آرم فرهنگستان هنر
اخبار > گزارشي از پنجمين هم انديشي نشانه شناسي هنر


گزارشي از پنجمين هم انديشي نشانه شناسي هنر

 

پنجمين هم انديشي نشانه شناسي هنر با تأکيد بر موضوع «مطالعات پيشا نشانه شناسي در سنت اسلامي- ايراني» صبح چهارشنبه، دهم اسفند، در تالار فارابي دانشگاه هنر، با حضور علاقه‌مندان و سخنرانان، آغاز به کار کرد.

 
پنجمين هم انديشي نشانه شناسي هنر با تأکيد بر موضوع «مطالعات پيشا نشانه شناسي در سنت اسلامي- ايراني» صبح چهارشنبه، دهم اسفند، در تالار فارابي دانشگاه هنر، با حضور علاقه‌مندان و سخنرانان، آغاز به کار کرد.

جايگاه قصد در خطاب در سنت دلالت پژوهي اسلامي

احمد پاکتچي، به عنوان اولين سخنران، به بحث درباره «ارزيابي جايگاه قصد در خطاب در سنت دلالت پژوهي اسلامي» پرداخت. وي که استاد دانشگاه امام صادق نيز هست با اشاره به حضور مباحث مربوط به دلالت در حوزه‌هاي مختلف علوم اسلامي، مباحث مربوط به منطق، فقه و تفسير را به طور خاص مورد بررسي قرار داد. وي همچنين در صحبت‌هاي مقدماتي خود به اين نکته اشاره کرد که در ارتباط مخاطبه، متکلم به مثابه منشأ سخن و زبان به عنوان محمل تخاطب مي‌توانند در دلالت نقش ايفا کنند. دکتر پاکتچي در بخش ديگري از گفته‌هايش اظهار داشت: «تا آنجايي که به متکلم به عنوان منشا سخن برمي‌گردد، قصد اهميت پيدا مي‌کند و اهميت اين موضوع در مطالعات نشانه شناسي کاملاً مشخص است. در مطالعات ديني موضوع به لحاظ اهميت ويژه متکلم که خداوند متعال است اهميت خاص پيدا مي‌کند. متکلم در عين حال که بايد به زبان مردم سخن بگويد بايد مفاهيم و معاني ويژه خود را منتقل سازد. اين مخاطب‌ها بر خلاف تخاطب‌هاي عادي، دچار روزمرگي نمي‌شوند. ارتباط اين مسئله با مطالعات هنر، وجود دوگانگي مشابهي در مطالعات هنري است. اثر هنري نيز بايد با در نظر گرفتن مفاهيم عالي، سخن (به معناي عام آن) خود را براي مخاطب قابل فهم کند.کساني که با يک متن ديني يا متن هنري، کاملاً روشمند برخورد مي‌کنند، نقش خلاق سخنگو را در نظر نمي‌گيرند و متن را به سمت روزمرگي مي‌برند و کساني که تکيه اصلي را بر منشأ سخن و اهميت قصد آفريننده سخن مي‌برند از اصول تخاطب تخطي کرده و به سمت تاويل مي‌روند و در واقع از فهم آنچه که در متن آمده فاصله مي‌گيرند.»

مفهوم دلالت در حيطه اسلامي

دکتر رضا اکبري، استاديار گروه فلسفه و کلام دانشگاه امام صادق، به بحث درباره «مفهوم دلالت در حيطه اسلامي‌و نظريه‌هاي قصدگرا و کاربرد گرا در باب معناداري» پرداخت. دکتر اکبري براي شروع، به دو رويکرد معاصر به بحث زبان اشاره کرد و گفت: «رويکردهاي قصدگرايانه يا روان‌شناختي معنا که يکي از نمايندگان آن گرايس است که در آن معنا با قصد متکلم ارتباط برقرار مي‌کند. در مقابل رويکردهاي کارکردگرايانه هستند که ويتگنشتاين، نماينده شاخص آن محسوب مي‌شود.» دکتر اکبري در ادامه سخنانش ارتباطي بين تفکر ويتگنشتاين و انديشه‌هاي متفکران اسلامي‌برقرار کرد.

