نشست «معماری معاصر ايران: مسجد و بناهای مذهبي» طی دو روز 26 و 27 آذر ماه 1393 در فرهنگستان هنر برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی فرهنگستان هنر در ادامه رويکرد مستمر خود به طرح و تبيين مباحث تحليلی، انتقادی و آسيب شناسانه در حوزه حکمت هنر و زيبايی شناسی معاصر اين بار نگاه خود را به معماری معاصر و تحليل و نقد معماری مساجد معاصر و بويژه شهر تهران معطوف کرد.
بر همين مبنا نشست «معماری معاصر ايران: مسجد و بناهای مذهبي» طی دو روز 26 و 27 آذر ماه 1393 با حضور شمار زيادی از صاحبنظران و استادان نام آشنا و استقبال دانشجويان معماری و هنر کشورمان در محل تالار ايران فرهنگستان هنر، به بازانديشی در کارنامه معماری مساجد اختصاص يافت.
نشست دو روزه پژوهشکده هنر با موضوع معماری مساجد معاصر با سخنرانی دکتر سيّدکمال حاج سيدجوادی رياست اين پژوهشکده رسماً آغاز شد. حاج سيد جوادی در گشايش اين نشست ابتدا پس از خير مقدم به حاضران و اساتيد با بيان دغدغه ديرين خود از دوران دانشجويی در مورد مسجد و معماری آن که موجب شد تا رساله کارشناسی و کارشناسی ارشد وی نيز به اين موضوع اختصاص يابد گفت: هم اکنون بيش از 40 سال از آن روزگار گذشته و از آن زمان تا وقتی کار مطالعاتی روی مساجد را شروع کرديم متوجه شديم بيش از دهها عنوان کتاب و صدها پاياننامه و تحقيق در اين خصوص از پيش از انقلاب تا امروز داريم و اين حجم انبوه اطلاعات در مورد مساجد، امامزاده ها، حسينيه ها و بناهای مذهبی و دينی آنقدر گسترده است که با يک جستجوی ساده در اينترنت بيش از هزار عنوان پيدا ميکنيد . از زمانی که من کتاب تاريخ مساجد ايران را نوشتم و چاپ اول آن حدود سی سال پيش منتشر شد، و بعدها به مرور دهها سمينار در مورد مسجد و بناهای مذهبی برگزار شده و من شگفت زده ام که چرا امروز ما به شرايطی رسيدهايم که معماری مساجد به اين وضعيت است و ويژگیهايی که چهل، پنجاه سال پيش از اين گفته شده در اين معماری ها کمترمیبينيم. وی در ادامه با نقل جملهای از کتاب خود «تاريخ مساجد ايراني» گفت: مسجد سند هويت اسلامی ـ ايرانی ماست که در گذر زمان، خود را با شرايط تکنيکی و فنّی تطبيق داده اما متأسفانه در اين سال ها نشانی از اين اتفاق و اين انطباق کمترمی بينيم و بناهايی ساخته شده که حقيقتاً مايه تأسف شديد است و متأسفانه گوش شنوايی هم نيست.
حاج سيد جوادی افزود: من شگفت زده هستم و واقعاً نمی دانم ما چرا در اين شرايط قرار داريم و چرا يک معمار به خودش اجازه نمیدهد که اندکی و ذرّه ای از اين مفاهيم را در اين بناها به کار گيرد.متاسفانه برخی از معماری ها نه موقعيت مکانیاش درست است، و نه پيوندش با گذشته و نه همزمانی اش با امروز، چه از نظر کالبدی و چه مفهومي؛ به هيچ يک از اينها توجه نداشته و با وجود اين حجم عظيم اطلاعات و داشتهها و پشتوانههای فرهنگی و دينی به چنين وضعيت اسفباری رسيدهايم که نتيجه آن معماری رايج در تهران است که خود بهتر می دانيد.
پس از سخنان رئيس پژوهشکده هنر که آغازگر نشست تخصصی بود، دکتر امير نصری، به نمايندگی از گروه نقد پژوهشکده هنر، گزارشی از فعاليت های انجام شده در اين گروه تا کنون را برای حاضران ارائه کرد. وی با برشمردن سه گروه فعال در پژوهشکده: گروه نقد هنر، گروه تاريخ هنر و گروه هنر شرق اظهار داشت: گروه نقد در اين سالها نشستهای متعددی برگزار کرده از جمله: پديدارشناسی ميراث فرهنگی، تفسير اثر هنری، بازنمايی و نقد معماری که هدف اين نشست ها در مسير اهداف کلی گروه بوده است. وی از انتشار دو مجلد از مجموعه مقالات هم انديشی تفسير اثر هنری و انتشار کليه مقالات و مباحث نشست های اين گروه برای علاقمندان در آينده نزديک خبر داد و خاطرنشان کرد: نشريه پژوهشکده هم اکنون موفق به دريافت درجه علمی- پژوهشی شده و به طور خاص بر مبانی نظری هنر و حکمت و فلسفه هنر تمرکز دارد که تا کنون 10 شماره از آن منتشر شده و از دوره جديد بصورت دو زبانه (فارسی- انگليسی) انتشار می يابد. وی افزود: ما در تمامی کارهايمان به دنبال مطالعات بين رشته ای بودهايم و در همين نشست هم از استادان حوزه های مختلف از حکمت و فلسفه هنر، نشانه شناسی، هنر اسلامی و ... دعوت کرده ايم.
در ادامه خانم دکتر نيّر طهوری، دبير علمی نشست، با بيان اين که ساختمان مسجد به عنوان مهمترين بنا در معماری اسلامی و يادآور اين دين در تمام مناطق قلمرو پهناور اسلامی در طول 14 قرن بوده و با همه ويژگيهای شناخته شده خود در عرصه هنر و معماری اسلامی حرف اول را زده است، گفت: چه کليت هنر معماری و چه ديگر هنرهايی که در تکميل فضاهای معماری دخيل بوده اند مثل کاشی کاری، گره چينی، خوشنويسی، گچبری و غيره... به نشانههای مشخصی از اجزای شناختی آن تبديل شدهاند و در زيبايی و غنای صورت و معنای سنتی مسجد و هماهنگی اين دو در جزء و کل ترديدی نيست.
