نخستين همايش تعامل سينما و معماري صبح روز سه شنبه، 25 دي ماه، در مركز هنرپژوهي نقش جهان آغاز به كار كرد.
نخستين همايش تعامل سينما و معماري صبح روز سه شنبه، 25 دي ماه، در مركز هنرپژوهي نقش جهان آغاز به كار كرد.
در نيم روز اول اين همايش دو روزه، ابتدا مهندس سيدمحمد بهشتي به عنوان رئيس نخستين جلسه همايش، قرار بود گزارشي به عنوان دبيرعلميهمايش «سينما و معماري» قرائت كند، كه اينكار به مهندس يارزاده محول شد، و در ادامه بهشتي سخنرانياي را درخصوص شباهتهاي سينما و معماري انجام داد.
مهندس بهشتي در ابتداي سخنان خود گفت: «بسيار خوشحالم كه بالاخره ابر و باد و مه و خورشيد و فلك دست به دست هم دادند تا اين همايش برگزار شود. در ابتدا كه مبحث تعامل معماري و سينما مطرح بود، در جلسات شوراي علمي، همه دوستان، اعم از معماران و سينماگران و كساني كه ذاتاً بين رشتهاي هستند، يك لحظه متوقف شدند و به اطراف خود نگاه كردند و برايشان منظر جالبي بود و براي من هم، وقتي به اين نسبت نظر ميكردم منظره جالبي بود.»
وي ادامه داد: «سينما و معماري شايد بيش از هر دو رشته هنري ديگر با هم نسبت دارند، از كمترين وجوه تا عاليترين و ذهنيترين درجات، ميبينيم كه اين نسبت برقرار است. گاهي كساني كه در عرصههاي سينما و معماري هستند باعث تعجبشان است وقتي كه از نسبت اين دو صحبت ميكنيم. معماري مكاني است كه مشمول تعامل انسان با محيط شده است، يعني انسان در تعامل خودش با محيط، معماري ميآفريند. در طول حيات بشر با محيط، بشر در تعامل با محيط بسياري از ناكجاها را تبدبل به جا كرد. اينمكانها گاهي صورت ملموس و گاهي صورت ناملموس دارد، كه صورت غيرملموس آن گاهي سخت به ذهن ميآيد. در مشهد اردهال در كنار امام زاده، تكه زميني باير وجود دارد كه مردم فين در ايام قالي شويان به شكل سنتي به آن زمين ميروند و آيين قالي شويان را بجا ميآورند. در اين تكه زمين، از لحاظ سازهاي چيزي وجود ندارد، اما اين مكان داراي مكانت است.
در سنت حج نيز اين معنا را در چند موضوع شاهد هستيم، نظير عرفات، در اين مكان حتي ده تا پانزده سال قبل، هيچ سازهاي ساخته نشده، اما داراي مكانت و جاهاي مختلف است. در واقع ميخواهمبگويم كه دايره معماري را بايد گستردهتر بگيريم و به مكان محدود نكنيم. مشابه همين موضوع، زمان است، يعني مانند ناكجا، نازمان هم داريم. من مايلم نسبت اين معنا را در زمينه معماري و سينما جستجو كنيم. اين معنا با توجه به خصوصيتي كه دارد، داراي روايت و هويت ميشود، يعني تفاوت آن مكان و زمان ماهوي ميشود و ميتوان يك روايت را گفت و منتسب به آن زمان و مكان كرد.» دبير همايش سينما و معماري ادامه داد: «اگر اين نوع نگاه را به عنوان يك پيشنهاد نسبت به معماري بنگريم، ميبينيم كه سينما هم عرفا با روايت سر و كار دارد و اصول سينمايي نميتوانيم داشته باشيم كه داراي روايت نباشد، سينما زماني كه روايت ميكند سينما ميشود، پس سينما و معماري در اين نقطه داراي وجه مشترك هستند.
