24 بهمن 84 ،كتابخانه تخصصي فرهنگستان هنر ميزبان برگزاري همانديشي درخصوص پژوهش هنر در نظامهاي استنادي جهاني بود. در اين همانديشي صاحب نظران و اساتيدي همچون خانم نوشين دخت نفيسي و آقايان؛ مهرداد احمديان، فرزاد نوابخش، فرشيد ابراهيميان، عبدالله انوار، مجيد مفيدي، غلامرضا اسلامي و هومان اسعدي به سخنراني پرداختند.
24 بهمن 84 ،كتابخانه تخصصي فرهنگستان هنر ميزبان برگزاري همانديشي درخصوص پژوهش هنر در نظامهاي استنادي جهاني بود. در اين همانديشي صاحب نظران و اساتيدي همچون خانم نوشين دخت نفيسي و آقايان؛ مهرداد احمديان، فرزاد نوابخش، فرشيد ابراهيميان، عبدالله انوار، مجيد مفيدي، غلامرضا اسلامي و هومان اسعدي به سخنراني پرداختند.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر در ابتدا مهرداد احمديان با عنوان معرفت شناسي و پژوهش هنر به صحبت پرداخت. وي با اشاره به اهدافي كه شوراي علمي فرهنگستان هنر از دنبال كردن چنين مباحثي در نظر دارند اضافه كرد: "مقالاتي كه درخصوص اين بحث تا آخر امسال دريافت شده به صورت كتابي منتشر ميشود كه ميتواند به عنوان كتابي راهنما در اختيار مخاطبان امر قرار گيرد." وي با اشاره به در نظر گرفتن استانداردهاي جهاني در پژوهش هنر، آسيبشناسي اين بحث را لازم و ضروري خواند.
احمديان درخصوص عنوان سخنراني خود به مسائلي از قبيل معرفت شناسي و يا شناسايي شيوههاي دانش و روش شناسي كه شاخهاي از دانش است اشاره كرد و عنوان كرد كه چنين مباحثي با نظريات كانت در نزد محافل علمي جديتر شكل گرفت. وي سپس به انواع شناختها در مقاطع تاريخ اشاره كرد و گفت :" رئاليسمها به قرن هجده و شناخت نسبيت را به قرن بيست با نظريات انيشتن مربوط است و براساس نظريه نسبيت است كه اكثر هنرمندان بر اين اعتقاد هستند كه اثر هنري را نميتوان تعريف كرد بلكه بايد توصيف كرد، زيرا يك اثر خصوصيات و اصول ثابت را هميشه ندارد و در حال تغيير است.گفتني است كه اكثر تحقيقات در علوم پايه براساس تحقيقات توصيفي است. وي همچنين به پژوهش نوروماتيو اشاره كردو گفت:" در امربايد پژوهش به مسائلي از قبيل تعيين نقطه نظر محقق، تعريف نحوه تحليل اهداف، قسمت كردن اعتبار تئوريها، انتخاب نوع خاصي از نمونهها و مصاديق توجه كرد."
وي همچنين در پايان صحبتهاي خود به اخلاق تحقيقات در علوم پايه و در علوم انساني و هنر كه با يك نوع استاندارد تحقيقاتي مشترك كه داراي كدهاي خاصي است در حال انجام است، اشاره كرد. سخنران بعدي اين جلسه فرزاد نوابخش بود كه درخصوص روش شناسي پژوهش هنر و ويژگيهاي نظامهاي استنادي جهاني در پژوهش هنر به صحبت پرداخت. وي سپس درخصوص سيستمهاي استنادي جهاني و مهمترين آنها مؤسسه اطلاعات علمي آمريكا ISI توضيح دادوگفت:" در اين سيستم سه پايگاه بزرگ استنادي وجود دارد كه عبارت هست از پايگاه استنادي هنر، پايگاه استنادي علوم اجتماعي و پايگاه علوم پايه."