وی با برشمردن کارکردهای اصلی مسجد در طول تاريخ از جمله اولين و مهمترين آن که دليل شکلگيری مسجد نيز بود، يعنی نماز گذاردن و سپس اجتماعات و آئين های عبادی، خطبه خوانی، جلسات شوراهای اجتماعی و سياسی و امروز مجالس ترحيم، تجمع نيروهای مردمی و بسيج، انتخابات و غيره... که بعدها به آن افزوده شدهاند ياد آور شد: معماری مسجد در ابتدا صرفاً بر اساس نيازهای عملکردی بوده و به تدريج به مهمترين عامل هويتی و تشخص جوامع اسلامی در سرزمين های خود تبديل شده و اولين ويژگی ممتاز معماری مسجد هم نه در پلانبندی و تزيينات و استخوانبندی ساختاری که در رو به قبله بودنش ظهور يافته است. طهوری، نشانهشناسی خاص معماری مساجد را مهمترين عامل شناخته شدن و امتيازش عنوان کرد و افزود: حرکت گنبد و گلدستهها به سوی آسمان، کارکردهای مختلف عناصر معماری مسجد از جمله: گنبد، مناره، حياط و عناصر کالبدی آن مثل هشتی، حياط، ايوان، گنبدخانه، مناره ها، محراب، شبستان، وضوخانه و حوض از عناصر کارکردی مسجد بودهاند. وی آنگاه با تحليل مصالح و اجزاء و عناصر مختلف معماری مسجد به لحاظ مفهومی و مقايسه آن با امروز و نسبت آن با تقدّس فضا در ارتباط عملکرد و فرم به طرح اين پرسش ها پرداخت که: آيا در طراحی مسجد اصول لايتغيری وجود دارد؟ در متون دينی الگوی خاصی در اين خصوص داريم؟ آيا تبعيت از شکل، کانسپت و ايده خاصی در طراحی و ساخت آن الزامی است؟ آيا عناصر معماری مساجد برآمده از زمان هستند يا بدون آن بنا از مسجد بودن خود خلع می شود؟ آيا نقش هويتی برای مساجد دارند؟ اين هويت عملکردی است؟ (تشخيص بنا از ديگر بناها )؟ يا دينی (تشخيص بنای دينی اسلامی از بناهای ديگر اديان مثل معابد هندويی و بودايی، کليساها و ...)؟ آيا تزيينات خاصی مثل کاشيکاری، گرهچينی، آجرکاری و ... به عنوان نشانههای ضروری فضای عبادی اسلامی بايد حفظ شوند؟ مقرنس کاری و کاربندی چطور؟ آيا استفاده از مصالحی چون شيشه، بتون و فلز از تقدّس فضای مسجد میکاهد؟ آيا رويکردهای معماری جديد سبب نامقدس شدن فضای مسجد می شود؟ آيا میتوان هستی شناسی عرفان اسلامی را در رسيدن به خود از طريق سلوک باطنی به عنوان اصل مهم در شکل گيری معماری مساجد دانست؟ آيا شکل شناخته شده سنتی مسجد صورتی حقيقی است يا اعتباري؟ آيا می توان کانسپت مسجد ايرانی را مظهر سلوک عرفان ايرانی دانست که راه رسيدن به بهشت مثالی را تجسم میبخشد؟ آيا در متون مقدس دينی در خصوص فضاهای عبادی چيزی يافت میشود؟ آيا عناصری مثل مربع، دايره و احجام بر آمده از آن و کاربرد هندسه در پلان های معماری را بايد معنايی ديد يا کاربردي؟ آيا سنتی که ايرانيان مساجد خود را از 1200 سال پيش به اين سو بر پايه آن ساختهاند، میتواند از منظر روانشناسی فرهنگی و اجتماعی مورد توجه قرار گيرد؟ آيا...
وی در پايان ابراز اميدواری کرد که نشستهايی اين چنين، زمينه ساز انديشيدن و يافتن پاسخی برای اين پرسش های اساسی باشد.
نشست تخصصی اول – روز نخست (26/9/93)
آغازگر سخنرانیهای نشست اول روز نخست همانديشی، مهندس سيدمحمد بهشتی بود که از تحول در ماهيت صورت و معنای مساجد سخن گفت. وی با بيان اين که در تاريخ معماری اسلام شايد بتوان گفت مرکزیترين و محوریترين بنايی که با تأمل در آن میتوانيم تمامی تجربيات تاريخی دوران اسلامی را در عرصه معماری از آينه آن بنگريم، مسجد است خاطر نشان کرد: ما بناهای زيادی داريم مثل کاروانسرا، گرمابه و ... اما اگر يک بنا را به مثابه آيينهای پيش روی تاريخ معماری خود قرار دهيم، به قطع و يقين «مسجد» است چرا که همه آنچه در اثر تلاش و تجربه در طول قرنها حاصل کردهايم، در مساجد ما منعکس شدهاند. مساجد ما فقط مسجد بودن را نمايندگی نمیکنند، بلکه مفهومی از تماميت تاريخ معماری ايرانی هستند. هيچ بنايی اين موقعيت و جايگاه را نداشته است؛ کاخ ها، خانه ها و ... نمیتوانند به تنهايی همه تاريخ ما را نمايندگی کنند. شايد گوشهای از آن را بازتاب دهند، اما مسجد چنين بوده است.
