• شنبه ٢٤ خرداد ١٤٠٤
  • En

آرم فرهنگستان هنر
اخبار > قدرت نرم، آینده ما و هنر


قدرت نرم، آینده ما و هنر

 

در بررسی تطبیقی قدرت‌های بزرگ، مانند آمریکا، اروپا، روسیه و چین، نقش قدرت نرم بیش از پیش مشخص و بارز می‌شود. بی‌شک، بخش مهمی از قدرت هنوز در قرن بیست و یکم، قدرت سخت، یعنی قدرتی است که می‌تواند با زور دیگری را در انقیاد خود درآورد.

قدرت نرم، آینده ما و هنر

بهمن نامورمطلق

رئیس فرهنگستان هنر 

 در بررسی تطبیقی قدرت‌های بزرگ، مانند آمریکا، اروپا، روسیه و چین، نقش قدرت نرم بیش از پیش مشخص و بارز می‌شود. بی‌شک، بخش مهمی از قدرت هنوز در قرن بیست و یکم، قدرت سخت، یعنی قدرتی است که می‌تواند با زور دیگری را در انقیاد خود درآورد. از مهم‌ترین جلوههای قدرت سخت در عرصه جهانی، قدرت نظامی است. با این رویکرد، پنتاگون نقشی بی‌بدیل در آمریکا ایفا می‌کند و هیچگاه این قدرت دستکم گرفته نشده و همواره سیاستمداران آمریکایی در هر شرایطی کوشیده‌اند تا آن را به‌عنوان قدرت شماره یک جهانی در عرصه نظامی نگه دارند. همچنین در این عرصه ناسا نیز به‌طور تنگاتنگ با پنتاگون همراهی دارد و با وجود کارکرد دوگانه نظامی و تحقیقاتی، همواره تأکید خاصی بر قدرت سخت و همکاری با پنتاگون داشته و دارد. در این خصوص نیز آمریکایی‌ها تعصب خاصی دارند تا در این عرصه هم همواره قدرت نخست باقی بمانند. در این دو شکل از قدرت نظامی و فضایی، روسیه و تاحدودی برخی از کشورهای اروپایی و چین رقابت‌هایی گاه دور و گاه نزدیک با آمریکا دارند، اما تا کنون ایالات متحده توانسته است سیادت خویش را حفظ نماید.

اما قدرت‌های این کشور و دیگر کشورها، به قدرت‌های سخت محدود نمی شود، بلکه امروزه یکی از مهم‌ترین عرصه‌های رقابت، در حوزه قدرت‌های نرم است. قدرت نرم به دلایل گوناگون بسیار مهم است: نخست اینکه تصویرسازی بسیار مناسبی از دارندة آن می‌کند و مانند قدرت سخت چهره خشنی ارائه نمی‌دهد؛ دیگر اینکه هر آن سودمندی بیشتر اقتصادی به دنبال دارد و به همین دلیل بسیاری از سرمایه‌ها به این سمت در حرکت هستند؛ سوم اینکه با قدرت نرم می‌توان به انتشار تفکر و زیبایی‌شناسی تا عمیق‌تر سطوح ذهن و اندیشه مخاطبان نیز پرداخت، کاری که اسلحه و نیروی نظامی نمی‌تواند به‌خوبی انجام دهد؛ به عبارت دیگر، هم سود اقتصادی بیشتر به همراه دارد و هم زیبایی‌شناسی را توسعه می‌بخشد.

کشورهایی دارای قدرت نرم هستند که دارای نظام معرفت‌شناختی و زیبایی‌شناختی ویژه و خاصی باشند و بتوانند آن را به شیوه‌های مؤثر با دیگران به اشتراک گذاشته و به‌واسطه آن، منافع مورد نظر ملت و دولت را تأمین کنند. در طول تاریخ، مراکز تمدنی، همچون تمدن‌های بین‌النهرین، ایران، یونان، روم، مصر و چین از این قابلیت برخوردار بوده‌اند و از این‌روست که مرجع فرهنگ جهانی محسوب می‌شوند و از موزه‌ها گرفته تا ادبیات و سینما، روایت‌های آنها هنوز زنده و جاری است.