وي در ابتدا به نوع مقالات موجود در اين پايگاه اشاره كرد و افزود :"كليه مقالات ارسالي نيز بايد بر پايه تعريف اين پايگاهها باشد. گفتني است كليه اين مقالات پژوهشي است كه نويسنده از منابع اطلاعاتي ديگر در نوشتن آن بهره جسته است و مقالات تحقيقاتي كه براساس نوآوري و خلق يك اثر نو بدون بهره جستن از اطلاعات قبلي باشد در اين سايت موجود نيست." وي در ادامه به نحوه نوشتار مقاله و مواردي كه نويسنده در نوشتن مطلب خود بايد رعايت كند اشاره كردكه از عمده ترين اين موارد ميتوان به تعداد كلمات( كه از ده هزار تا هزار كلمه باشد)، مشخصات مقاله، چكيده مطالب، مقدمه، روش تحقيق و اطلاعات و دادهها، تجزيه و تحليل دادهها، نتيجه گيري، تأثيرات و منابع و مأخذ مورد استفاده در تنظيم مطلب اشاره كرد. وي سپس به توضيح هر يك از اين موارد پرداخت. نوابخش ضمن بر شمردن عناوين فوق به اين موضوع اشاره كرد كه مطلب ارسالي بايد با نوع و موضوعات مجله مورد نظر در اين پايگاه همخواني داشته باشد تا داورها بهتر بتوانند مطلب را از لحاظ كيفيت و محتوا بررسي كنند و به جنبههاي مختلف ديگر آن اعم از نوآوري مطلب، روشن و رسا بودن آن و اعتبار مطالب ارسالي از لحاظ صدق و كذب آن بپردازند. سخنران بعدي اين همانديشي، فرشيد ابراهيميان بود كه در موضوع حقيقت و پژوهش به سخنراني پرداخت. وي در ابتدا درخصوص پژوهش گفت:" پژوهش از پژوهيدن، جست و جو و دنبال كردن نشأت ميگيرد و بديهي است كه هدف پژوهشگر از پژوهيدن دست يافتن به حقيقت است."
وي پژوهش را در ابتدا نيل به گوهر و جوهر ناب موضوع تحقيق و سپس حل مشكلاتي كه فقدان درك صحيح و شناخت علمي را سهل ميسازد دانست. وي همچنين ستون محوري و اساسي هر پژوهش را رويكرد عقلي با پشتوانه رياضي عنوان كردو افزود:" در پژوهش فرهنگي چونان بايد حركت كرد و سمت و سوي پژوهش را به راهي انداخت كه نه مصداق پاي چوبين استدلاليان شود و نه در تضاد با دنياي سراسر عقلي، تجربي و آزمايشگاهي مدرن قرار گيرد." ابراهيميان سپس به نقش و مفاهيم واژهها و كلماتي كه واسطه موضوعات است پرداخت و گفت:"كلمات فينفسه قادر به تبيين حقيقت و جوهر ذاتي يا هويت پديدهها نيستند و پژوهشگر في نفسه با عين سر و كار ندارد و در قالب كلمات و واژهها به پژوهش ميپردازد. در مقولات فرهنگي، پژوهشگر الزاماً ميبايست متوجه كل باشد و اين كل الزاماً به معناي لابراتواريش ملموس، عيني و محسوس نبوده و دائماً در حال تطور، تحول، تغيير و دگرگوني است بنابراين پژوهشگر نيازمند بررسي گذشته و حال و با توجه به دو وجه چگونگي وضعيت آيندهاش است واز اين طريق جوهر اشياء كه تا به حال ثابت تلقي ميشد در درون خود تفكيك شده و اين نه آني خود را اشكار ميكند. اين تغيير شكل كه ذكر شد مبين نيروي دروني آنها است در حقيقت نيرو قانوني است كه متضمن شكل يا صورت پديدهها بوده كه سبب تغيير آنها ميشود.
بنابراين نيرو هم در درون پديده وجود دارد و هم در درون آگاه و ذهن ما به عنوان پژوهشگر. پس وجود من به عنوان پژوهشگر زماني معنا مييابد كه در ارتباط با آگاهيهاي ديگر باشد ،يعني منِ من در ديگري تجلي يابد و من ديگري در وجود من متبلور شود." وي در ادامه گفت:" انسان واجد دو نوع آگاهي است: 1. خودآگاهي مستقل 2. خودآگاهي غيرمستقيم و نامستقل ."