رئيس کميته ملی ايکوم در ادامه با ذکر اين نکته که ما در مساجد، تحوّل ماهوی در کيفيت عملکردی که از آغاز بوده نداشتهايم، اظهار داشت: ايرانیها در طول تاريخ 1300 ساله معماری مساجد به جنبه های ظاهری شرعی اکتفا نمیکردهاند. اگر نماز "تنهی عن الفحشاء والمنکر" بوده از آن طرف "الصلوه معراج المؤمن" هم بوده و ايرانيها اين هنر را داشتهاند که به قامت اين جنبه از نماز، لباسی چنين برازنده بدوزند و حاصلش شده اين معماری که تنها اختصاص به اين سرزمين دارد و بس.
در ادامه دبير علمی نشست با بيان مقدمه ای از معجزه بودن قرآن کريم، کلام و کتابت در دين اسلام از استاد حميد عجمی خوشنويس و واضع خط معلّی و صاحب سبک در حوزه هنر اسلامی، به عنوان يک هنرمند باطنی در دوره جديد دعوت کرد تا مباحث خود را در خصوص خوشنويسی و نقش مسجد در اسلام ارائه کند.
عجمی سخن خود را با ذکر اين پيشفرض که خوشنويسی مقدّس نيست، بلکه وجه قدسی دارد و اين دو با هم تفاوت دارند، آغاز کرد و آنگاه به مقوله تزيين در هنر و معماری اسلامی پرداخت و گفت: تزيين در اصطلاح شايد زينت دادن يا آراستن باشد، اما در معرفت اسلامی نبايد به مقوله تزيين چنين نگاهی داشت. تا زمانی که به خوشنويسی به عنوان تزيين نگاه می کنيم از آن حقيقت دور شدهايم.
مبدع خط معلّی، آنگاه به تشريح ابعادی از حکمت و سلوک مستتر در هنر خوشنويسی پرداخت و يادآور شد: ما در اسلام به جای شمايلنگاری، خوشنويسی داشتهايم، آيا اين سرگرمی است؟ معجزه اسلام در قالب کلام ظهور میکند و انسان به مدارجی میرسد که بايد با کلام با او مخاطبه کرد و خوشنويسی وجه تجسم يافته اين معرفت است که در عرصه مکتوب تجلّی میکند. لقب پيامبر اسلام (ص) «امّي» است. او برای اين «امّي» است که اهل شفاهيات است و اراده به مکتوب کردن نمیکند. در مقام شفاهيات است که وحی را برای کاتبان وحی تکرار میکند. خود او در حضور مطلق به سر میبرد و اين بقيه هستند که در فراقند. او صاحب مقام «اَو اَدني» و «اکتساب از ذات» است. با اين حساب، خوشنويسی حاصل فراق انسان از حقيقت وجودی خويش است. وی آنگاه به نقد و آسيبشناسی نگاه رايج امروز به خوشنويسی و کتيبهنگاری در معماری پرداخت و گفت: امروز کتيبه جايگاه خودش را در معماری ما از دست داده و نگاه معماران امروز يک نگاه باطنی و ماهوی به خوشنويسی نيست. حال آنکه در ادوار گذشته، شما عارفی را نمی يافتيد که در باب باطن و صورت حروف سخن نگفته باشد، از شيخ محیالدين ابنعربی که حتی به ظاهر حروف هم میپردازد و آن را تأويل میکند تا صدرالدين قونوی که در اعجازالبيان دقيقاً به شکل ظاهری حروف و تأويل شهودی و افلاک و بسائط آنها میپردازد. اما آيا امروز نگاه ما به خوشنويسی که يک ساحت قدسی است همين گونه است؟
حميد عجمی آنگاه از سخنان خود نتيجه گرفت: برای اينکه به حقيقت خودمان رجوع کنيم، بايد نگاهمان را به هنرهای سنتی تصحيح کنيم. اينها تزيين نيست، در مساجد ما اينها ظهورات و تعيّناتی هستند که به قيود اعتباريه با هم متفق میشوند و حق مطلق را به تعيّن درمیآورند. پس هر چيزی که در مساجد ما ديده ميشود در مرتبه خودش تجلّی حقّ است و معماران ما که در گذشته مساجد را میساختند، خودشان هم مثل معماری و بناهای ساخته دست خود بودند. بستر معماری آن روز ما و جان معماران ما کالبدی بود برای اين که شهود در آن محقّق شود، اما آيا امروز ما از اين شهود و باطننگری بهره ای يافته ايم؟
آنگاه نوبت به دکتر امير مازيار، دکترای فلسفه و پژوهشگر مطالعات اسلامی رسيد تا ديدگاه های خود را درباره فضای مقدّس، فضای اسلامی و مسجد تبيين کند. مازيار سخن خود را با اين پرسش آغاز کرد که:
چه نسبت و پيوندی ميان مسجد و اسلام وجود دارد؟ و مگر مورخان هنر نمی گويند که در مسجد هيچ عنصر منفرد جديدی وجود ندارد و همه عناصر از تمدّنهای اطراف و سنتهای معمارانه پيرامون ما مقتبس و مأخوذ شده است؟ آيا طرز ساخت مسجد در قرآن، حديث و در سنت پيامبر آمده؟ و اساساً چه چيزی مسجد را به عنوان بنايی که در خود اسلام شکل و فرمی برايش تعريف و تعيين نشده، آيينه تمام نمای تمدّن و هنر اسلامی ساخته؟ اصلاً چگونه با اين تطوّر و تحوّل و تنوّع و تکثّر ميتواند بازگوی تفکّر اسلامی باشد؟
وی در ادامه گفتار خود در پی واکاوی اين مسائل با نقل جملهای از تيتوس بورکهارت افزود: يک روح، يک امر پنهان که باطن اين نوع تمدّن است، در همه مظاهر آن ظهور و تجلّی پيدا ميکند و به همه عناصر شکل میدهد. هم به علم، هم به فلسفه و هم به هنر و هم به اشياء معمول، و حقيقت سنّت در بنا متجلّی می شود و در مسجد نمود میيابد. حال پرسش اين است که چگونه میتوان يک مسجدِ درست در فرهنگ ما ساخت؟ به اين پرسش بايد با ربط و نسبتهای فرهنگی در وجه کلان خود پاسخ گفت و بدون توجه به تفکر و تاريخ نمیتوان به اين منظور نائل شد.
