نشست «فلسفه هنر در ايران معاصر»، روز شنبه 26 آبان، در مركز هنرپژوهي نقش جهان برگزار شد. در اين نشست محمدرضا بهشتي، درباره فلسفه هنر يا زيباييشناسي هنر، آن مقدار كه در چند سال گذشته شاهدش بوده گفت: «آنچه را كه ميخواهم درباره فلسفه يا زيباييشناسي هنر بگوييم، اگر به زبان استعاري بيان كنم، اينگونه ميشود كه ما بايد جغرافياي زيباييشناسي فلسفي و فلسفه هنر را يكبار ديگر ترسيم كنيم و بدانيم در كجا قرار گرفتهايم و چه مقصودي داريم. در چند سال گذشته وقتي از فلسفه هنر سخني به ميان ميآمد، منحصر ميشد به دروسي اختياري در رشته فلسفه، كه عموماً هم پراكنده بود و به لحاظ محتوايي در اين دروس، بيشتر نگاه تاريخي بود.»
نشست «فلسفه هنر در ايران معاصر»، روز شنبه 26 آبان، در مركز هنرپژوهي نقش جهان برگزار شد. در اين نشست محمدرضا بهشتي، درباره فلسفه هنر يا زيباييشناسي هنر، آن مقدار كه در چند سال گذشته شاهدش بوده گفت: «آنچه را كه ميخواهم درباره فلسفه يا زيباييشناسي هنر بگوييم، اگر به زبان استعاري بيان كنم، اينگونه ميشود كه ما بايد جغرافياي زيباييشناسي فلسفي و فلسفه هنر را يكبار ديگر ترسيم كنيم و بدانيم در كجا قرار گرفتهايم و چه مقصودي داريم. در چند سال گذشته وقتي از فلسفه هنر سخني به ميان ميآمد، منحصر ميشد به دروسي اختياري در رشته فلسفه، كه عموماً هم پراكنده بود و به لحاظ محتوايي در اين دروس، بيشتر نگاه تاريخي بود.»
وي با اشاره به تغييرات چند سال اخير و تأسيس رشته «فلسفه هنر» در دانشگاههاي هنر، علامه و آزاد، افزود: «در رابطه با ايجاد رشته «فلسفه هنر»، ما هر چه داشتيم جمعآوري كرديم. حتي فرهنگستان هنر هم چند سال پيش درس گفتارهايي را در اين زمينه تهيه و منتشر كرد. ما در اين زمينه كاستيها را دريافتيم و نقاط قوت را پيدا كرديم. اما به گمانم امروز با وجود دانشجوياني در اين رشته، ميبايد يكبار ديگر جايگاه فلسفه هنر و زيباييشناسي هنر به روشني برايمان روشن شود، به خصوص كه تلقيهاي شتاب زده در اين مورد، در مطبوعات و رسانهها هم بازتاب داده شده است. تلقيهايي كه ما هنوز در باب چيستي آنها دچار ابهام هستيم.»
دكتر بهشتي با اشاره به امر بديهي زيرمجموعه بودن فلسفه و زيباييشناسي هنر در حوزه فلسفه، اضافه كرد: «اگرچه ما اين امر را كه فلسفه هنر زيرمجموعه فلسفه است، بديهي ميدانيم، باز در اين زمينه ابهاماتي وجود دارد و اين ابهامات زماني بروز مييابد كه ما از دريچه هنر، به مسئله نگاه ميكنيم، يعني نسبت به «امر زيبا» از باب هنر، از منظرهاي مختلف ميتوان پرسش داشت. به گمان من اين نكته كه نوع پرسش فلسفي و پاسخي كه دريافت ميكند، قلمرو فلسفه هنر و زيبايي شناسي هنر را تعيين ميكند، چيزي است كه از ديد دوستاني كه بيرون از اين حوزه هستند، يا آشناييشان آشنايي سطحي با اين موضوع است، مغفول واقع شده.»