وي همچنين به تقسيمبندي ادراك و مراحل شناخت وفرضيههاي موجود در حقيقت شيوه پوزتيويتي پرداخت و براي اين شيوه 7 اصل را عنوان كرد. ابراهيميان در ادامه صحبتهاي خود به جهان معنا و جزئيات آن در قالب اصول و عناوين متفاوت اشاره كرد. در ادامه عبدالله انوار با عنوان روش شناسي نسخه خطي و ويژگيهاي معنايي، خطي و آرايههاي هنري به سخنراني پرداخت ودر ابتدا به خواص وجودي شيء و خواص ماهوي شيء و ويژگيهاي دائمي و غيردائمي آنها اشاره كرد. وي ابهام را در برخي آثار به نقص در شناسايي آثار و بيان عوارض و ذاتيات شيء عنوان كرد.وي سپس به نسخ خطي و معناي آن اشاره كرد و گفت: "دست نوشتههايي كه با قلم يا مركب به هر رنگ بر سطح كاغذ و آن چه مشتبه كاغذ است نوشته شودنسخه خطي گفته مي شود. با اين تعريف ميتوان از قرارگرفتن برخي نسخ كه شرايط قرار گرفتن در اين گروه را ندارد ،جلوگيري كرد. چنانچه اگر دست انسان در نوشتن دخالت نداشته باشد نسخه از اين گروه خارج ميشود و اگر با قلم روي لوحهاي غير كاغذي مثل سنگ نوشته و گچ باشد نيز در اين دسته قرار نميگيرد . قلم و مايه رنگي جزو عنصر نسخ خطي است و نوشته بايد بر مهملي باشد كه منفعل است و آن مهمل كاغذ يا امور انعطافپذير ديگر باشد. وي افزود :" تمام كار هاي بشر از ابتدا به دليل جدا كردن صادق و كاذب انجام ميشود. پس معناي يك نسخه در چهار حالت است : 1- مسعمل 2- مهمل 3- صادق 4- كاذب. " وي در ادامه به تشريح نسخ خطي و شناسايي آثار گمنام از روي تاريخ نگارش و سبك نوشتاري آن پرداخت.
نوشين دختنفيسي، پنجمين سخنران اين جلسه ،در خصوص تصويرگري نسخ خطي با موضوع پژوهش در هنر نگارگري به صحبت پرداخت. وي در ابتدا به تعريف اجمالي هنر با توجه به دايرهالمعارفهاي روز دنيا پرداخت. سپس به بحث خاورشناسي و پژوهش مينياتور اشاره كرد و در بحث سوم خود به تاريخ نگاري ايران به روايت متون تاريخي فارسي پرداخت. وي گفت : " در ابتدا و در سالهاي نخستين تدريس در قبل ازانقلاب به هنر، صنعت گفته ميشد و به جاي هنرهاي زيبا واژه صنايع به كار ميرفت كه البته در تمام اين موارد چنانچه به اشعار فردوسي هم اگر توجه كنيم هنر در برابر مهارت مورد استفاده قرار ميگرفت. در ابتدا هنر در غرب به دو شاخه تقسيم ميشد : 1- هنرهاي آزاد كه بيشتر در نزد طبقه مرفه بود .،مانند نقاشي ، موسيقي، شعر و ... 2- هنرهاي فني مانند بافندگي و ... كه بيشتر در نزد غلامان و درجه دوم جامعه قرار داشت. " وي ادامه داد: "در فرهنگ ايران زمين هنر را ديرپا ميگوييم ،زيرا تمام عناصر آن از هم بستگي برخوردارند كه به دوره هخامنشي باز ميگردد. افرادي كه در هنر نگارگري فعاليت ميكنند، واقف به يكسري نقش مايهها هستند كه به آن "گرفته به گير" نيز ميگويند.، همانند سمبل حمله شير به گاو كه غلبه بهار بر زمستان است كه در بناي تخت جمشيد به چشم ميخوردو تبديل به يك موتيف تزئيني شده است. اين فرهنگ ديرپا در بسياري از كشورها به چشم مي خورد كه در هريك از آنها سيستمهاي پژوهشي و اهداف متفاوتي وجود دارد. " وي در ادامه به برگزاري نمايشگاههاي تاريخ شناسي ملل مختلف در اروپا اشاره كرد و گفت كه تأثيرگذارترين آنها نمايشگاه لندن 1931 بود كه با همكاري ايران برخي آثار با ارزش حلقه اين گمشده تاريخ را به نمايش گذاشت.