معماري وقتي روايت ميكند، داراي هويت ميشود و سينما هم وقتي كه به اين معني داراي روايت باشد به فيلم هويت ميبخشد و هر حركتي در سينما، براي بيان بهتر روايت است.»
بهشتي گفت: «توصيه من اين است كه وقتي درباره اين مقوله صحبت ميكنيم، به سرزمين خودمان توجه داشته باشيم و توجه ما معطوف به وضعيت خودمان باشد. وقتي به سينماي ايران مراجعه ميكنيد ميبينيد كه هويت و روايتي كه در سينماي ما منعكس است، روايت موجود در محيط اطراف ما نيست. هر چقدر سينماي ما بخواهد روايتي را واضح تر نشان بدهد، ميبينيم كه گريزان تر از روايت نسبت به مكانت ميشود.
اگر به سينماي ايران نگاه كنيم ميبينيم كه در فيلمهاي ايراني، زمان و مكان تعريف نميشوند و جايگاهي ندارند و هيچوقت گفته نميشود كدام شهر، روستا، خيابان و يا رودخانه. به همين دليل در سينماي ما، تماشاگر هيچگاه با هيچ رودخانهاي انس و نسبت به هيچ روستايي، معرفت پيدا نميكند. در واقع ميخواهيم خيابان و شهر در موقعيت بي هويت خود باقي بماند. اساساً سينماي ايران به دنبال جاهايي ميگردد كه ناشناخته باشد.
براي من هميشه اين سؤال وجود داشته است كه دليل گريز ما از مكانت چيست؟ اما همين را هم نسبت به وقت داريم. در ذهنيت سينما ما وقت وجود ندارد و نسبت به زمان هم، هيچگونه درك روايي نداريم. زمان يا درگذشته ميگذرد و يا حال بي هويت و آينده اصلاً وجود ندارد. تنها موردي كه در سالهاي اخير به عنصر زمان توجه كرد، فيلم «چهارشنبه سوري» است كه ماهيت زماني داشت.» وي در ادامه افزود: «در اين مورد بايد سينماي خود را با سينماي ساير كشورها، نظير آمريكا مقايسه كنيم، در بسياري از فيلمهاي آمريكايي كاراكترها از همديگر سؤال ميكنند اهل كجايي، به طور مثال ما به وسيله سينما، تصويري عيني از تگزاس به دست آوردهايم، يعني آمريكا براي ما از طريق سينما داراي مكانت شده است و اين قدر كه مكانت مكان را در آمريكا ميشناسيم، مكانت مكانها را در سرزمين خودمان نميشناسيم.
به اعتقاد من با توجه به اين نكته، ميتوان گفت، سينماي ما فاقد روايت است. البته صورت ظاهري روايت را دارد، اما به دليل اينكه در لازمان و لامكان اتفاق ميافتد فاقد هويت باطني است.»
پس از پايان صحبتهاي مهندس بهشتي، مهندس يارزاده، با پوزش به دليل تأخير يك هفتهاي همايش، به علت شرايط آب و هوايي، به ارائه گزارشي مختصر از روند برگزاري همايش پرداخت.
يارزاده گفت: «در اين دو روز، شاهد نوزده مقاله خواهيم بود و سه فيلم نمايش خواهيم داد. كار همايش به همت بزرگان گروه تخصصي سينما و معماري و شهرسازي و با حمايت معاونت علمي، فرهنگي و پژوهشي به سرانجام رسيده است. اين حركت نزديك به پنج سال است كه در حوزههاي ميان رشتهاي برگزارميشود و شايد بايد زودتر از اين، همايش سينما و معماري برگزار ميشد.»
مهندس شهرام جعفري نژاد در واقع اولين سخنران رسميمراسم روز نخست بود كه سخنانش را فتح بابي در رابطه با افق كلام سينما و معماري خواند، به اين دليل كه در اولين قدم، تصور درستي از رابطه سينما و معماري در اذهان عموم ايجاد شود. وي اهدافش را در ابتدا روشن كردن افقهاي كلام سينما و معماري و سپس مشخص كردن چارچوب مقالات ارائه شده در اين دو روز و نقاط خلأ هر يك از آنان اعلام كرد.