در دنیای معاصر و تمدن‌سازی جدید، دقیقاً در همین حوزه است که برتری قاطع آمریکا بیشتر مشخص می‌گردد. این کشور از مدت‌ها پیش، در پی پیش‌بینی دانشمندانش، بر روی قدرت نرم سرمایه‌گذاری مفصلی کرد. آمریکا بیش از دیگر کشورها از دارایی خود در توسعه و تبلیغ فعالیت‌های مرتبط با قدرت نرم بهره برد. البته قدرت نرم جلوه‌های گوناگونی دارد؛ از علمی تا اقتصادی و از فرهنگی تا هنری، همگی بخشی مهم از این گونه قدرت محسوب می‌شوند. تفاوت بارز قدرت‌های جهانی بیشتر در این حوزه به چشم می‌خورد.

هالیوود، هاروارد، سبک‌های موسیقیایی فراگیر و جهانی، نمادهای قدرت نرم آمریکا هستند که در حال حاضر رقیبانشان با فاصله بسیار زیادی نسبت به آنها قرار دارند. نقش این نمادها، در تثبیت استیلای آمریکا در قرن بیستم غیر قابل انکار است. همچنین باید سیلیکون ولی را نیز به این موارد افزود که مرکز فن‌آوری‌های نوین جهان به شمار می‌آید.

در مقابل، روسیه با سرمایه‌گذاری و تمرکز تک‌بعدی بر روی قدرت سخت و عدم توانایی در ایجاد توازن میان قدرت سخت و قدرت نرم، شوکت‌اش رو به افول گذاشته و وارد درگیری‌ها و منازعات کوچک منطقه‌ای شده است و اگر این روند ادامه پیدا کند، این کشور تا حد زیادی از گردونه رقابت‌های رده نخست جهانی خارج خواهد شد.

اروپا نیز هنوز تکلیف خود را با اروپای واحد مشخص نکرده است و گرچه به نظر تنها راه ماندن در عرصه رقابت‌های بزرگ همین وحدت کشورهای اروپایی است، اما هنوز نیاز به زمان دارد تا روح واحدی بر این کشورهای متفرق حاکم شود؛ به همین دلیل هنوز توانایی جدی برای حضور در رقابت‌های دست اول جهانی را ندارد، اما می‌تواند بزرگ‌ترین نقش را برای تقویت یکی از جناحین رقابت فراهم آورد و تقریباً همکار راهبردی وی تاکنون آمریکا بود و هست.

اما چین با رویکرد نوین خود کوشیده است تا حد امکان از تنش‌ها دوری نماید و بر روی قدرت نرم خود سرمایه‌گذاری کند. این کشور به‌خوبی متوجه شده است که برای بسط قدرت خود لازم است از در صلح و دوستی وارد شود و شعار برد-برد را به طرفین خود بدهد. طرح بزرگ یک راه یک کمربند، یکی از بزرگ‌ترین طرح‌های تاریخ معاصر محسوب می‌شود که اهداف سترگی را پی می‌گیرد. چین نسبت به قدرت نظامی و فضایی نیز بی‌توجه نبوده و با سرعت و بدون تبلیغ زیادی در حال پیشرفت است. آن‌چیزی که چین را از روسیه متمایز می‌کند سرمایه‌گذاری جدی بر روی قدرت نرم است که نرم‌نرم نتایج آن مشخص و بارز می‌شود. قدرت اقتصادی فوق‌العاده این کشور موجب شده تا سرمایه‌گذاری در حوزه‌های علمی، هنری، اقتصادی و عمرانی به‌سادگی انجام گیرد و برای این منظور اجرای طرح‌های بزرگی برنامه‌ریزی شود. بی‌دلیل نیست که توجه نظریه‌پردازان آمریکایی از مدتی پیش بر روی چین متمرکز شده است؛ افرادی مانند هنری کیسینجر یا جوزف نای، از تئوریسین‌های آمریکایی، کتاب‌هایی درباره چین نوشته‌اند و مراکزی برای رصد کردن فعالیت‌های این کشور در آمریکا راه‌اندازی شده است. البته چین هنوز تا رسیدن به قدرتی شبیه به آمریکا در عرصه نرم، فاصله زیاد دارد. داشتن هاروارد و هالیوود کاری ساده نیست و نیاز به زیرساخت‌هایی فراوان و زمان دارد.