پنل نشست از روز اول نشستها با اهدای تقديرنامه به استادان حاضر در جلسه توسط خانم دکتر طهوری، دبير علمی همايش به پايان رسيد.
نشست تخصصی دوم – روز نخست (26/9/93)
آغازگر پنل دوم از روز اول همايش، دکتر مهدی حجت از مسئولان و پايه گذاران سازمان ميراث فرهنگی ايران و صاحبنظر حوزههای نظری معماری و معماری اسلامی بود که سخن خود را با يک پرسش شروع کرد: همه ما مسلمانيم و نماز میخوانيم. چند وقت است که مسجد نرفتهايم؟ وی آنگاه با بيان مباحثی از ماهيت معنوی مسجد و مقدمات لازم برای رسيدن به مسجد مورد نظر و مطابق تعريف قرآنی: «اسُسُّ علی التقوي» تصريح کرد: اگر آن «آن» آمد شکل و فرم متناسب خود را هم همراه خودش میآورد، برای آن که مجلا، محل تجلّی است و هر آيتی مجلای خودش را پيدا میکند. اگر ما از آن «سنت» دفاع میکنيم، به اين خاطر است که آن «آن» بهترين تجلّی ممکن را در اين شکل معماری پيدا کرده، وی در ادامه با اشاره به مسجدالجواد تهران واقع در ميدان هفتتير، معماری آن را نه بد، بلکه غلط معرفی کرد، به اين دليل که فضای مسجد نبايد اسباب انحراف فکر نمازگزار شود، اماترنج اين مسجد با تعبيه کردن شيشه در ديواره های مدّور فضای اصلی مسجد، عملاًاسباب پريشانی فکر نمازگزار و جلب توجه او به بيرون را فراهم آورده است. او سپس به مشخصهها و معيارهای درست يک مسجد اشاره کرد و گفت: مسجد بايد به گونهای باشد که وقتی يک رهگذر مسلمان از کنارش رد میشود بفهمد، ببيند، بداند که مسجد است، نه اين که بنويسيم «اينجا مسجد است»، تا متوجه شود! همانطور که روحانيان اديان مختلف با وجود همه تطوّرات و تحوّلات عمدتاً پوشش ثابتی داشتند تا از بقيه شناخته شوند، مسجد هم نسبت به بناهای ديگر همين حالت را دارد.
وی افزود: مسجد بايد توان انتقال روح معنويت و عبادت را داشته باشد، بايد احساس الوهيت و قدسيت و يگانگی و اتصال با منبع فيض ايجاد کند. اگر فرم مسجد طوری باشد که هيچکس نتواند تشخيص دهد مسجد است، اين غلط است، برای اين که زبان را منقطع کرده و در معماری مسجد، يک زبان و يک قراری بين اهالی يک سرزمين با آن مسجد هست، و اين فهم نبايد دچار خلل شود.
در ادامه خانم مهندس کاترين اسپريدونف و آقای مهندس رضا دانشمير از معمارانی که تازهترين تجربه معماری خود را در ساخت مسجدی در کنار تئاتر شهر تهران عرضه کرده اند، همراه با دکتر حجت و خانم دکتر طهوری در ميزگردی حضور يافتند. ابتدا مهندس رضا دانشمير در پاسخ به سوال دکتر طهوری در باب نسبت مصالح معماری و تفکر معمارانه گفت: معماری با توسعه ايدهها نسبتی کاملاً نزديک دارد و مشکل اصلی ما فقدان يک تفکّر جمعی است. برای ما در اين دوره مسأله اين است که چطور میتوانيم به يک عصاره ای در ساخت بناهای مذهبی دست پيدا کنيم که معرف ارزشهای اعتقادی يک جامعه و معنی آفرين باشد. وی در ادامه تأکيد کرد: من فکر میکنم مسجدهای معاصر، امروز معنای خودشان را از دست دادهاند و ما نتوانستيم به يک ارزشی دست پيدا کنيم که بتواند دوباره ما را با تفکرات نوين و افقهای باز پيوند دهد. مسأله اصلی، اين است که امروز ما با اين فرهنگ متکثّر چگونه ميتوانيم مسجد يا بنای مذهبی بوجود بياوريم که معنا داشته باشد.
پس از آن خانم مهندس اسپريدونف درباره مصالح و کاربستهای فنی و تکنيکی در مساجد سخن گفت.
در امتداد اين بحث، دکتر حجت توضيحات کوتاهی ارائه داد و گفت: معمار خوب از مواد و مصالح به گونهای استفاده میکند که آن «آن» که پيشتر گفتيم، در بيايد و ظهور کند. هر يک از مصالح يک حرفی میزند. تير آهنی که خم میکنند و با آن گنبد می سازند، معنی ندارد. بطور کلی استخدام مصالح و متريال بايد فکر شده و کاربردی باشد. در اينجا مهندس رضا دانشمير ادامه داد: آيکونهای شهری را پروژه های فرهنگی ايجاد میکنند و میتوانند موضوع فضا و تصورّات معاصر را در گسترهای وسيع مطرح کنند و عده زيادی هم آن را حس کنند و راجع به آن اظهار نظر کنند.
پس از وی خانم اسپريدونف افزود: علاقه ما اين است که هر پروژهای را تبديل به يک پروژه فرهنگی کنيم حتی بيمارستان يا ساختمان اداری که تبديل به نقطه جذب مردمی و ارتقاء سطح و فرهنگ عمومی شود.
در پايان اين بحث، دکتر حجّت در پاسخ به پرسش دکتر طهوری که آيا اگر ساختمان مسجد رو به قبله ساخته نشود، خللی در آن نيست؟ دکتر حجّت پاسخ داد: نه، اين مسئله سبب نمی شود که بنا ازمسجد بودن خلع شود!