مهندس جعفري، از دكتر فلامكي، مهندس كلانتري، مهندس ديبا، مهندس شيخ زيدالدين، دكتر حاتميو دكتر مؤيد به دليل نقش و تلاششان در زمينه اعتلاي معماري و كمك به برگزاري همايش تشكر كرد و سپس از افرادي نظير تهمينه ميلاني و شادمهر راستين، از تحصيل كردههاي معماري، نام برد كه ارتباط خوبي ميان سينما و معماري برقرار كردهاند. وي ادامه داد: «اگر رابطه اي بين سينما و معماري قايل شويم و بگوييم كه هر دو به خلق فضا ميپردازند سه رابطه را پيشنهاد ميكنم كه بررسي شود 1- مفهوميكه شكل محتوايي و شكلي دارد 2- ارجاعي از سينما به معماري و بالعكس و 3- ابزاري و آموزشي.»
سپس دكتر محمدمنصور فلامكي مطالبي را در خصوص نقش معاني فضا و زبان در آفرينش هنري مطرح كرد كه به دليل زمان اندك، مطالبش را بسيار پراكنده نقل كرد. فلامكي در سخنانش به رابطه بين سينما و معماري اشاره كرد. وي گفت، در سينما و معماري، حجم و فرم وجود دارد، همچنين به شباهت اين دو گروه در زمينه خلق يك فضاي مجازي اشاره كرد.
اسماعيل پناهي، آخرين سخنران بخش اول نخستين همايش سينما و معماري بود كه به «تحميل ماهيت سينما و معماري بر اساس مفاهيم حضور زمان و بازي در فلسفه هنر گادامر» پرداخت. وي در بخشي از سخنانش اظهار داشت: «از ديدگاه گادامر بحث زمان و حركت را ميتوانيم به سينما و معماري نسبت بدهيم. در معماري حركت زماني وجود ندارد؛ اما در سينما مهم ترين حركت، حركت پويايي و زماني است.»
بخش اول همايش سينما و معماري با نمايش فيلم كولاژي از كاربردهاي معماري در سينماي جهان به كارگرداني آرشفو پايان يافت.
رئيس جلسه بخش دوم روز نخست همايش، مهندس ايرج كلانتري بود كه در ابتداي سخنانش گفت: «رابطه معماري و سينما بسيار پيچيده و خاص است و ميشود مدتهاي مديد، درباره آن صحبتكرد. من فكر ميكنم كه اين مسئله اينقدر پيچيده است كه اگر مواردي كه آقاي جعفري نژاد پيشنهاد كردند دنبال كنيم، بسيار بهتر است.»
وي ادامه داد: «با وجود تمايل شديدي كه از طرف انجمن صنفي معماران ديدم، گرايش فيلمسازان نسبت به معماران، كمتر از معماران به فيلمسازان است.»
مهندس يعقوب رشتچيان، اولين سخنران رسميبخش دوم مراسم روز نخست بود كه در خصوص معماري و سينما صحبت كرد.
وي با برشمردن جايگاه انسان در برابر معماري، سخنان خود را با ارائه پيشنهادي ادامه داد. مهندس رشتچيان گفت: «واژه فضا چه در زمينه معماري و چه در زمينه سينما، كاربرد زيادي دارد. منظور از فضا، جايي محدود است، واژهاي كه ميتواند همين معنا را بدهد، واژه مكان است. مكان به معناي جايگاه خاص شكلگيري يك رويداد است. پيشنهاد ميكنم به جاي واژه فضا از واژه مكان استفاده كنيم.
كار اصلي يك معمار و سينماگر تبديل كردن معنا به مكان است. اين فعاليت همساني است كه يك فيلمساز و معمار، در حيطه كاري خود انجام ميدهند.
نكته بعدي پرسشي است كه ريموند دورگات مطرح ميسازد و آن معماري در سينما است.
