بررسي جايگاه حكمي و سير تاريخي نقوش شاهنامه در نخستين روز همايش
شاهنامه؛ خورشيد تمدن ايران زمين
نخستين بخش از سلسله نشستهاي همايش شاهنامه نگاري به بررسي تأثير دورههاي مختلف تاريخي بر نگارههاي مصور اختصاص داشت.
نخستين بخش از سلسله نشستهاي همايش شاهنامه نگاري به بررسي تأثير دورههاي مختلف تاريخي بر نگارههاي مصور اختصاص داشت.
در آغاز مقدمه اشرفي، محقق و پژوهشگر تاجيكي، درباره نسخ مصور شاهنامه فردوسي در نيمه اول قرن 17 ميلادي در سمرقند گفت: «در قرن 15 و 16 ميلادي هيچ نسخه خطي و مصوري در سمرقند ديده نشده است.
وي قرن 17 را نقطه پيدايش نگارههاي مختلف در اين منطقه دانست و شاخصه آنها را نيز برخورداري آنها از ويژگيهاي مشترك سبك شناسانه عنوان كرد، به طوري كه همه شخصيتها داراي پاهاي كوتاه و ظاهري شبيه به هم هستند.»
در ادامه سوسن بياني، استاديار و عضو هيئت علميدانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران، درباره «نقش نمادين درفش و علم در شاهنامه نگاري عصر صفوي» گفت: «درفشها و علمها با قدمتي پنج هزار ساله با مفاهيم حماسي و عارفانه خود همواره تجسم نماديني از ارزشها، شعائر، باورها و عقايد ديني ايرانيان به شمار ميرفتهاند.»
وي تصريح كرد: «درفش داراي آداب خاصي است كه در آيين خاصي توسط شخص معيني به كار برده شده است.»
بياني در بخشي ديگر از دوران سلجوقي به عنوان درخشش شاهنامه نگاري نام برد و ادامه داد: «در هر دوره نقوش درفشها متفاوت و متناسب با همان زمان است كه اين نقوش بن مايهها و جنبههاي مادي و قدسي متفاوت دارد. يعني گاهي حضور آن نمادي از الوهيت در زمين است و گاه نشان از باورها و عقايد يك قوم دارد.»
وي تصريح كرد: «در دوره صفوي با آغاز مرحله تشيع و وحدت سياسي، درفشها روند نمايش به خود ميگيرند و با حضور خط، شعارهاي مختلف روي آنها نوشته ميشود.»
چارلز ملويل، مدرس دانشگاه كمبريج و ديگر كارشناس حاضر در اين نشست نيز درباره روند «پروژه شاهنامه، پيشرفتها و پتانسيل» آن گفت: «در آغاز اين پروژه، هدف ما ايجاد سايتي مجهز به فهرست ديجيتالي از نسخ موجود در جهان به منظور آشنايي نسل جديد با اين اثر باشكوه و ارتقاي مطالعات فارسي در بريتانيا و ديگر نقاط جهان و از همه مهمتر معرفي فرهنگ ايراني به گروه وسيعتري از مخاطبان بود.»
وي نخستين نتايج پنج سال آغاز اين پروژه را تهيه پايگاهي با چندين هزار يادداشت و تصوير با دو سر فصل «مجموعهها» و «فصلها» دانست كه در آنها ارتباط بين نگارههاي شاهنامه و اشعار مربوطه، مسئله گزينش صحنهها براي نقاشي و معناي آنها و شناسايي موضوع نقاشيها و تحليل مشهورترين داستانها، قرار دادن نسخههاي پراكنده در كنار يكديگر به شكل مجازي و... عنوان كرد.
ملويل همچنين از تلاش اين مجموعه در مرحله دوم براي دسترسي آنلاين به مباحث نام برد و از توسعه برخي از مواد و مطالب براي اهداف آموزشي به عنوان گام بعدي فعاليتهاي خود نام برد.
در بخش آخر نشستهاي نخستين روز از همايش شاهنامه نگاري، فيروزه عبدل آوا به ارائه مقاله خود با عنوان «نگارههاي شيعي در شاهنامه فردوسي» پرداخت.
عبدل آوا، شاهنامه را مهم ترين كتاب تاريخ فرهنگ ايراني دانست كه هنوز جوانب و رازهاي ناگفته بسيار دارد، چرا كه كليد بسياري از اين رازها در نسخهاي مربوط به زمان خود فردوسي است كه متأسفانه موجود نيست. وي يكي از معماهاي شاهنامه را كشف شخصيت سياسي و مذهبي فردوسي عنوان كرد و گفت: «فردوسي در سراسر منظومهاش، ايران قبل از اسلام را مورد تمجيد و ستايش قرار داده است؛ اما به دليل اينكه مسلماني شيعه بوده است، مورد سرزنش قرار گرفته است.»