پس از آن دکتر سيّد غلامرضا اسلامی، استاد دانشگاه با تبيين نکاتی در باب نسبت مفاهيم قدسی و فضاها و مکانها گفت: مفاهيم قدسی بوده که مکانهای مذهبی را به آن شکل بوجود میآورده و اگر حکمتی درکار باشد جنبهای عام و همه فهم پيدا میکند.
در اين هنگام دکتر طهوری دبير علمی نشست طی سخنان کوتاهی با اشاره به شاخص بودن معابد و بناهای مقدس در طول چند هزار سال تاريخ دين تأکيد کرد مساجد پس از تکوين دين اسلام تبديل به معيار شناخت حکومت اسلامی و ميزان حاکميت اعتقادات دينی در تمامی مناطق قلمرو مسلمين شدند. بر اين اساس ساختمان کليساها هم مطابق با دين اسلام تغيير کردند و برج ناقوس به مناره تبديل شد. نيمکتها برچيده شد و مسجد اعظم دمشق، کاتدرال کوردوبا، اياصوفيا و ... همه تبديل به نشانههايی از تقدس مسجد در منظر مسلمانان شدند. معماری ايران و هنرهای وابسته به آن هم در اين مسير به نشانههای شاخص معماری ايرانی ـ اسلامی بدل شدند که هندسه منظم و متقارن در آن نقش محوری دارد. وی آنگاه با اشاره به اصل وحدت و توحيد و رو به قبله بودن به عنوان شاخص محوری اين معماری که بافت شهرهای سنتی را نيز متأثر از خود شکل داده، خاطر نشان کرد: مهمترين وجوه نشانهای مسجد يعنی گنبد و گلدسته ابتدا پاسخگوی نيازهای عملکردی و الزامات ساختمانی بودند. وی آنگاه در امتداد پرسشهای گفتار پيشين خود به طرح سوالاتی از جمله نقش هويتی عناصر کالبدی مسجد، دينی يا ملّی بودن آنها، ضرورت نشانههای فضای اسلامی ايرانی، ارتباط نوع مصالح و تقدس بخشی به فضا، نسبت فضای عملکردی و کنش معنايی در اين معماری، مسئله استمرار فرم سنتی، ساختمانی يا معنايی بودن اشکال و احجام در مساجد و همچنين توجه به صورت ويژه مسجد سنتی ايرانی از منظر روان شناسی فرهنگی، اجتماعی و هنری پرداخت.
سپس طهوری از خانم دکتر ترانه يلدا، معمار و مترجم مباحث نظری معماری خواست تا ايشان هم نظر خود را در اين باب بيان کند. او در سخنان کوتاهی گفت: همه ما به دنبال معنويت هستيم و هر جا که زيبايی بر آن مسلّط باشد اين حالت در آن جاری است. می شود در يک باغ يا حتی يک فضای فکری اين حس و حال را ايجاد کرد و حتماً نبايد يک فضای عظيم و آيکونيک باشد.
پايان بخش پانل دوم از روز نخست نشستها با سخنان کوتاه خانم دکتر ويدا تقوايی، رياست دانشکده هنر و معماری دانشگاه فنی دکتر شريعتی بود که به توازن شکل معماری (کالبد) و صورت به معنای ايدهها و مثالها در معماری اسلامی پرداخت و گفت: شکل معماری بايد متأثر از ويژگی های زمانی، مکانی، اقليمی، تاريخی و تکنولوژيک باشد. همچنان که لباس يکی از نشانههای هويت ماست، معماری هم لباس دوم ماست و اگر معماری هم مثل لباس تنها مقلد ظاهر قديم باشد، معرّف هويت امروز ما نيست. امروز با توجه به شرايط تکنولوژيک میتوانيم همان مفاهيم را با شکل امروزين ارائه کنيم، مشروط بر اين که آن مفهوم و معنا و آن «آن» و «حال» که بايد در مسجد حاصل شود، از بين نرفته باشد.
وی با بيان اين که معماری متشکل از دو مرتبه وجودی «صورت و معنا» است يادآور شد: شکل معماری بايد تابع زمان و مکان باشد اما هرگز اين دو از هم منفک نيستند. وی به نوع نگاه و تصرّف معنايی در تکوين معماری اسلامی اشاره کرد و گفت: مسلمانها گنبد را که يکی از اصلیترين نشانههای معماری دينی است از کاخ های ساسانی گرفته و به آن کانسپت و مفهوم ديگری افزوده شده است.
روز دوم و پايانی همايش – نشست تخصصی اول (27/9/93)
در آغاز نشست روز دوم هم ، دکتر نيّر طهوری دبير علمی نشست با يادآوری اين که طرح سؤال در باب طراحی مسجد تنها به حيطه مسجد محدود نمی شود و طيف وسيعی از پرسشها را در معماری اسلامی و ايرانی میگشايد، خاطرنشان ساخت که اين نشستها به گفتوگو در اين عرصه اختصاص دارد.
پانل اول روز دوم و پايانی نشست معماری مساجد و بناهای مذهبی با دعوت از دکتر کوروش صفوی (زبانشناس، مترجم و پژوهشگر حوزههای نشانهشناسی و مطالعات ادبی) برای ايراد مطالب خود با موضوع «نشانهشناسی و معماری مساجد ايران» آغاز شد. وی ابتدا با تعريف نشانه که هر چيزی است که به چيزی جز خود دلالت کند، به نشانهشناسی مساجد از گذشته اشاره کرد و گفت: ما وقتی نشانهای را از اين مجموعه نشانههای مسجد مثل گنبد يا گلدسته بر میداريم، چه نشانههايی به جايش ميگذاريم؟ در شهرهای قديم از دور با تعداد و بزرگی گنبد و گلدستهها ميزان اعتبار و اعتقاد دينی مردم آن شهر را تشخيص میدادند، حالا وقتی اينها را حذف میکنيم، نشانهشناس درک میکند که پشت قضيه چيست. وقتی من وارد مسجد جامع يزد میشوم، می بينم تمام نشانهها دارند درست کار میکنند و سر جای خودشان قرار گرفتهاند. وقتی ما بدون توجه به نشانهها به سراغ معماری می رويم، نتيجه اش اين وضعيت کنونی است.
