بهمن نامورمطلق، دبير کل فرهنگستان هنر، از بررسي فرهنگي-تاريخي هزار شهر ايران در آينده خبر داد.
وي که در هشتمين نشست علمي هنر و باستان شناسي (شهر تاريخي-فرهنگي بيرجند) در مركز هنرپژوهشي نقش جهان، وابسته به فرهنگستان هنر خبر از پروژه عظيم بررسي فرهنگي تاريخي هزار شهر ايران خبر داد.
بهمن نامورمطلق، دبير کل فرهنگستان هنر، از بررسي فرهنگي-تاريخي هزار شهر ايران در آينده خبر داد.
وي که در هشتمين نشست علمي هنر و باستان شناسي (شهر تاريخي-فرهنگي بيرجند) در مركز هنرپژوهشي نقش جهان، وابسته به فرهنگستان هنر سخن ميگفت، در اين مورد توضيح داد:
«مهندس ميرحسين موسوي پيشنهاد داد که صد شهر ايراني، به عنوان عناصر هويتي ايران، مورد بررسي قرار گيرد ولي به خاطر تعدد شهرها، اين پروژه به بررسي هزار شهر تبديل شد.»
وي افزود: «اين کار پروژه عظيمياست، تا کنون به بررسي هشت شهر پرداختهايم و اکنون به شهر بيرجند رسيدهايم.»
وي نياز به شناسايي شهرها با يک نگاه فراشاخهاي را لازم دانست و گفت: «براي شناسايي و شناساندن شهرهاي ايران، نياز به يک نگاه فراشاخهاي است. صرف پرداخت به معماري و شهرسازي يک شهر، کافي نيست بلکه بايد در بررسي يک شهر، به جنبههاي مردم شناسي، تاريخي و زبان شناسي نيز پرداخته شود.»
نامورمطلق از چاپ کتابي از مجموع مقالات در مورد شهرهاي ايران خبر داد و بيان کرد: «در کنار تمام فعاليتهاي فرهنگستان هنر و برنامههاي مربوط به شناسايي هنرمندان و نگاه به هفت رشته هنري در شهرها، قرار است كتابي شامل مجموعه مقالاتي درباره شهرهايي که در موردشان گفتگو و همايش برگزار ميشود، چاپ شود.»
وي اظهار داشت: «شهر بيرجند و منطقه بيرجند به خوبي شناخته نشده که اتفاقا موقعيتي دارند که بايد شناسايي شود. بيرجند شاهراه ارتباطي بين تمدنهايي مانند جيرفت، سند و ترکمنستان بوده، آثار موجود و به دست آمده از بيرجند، نشان ميدهد اين شهر نقطه تلاقي اين تمدنهاست.»
دبير کل فرهنگستان هنر با اشاره به سفري كه به بيرجند داشته، گفت: «براي همايش هنرهاي سنتي و گنجينههاي هنرهاي از ياد رفته به بيرجند سفر کردم که در برخورد اول، فرهنگ و تاريخ بيرجند، خودش را به ما تحميل کرد.»
پروفسور محمدحسن گنجي، جغرافي دان، سخنران بعدي اين مراسم با اشاره به موقعيت جغرافيايي بيرجند، گفت: «جغرافيا به عنوان يکي از عناصر تأثيرگذار در شکل گيري تمدنها و شهرها، از اهميت ويژهاي برخوردار است. موقعيت جغرافيايي شهر بيرجند از ديرباز اهميت داشته است که عمده ترين آن عبارتاند از، در دوران پيش از اسلام و آغاز هجوم ترکان، از دوره هخامنشي، بيرجند به دليل قرار گرفتن در مرزهاي شرقي، به عنوان يک ساتراپ مرزي اهميت داشت. در دوران اسلام نيز به دليل قرار گرفتن بيرجند در دروازههاي شبه قاره هند و توسعه مبادلات تجاري و سياسي، اهميت دوچندان يافت. در دوران پس از انقلاب صنعتي و توسعه رقابتهاي استعماري، بيرجند به عنوان معبر ورود به مستعمره بزرگ، مورد توجه قدرتهاي جهاني آن زمان، قرارگرفت و گواه آن، حضور کنسولهاي روس و انگليس در بيرجند است. همه اين موارد، باعث شد تا اندک اندک هسته اوليه شهر بيرجند از دوران صفويه پي ريزي شود.»
در ادامه حسن رمضاني، مدير پايگاه ميراث فرهنگي شهر بيرجند، به ارايه گزارشي از عملکرد اين پايگاه پرداخت و گفت: «بر اساس قانون و برنامه چهارم توسعه، آثار ارزشمند تاريخي، به پايگاههايي براي حفظ و احيا مجهزميشوند که مديريت مرکزي آنها با سازمان ميراث فرهنگي، گردشگري و صنايع دستي است. با توجه به تعداد هشتاد بناي ثبت شده در زمره آثار ملي و وجود بافت تاريخي که علي رغم گذشت قرنها هنوز عناصر اصلي خود را حفظ كرده است، در سال 1384 و همزمان با سفر اول رياست محترم رييس جمهور به استان خراسان جنوبي، پيشنهاد تأسيس پايگاه شهر تاريخي بيرجند به هيئت محترم وزيران ارايه شد که مورد تصويب قرار گرفت.»
