آخرين پيش همايش «گنجينههاي از ياد رفته هنر ايران»، هجدهم آذرماه، در استان اردبيل برگزار شد. در کنار اين پيش همايش، نمايشگاه و كارگاه توليد زنده هنرهاي سنتي اردبيل مانند، سفالسازي، خراطي دستي، نماسازي بناهاي قديمي و بافت انواع زيراندازهاي سنتي و محلي برپا شده بود.
آخرين پيش همايش «گنجينههاي از ياد رفته هنر ايران»، هجدهم آذرماه، در استان اردبيل برگزار شد. در کنار اين پيش همايش، نمايشگاه و كارگاه توليد زنده هنرهاي سنتي اردبيل مانند، سفالسازي، خراطي دستي، نماسازي بناهاي قديمي و بافت انواع زيراندازهاي سنتي و محلي برپا شده بود.
در آغاز اين پيش همايش، مديركل فرهنگ و ارشاد اسلامياستان اردبيل، «اصغر تقي زاده شكيبا»، درباره برگزاري اين همايشها گفت: «همايش گنجينههاي از ياد رفته هنر، گام مهمي در بازشناسي هنر ايراني، به خصوص هنر، در خطه اردبيل محسوب ميشود. زنده نگه داشتن اين هنرها در واقع، جان بخشيدن به روح نياكان اين مرز و بوم است.»
«مسعود ناصري»، رئيس اداره پژوهشهاي راهبردي فرهنگستان هنر، با اشاره به برگزاري ده پيش همايش در استانهاي مختلف كشور گفت: «اين ده پيش همايش به همراه نمايشگاه و كارگاه تخصصي هنرهاي فراموش شده در ده استان، برپا شد. برگزاري اين پيش همايشها، ثابت كرد كه براي احيا و حراست از هنرهاي در حال فراموشي، بايد دبيرخانه اين همايشها به صورت دايميحفظ شود. »
مسعود ناصري درباره تهيه نقشه جامع هنرهاي سنتي در سطح كشور گفت: «در تمامي استانها، پژوهشگران جوان و علاقهمندان به هنرهاي فراموش شده، شناسايي شدهاند طي برنامهاي تدوين شده با همكاري سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري و ادارات كل فرهنگ و ارشاد اسلامي، همه اين هنرمندان به تأليف، گردآوري مستندات و روشهاي توليد آثار هنري خواهند پرداخت.»
وي از هنرمندان جوان و پيشكسوت استان اردبيل خواست تا آثار هنري در حال فراموشي اين خطه را، براي مستندسازي و حمايت مالي و معنوي، به فرهنگستان هنر ايران معرفي كنند.
در نشست علمياين پيشهمايش، دكتر «محمدمهدي هراتي»، عضو گروه هنرهاي سنتي فرهنگستان هنر، در مقالهاي با عنوان «اردبيل، ديار گنجينههاي از ياد رفته» به ريشه اردبيل و سبلان در ايران باستان اشاره كرد: «اردبيل امروزه همان ارته ويل و اَردَويل باستاني ايران عزيز است كه الفاظ «آرته»، «آرتا» و «اَردَ» با معاني «مقدس، پاكي و ايمان، شجاعت و دليري» حكايت از بنيان اساسي آن دارد. سبلان كه مترادف با واژگاني همچون پارسايي، نجابت و پاكي است و ايرانيان باستان آن را به مفهوم «باران از ابر برآمده و بر خاك نرسيده» و شفابخش بسياري از نارساييها و بيماريها، ميدانستند.»
هنر پستاه سازي كفش در اردبيل
«ودود مكبر»، در تعريف پستاه گفت: «پستاه كفش يعني طراحي و اجراي سنتي رويه كفش در اردبيل و پستاه ساز، يعني كسي كه بتواند با چرم طبيعي و مناسب، رويه كفش را طراحي کند، برش بدهد و سپس بدوزد. پستاهها، به دو صورت تابستاني و زمستاني ساخته ميشدند. تابستانيها طوري طراحي ميشدند که به پاها هوا برسد و بندها و سوراخهاي خاصي در آن ديده ميشد و در پستاههاي زمستاني سوراخي ديده نميشد و با طرحهاي بسته ساخته ميشد.»
او درباره پدرش «استاد رضا مكبر» (كه سالها دكان كفاشي داشته) و شيوه پستاه دوزي او، سخن گفت.
«رحمان شاه محمد اردبيلي» نيز با ارائه مقاله «خراطي سنتي دستي» به تعاريف استادهاي فن و دسته بندي دقيق اين شاخه از هنرهاي سنتي اشاره كرد. سپس به طور مختصر دلايل فراموشي خراطي سنتي دستي را بررسي كرد. اجزاء و دستگاههاي اين گونه طراحي، چوبهاي مورد استفاده در اين هنر- صنعت و يادي از استادان قديم اين رشته، بخشهاي مختلف مقاله علمي او بود.
«چيني بند زني اردبيل، حرفه فراموش شده، نياز آينده» عنوان مقاله «سولماز مردانه»، كارشناس ارشد پژوهش هنر بود. او در اين مقاله به شرح حرفه چيني بندزني، در ايران و اردبيل پرداخت و گفت: «اين حرفه، از لحاظ فرهنگي و تاريخي، در زمره حرفههاي ظريف متداول صد سال گذشته اين استان است و جايگاه ويژهاي از سالهاي 1300 تا 1386 به خود اختصاص داده است.
آخرين مقاله اين نشست علمي، «درآمدي بر جامعهشناسي و مردمشناسي عناصر فرهنگي و هنري در حال فراموشي استان اردبيل» بود که توسط «مهدي ميزبان» ارائه شد.
مهدي ميزبان در اين مقاله، عناصر فرهنگي - هنري فراموش شده يا در حال فراموشي استان اردبيل را طبقهبندي کرد و ويژگيها، نقش و جايگاه و كاركردهاي برخي از آنها را بررسي كرد.
اين پيش همايش با تجليل از هنرمندان هنرهاي سنتي اردبيل پايان يافت.
|