در نشست بررسي جامعه شناسانه فيلمسازان ايراني عنوان شد «پايگاه اجتماعي هنرمند در سبك و مضامين آثارش تأثيرگذار است»
در نشست بررسي جامعه شناسانه فيلمسازان ايراني عنوان شد «پايگاه اجتماعي هنرمند در سبك و مضامين آثارش تأثيرگذار است»
نشست بررسي جامعه شناسانه فيلمسازان ايراني با سخنراني دكتر اعظم راودراد، سهشنبه بيست و چهارم مردادماه در مجموعه هنر پژوهشي ساعي وابسته به فرهنگستان هنر برگزار شد.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، در اين نشست دكتر اعظم راودراد به بررسي عوامل اجتماعي مؤثر بر هنرمند شدن در ايران و جامعه شناسي هنر به خصوص جامعه شناسي فيلمسازان ايراني پرداخت.
دكتر راودراد در ابتدا به موضوع مهجور بودن جامعه شناسي هنر در ميان انديشمندان و مخاطبان اين رشته اشاره كرد و به بررسي رابطه متقابل ميان جامعه و هنرمند و نوع ديدگاه تقابلي و تعاملي ميان جامعه و هنرمند از ديدگاه تاريخ اجتماعي هنر پرداخت.
دكتر راودراد در اين مورد افزود : " در حوزه جامعهشناسي هنرمندان تحقيق چنداني صورت نگرفته، چون توجه اصلي بيشتر بر روي شناخت آثار هنري بوده است. به طور مثال سبكها و مضاميني كه هنرمندان براي خلق آثارشان انتخاب ميكنند با طبقه اقتصادي آنها در ارتباط است. هنرمنداني كه از اقشار اقتصادي بالاي جامعه هستند، بيشتر دست به انتخاب سبكهاي رئاليستي و اجتماعي ميزنند ، در حالي كه هنرمنداني كه از سطوح پايين اقتصادي جامعهاند، بيشتر به مضامين عرفاني و مذهبي ميپردازند و بار فرهنگي آثارشان بالاتر است."
دكتر راودراد با اشاره به نتايج تحقيق خود بر روي نمايشنامهنويسان استراليايي گفت : " پايگاه اجتماعي هنرمندان در سبك و مضامين آثارشان تأثيرگذار است. البته اين تأثير در مقايسه هنرمندان درجه يك با ساير هنرمندان متفاوت است."
وي با اشاره به نظرات آرنولد هاورز در كتاب " تاريخ اجتماعي هنر " گفت: "هنرمندان همواره و در طول تاريخ متأثر از وضعيت اجتماعي خود بودهاند. محققين ثابت كردهاند كه سازمانهاي اجتماعي در توليد هنر قرنهاست كه به شيوهاي روشمند خانمها را از شركت در توليد هنري بركنار كردهاند."
دكتر راودراد در ادامة سخنانشان به نتيجة بررسيهاي بدست آمده از يافتههاي تحقيقي بر روي موقعيت كارگردانهاي ايراني اشاره كرد و گفت : " از مجموع پژوهشي كه بر روي 274 كارگردان ( 7 كارگردان زن و 267 كارگردان مرد) انجام گرفت، نتيجهگيري شد شرايط و موقعيت اجتماعي اين افراد در گرايش آنها به رشتههاي مختلف هنري مؤثر بوده است. به طور مثال خانمها در حوزه موسيقي موقعيت بيشتري براي فعاليتهاي هنري دارا بودند تا در زمينه فيلمسازي، و اين شانس براي مردان در سينماگري بيش از زنان بوده است؛ در نتيجه ميتوان گفت ، رابطه شرايط توليد در اين دو عرصه هنري با انتظارات اجتماعي از دو جنس ، در ارتباط است."
وي علاوه بر جنسيت به مسأله خاستگاه جغرافيايي افراد نيز اشاره كرد و در اين باره گفت:" خاستگاه جغرافيايي هنرمند كارگردان با توفيقهاي هنري وي نيز در ارتباط است.
دكتر راودراد همچنين با اشاره به عامل خانواده گفت :" داشتن والدين هنرمند تأثير مستقيمي بر روي هنرمند شدن افراد ندارد؛ اما عملاً افراد هنرمند در سوق دادن فرزندانشان به سمت فعاليتهاي هنري مؤثرند. "
دكتر روادراد در پايان افزود : " بر خلاف تصورات رمانتيك ، هنرمند فردي با استعداد ذاتي هنري و تافته جدا بافتهاي نسبت به ساير اعضاي جامعه نيست؛ براي هنرمند شدن فرد علاوه بر استعداد و تواناييهاي ذاتي، شرايط اجتماعي نيز بايد محيا باشد تا امكان شكوفايي كامل استعدادهاي فرد فراهم شود."
گفتني است اين نشست با برگزاري جلسه پرسش و پاسخ پايان يافت.
|