در مطالعه‌ای تطبیقی، آمریکا با دیدن رشد روزافزون و بی‌وقفه چین، در حال بازنگری سیاست‌ها، به‌خصوص دیپلماسی عمومی خود در جهان و داخل کشور است. این کشور متوجه شده است که سرمایه زیادی را برای حفظ نظام جهانی گذاشته و می گذارد و اگر این چنین ادامه یابد چه‌بسا به‌زودی کشورهایی مانند چین به وی نزدیک شده و از برخی جهات مانند اقتصادی نیز از وی گذر نمایند. خروج آمریکا از کشورهای درگیر، مانند افغانستان و عراق و تمرکز بیشتر بر دیپلماسی و همکاری با کشورهای دیگر، به‌خصوص اروپا و ژاپن و کره جنوبی، در همین راستا صورت می‌گیرد. ظاهراً آمریکا، به‌خصوص در دوره بایدن، می‌خواهد بر اساس نظرات دانشمندان خود، به‌سوی سیاست هوشمند، یعنی تلفیقی استراتژیک از قدرت نرم و سخت،  پیش برود. یادآوری می شود که بایدن دوستان و طرفدارانی مانند جوزف نای را در کنار خود دارد که طراح نظر قدرت هوشمند است.

در این میان کشورهای دیگر مانند ایران نیز که در عرصه منطقه‌ای نقش بازی می‌کنند، همین وضعیت را در سطحی کوچک‌تر دارند. میان ایران، ترکیه، عربستان و مصر و گاهی هم هند، رقابت‌هایی در طول تاریخ وجود داشته است. امروز ما در یک مقطع تاریخی بسیار حساسی قرار داریم. چگونگی سرمایه‌گذاری امروز، وضعیت ما را در آینده مشخص می‌کند. مصر به دلیل برخی از مسائل داخلی، تقریباً از گردونه رقابت خارج شده است و جایش را عربستان و متحدانش به‌ویژه امارات گرفته‌اند. این کشورها به‌خصوص بر روی قدرت نرم سرمایه‌گذاری جدی کرده‌اند و باید بپذیریم که به یک قدرت منطقه‌ای قوی تبدیل شده‌اند و هر روز نیز قدرتمندتر می‌شوند؛ البته قدرت تاحدی شکننده، زیرا در حوزه قدرت سخت بسیار وابسته و ضعیف هستند. با وجود این، ضعف خود را تاکنون با همکاری قدرتهای جهانی، به‌خصوص آمریکا و انگلیس برطرف نموده‌اند. عربستان در یکی دو دهه اخیر سرمایه‌گذاری مفصلی در حوزه‌های گردشگری و دانش صورت داده است و اگر به همین شکل پیش برود در زمره کشورهای نیمه‌بزرگ قرار خواهد گرفت. فراموش نکنیم که عربستان به همراه ترکیه و هند سه کشور از بیست کشور صنعتی جهان محسوب می‌شود که دورتادور ایران قرار گرفته‌اند.

ترکیه رشد متوازن‌تری داشته است؛ هم قدرت سخت و هم قدرت نرم را توسعه بخشیده و به دلیل تصویرسازی صورت‌گرفته، به‌راحتی سرمایه‌های مادی و معنوی منطقه را جذب می‌کند. او آمریکای منطقه است و از این موقعیت به‌خوبی بهره می‌برد. به مرور استقلال سیاسی و فرهنگی بیشتری هم پیدا کرده است و گاهی با قدرت‌های بزرگ نیز هماوردی می‌کند. ترکیه می‌کوشد تا در برخی از شاخص‌های قدرت نرم، مانند گردشگری و هنر که درآمدزا هم هستند شماره یک منطقه باشد و فعلاً هم هست. در این خصوص فقط امارات با فاصله با آن رقابت دارد. ترکیه گاه با حضور نظامی و اغلب با حضور اقتصادی توانسته است در کشورهای گوناگون، به‌ويژه در منطقه، حضوری تعیین‌کننده داشته باشد. همچنین این کشور توانسته کشورهای متعدد ترک‌زبان را با خود متحد نماید و تا حدودی کنسرسیومی با رهبری خود برپا کند که در عرصه سازمان‌های بین‌المللی، مانند یونسکو، شاهد استفاده از آن هستیم. بی‌شک اگر اوضاع به همین شکل پیش برود ترکیه یکی از قدرت‌های بزرگ و بازیگر مهم در عرصه جهانی خواهد شد.