هر نشانهای را که کنار میگذاريم، بجايش بايد نشانه ديگری بگذاريم. مثلاً رنگ فيروزهای که نماد آسمان است، حذف میکنيم، به جايش چه چيزی داريم؟ يا اين که اصلاً مهم نيست که جايگزينی برايش بگذاريم؟ پس چرا ديگر اسم مسجد میگذاريم وقتی هيچ يک از مشخصههای هويتی مسجد در يک بنايی نيست؟ بگوييم مکان نماز. همه حرف من اين است که اگر میشود از اين اصول تخطی کرد، کسی برای من توضيح دهد و اگر نشانهای قرار است جای اين نشانه های حذف شده بگذاريم، باز هم کسی توضيح بدهد و اگر اصلاً جايگزينی ندارد اين بینشانگی را يکی برای ما توضيح بدهد. وی سخن خود را اين گونه جمعبندی کرد که: مسجد يک خصلت و هويت نمادين دارد و اگر فاقد آن نشانههايی شود که هويت آن را در خود تعريف میکنند، مثل الآن می شود مساجد بیهويت.
پس از آن نوبت به دکتر احمد پاکتچی، زبانشناس و استاد دانشگاه امام صادق و رياست علوم قرآن مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، همچنين رياست حلقه نشانهشناسی تهران رسيد که سخن خود را به نشانهشناسی با استفاده از يک سلسله مفاهيم کليدی مربوط به حوزه مسجد در مطالعات اديان به عنوان يک الگوی کارکردی در حوزه نشانهشناسی اختصاص داد. وی با تبيين منطق کارکرد در مسجد و تحليل آن با کارکرد نشانهها به موارد نشانهشناسی مساجد مطابق الگوی کارکردها اشاراتی کرد و بر اساس مدل تحليل ياکوبسون که تنها کارکرد ارجاعی را ناظر به کارکرد بيرونی شمرده است، کارکردهای بيانی (اهداف مورد نظر معمار)، کارکرد ترغيبی (که ناظر به مجرای ارتباطی و المانهايی که طراحی می شوند تا فرآيند ارتباط را تسهيل و توسعه بخشند)، فرازبانی (ناظر به رمزگان معماری مسجد) را در معماری مسجد به عنوان الگويی در مطالعه کارکردی مساجد بررسی کرد.
پايان بخش پانل اول نشست روز دوم همايش، سخنان مهندس فرهاد احمدی (معمار، استاد دانشگاه و صاحب نظر مطالعات معماری) بود که در پاسخ به پرسش محوری «مفهوم معماری اسلامی ـ ايرانی چيست؟» افق بحث خود را با طرح تحوّل عناصر و نشانهها در پی تحوّل مفاهيم ترسيم کرد و گفت: تحوّل شيوه زندگی و شهرسازی ما، موجب تحوّل در معماری و ساخت مساجد ما میشود. جامعهای که توسعه پيدا میکند، تمام مضامين و زبان و رفتارش تغيير میکند. بايد آن پايه ها و تکيهگاهها و پشتوانهها به قدری محکم و اصيل باشند که معماری ما در جای درست خودش بماند. اگر ما میخواستيم مؤلف باشيم، میتوانستيم حرفهايی جدّی در حوزه شهر و معماری بزنيم که جهانی باشد و در عين حال مربوط به خود ما هم باشد.
احمدی پس از بيان مواردی از گسست و چند پارگی فکری و هويتی دوران معاصر و تعليق ميان سنّت و مدرنيسم يادآور شد: ما مسائلی را از نگاه و رفتار مدرن آموختهايم که در معماری خود هم میتوانيم به کار ببريم از جمله سادگی و ايجاز که در معرفت اسلامی نيز ريشه دارد. فضايی که با پرگويی به وجود میآيد، از جنس معماری اصيل ايرانی نيست؛ و مسألهی ديگر فروتنی است که باز از مختصات حکمت و معرفت دينی ماست. وی سخن خود را با اين جمله به پايان برد که: معماری معاصر مسجد دو بخش دارد که يک بخش آن به مدرنيته برمیگردد و يک بخش ديگر به تداومی که در فرهنگ ما ريشه دارد.
نشست دوم و پايانی از دومين روز همايش (27/9/93)
پايانبخش همانديشی دو روزه معماری معاصر مسجد در پانل دوم از روز پايانی، نشست تخصصی با حضور دکتر اکبر زرگر ، رياست دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهيد بهشتی، دکتر سيّدغلامرضا اسلامی، مهندس حميد نوحی، استاد دانشگاه علم و صنعت و مهندس علی طوسی، طراح و سازنده مساجد بود.
شايان ذکر است که در آغاز اين نشست، ابتدا مهندس احمد زهادی، دبير مسئول فصلنامه تخصصی معماری و ساختمان، با اشاره به موضوع معماری و معنويت فيلم کوتاهی پخش کرد که گفتوگويی بود با يکی از صاحبنظران معماری جهان و تجربه شگفت او در مواجهه با معنا و فضای روحی و درونی ميدان نقش جهان. وی گفت: قسمتهای به نمايش درآمده بخشی از هويت فرهنگی و معماری ايران است که گفتوگو با آقای درشی را در بر میگيرد. وی در ادامه به خصلت تعالیبخشی در مسجد و بيدار شدن حس درونی ما اشاره کرد و گفت: مسجد علاوه بر به وجود آوردن فضاهای مقدّس، امکان تجمع و روابط جمعی عموم مردم را فراهم میساخت. مسجد در اين معنا، چهارسوی تعامل جمعی مردم در وجوه فرهنگی، سياسی، اجتماعی و روابط عمومی بود. وی با پخش اسلايدهايی از مساجد مختلف در مناطق گوناگون جهان از مسجدالنبی در مدينه تا مساجدی در هندوستان، و برخی کشورهای آفريقايی و ... به بسترسازی روابط مستحکم اجتماعی و کارکردهايی چون اشاعه و انتقال علم و ... پرداخت و افزود: تقدّس و زيبايی مساجد به ويژه نمونههای مشخص و منحصر به فرد آن در جهان اسلام، تنها محصول دانش و مهارت سازندگانش نيست، بلکه موقعيت معمار در فضای درونی و معنوی خاصی موجب انتقال اين خلوص باطنی به همه حاضران و ساکنان مسجد میشد. وی سخن خود را با اين جمله جمع بندی کرد که: روحيه معمار و سازنده مسجد، اولين عامل تأثيرگذار در انعکاس روح معنويت و فضای روحانی مسجد بوده است.