زبان گفتگو در باب عالم خيال

در پايان بخش نخست اين هم انديشي، دکتر حسن هوشنگي، استاد دانشگاه امام صادق، به «زبان گفتگو در باب عالم خيال، تمايز استعاره و رمز» پرداخت. وي در ابتدا به وجود عالم لاهوت و عالم ناسوت و همچنين وجود عالم ميانه به نام عالم خيال اشاره کرد و آن را خلاقيتي خاص فلاسفه اسلامي‌دانست و بر اساس آن، تفکيک بين استعاره و زبان رمزي قائل شد و افزود: «رمز و نماد اصولا در جايي مطرح مي‌شود که انسان از تجارب عادي خود فراتر رود. يعني در آنجايي که پاي روياهاي صادقه به ميان مي‌آيد. به اين ترتيب رمزپردازي در مکاشفات عرفاني، کتاب‌هاي آسماني، هنر ناب و شعر مطرح مي‌شود. نماد پردازي و رمز گويي، مبناي هستي شناسانه اي دارد و آن اينکه ما در عالم واقع نيز با محسوس و نامحسوس، مجرد و مادي موجه هستيم.»

نظريه معناهاي افزوده عبدالقادر جرجاني

بخش دوم پنجمين هم انديشي نشانه شناسي هنر با سخنراني دکتر فرهاد ساساني که به بررسي «نگاهي به نظريه معناهاي افزوده عبدالقادر جرجاني» پرداخت، آغاز شد. دكتر ساساني با اشاره به اينكه جرجاني در جنبه‌هاي مختلف داراي شهره است افزود: «بحث بلاغت را که به طور کامل مي‌توان به جرجاني نسبت داد. در استعاره نيز ديدگاه خاص خودش را دارد. تعريف جرجاني از نظم، شبيه آن چيزي است که ما امروزه ساخت مي‌ناميم. او نظم را همچون بافتن کاموايي مي‌داند که از رنگ‌ها، طرح‌ها و قالب ريزي تشکيل شده است. جرجاني معتقد است که معني در مدلول لفظ خلاصه نمي‌شود؛ بلکه به ساخت واژگان مرتبط است. اين عقيده را مي‌توان در بحث ترکيب پذيري امروز ديد که معناي واژگان را به تنهايي نمي‌بيند بلکه همراهي واژگان را بسيار مهم مي‌داند. به طور كلي مي‌توان گفت، جرجاني در باب معني، ذهن گرا است.»

پارادوکس‌هاي زباني در عرفان مولوي

دکتر امير علي نجوميان، استاد دانشگاه شهيد بهشتي ديگر سخنران اين هم انديشي با موضوع «نام و پارادوکس‌هاي زباني در عرفان مولوي و نشانه شناسي پساساختارگرا» صحبت خود را با واژه « نام » در نشانه شناسي سوسوري تا ژاک دريدا آغاز کرد و گفت: «سوسور درسنامه زبان شناسي عمومي‌خود را با نام آغاز مي‌کند. او نام يا نماد را درک سنتي از زبان مي‌داند اما نشانه را از ارتباط بين نشانه‌هاي ديگر معنا، کسب مي‌کند. زبان در نظام جديد گونه‌اي نشانه محسوب مي‌شود که در ارتباط با ساير نشانه‌ها معنا مي‌يابد. اما زبان از قواعد نام نيز تبعيت نمي‌کند. زبان واسطه ما براي فهم جهان است.» دکتر نجوميان زبان را واسطه ما براي فهم جهان معرفي کرد و افزود: «همه چيز را به زبان مي‌شناسيم اما زبان را به غير از زبان نمي‌شناسيم. زبان در انديشه دريدا هم منحصر به فرد است و هم متکثر، هم درونبود وهم بازنمود است، هم ايجابي و هم سلبي است. دريدا به ويژه بحث نام را در حوزه الهيات بررسي مي‌کند و از زبان ديني، نام خدا و متون مقدس سخن مي‌گويد.» اين استاد دانشگاه در بخش ديگر سخن خود بحث زبان را در عرفان اسلامي ‌و به‌خصوص در آثار مولانا جلال الدين محمد رومي، ‌مطرح کرد.