وي افزود: «با تأکيد بر حفظ بافت قديمي به دليل داشتن 120 هکتار بافت تاريخي شهر بيرجند، احداث پايگاه اين شهر در سفر استاني رييس جمهور، تصويب و راه اندازي شد.»
وي اولين نياز بيرجند را پرداختن به حوزه فني و معماري برشمرد و اظهار داشت: «شناسايي محدوده بافت تاريخي، ثبت و شناسنامهدار کردن ابنيه تاريخي، توجه به حريم ساخت و سازها و از سايه درآوردن بناهاي اين شهر، از جمله برنامههايي است که در اين پايگاه در دستور کار قرار دارد.»
رمضاني بيان کرد: «بيرجند از لحاظ مردم شناسي نيز بسيار غني است، زيرا به دليل وجود دژي محکم به نام کوير، در اطراف بيرجند، اين شهر از تهاجمها مصون مانده و در نتيجه عادات و فرهنگ مردم اين شهر، بکر مانده است.»
وي گفت: «در مورد غذا، پوشاک، مراحل زندگي ارباب رعيتي، برج و باروها، ابنيههاي مذهبي و حريمهاي باستان شناسي بيرجند نيز تحقيقات وسيعي انجام دادهايم که اميدواريم همه اين تحقيقات در قالب کتابهايي به دست مردم برسد.»
محمود رفيعي، مشاهير و مفاخر علمي، فرهنگي و هنري هر منطقه را از ذخاير ارزشمند آن منطقه برشمرد و اظهار داشت: «مشاهير هر منطقه در شکل گيري تمدنها و رشد استعدادهاي فرهنگي و فکري، تأثيري بهسزادارند. بيرجند از قديم الايام به دليل نزديکي به مراکز عمده فرهنگي، نظير نيشابور و هرات، خاستگاه اديبان، عالمان و دانشمندان بسياري بوده است. شرايط اجتماعي و جغرافيايي حاکم بر اين منطقه باعث شده است تا اين مفاخر گمنام بمانند. از جمله اين ذخاير ارزشمند فکري و فرهنگي، «حکيم، سعدالدين نزاري» از شاعران و سخن سرايان شهير قرن ششم است که با سعدي مجادلت داشته است. «ابن حسام خونعي» که از او به عنوان اولين حماسه سراي ديني نام برده ميشود نيز يكي از همين بزرگان است، همچنين «عبدالعلي بيرجندي» از منجمان مشهور قرن نهم و ... . اين جانب در طول سالهاي اخير، نسبت به چاپ و انتشار تعدادي از ديوانهاي شعرا و ديگر آثار اين مفاخر اقدام كردهام که در اين مقاله به تفصيل آن خواهم پرداخت.»
مهدي وفايي، محقق، بيرجند را شهري دانست که در شرق ايران، همواره نقش مهم و اساسي در برقراري مجادلات تجاري و اقتصادي داشته است.
وي افزود: «بيرجند هم به عنوان يک مرز عمده دفاعي در مرزهاي شرقي و هم به عنوان نقطه واسطه ارتباطات تجاري شرق، به ويژه شبه قاره با ديگر نقاط کشور، اهميت داشته است. تعدد کاروانسراها در شهر و رباطها و منزل گاهها در بين راهها، گواهي بر اين مدعا است. »
وي گفت: «بازار بيرجند از مهم ترين مراکز اقتصادي در شرق ايران بوده و اين اهميت به گونهاي است که حتي بازار در تحولات سياسي و اجتماعي بيرجند تأثيرات مهميداشته است. به دليل کمينزولات جوي و کمبود زمينهاي حاصل خيز از ديرباز، اين شهر بيشتر وجه خدماتي داشته است و بديهي است که ساختار شهري بيرجند بر اساس اين ماهيت شکل گرفته است. امروزه نيز بيرجند با داشتن مجموعههاي بزرگ آموزشي، در سطوح مختلف، از عمده ترين مراکز فرهنگي و آموزشي است.»
در ادامه اين همايش با اهداي لوح و يادبودي از محمود رفيعي به خاطر زحمات زياد و چاپ چندين کتاب در مورد بيرجند، تقدير شد.
دومين بخش از نشست علمي هنر و باستان شناسي (شهر تاريخي –فرهنگي بيرجند) به معرفي شهر تاريخي بيرجند اختصاص داشت.
سعيد سلطاني با مقالهاي با همين عنوان، به معرفي و بررسي محله «رنگ رزها» به عنوان نمونه شاخص يک محله پرداخت.
