پيشهمايش «همايش طبيعت در هنر شرق» در تاريخ10/6/84 در سنندج برگزار شد. در اين مراسم، علاوه بر مسئولان و هنردوستان اين شهر، هيئتي از فرهنگستان هنر مركب از آقايان حبيبالله درخشاني، مهرداد احمديان (اعضاي گروه نقد فرهنگستان) و استاد محجوبي حضور داشتند. در ابتداي اين مراسم آقاي مهاجري، مدير كل ارشاد استان كردستان، به ارائه گزارشي مبني بر معرفي سازمانهاي همكار در استان و نقش فرهنگستان هنر پرداخت و از حضور نمايندگان فرهنگستان در اين مراسم قدرداني كرد. پيشهمايش «همايش طبيعت در هنر شرق» در تاريخ10/6/84 در سنندج برگزار شد. در اين مراسم، علاوه بر مسئولان و هنردوستان اين شهر، هيئتي از فرهنگستان هنر مركب از آقايان حبيبالله درخشاني، مهرداد احمديان (اعضاي گروه نقد فرهنگستان) و استاد محجوبي حضور داشتند. در ابتداي اين مراسم آقاي مهاجري، مدير كل ارشاد استان كردستان، به ارائه گزارشي مبني بر معرفي سازمانهاي همكار در استان و نقش فرهنگستان هنر پرداخت و از حضور نمايندگان فرهنگستان در اين مراسم قدرداني كرد.
سپس حبيبالله درخشاني، عضو گروه پژوهشي نقد هنر فرهنگستان هنر، به سخنراني پرداخت. وي ابتدا به دو نگاه كلي و طرز تلقي از طبيعت كه هنرمندان در طول تاريخ بر اساس آن به خلق اثر هنري پرداختهاند اشاره كرد و گفت: «نخست، نگاهي است بر اساس بازنمايي عالم طبيعت بيكم و كاست و شبيه آنچه وجود دارد، گو اينكه اين امر نيازمند تكنيك و مهارت بسزايي است؛ اما نگاه دوم كاملاً متفاوت و براساس قضاوت و تحليل ذهني هنرمند است، يعني هنرمند طبيعت را ميبيند و از آن متأثر ميشود و بعد تفسير جديدي از آن ارائه ميدهد.» وي با بيان اينكه اين ويژگي از مشخصههاي هنرهاي ديداري شرق است، به دامنه وسيع آن در هنر ايران و مكاتب هرات و تبريز دو اشاره كرد و ادامه داد: «هنرمندان ما در گذشته به فراسوي طبيعت ميرفتند نه خود طبيعت و از صورت ظاهر آن ميگذشتند، به باطن آن رسوخ ميكردند و آنچه را به عالم معني تعلق داشت به مدد تصوير يا نشانههاي تصويري، به نقاشي يا نگاره تبديل ميكردند.» درخشاني در ادامه، به طبيعت در هنر غرب و مقايسة تكنيكهاي نقاشي در بازنمايي طبيعت به شيوههاي گوناگون و شيوههاي تكامل يافته رنسانس و باروك اشاره كرد و به تفاوتها در بيان هنري بين حوزههاي شرق و غرب پرداخت و گفت: «بعد از رنسانس در غرب، علاوه بر امكانات و فرافكنيهاي جديد، هنر تحت تأثير يونان باستان، رجعتي به طبيعت داشت، اما اين بار طبيعت را به شكلي كه تا آن زمان مورد توجه واقع نشده بود نشان دادند و حتي در دوره رمانتيكها موجد تحولاتي شدند و اين داستان ادامه پيدا كرد تا قرن هجدهم و نوزدهم كه اين پرسش بهوجود آمد كه انسان تا چه اندازه ميتواند فقط طبيعت را آنگونه كه هست نشان دهد، بنابراين هنرمندان دنبال راه ديگري گشتند تا ناديده و ناشنيدهها را به تصوير بكشند.» او گفت: «كشيدن آنچه به معناي واقعي هست ـ نه به معناي متداول و بازاريـ قدرت و تكنيك بالايي ميخواهد و قابل ستايش است، ولي تازه آغاز كار است. در اين مرحله، هنرمند با خود ميگويد: من تاكنون طبيعت را نشان دادم؛ حالا ميخواهم آن را تفسير كنم. او براي اين كار، نيازمند نگرش و ديدگاهي است كه ابتدا جامع و بعد كلينگر باشد تا بتواند تطبيق و دقت نظر كافي در اجزاي عالم طبيعت داشته باشد و آنها را از حالت خاموشي به شهود درآورد.» درخشاني در بخش ديگري از سخنان خود، به تأثيرگذاري متقابل هنر شرق و غرب و قدمت شناسايي عالم طبيعت در مشرق زمين اشاره كرد و افزود: «اروپا از زماني كه متوجه شد بايد پرسپكتيو يكنقطهاي، آناتومي، سايهروشن و استفاده از رنگهاي خاكستري