اولين نشست تخصصي و پژوهشي سومين دوسالانه بينالمللي گرافيک جهان اسلام كه 12 آبان در مؤسسه فرهنگي-هنري صبا برگزار شد به «طراحي حروف، چالشها و راهکارها» و کليه مباحث مربوط به گذشته و آينده اين شاخه از گرافيک اختصاص يافت.
به گزارش روابط عمومي مؤسسه فرهنگي-هنري صبا، وابسته به فرهنگستان هنر، در اين نشست ابتدا آقاي چهرهپرداز به فقدان فونتهاي کاربردي و متناسب با تنوع نيازها و کارکردها و تناسب فرم با محتوا در فونتها اشاره کرد. او در ادامه راهکار اصلي را در اين دانست که مؤسسات بزرگ و سياستگذار متولي اين امر، فراخوانها و مسابقاتي براي انتخاب بهترين فونتها ترتيب دهند تا هر سال حداقل چندين فونت و طراحي حروف سالم، ايراني، کاربردي و متناسب با نيازهاي متنوع داشته باشيم.
سپس آقاي اوجي بحث خود را به بحران آموزش اين رشته در دانشگاههاي کشور اختصاص داد. او گفت: «ضرورت تحول در آموزش طراحي حروف، شناخت فونت فارسي به صورت سنتي و با همه ظرايف و ظرفيتهاي آن در کنار شناخت اصول تايپوگرافي لاتين و زيباييشناسي آن است. اين دو در كنار هم راه رسيدن به يک تحول و نوآوري در اين شاخه را به ارمغان ميآورند، و اين تنها راهي است تا از وضعيت فعلي، که استفاده بياساس و تقليدهاي ناشيانه، تصنعي و غيرخلاق و بدون رعايت کپي رايت از فونتهاي خارجي است، رها شويم.»
در ادامه آقاي سپهر، فقدان منابع علمي و نبود دانش و آگاهي از قابليتهاي طراحي حروف و فونت در متن زيباييشناسي ايراني را يک مشکل عمده عنوان كرد و يادآور شد: «ما فونت را معرفي ميکنيم؛ اما فونت خوب نداريم. شماره موبايل و پيامک را به صورت لاتين راحتتر از فارسي ميخوانيم. خوراک روزانه ما قلم يا فونت است. هر جا که نگاهي مياندازيم، روزنامهها، سر در مغازهها و ... اگر بگويم نان شب ماست بيراه نگفتهام.
خدمت گرافيک به فونت اين است که ما نان شب خودمان را درست و سالم تأمين کنيم. ما هنوز منابع درسي مدون در اين زمينه نداريم، فونتي ميخواهيم که مثل کفش اگر بپوشيم پايمان را نزند يا چشممان را نسوزاند و آزار ندهد.»
آنگاه دامون خانجانزاده با موضوع موانع کاربردي بودن فونت، تايپفيس و طراحي حروف در ايران سخن گفت و با تقبيح عمل کساني که به خط، تقدس ميدهند و هرگونه قابليت کاربردي و امکان تحول را از آن ميگيرند گفت: «عدهاي با تعصب و بدون شالوده علمي، خط را مثل يک شيء عتيقه در ويترين حفظ ميکنند. در حالي که خط شامل کليه وجوه معنايي است و با آن هر کاري ميشود کرد.» وي راهکار را در تعريف درست از خط دانست و افزود: «هر رفتاري با سطر و ستونهاي يک نشريه ميکنيم يک تايپوگرافي است.» اين هنرمند يادآور شد: «سالهاست فونت ما با گرافيزمي از جنس نسخ، ادب شده و وقت آن رسيده که تحولي بزرگ را تجربه کنيم.»
پس از آن نوبت به ساعد مشکي رسيد که سخن خود را با چرايي فقدان فونتهاي متنوع و متناسب با نيازهاي متفاوت شروع کرد و گفت: «واقعاً غير قابل تحمل است که همه کارهايمان را با دو-سه فونت محدود انجام ميدهيم چه طنز، چه جدي، چه کودک، چه دفاع مقدس، .... ظاهراً احساس نياز نيست و گرنه خود را مجبور به طراحي فونتهاي جديد ميکرديم.» وي خاطرنشان کرد: «هر چيز که در متن تمدن اسلامي-ايراني است، تمام عصاره و چکيدهاش در خط نستعليق ما جمع شده و اين خط نمايانگر کليت زيباييشناسي تمدن ايراني است و تجلي کامل اين هويت است. بحث هويت هم در جهان امروز بحث جدي و پيچيدهاي است.» وي چنين نتيجه گرفت که: «اگر بخواهيم فونتهايي با هويت ايراني طراحي کنيم، حتماً و قطعاً بايد نگاهي به اين سنت خوشنويسي ايراني داشته باشيم.» وي در ادامه يادآور شد: «با جشنواره نميشود صاحب پوستر خوب شد. با مسابقه هم نميشود فونت خوب پيدا کرد. بايد نياز به فونت جديد احساس شود و قوانين اقتصادي آن هم وضع شود.»
در پايان فرزاد زادمحسن مباحثي را با موضوع روانشناسي مخاطب و طراحي فونت و حروف در تاريخ معاصر طرح کرد و شواهدي را از دوران مشروطه و رشد صنعت چاپ سنگي تا دهه 50 از پيوند اين شاخه گرافيک با روانشناسي و روح جمعي، فرهنگ، هويت و گفتمان تاريخي و بررسي نوآوريهاي طراحي فونت و حروف در بستري از تحولات تاريخي و اجتماعي ايران در يکصد سال اخير برشمرد.
صبا نشستهاي پژوهشي خود را با بررسي مهمترين محورهاي گرافيک ايران و جهان اسلام تا پايان سومين دوسالانه ادامه خواهد داد.