سپس مهندس علی طوسی که ساخت چندين مسجد تهران را در سالهای اخير در کارنامه حرفهای خود دارد، با بيان نکاتی در باب طراحی مساجد، با پخش تصاويری از قسمتهای مختلف پروژههای مسجد جامع شهرک غرب و مسجد ميدان شهدا (ابتدای زرّين نعل) تجربه خود را از شيوه معماری اين دو مسجد با بيان مواردی چون مقرنسکاری، نظم و تقارن هندسی، سادگی و ايجاز و اتکاء فرمها به سنتهای معماری تشريح کرد.
سخنران بعدی دکتر اکبر زرگر بود که سخن خود را با ذکر ضرورت شناسايی و تدوين معيارهای طراحی درست مساجد و قرار دادن آن در اختيار همکاران مهندس و معمار آغاز کرد و سپس به بيان تجربيات خود در تشکيل شورای معماری مساجد، تصويب طرحهای مساجد در اين شورا، تنظيم دستورالعمل جامع معماری، برگزاری دورههای آموزشی ـ توجيهی برای همکاران معمار، بررسی بيش از چهل طرح مسجد، بررسی چگونگی اَعمال، احکام و ضوابط فقهی مرتبط با معماری مساجد و تصويب و تنظيم ضوابط مربوط بر اساس استفتائات مراجع پرداخت. زرگر خاطر نشان کرد: ما در هيچ کجای روايات منقول از ائمه نداريم که توجهی به ساخت مساجد عظيم و با شکوه شده باشد، و همه جا سفارش به سادگی در بنای مسجد شده، چرا که اساساً عملکرد اصلی مسجد اقامه نماز است و ساير احکام عبادی متصّل به آن و آنقدر اين کارکرد اصلی ضرورت و اولويت دارد که اگر هر مراسم ديگری با آن همزمان شده و مخلّ اقامه نماز شود، شرعاً محل اشکال است.
در طراحی مسجد هم يکی از توصيههای جدّی اين است که هر چيزی که هنگام نماز توجه ما را از اصل نماز و گفتگوی با خدا و حال توجه و تذکر غافل میکند جزو «خواطر» است که بايد از خود دور کرد. تأکيد بر سادگی فضای عبادت و مسجد يکی از اصول مهم معماری مساجد در گذشته بود، حتی نقوش تزيينی مسجد در مقياسی پرداخته و اجرا می شده که حواس و ذهن نمازگزار را به خود مشغول نکند.
پس از آن نوبت به مهندس حميد نوحی رسيد که سخن خود را با تحليل نسبت معماری و ديگر مفاهيم و پديده های زندگی معاصر در ابعاد فردی و جمعی آغاز کرد و گفت: اگر معماری مساجد ما آشفته است به اين دليل است که شهرمان هم آشفته است. محل زندگی و مسکن ما هم آشفته است، اقتصادمان هم آشفته است و خلاصه زندگی فردی و اجتماعی ما هم در وجوه مختلف دچار آشفتگی است. معماری به اعتقاد من لباس زندگی است و اگر مساجد ما اين گونه شده چون دين ما هم به همين صورت دچار تغيير و دگرگونی شده، دين صدر اول اسلام نيست، دين زمان پيامبر نيست، دين نهجالبلاغه نيست.
وی آنگاه به تحليل آسيبشناسانه پراکندگی و گسستگی در معماری و رابطه آن با شرايط ذهنی و بيرونی پرداخت و افزود: معماری بازتاب و انعکاس زندگی ماست و اساساً کار معماری و کار هنر تقليد بردار نيست. آثار معماری بايد محصول زيست ـ جهان خودشان باشند. اگر در دورههايی ممتاز و ماندگار و واجد ارزش شناخته شدهاند و به گنجينه اصالت ها و ميراث ما غنا بخشيدهاند به اين دليل بوده که از يک معرفت و جهانبينی ريشه گرفتهاند و از آبشخور يک معرفت اصيل دينی سيراب شدهاند. ميل به سادگی، پرهيز از زيورآرايی، رعايت کيفيتها و تناسبات فضايی، پرهيز از تجمّل و تفاخر، تجلّی خلوص و بی پيرايگی و آنچه در عرفان آمده همه برخاسته از اين اصالت فکری و مفهومی اند. مهندس نوحی سپس به چالشهای معماری مساجد معاصر از منظر نسبت فرم با محتوا پرداخت و تصريح کرد: اينکه میگوييم اثر هنری اصيل بايد محصول زيست ـ جهان خودش باشد، بديهی است که در زمان ما تکنولوژی هم بخشی از اين زيست ـ جهان است. سازهای که متناسب با آجر يا خشت خام بوده، اين فرم را ايجاب میکرده است، اما الآن معمار ما با فولاد يا آهن میخواهد همين رفتار را داشته باشد و همان فرم را درآورد که اين ديگر جزو ذات اين فرم نيست، و می شود اصالت فرم.