اين محقق خاطر نشان كرد: «طي دو قرن اول بعد از رحلت فردوسي، شعر به لحاظ ايدئولوژيكي نادرست قلمداد ميشده، چرا كه در اين زمان تعداد نسخههاي بسيار كميتهيه شده و احتمال ميرود حتي هيچ نسخهاي تهيه نشده باشد. مؤيد اين فرضيه اين است كه حتي بعد از اين دوره، نگارگران سعي ميكردند از به تصوير كشيدن هر گونه مفهوم و موضوع ديني، به ويژه موضوعات مقدمه و مباحث پاياني اين اثر خود داري كنند و يا به كلي اين صحنهها را ناديده بگيرند.»
پس از سخنان عبدل آوا، دكتر بلخاري پيرامون «بوذرجمهر حكيم و جايگاه او در حكمت اسلامي» به ايراد سخنراني پرداخت.
بلخاري با محوريت و ماهيت در شاهنامه فردوسي تأكيد كرد: «شاهنامه كتابي نيست كه بهتوان در آن تنها به دنبال مباحث حماسي، داستان و اسطوره بود.»
وي از بوذرجمهر به عنوان مهمترين مصداق حكمت در شاهنامه فردوسي نام برد و يادآور شد، شاهنامه اولين متني نيست كه در تاريخ و فرهنگ ما ايرانيان از بوذرجمهر سخن گفته شده است، بلكه مقدم بر شاهنامه، در رساله اخوانالصفا در سال 400 هجري به جايگاه اين شخصيت و الا اشاره شده است.
اين پژوهشگر در سخنان خود از شاهنامه به عنوان خورشيد تمدن ايران زمين و عامل حفظ فرهنگ غني ايران نام برد و گفت: «حكمتي كه در شاهنامه تجلي دارد و مصداق آن بوذرجمهر است، حكمت شرقي است كه مبنايي گستردهتر از يك نظام فلسفي دارد.»
بلخاري تصريح كرد: «معناي حكمت در شاهنامه اعتقاد به يك نظام حقوقي مسلم است كه به دنبال تطبيق رفتار انسان با سرشت او است نه تبيين اسرار سر به مهر عالم. در شاهنامه حكمت به معناي عملي وجود دارد، نه نظري.»
نيما ادهم، ديگر سخنران حاضر در اين نشست نيز در «بررسي تطبيقي داستان سياوش در شاهنامه فردوسي و حماسه رامايانا با محوريت عنصر آتش در مقام قضاوت» گفت: «به دليل مجاورت ايران و هند و پيشينه تمدن كهن اين دو سرزمين، مفاهيم مشترك در فرهنگ آنها به وجود آمده است.»
ادهم سخنان خود را با ذكر داستان سياوش، جايگاه او و مراحل مختلف زندگيش ادامه داد و گفت: «دستيابي به تلقي يكسان مردم ايران و هند از آتش به عنوان «پسر روح كل» كه در اوستا و ريگ ودا نيز تجلي يافته است. از يك سو و از سوي ديگر، عنصري مقدس كه گاه در مقام داور و زماني، نماد پاييز و خزان به شمار ميآيد. همه نشان از اشتراكات ميان اين دو قوم دارد.»
نخستين روز همايش شاهنامه نگاري با سخنراني دكتر گريگول برادزه به جاي ميهمان گرجستاني نينو زاليشويلي خاتمه يافت.
گريگول با ارائه تصاوير متعدد از نگاره هاي گرجي قرن بيستم گفت: «نسخههاي گرجي اين اثر حماسي، تأثير ويژه اي بر ادبيات و هنر مردمي گرجستان و همچنين نقاشان اين منطقه داشته است.»
وي گفت: «همه عناصر تشريفاتي تذهيب و كتاب آرايي اين اثر، همچون جلد، روي جلد، صفحه سفيد آغاز و پايان و... تأكيدي است بر جايگاه والاي اين منظومه و همچنين نگرشي كه نقاشان داشتهاند. يعني پردازش تركيبي تصاوير و سبك و ويژگي تزييني آنها، حكايت از قرابت اين اثر با زبان و هنر فارسي و همچنين با شاخه غيرديني هنر مينياتور قرون 17 و 18 گرجستان دارد.
زمان انتشار: پنج شنبه ٢٦ ارديبهشت ١٣٨٧ - ١١:١٤ | نسخه چاپي