حال ایران الگوهای گوناگونی را پیش رو دارد که می‌تواند با نگاه به آنها الگوی مخصوص به خود را ارائه نماید؛ الگوهای روسیه، چین، عربستان، ترکیه و دیگر کشورها. بی‌تردید جمهوری اسلامی ایران وضعیت ویژه با اهداف و اصولی متفاوت دارد، اما برای نیل به این اهداف، لازم است قدرتمند و پرتوان باشد. امروزه توانمندی فقط با قدرت سخت تعریف نمی‌شود؛ مشکلی که مدل روسی دچار آن شد و به نظر می‌رسد دامی بود که غرب برای آن پهن کرد و پوتین نیز به دلیل جاه‌طلبی، در آن دام افتاد. به همین دلیل، اغلب نظریه‌پردازان روسیه را فعلاً خارج از رقابت بزرگان قدرت می‌پندارند. اما وضعیت چین متفاوت است، زیرا توانست به‌خوبی روی هر دو نوع قدرت، به‌خصوص قدرت نرم و اقتصادی سرمایه‌گذاری کند و امروز آمریکا این کشور را بزرگ‌ترین تهدید و رقیب برای خود
در حوزه قدرت هوشمند می پندارد.

 جمهوری اسلامی ایران بضاعت‌های خوبی دارد تا دست‌کم در منطقه دست بالایی را داشته و در سطح جهانی بازیگری قابل محسوب گردد. نیروی انسانی و میراث فرهنگی و هنری ایرانیان بیانگر برتری آنها در قدرت نرم است. ایران همواره بیش از اینکه در قدرت سخت برتری داشته باشد، در قدرت نرم برتری داشته است. اکنون که عصر حاضر موقعیت مناسبی را برای ظهور و بروز قدرت نرم فراهم آورده است می‌توان از این استعداد تاریخی که همه جهان بر آن اذعان دارند به‌خوبی بهره برد و نقش مهمی را در رقابت‌های این جهان تازه کسب کرد. برای نمونه، خوب است یادآوری شود که کشور ما یکی از پرافتخارترین کشورهای جهان در عرصه سینما است. جوایزی که در جشنواره‌های متعدد کسب شده است با بزرگ‌ترین کشورها در این حوزه برابری می‌کند. اما به دلیل نداشتن نگاهی عمیق و نشناختن بازی‌های قدرت نرم، برای افزایش توانایی‌های اقتصادی و حتی فرهنگی نقش چندانی نداشته است. در مثالی دیگر می توان به جایگاه خوشنویسی در کشور اشاره کرد که هیچ کشوری یارای برابری با آن را ندارد. اما این ترکیه است که توانست مرکزیت هنر جهان اسلام را برای خود مهیا سازد و کم‌کم خوشنویسان ایرانی را از گردونه هنر جهان اسلام کم‌رنگ کند. همچنین آثار معماری و شهرسازی بی‌بدیل ایرانی، که در نهادهای تضمین‌کننده قدرت نرم، همچون یونسکو، ثبت و نشر یافته است، چنانچه از سویی، مورد توجه و حفاظت قرار نگیرد و از سوی دیگر، آثار نوین ایرانی اسلامی با شاخصه‌های معماری معاصر و تکنولوژیک‌محور، که کشورهای نوظهور منطقه همچون امارات، از این قابلیت معماری پارامتریک و خاص به‌خوبی بهره بردند، ارائه نشود، نگاه‌ها را از ایران به این خرده‌قدرت‌های نرم برمی‌گرداند. جشنواره‌های هنری فجر نیز به‌عنوان یک راهبرد دیپلماتیک هنری بر بستر رویدادها، در حال از دست دادن جایگاه خود به علت سرمایه‌گذاری‌های هنگفت کشورهای منطقه در این منبع مهم قدرت نرم هنری است و نیاز به اتخاذ سیاست‌گذاری‌های جدید و روزآمد می‌باشد.