وي در ابتدا گفت: « بافت 127 هكتاري تاريخي بيرجند، مشتمل بر پنجمحله است كه گرچه حدود و ثغور آن در طول سالها دچار تغيير و تحول شده است ولي كليت آن كماكان وجود دارد. اين محلات شامل محله «سرده»، محله «ميان ده»، محله «ته ده»، محله «خيرآباد» و محله «رنگرزها» است. هر يك از اين محلات، ريز محلاتي را در خود دارد، اين محلات هر يك، محل زندگي قشري از اقشار اجتماعي بوده كه باتوجه به جايگاهي كه از آن برخوردار بودهاند در آن سكني گزيدهاند. به طور مثال، ازجمله محله سرده، كه در مجاورت ارگ حكومتي بهارستان قرار دارد، محل زندگي بزرگان و اقشار مرفه اجتماعي بوده است.»
وي با اشاره به مطالعات انجام شده در مورد ابنيه موجود در اين محدوده، درباره طرح راهبردي محله نيز توضيحاتي ارائه داد.
محمدرضا حقگو نيز، در خصوص موسيقي محلي بيرجند، گفت: « تنوع و گستردگي موسيقي محلي در ايران دوره غزنوي، به مانند جغرافياي چهار فصلش از آن چنان كثرتي برخوردار است كه در ازاي حضور و حيات هر قوم و قبيله و طايفه، ميبايست سرفصلي مجزا گشود و هر فصل را به اندازه تاريخ فرهنگ يك كشور مورد بررسي قرار داد.»
وي ادامه داد: « بيشك خراسان بزرگ و سيستان و بلوچستان را در بحث موسيقي محلي ميتوان شاخصترين گوهر از گنجينههاي جواهرات فرهنگي اين مرز و بوم دانست.
شناسايي زواياي پيدا و پنهان موسيقي محلي بيرجند، نيازمند مطالعه و بررسي اسناد و مدارك موجود است. همچنين ما ميتوانيم از طريق مصاحبه با تنيچند از استادان، كه اين سرمايههاي بيبديل فرهنگي را هنوز در سينه محفوظ داشتهاند، با اين موسيقي بيشتر آشنا شويم. در اين مقاله سعي شده است با توجه به بررسيهايي كه انجام گرفته، مقامهاي بوميموسيقي منطقه و آواها و نواها معرفي شود.
شايد يكي از دلايلي كه اين سرمايه ارزشمند فرهنگي هنوز به كورسويي از حيات خود ادامه داده است، موقعيت و شرايط جغرافيايي منطقه است، كه آن را از گزند مهاجمان به دور داشته است.» اجراي موسيقي محلي بيرجند از سوي گروه صحرا به همراه چوب بازي هنرمندان بيرجندي بخش ديگري از هشتمين نشست علميو باستان شناسي بود.
«تزئينات وابسته معماري بيرجند» موضوع مقاله محمد علي جنتي فرد بود. وي در اين باره گفت: « يکي از مظاهر انعکاس هنر ايراني در معماري اين سرزمين، تزئينات اجرا شده در معماري آن است. هنرمند معمار ايراني از ابتداي کار و از هنگام بهکارگيري خشت، که از مصالح اوليه احداث بنا به شمار ميرفته، زيباترين نقشها و طرحها را هنگام احداث ديوارها و پوشش گنبدها و ايجاد گوشوارها و ... خلق کرده و در روند تکاملي آن شاهکارهاي بي نظيري را بهوجود آورده است.»
وي همچنين ادامه داد: «در معماري بيرجند که بخش کوچکي از معماري گلي حاشيه کوير ايران است، نمونههاي بسياري از تزئينات خشتي ، آجري، گچي، فلزي، چوبي و ... ديده ميشود که با استفاده از شيوهها و تکنيکهاي گوناگون و در هماهنگي کامل با مفهوم کاربردي فضاهاي معماري شهر، شکل گرفتهاند.»
محمدرضا سروش نيز درباره باستانشناسي شهر تاريخي بيرجند گفت: « بيرجند به عنوان يك نمونه كامل از شهر ايراني- اسلامي، برخوردار از شاخصهايي است كه آن را به عنوان يك اثر ارزشمند فرهنگي مطرح ساخته است. گسترش شهر در خلال سالهاي اخير و نيازهاي روزآمدي كه به وجود آمده، اين اثر ارزشمند را با مخاطراتي مواجه ساخته است. آنچه از اهميت فراواني برخوردار است و بايد سرلوحه همه فعاليتها در حوزه ميراث فرهنگي اين شهر قرار گيرد، آگاهي يافتن از لايههاي فرهنگي موجود در بستر شهر است. وجود محلاتي همچون محله «گبرآباد» كه باتوجه به شواهد موجود شكلگيري آن بايد به دوران پيش از اسلام برگردد.، اهميت انجام اين مطالعات را روشن ميسازد. در اين مقاله سعي شده به صورتي گذرا به باستانشناسي بيرجند و اهميت آن پرداخته شود. »
مستند «کرانه آفتاب» ساخته محمدرضا زماني پور درمورد ابنيه و بافت تاريخي بيرجند پايان بخش دومين بخش از نشست باستان شناسي شهر تاريخي بيرجند بود.
|