وي درباره محتواي فلسفه هنر گفت: «فلسفه هنر در آغاز با يك سري نكات كه به نظر ميرسيد پرسشي عميق از موضوع هنر و «امر زيبا» بود شروع ميشود و مرحله دوم كوشش براي نگرش تاريخي از عهد باستان تا افلاطون، ارسطو، قرون وسطي، تجربه گرايان انگليسي در عصر جديد و... بود. و بعد به كانت و هگل رسيديم. اما هنوز ما با اين نكته فاصله داريم، كه نگاهمان از نگاه تاريخي به نگاه موضوعي معطوف شود.»
دكتر بهشتي در ادامه اشاره كرد: «فلسفه هنر و زيباشناسي هنر، رشتههاي ميان رشتهاي نيستند، فلسفه هنر و زيباييشناسي هنر فلسفي هستند. آنچه كه ما در دنياي معاصر با آن مواجهيم مطالعه ميان رشتهاي است نه رشتههاي ميان رشتهاي و مطالعه ميان رشتهاي به اين معناست كه انديشههاي مختلف با رهيافت و مبادي رشتههاي خودشان به يك موضوع مينگرند و داد و ستد انديشهاي ميكنند. پس به عقيده من، «فلسفه هنر» رشته ميان رشتهاي نيست؛ به اين شكل كه فلسفيها را در يك طرف و هنريها را در طرف ديگر قرار داده سپس رشتهاي در ميان اين دو رشته با نام «فلسفه هنر» ايجاد كنيم.»
يكي از مباحثي كه دكتر محمدرضا بهشتي در نشست «فلسفه هنر در ايران معاصر» مطرح كرد، مسئله «نقد هنري» و پايه و اساس نقد بود. وي گفت: «نقد هنري به چه معناست؟ زماني مقصودمان نقد آثار هنري است. در اين حالت چگونه اين آثار هنري مورد بررسي قرار ميگيرد؟ آيا از نظر فن و تكنيك كه در هر رشته و فني وجود دارد؟ زمان ديگر مسئله «حكايتگري» مورد بررسي قرار ميگيرد و پرسشهايي از حكايتگري و چگونگي يا لزوم و ضرورت آن مطرح ميشود و.... من تمركزم روي آرا و نظرياتي است كه در شاخههاي مختلف نقد وجود دارد. وقتي نقد ميكنيم اين آثار و نظريات را مورد بررسي قرار ميدهيم. اين موارد به تلقي ما از هنر و زيبايي باز ميگردد. نقد بدون مبناي تئوريك روشن، نميتواند نقد باشد.»
دكتر بهشتي با اشاره به فضاي نقد هنري در دنيا و برشمردن انواع نگاهها از هرمنوتيك، ديالكتيك و... به اثر هنري و نزديك كردن اين صحبت به رشته نوپاي «فلسفه هنر» در ايران افزود: «هنوز چكش اين رشتهها در ايران زده نشده و فلسفه هنر دارد، گامهاي اوليه را در ايران برميدارد، ما هنوز چندان به گفتگوي بارور با يكديگر نرسيدهايم و تلاش ميكنيم اين خشتهاي اول را به درستي بنا بگذاريم.»
دكتر بهشتي درباره ترجمه گفت: «اوضاع ترجمه چندان خوب نيست. من متعجب هستم از جسارت برخي كه اينآثار را ترجمه ميكنند و واقعاً به مسئله اشراف ندارند، اگرچه افراد متخصص هم هستند. برخي واقعاً واژگاني را وارد متن ميكنند كه خواندن متن را دشوار ميكند.» در اين ميان البته دكتر بهشتي به تفاوت سنتهاي فكري در شرق و غرب و در فرهنگهاي متفاوت هم اشاره كرد و تأكيد كرد كه اين موارد، ميبايست در ترجمه اثر، مورد توجه قرار گيرد.
دكتر بهشتي در پايان جلسه به پرسشهايي از قبيل چگونگي ترجمه آثار فلسفي و انتقال مفاهيم آنها، چگونگي رشته فلسفه هنر و اين كه مراد از فلسفه در اين تركيب آيا «فلسفه» است يا «حكمت اسلامي يا عرفان»، پاسخ گفتند.
|