هنر و فرهنگ ایرانی‌ها در طول تاریخ بیش از شمشیرشان کارساز بوده است. گرچه تن به اشغال دادن از نقاط ضعف و ننگین پادشاهان و امرای ایرانی محسوب می‌شود، اما تبدیل شکست نظامی به پیروزی فرهنگی نیز مایه افتخار دانشمندان ایرانی است.

می‌توان با استفاده از فرهنگ و هنر به قدرت اقتصادی و حتی سخت یاری رساند. در این میان نهادهای هنری و فرهنگی می‌توانند نقشی تعیین‌کننده ایفا نمایند. لازم است وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شرایط را برای چنین نقشی آماده نماید و بدون اینکه خود بسیار درگیر فعالیت‌ها و اجرا گردد زمینه‌های فعالیت بخش خصوصی را فراهم آورد. بی‌شک برای چنین هدفی باید دیپلماسی فرهنگی، مبتنی‌بر دانش روز اقتصاد هنر و تجارت صنایع خلاق و دانش‌بنیان، فعال و پویا گردد و روابط میان کشور و کشورهای دیگر هرچه بیشتر مساعد گردد تا تصویری که از جمهوری اسلامی ایران در اذهان به‌واسطه تبلیغات سوء آمریکا و برخی کشورهای غربی و منطقه ایجاد شده است، زدوده شود. همچنین ضرورت دارد پیش از هرکسی و چیزی، این تصویر در داخل کشور احیا گردد؛ یعنی اینکه مردم عزیز کشور بیش از پیش متقاعد شوند که دولت و نظام، رفاه، سلامت، توسعه و پیشرفت آنها را در رأس همه امور قرار داده است. برای کاری درازمدت، پیش از هرچیز، باید حس خوب در مردم ایجاد شود، زیرا بزرگ‌ترین سربازان قدرت نرم هر کشوری، مردم و متخصصان آن کشور هستند. آنها باید حسن نیت و رفتار دولت را باور داشته باشند؛ به عبارت دیگر، منبع و گنجینه قدرت نرم ملل، از اعتماد، اخلاق، مسئولیت‌پذیری، هوشمندی، اخلاق و فرهنگ حکمرانی برمی‌خیزد.

لازم است یادآوری شود که یکی از اتفاقات بزرگ دوره اخیر در سطح جهانی، نقش روزافزون سازمان‌های غیردولتی و مردم‌نهاد است. مناسب است هرچه زودتر این نقش به بخش خصوصی و مردم داده شود. بازیگران قدرت نرم، دولت‌ها نیستند؛ دولت‌ها با حمایت و بسترسازی می‌باید تسهیل‌گر و کاتالیزوری برای کنش‌های مردمی باشند، چراکه برپایه نظریه‌ها و رویکردهای جدید دیپلماسی و روابط بین‌المللی، مردم در بستر فضای مجازی به‌سرعت می‌توانند تصویری مطلوب از فرهنگ و هویت خود در رویدادها و فضاهای مشترک بینافرهنگی ارائه دهند.   

با این تفاسیر، با تغییر دولت امکان ریل‌گذاری تازه میسر است و دولت جدید می‌تواند ریلی مناسب برای عزت و شکوه بیشتر کشور به یادگار گذارد. این کار مستلزم شناخت روح زمان و پیش‌بینی آینده در سطح داخلی و بین‌المللی است. توجه به قدرت نرم، به‌ویژه قدرت نرم فرهنگی- هنری، می‌تواند با کمک نهادهای مرتبط، به‌خصوص با حضور و همیاری مردم، فضایی تازه و آینده‌ای امیدبخش را نوید بدهد. مردم ایران همواره نشان داده‌اند در رقابت‌های فرهنگی و هنری در زمره ابرقدرت‌های این عرصه‌ها ظاهر می‌شوند و بایسته است این فرصت به آنها داده شود تا یکبار دیگر خود را به اثبات برسانند.

 

 

 

 
 
 

زمان انتشار: جمعه ٢٢ مرداد ١٤٠٠ - ٠٨:٠٠ | نسخه چاپي

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر:
 

خروج




اخبار
;