الگوي سه گانه در نظام عرفاني سيد حيدر آملي

مهدي سپهري، استاد دانشگاه امام صادق، استاد ديگري بود که در اين بخش با عنوان «انتقال از تقابل دوگانه به الگوي سه گانه در نظام عرفاني سيد حيدر آملي» به صحبت پرداخت. دكتر سپهري با بيان سه گانه انگاري در ديدگاه آملي گفت: «از زماني که نشانه شناسي به صورت امروزينش مطرح شد، همزاد و همراه دوگانه انگاري بود و نخستين تحولات عمده در مطالعات ساخت‌گرايانه مبتني بر نگاه افتراقي صورت گرفت. اما برخي از اين دوگانه‌هاي متقابل، فراگيري و شمول بيشتري دارند و از همين رو زمينه مناسبي براي تحليل‌هاي فراگير و شامل، فراهم مي‌کنند. عرفان نظري، توسط ابن عربي پايه ريزي شد و به همت کساني از جمله سيد حيدر آملي، نظم تازه اي پيدا کرد.»

روابط بينامتني در فرامتن‌هاي هنري

در پايان پنجمين هم انديشي نشانه شناسي هنر، دکتر بهمن نامور مطلق با عنوان «روابط بينامتني در فرامتن‌هاي هنري» به سخنراني پرداخت. طبق گفته دکتر نامور مطلق پيرو نظريه بينا متني، هر متني بر اساس ارتباطي که با ديگر متن‌ها برقرار مي‌کند، خلق مي‌شود و گسترش مي‌يابد يا از ديگر متن‌ها متمايز مي‌شود، وي افزود: «اين نظريه تاثير عميقي بر نشانه شناسي متن بر جاي گذارد و آن را تا حد زيادي دگرگون کرد. گر چه نظريه بينامتني، يک نظريه نوين و متعلق به قرن بيستم است، اما برخي از نوشته‌هاي گذشته به طور ضمني يا صريح، بر اين روابط تاکيد داشته‌اند.» دکتر نامورمطلق در ادامه صحبت‌هاي خود به دو موضوع مرتبط با بينامتنيت در پيشينه هنر و نقد هنري در فرهنگ هنري پرداخت. وي نخست به شناسايي روابط بينامتني در حوزه هنر سنتي و ارتباط متون در مثني سازي پرداخت و تقليد يا برگرفتگي‌هاي همراه با تراگونگي متني را که نشان دهنده انواع روابط بينا متني و ترامتني است، مورد بررسي قرار داد. وي همچنين ارتباط سبك‌شناسانة استاد و شاگرد را كه بيانگر روابط بينامؤلفي است، مورد بررسي و مطالعه قرار داده و رابطه آن را با بينامتنيت بررسي کرد، و روابط بينامتني در آموزش هنر را بسيار مؤثر و قابل توجه دانست. موضوع دومي‌ كه دکتر نامورمطلق در اينجا مورد بررسي قرار داد -به گفته ايشان از اهميت بيشتري برخوردار بود- به مطالعة چگونگي بازتاب اين روابط در نوشته‌هاي فرامتني يعني تذكره‌ها، ديباچه‌ها و ديگر فرامتن‌هاي هنر، مي‌پرداخت. پرسش اساسي که در اينجا مطرح شد ميزان و چگونگي توجه منتقدان و محققان دوره‌هاي ياد شده به روابط بينامتني هنري بود.

 
 
 

زمان انتشار: يکشنبه ٢٦ اسفند ١٣٨٦ - ١٤:١٤ | نسخه چاپي

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر:
 

خروج




اخبار
;