و قهوهاي براي بازنمايي بْعد يا توهم فضاي سه بعدي را در نظر بگيرد تا نزديك به چهارصد سال، نقاشي را به اوج تكامل خودش رساند. اما در قرن نوزدهم و بيستم، مكتب امپرسيونيسم كه اتفاقاً الهام از طبيعت جايگاه خاصي در آن دارد، انقلاب ديگري ايجاد كرد و به قول معروف، عالمي ديگر ساخت و از نو آدمي. اما فراموش نكنيم از اين دوره به بعد، هنرمندان غربي تحت تأثير هنر ژاپني، چيني و در مراحل بعد ايراني بودند و حتي شرقگرايان متوجه رنگهايي در نقاشي شرقي شدند و رنگهايي را در كارهايشان انعكاس دادند كه تا پيش از آن نبود.» درخشاني در سخنان خود، به بررسي زبان و بيان و تكنيكهاي گوناگون در حوزههاي مختلف نقاشي و به مطالعه تطبيقي شيوههاي هنر شرق پرداخت و به ديدگاههاي گوناگون اشاره كرد. پس از سخنان درخشاني، مهرداد احمديان، ديگر سخنران مراسم ابتدا به ذكر تاريخچهاي از مفاهيم طبيعت و طبيعتپردازي در هنر پيش از تاريخ و هنرهاي باستاني پرداخت و گفت: «من ميخواهم از ديدگاه ديگري به اين موضوع نگاه كنم و آن اينكه كلاً طبيعت در هنر چه مقامي ميتواند داشته باشد؟ حدود و ظهور طبيعت در نقاشي چقدر است؟ آيا صرفاً پرداختن به منظره، محدودة اين بحث است؟ آيا ميشود فيگور و چهرة انسان يا به هر حال موجودات زندة ديگر را جزو طبيعت در نقاشي حساب كرد؟ آيا طبيعت بيجان مرتبط با طبيعت است؟ آيا تلفيقي از يك بناي معماري يا زوايايي از يك بنا در يك منظره هم ميتواند موضوع طبيعت داشته باشد؟ طبيعت در همة آنچه طبقهبندي كردم به نوعي ظهور و بروز دارد، اما من معتقدم شروع اين طبيعتانگاري يا الهام از طبيعت اصلاً تعلق به حوزة شرق يا غرب ندارد و از زمان هنر پيش از تاريخ شروع شده بود.» احمديان با اشاره به اينكه نقاشيهاي ديوارههاي غارها دقيقاً برداشت انسان از طبيعت بوده، گفت: «تفاوت آن تصاوير با دورههاي بعدي اين است كه در آن موقع، نقاشي وجوه رازآميز و بيان جادويي توأم با آيين داشته و هرگز به حيطة ذهني انساني مربوط نميشده، اما بشر با تمام عواطفش آن را درك ميكرده نه با ذهن يا مغزش. اما در دورههاي بعدي تا شروع دورة مدنيت و پيدايش تاريخ، افسانهها و اساطير به تدريج ذهنيت بشر شد و صورتهاي ذهني تنوع بيشتري پيدا كرد. در اين مقطع طبيعت براي بشر معادل كيهان و تمام كهكشهان ميشود و اين نگاه كاسمولوژيك (كيهانشناسانه) همة اجزاي اين هستي را متصل به هم و در كنار يكديگر ميبيند.» احمديان در ادامه، درباره بيان هنري كلاسيك در يونان و اهميت مفهوم "فوزيس" در هنر هلني ـ رومي، به تحول مفهوم طبيعت و تكنيكهاي طبيعتپردازي در فضاي هنر بيزانس و تأثيراتي كه هنر ساساني و هنر بيزانس در هنر دورة اسلامي بر جاي گذاشته، صحبت كرد و سپس با تحليل مفهوم فضا در نگارگري ايراني و تحولاتي كه از آغاز تا مكتب تبريز، بهخصوص در آثار سلطان محمد پشت سر گذاشته شده، با نشان دادن آثار نقاشان معاصر ايران، بهخصوص در ششمين دوسالانه نقاشي معاصر ايران، به تحليل طبيعت فيگوراتيو و همچنين طبيعت زنانه در نزد برخي از نقاشان معاصر پرداخت. با خاتمه همايش در صبح، ادامه آن به عصر و برگزاري ميزگرد نقد و بررسي موكول شد. در اين برنامه، اعضاي انجمن هنرهاي تجسمي استان و آقايان مهاجري، درخشاني، احمديان و محجوبي حضور داشتند. در اين جلسه حضار به تبادل افكار و پرسش و پاسخ در مورد وضعيت موجود هنر ايران و نقاشي در استانها و نحوة دادوستد آن با هنر جهاني و نقد آثار نقاشان كردستان، بهخصوص شهر سنندج و همچنين آثار حجمي طبيعتپردازانه مجسمهساز سنندجي، نيك منش، پرداختند. |
||
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
متن تصویر: | |