«يكي از اصليترين مؤلفهها در تعريف هنر اين است كه ما چه چيزي را مصداق هنر بدانيم و چه چيز را هنر ندانيم.»
«يكي از اصليترين مؤلفهها در تعريف هنر اين است كه ما چه چيزي را مصداق هنر بدانيم و چه چيز را هنر ندانيم.»
به گزارش روابط عمومي مجموعه هنرپژوهي نقش جهان، وابسته به فرهنگستان هنر، دكتر احمد پاكتچي، عضو گروه نشانهشناسي فرهنگستان هنر، در دوازدهمين درس گفتار تبيين ماهيت هنر اسلاميكه در مجموعه برگزار شد، به بررسي رويكرد فقه شيعي نسبت به هنر اسلامي پرداخت. وي با بيان مطلب فوق بهحق زيبايي آفريني را مهمترين مؤلفه در اين تعريف دانست و گفت: «پرداختن به زيبايي هم به تنهايي مشكلي را حل نميكند، چرا كه مسئله زيبايي چيست را نيز همراه خود دارد.»
پاكتچي تصريح كرد: «گاهي هنرمندان، وظيفه هنرمند را خلق زيبايي و گاهي تنها يك هدف هنري ميدانند، يعني هنر را خالق يك ارزش ميدانند، بدون اينكه به مسئله استاتيك توجهي نشان دهند.»
اين زبان شناس در تعريف روال گرايانه از هنر گفت: «هنر آن است كه هنرمندان آن را به رسميت شناخته و مؤسسات و موزهها آن را ثبت كردهاند و يا هنر همان چيزي است كه هنرمند خلق ميكند. بنا بر اين مراحلي كه هنرمند طي آن اثرش را خلق كرده نيز داراي اهميت است.»
او در ابتداي بحث فقهي توضيح داد: «فقه حوزهاي از مطالعات ديني است كه موضوع آن رفتار و اعمال مكلفين است. در واقع فقيه در زمان عدم حضور پيامبر و ائمه، با روشي خاص به كشف حكم شرعي از منابع معين ميپردازد كه اين منابع در فقه شيعي عبارت اند از قرآن، سنت و عقل. بر اين اساس فقيه با استفاده از اين منابع به اجتهاد و كشف حكم شرعي ميپردازد، نه تشريح آن.»
مؤلف كتاب «مكاتب فقه اماميه» با اشاره به اينكه پديده هنر با آن معنايي كه انسان امروز از آن استنباط ميكند، طول عمر چنداني ندارد، ادامه داد: «در عصر مدرن كه اين مفهوم وارد جهان اسلام شد، ما با پديده اي مواجه شديم كه فرآيند خود را در محيطي ديگر طي كرده بود و حالا به دنبال نظيريابي آن در جامعه خود بوديم. مثلاً زماني كه با تئاتر غربي آشنا شديم، پي برديم كه شايد تعزيه ما هم بتواند نمايش سنتي محسوب شود.»
وي تصريح كرد: «آنچه اين مسئله را مشكل تر ميكند، اين است كه ما فكر ميكنيم مفهوم هنر يك مفهوم كاملاً مشخص و تعريف شده در غرب است و تنها ما پيرامون آن دچار ترديد و نگراني هستيم، حال آنكه كشمكش بر سر ماهيت هنر يك كشمكش جهاني است.»
پاكتچي يادآور شد: «در طول مدتي كه جهان اسلام با مفاهيم هنر اصطكاك داشته و مفهوم هنر در آن جاري شده است، هيچ گاه برخورد مستقيميبين فقيه با هنر وجود نداشته و تمام كساني كه با رويكرد فقهي به تفسير هنر پرداختهاند تنها نگاهي به مصاديق آن داشتهاند، چرا كه در هيچ آيه و كلامي واژهاي معادل هنر به كار نرفته است.»
وي تصريح كرد: «از آنجا كه برخي هنرها از قبل در جوامع مسلمان حضور داشته، برخي با ظهور اسلام شكل گرفته و برخي ديگر محصول دوره جديد است، رويكرد فقيه يا فقيهان شيعه متناسب با هر يك، رويكردي متفاوت و متنوع بوده است. به همين جهت در مباحث فقهي گاهي شاهد تحريم برخي شاخههاي هنري و صدور حكم با حد و گاهي استحباب برخي شاخههاي ديگر هنري بودهايم. اين احكام متأثر از جهان بيني و اصول اعتقادي فقهاي شيعه و بر اساس مستندات قرآن و سنت و بر اساس اجتهاد و استنباط صورت گرفتهاند.»
پاكتچي در بخش ديگري از سخنان خود، مطالعات فقهي هنر را ناظر بر: رفع كاستيهاي كارشناسي در حوزه ارزيابي فقهي گونههاي مختلف هنر، ارائه راهكارهايي براي رعايت هنجارهاي فقهي و ديني در توليد هنري و كاربرد رسانه اي هنر، ارزيابي توليدات و فعاليتهاي هنري از نظر هماهنگي آن با هنجارهاي فقهي و رفع سوء تفاهم و مشكلات ارتباطي موجود درباره موضع گيري فقه نسبت به هنر خلاصه كرد.