وي در ادامه افزود: " آسيبشناسي هنر ايران به چند دليل بايد صورت گيرد : 1- گويا نبودن ترجمهها 2- نارسا بودن زبان ترجمه 3- وضعيت چاپ بعد از جنگ جهاني دوم و اجراي برخي آثار تاريخي كه متكي بر عكسهاي رنگي از آثار تاريخي ايران بود و توجه چنداني به مطالب آن نميشد زيرا بسيار سطحي بود. " در ادامه مجيد مفيدي با عنوان پژوهش موردي (case study) در تحقيقات شهرسازي به صحبت پرداخت. وي در صحبتهاي خود به روشهاي تحقيق در شهرشناسي اشاره كرد و روش پژوهش را اصالت دادن به سامانههاي مرتب با اصول و شناخت معرفي كرد. وي روشهاي بسياري را در اين خصوص معرفي كرد كه ازجمله مي توان به ترجمه ويژه به روش مناسب و فراگير براي انتخاب و براي دستيابي به محصول نهايي ، انتخاب روشمند ، انتخاب دقيق و روشن ، قابليت اجرايي تحقيقات شهريشناسي اشاره كرد . فرآيند عمومي پژوهش در اين مقوله به سه عنوان : انتخاب ، تحليل ، استنتاج تقسيمبندي ميشود.
وي معيارهاي انتخاب را به محيط ، تاريخ ، دورانهاي شهرنشيني و فرهنگ كه مستقل بر فرهنگ هاي تأثيرگذاري چون فرهنگ شرق و آسياي جنوب شرقي ، فرهنگ خاور دور و نزديك ، فرهنگ غرب و اروپا و فرهنگ بوميهاي آمريكا است ،تقسيمبندي كرد. وي در ادامه اين تقسيمبندي به عوامل معيارهاي مفاهيم الحاقي جوهره زندگي شهري اشاره كرد. مفيدي همچنين عنوان آخر اين تقسيمبندي را شايستگيهاي مضاعف عنوان كرد. هومان اسعدي نام سخنران بعدي اين مراسم بود كه با عنوان سيستمهاي معرفتي ( شناختي ) در پژوهشهاي موسيقيايي به صحبت پرداخت. وي در خصوص مسئلة پژوهش موسيقي گفت : " كلمات اين معاني در كانتكسهاي مختلف كاربردهاي فراوان دارد و فرآيندي است كه بصورت نظامند ميتواند مسائل مختلفي كه در اين حوزه قرار دارد را حل كند و از زوايه جديد مسئلة را مورد نقد و بحث قرار دهد. مفهوم مطالعه و تحقيق دو حوزه متفاوت است و تعريف ما از موسيقي باعث ميشود كه روششناسي ما تبيين شود. در حال حاضر دو نوع تعريف از موسيقي وجود دارد يكي سازماندهي اصوات و ديگري نوعي زبان براي ارتباط بين انسانها. مسئلة تحقيق در موسيقي قدمتي 3500 ساله دارد و نخستين بحثها در اين حوزه از كشورهاي مصر ، هند ، چين و يونان شروع شده است. "
وي افزود: "متأسفانه موسيقي و پژوهش آن در ايران وضعيت مناسبي ندارد و در حالت برزخ گونهاي به سر ميبرد و بايد بگوييم كه شناخت كامل و دقيقي از موسيقي قديم خود نداريم. موسيقي شناختي به عنوان علم جديد به مفهوم جديد تحقيق به شمار نميرود و در بحث ديگر موسيقي پژوهي نير به عنوان علم مستقل به آن پرداخته ميشود. و علم موسيقي تنها علمي است كه به ساحت لوژي وارد شده است و ما علمي با نام موزيكولوژي را در اين بحث دارا هستيم. " غلامرضا اسلامي به عنوان آخرين سخنران، در خصوص پژوهش در علم و هنر و تفاوتها و شباهتها به صحبت پرداخت وي در كل به مفهوم هنرمند و پژوهشگر به صورت مختصر اشاره كرد و در خصوص جستجو و تحقيق گفت : " در مورد جستجو براي دسترسي به مفاهيم دو راه را در پيش داريم.
1- آناليز كردن 2- روشتحقيق كه در تحقيق نيز دو مؤلفه وجود دارد : 1- تحقيق كمي 2- تحقيق كيفي .وي براي اين عناوين دو مدل مثلثي و مستطيلي را براي فهم بيشتر پيشنهاد كرد كه در مدل مثلثي اجزا كه دو گوشه ضلع پايين را تشكيل ميدهند براي صعود به بالا نماينده ميفرستند وي در مدل مستطيلي هر جزء خود به بالا صعود ميكند كه در اين مدل شفافسازي وجود دارد. وي در ادامه صحبتهاي خود به انسانشناسي ، تحقيقات اضافي و محورهاي پژوهشها اشاره كرد و افزود: " قبل از خلق اثر هنري نيز پژوهشهاي مدل سازي وجود دارد كه عين به عين ساختن اثر را نشان ميدهد. "
|