحنه و موسيقي كه وامگرفته از «كاتاكالي» و نمايشهاي شرق بود گفت: «پيتربروك از نخستين ديدار از «كاتاكالي» ميگويد: «در اين نمايش چندين بار كلمة مهابهاراتا را شنيدم كه بسيار برايم تازگي داشت. در كاتاكالي يك رقصنده در حالي حماسههاي مهابهاراتا را نمايش ميدهد كه ورودش از پشت يك پرده به صورتي عجيب و شوك مانند است. انگشتهايش پيامهاي رمزگونة عجيبي را منتشر ميكرد و از خلال حركات ماورائي پرقدرت و آئيناش كه عظمت و شكوه خاصي داشتند من متوجه بازگو كردن داستاني شدم كه تنها توانستم حدس بزنم داستان اسطورهاي و دور دست از فرهنگي ديگر است كه هيچ ربطي به زندگي من ندارد.»
وي در توضيح اثر پيتر بروك ادامه داد: «حركات اسطورهاي و ماورايي كاتاكالي در آثار اين كارگردان انگليسي توسط انسانهاي امروزي اجرا ميشوند و آن تصاوير زيبا، اما غيرقابل درك پيشين، اينك جاي خود را به حركاتي معمولي اما قابل دسترس و دريافتني داده است.»
عضو گروه نمايش فرهنگستان هنر در بخش ديگري از سخنانش هنر را تذكر و يادآوري ظريفترين امكانات موجود در هر عنصر و بيرون كشيدن جوهرة نهفتة هر جزء به منظور تداعي اين مفهوم دانست كه در آن هيچ جزئي جداي از كل نيست. او خاطرنشان كرد: «يك خارجي (غريبه) هرچه بيشتر اشكال كلاسيك هنر هندي به ويژه هنرهاي صحنهاي را بررسي كند، در مقابل آن فقط ميتواند نگاهي تحسين آميز داشته باشد، بدون آنكه قادر باشد آن را تقليد كند.»
نجم به نقل از پيتربروك گفت: «اغلب گروههاي تئاتري به دنبال يك توافق دوسويه هستند، ولي برعكس بايد به دنبال برخوردها و تضادها باشند تا از آن بهرة لازم را ببرند.»
وي همچنين با اشاره به گروه تئاتر بينالمللي بروك ادامه داد: «يك گروه تئاتري بينالمللي و جهاني براي ما اين فرصت را به وجود ميآورد تا با چشماني جديد و نگاهي نو، عوامل قدرتمند و مناسب را بين افراد مشاهده كنيم.»
اين برنامه با پخش قطعاتي از نمايش «آواي طبلها روي سد» اثر آرين منوشكين كارگردان صاحب سبك فرانسوي (1999)، ادامه يافت.
اين اثر براساس يك نمايشنامة چيني توسط گروه «خورشيد» اجرا شده است. آواي طبلها به گفتة دكتر نجم يك نمايشنامه چند لايهاي است كه ريشه در اساطير حماسي چيني دارد و آميخته به تفكري سياسي و فلسفي است كه با بهرهگيري از شيوة عروسكهاي «بونراكو» بسيار شاعرانه پرداخت شده است.
نجم با تأكيد بر اينكه منوشكين در اين اجرا زيباييشناسي، شيوة بياني نمايشي و هنري منحصر به فردي را خلق كرده است گفت: «اگرچه در اين اثر با يك اجراي كاملاً مدرن و اصيل روبرو هستيم؛ اما آشكارا ميبينيم كه اين عروسكها انساني، زنده و افسانهاي با حالاتي شاعرانه و فلسفي در يك مدرنيته منقلب كننده به زندگي دوباره ميپردازند.»
اين پژوهشگر حوزة تئاتر شرق اجراي خاص اين گروه فرانسوي را به غوطهور كردن تماشاگر درون يك خواب، بيدار تشبيه كرد و ادامه داد: «از نگاه آرين منوشكين شرق پشتوانهاي قدرتمند و ابدي براي تئاتر جهان است. او حتي در اجراي نمايشنامههاي كلاسيك يونان و آثار شكسپير نيز از اين پشتوانه اجرايي نيرومند بهرهميگيرد، بيآنكه راه ورود عناصر اجرايي ديگر نظير بالههاي روسي را بر چهارراه هنري صحنه خود ببندد. صحنة او صحنهاي حاصل از وحدت و يكدستي زيبا و منحصر به فرد است. ولي آنچه مهم است دوسويه بودن اين تعامل فرهنگي و بازخورد آن به سرچشمههاي اصلي است.»
دكتر نجم در پايان و در جمعبندي سخنانش اظهار داشت: «فراموش نكنيم، سنت وقتي ميتواند به حيات خود ادامه دهد كه شكلهاي تازهاي بپذيرد. در گذشته اين سنت متعلق به شرق بود. آيا ميتوان گفت كه امروز به گروه فرانسوي تئاتر خورشيد يا گروههاي غربي مشابه كه تماميوجوه اين سنتهاي بيگانه را بر چهار راه جهاني صحنهها نشان ميدهند تعلق دارد؟ آنها كه حتي قادرند سنتها را دوباره به خاستگاه اصلشان بازگردانند و لذت جريان يافتن عمق بيپايان اين سرچشمه هميشه جوشان را با ديگران تقسيم كنند.»
|
|
|
|
|
زمان انتشار: چهارشنبه ٢٩ آبان ١٣٨٧ - ١١:٠٢ | نسخه چاپي
...در حال ثبت نظر نظر شما ...در حال ثبت نظر خروج
|