درخصوص معماري و سينما در اين جلسه نميشود اظهار نظري كرد؛ اما معماري در سينما با اين پرسش آغاز ميشود كه چگونه ميشود ايستاترين هنر، معماري را، با پوياترين هنر، يعني سينما پيوند داد. بنابراين مقوله، پويايي سينما در برابر ايستايي معماري محسوس ميشود، و در اين چارچوب، سينما گريزي از معماري ندارد. سينما ناگزير است براي ماهيت دادن به چيزي كه در آن ميگذرد از معماري استفاده كند.»
منوچهر طياب، سينماگر پيشكسوت كشورمان، سخنران بعدي بود كه با عنوان «در جستجوي بعد سوم» به نقل رابطه سينما و معماري پرداخت؛ اما به دليل اشكال در پخش سي دي، بسياري از مطالبش را نتوانست نقل كند.
طياب در بخشي از سخنان خود گفت: «اگر معماري را در سينما ميآوريم بايد آن نوع معماري را انتخاب كنيم كه واقعاً احتياج داريم. سينما را نبايد تنها به عنوان يك دستگاه فيلم ببينيم، بلكه بايد به آن به شكل يك ساختار نگاه كرد.»
ژان پير برتونه، طراح صحنه فرانسوي، سومين سخنران بخش دوم روز نخست بود كه در خصوص زيبا شناسي دكور سينما صحبت كرد.
وي گفت: «به معمار جايي را ميسازد تا در آن زندگي كنند، در حالي كه طراح يك مكان را نميسازد، بلكه تصويري ميسازد كه قرار است روي پرده به نمايش درآيد و اصيل نيست. در معماري همه چيز ماندگار است، اما در سينما، هيچ چيز ماندگار نيست و همه چيز موقتي است. هنر يك طراح صحنه اين است كه در تماشاگر حس ديدن يك مكان واقعي را تداعي كند.»
ايرج رامين فر، از طراحان صحنه خوب كشورمان، آخرين سخنران بخش دوم بود كه در زمينه «سبك و عملكرد معماري در سينما» صحبت كرد.
رامين فر در بخشي از سخنان خود گفت: «مقوله سينما بسيار پيچيده است، چرا كه يكي از مباحث آن معماري و ارتباط آن با دكود سينما است. من آدم بدبيني نيستم، اما اميدوارم اين مباحث يك قدميبه جلو باشد. در جهت نيل به سينمايي كه حق ما است.»
رامين فر در ادامه به تشريح وضعيت طراحي صحنه در برخي از آثار ماندگار سينماي جهان و ايران پرداخت.
محمدعلي حسين نژاد، رياست بخش سوم و پاياني روز نخست همايش را برعهده داشت. وي از نرگس آيت دعوت كرد تا در غياب مسعود كيميايي، كه به علت سرماخوردگي شديد نتوانست در مراسم حاضر شود، به عنوان اولين سخنران، روي صحنه برود.
آيت موضوع سخنراني خود را «بررسي تصوير معماري و شهرسازي كنوني ايران و نقد تصوير شهر در هفت فيلم داستاني از سال 1375 تا 1385 عنوان كرد و در ادامه به بررسي تصوير شهر در هفت فيلم سلطان، سگ كشي، زيرپوست شهر، ديوانهاي از قفس پريد، چهارشنبه سوري، كافه ستاره و بچههاي ابدي، پرداخت.
سخنران بعدي جواد طوسي، از منتقدان سينماي كشور بود كه سخنراني وي بيشتر به مقاله بلند در تكريم آثار مسعود كيميايي، همراه هميشگي وي بود، البته در اين ميان، نيم نگاهي هم به ساير فيلمسازان داشت.
حسن ختام روز نخست اولين همايش معماري و سينما، سخنراني اميرشهاب رضويان، از كارگردانان سينماي ايران و سپس نمايش فيلم «سفر مردان خاكستري» بود.
|