نوحی در ادامه با اشاره به «اجتهاد معمارانه» يا «دکترين معماري» گفت: فرم میتواند دگرگون شود همانطور که در کليسا شد اما يک چيز هست که بخشی از آن «دکترين» يا نظريهپردازی تخصصی در حيطه معماری است و مفهومش اين است که جهش کردن، اتوپيايی طراحی کردن به گونهای که عامه مردم و استفادهکنندگان از مسجد اين بنا را به عنوان مسجد بپذيرند، تا چه حد درست است اين بحث ظريفی است. نه تقليد از گذشته و سنّت به خودی خود اصالت دارد، و نه ناديده گرفتن آن، بلکه به اعتقاد من معماری که بتواند با بنای خود امکان گفتوگو و ارتباط با جامعه خود را فراهم کند، و پلی بزند بين گذشته و آينده ای که در تصور اوست تا مولود آن حاصل زيست ـ جهان کنونی خودش و جامعهاش باشد، موفق شده است. اگر در گذشتهگرايی بماند و درجا بزند، دچار فقدان پويايی شده که مانع تحرک اجتماعی است، و اگر آن سنّت ها را به کل کنار بگذارد باز هم انحراف است.
«مدل سازی از کيفيت رابطههای سنت و مدرن در معماری معاصر» موضوع سخنرانی دکتر اسلامی بود که با آن همايش دو روزه "معماری معاصر ايران ـ مسجد و بناهای مذهبی" و نشستهای تخصصی آن به سرانجام رسيد. وی نقطه عزيمت سخن خود را اين گونه ترسيم کرد: در اين دو روز و در همه مباحث طرح شده همه از "چيستی" معماری گفتند، اما موضع موضوعات در مدلسازی فکری خيلی مهم است. تصور همه از مدرنيته همان تصوير هميشگی و انگاره مسلّط «مدرن غرب» است، اما در اين ميان خيلی چيزها مورد غفلت قرار میگيرد. قابليتها و ظرفيتهای سنّت برای مدرن شدن، آنچه مدرن غرب از سنّت ما برگرفته، اينکه سنّت ما چه ميبايد بود و اکنون چه هست، و اينکه چه عناصری از سنت ما بايد به مدرن تبديل میشد، اين رابطه ها همچنان مغفول مانده و در پرداختن همهجانبه و عميق به رابطه سنّت و مدرن بسياری از مکشوفات بر ما روشن میشود. کيفيتبخشی به آن محصول که در اينجا مسجد است چگونه است و چه روندی دارد؟ متعلق به چه زمانی بايد باشد؟ خاص و متفاوت و اصيل (unique) بودن، مقدّس بودن، کارکردی و درست بودن، فرهنگ و باورهای سازندگان و استفادهکنندگان، قوانين لازم جهت کنترل و هدايت و حمايت، برنامهريزیها، نوع مشارکت مردم و رابطههای آن، تأثير دولت روی استانداردايز کردن محصول، چگونگی ضوابط و ... اينها همه بايد بررسی شود. يک مدل ديگر هم هست که از مفاهيم به مصاديق میرسيم. لايه اوليه جهانبينی است که احکام آن لازمان و لامکان است، لايه مادّیتر آن حقوق و بايدها و نبايدهاست. لايه بعد استراتژیها و تاکتيکها که از سياستگذاریها ناشی میشود بعد از آن لايه فرهنگ و سپس لايه برنامهريزی که در آن کانسپتها و پارادايمها قرار میگيرند. همه اين لايهها با يکديگر مرتبط و در تعامل هستند.
وی سپس به تشريح يک مدل فکری ديگر در اين حيطه پرداخت: ما سطوح فلسفه و تخصص را مطابق اين مدل به دو لايه تقسيم میکنيم: فلسفه کلی و جزيی، فلسفه حقيقت طلب و گذشته نگر و فلسفه توسعه محور و آينده نگر. وی آنگاه ضرورت فلسفه و نظريه را در معماری يادآور شد: ما برای هر چيز اين معماری فيلسوفـمعماری میخواهيم که نظريهپرداز باشد و پس از آن بعد اجرايی ـ عملياتی است که حتی آنجا هم از پشتوانه نظريه خالی نيست. وی سخن خود را اين گونه جمعبندی کرد: غيرممکن است که معماری به جايگاه درستی برسد بدون آنکه متأثر از نظريههای معماری باشد که آنها هم از فلسفه متأثر بودهاند. بايد ساختارها را بازسازی کرد و آينده بهتر تنها با نقد مداوم حاصل میشود.
گفتنی است همانديشی دو روزه تخصصی معماری مساجد و بناهای مذهبی با پرسش خانم دکتر طهوری از حاضران در نشست پايانی، در مورد يک مصداق جزئی اما پرکاربرد در معماری ابنيه مذهبی و آئينی ايران يعنی آينهکاری و تفاوت کاربرد آن در امامزادهها و حسينيهها و عدم کاربرد آن در مساجد و پاسخ صاحبنظران حاضر در ميزگرد به پايان رسيد.
اين همايش با گشودن منظرهايی ديگر از نقد، تحليل، آسيبشناسی، ارائه راهکارها و ترسيم افقهای آينده و مسيرهای پيش رو در عرصه معماری مساجد معاصر از نگاه صاحبنظران و پژوهشگران معماری ايرانی و معمارانی که خود تجربه ساخت مسجدهايی را در اين سال ها در سابقه حرفهای خود داشتهاند کوشيد، تا بستری جهت تعامل و همفکری در تکوين مباحث و مبانی نظری و مطالعاتی در اين عرصه مهيا سازد.
پژوهشکده هنر در استمرار نگاه تخصصی خود به هنرهای سنتی و به ويژه معماری، با تداوم بخشيدن به نشستهای ديگر در آينده، راهی را برای گفتوگو و تبادل نظر در عرصه معماری بناهای مذهبی که موضوعی حساس و توأم با ضرورتها و حساسيتهای خاص خود در روزگار ما و به گونهای از پرمخاطبترين اشکال وجوه معماری و شهرسازی معاصر نيز محسوب می شوند، همچنان باز خواهد گذاشت.