|

یادداشتهای برخی اعضای پیوسته و اعضای گروههای تخصصی فرهنگستان هنر در رثای استاد محمود فرشچیان
استاد محمود فرشچیان از آن دسته هنرمندانی است که مرز میان خیال و حقیقت را با ظرافتی شاعرانه درنوردیدهاند. آثار ایشان، نگارههایی چشمنواز و روایتهایی برخاسته از جانِ ایرانی است. معرفت و زیبایی در تار و پود آن تنیده شده است و راز هستی را روایت میکند. آنچه در ادامه میخوانید، بخش اول از یادداشتهای برخی اعضای پیوسته و اعضای گروههای تخصصی فرهنگستان هنر است که هر یک، از منظر تخصصی و عاطفی، جلوهای از جایگاه والای این استاد فرزانه را بازتاب میدهند.
«دُرّ درخشانِ استاد محمودِ فرشچیان، بر تاریخِ هنر معاصرِ ایران» هنر ایران امروز به خاطر فقدان استاد محمود فرشچیان در سکوتی سنگین فرو رفته است. نگارگرِ جاودانهای که با قلمِ خیال انگیزِ خود، عرش را بر زمین آورد و عشق را بر بوم گسترانید. آفریننده "ضامن آهو"، "عصر عاشورا"، و "غدیر خم" آمد تا تارک هنر ایرانی- اسلامی را روشنتر و زیباتر کند. آن استادِ هنرمند عرفان و ایمان را با هنر پیوند داد و هر نقش از آثارش، روایتی شد از شجاعت و عشق و امید. از "رمی جمره" تا "سختترین امتحان"، از جمله یادگارهایی هستند که برای فرهنگ و هنرِ معاصر ایرانِ عزیز همچون دُرّی درخشان خواهند تابید. استاد فرشچیان توانست با استفاده از ظرفیتهای نقاشی سنتی ایران و تلفیق آن با دانش و فنّ روز جهان، آثاری بیبدیل و ماندگار بیافریند. آن عزیز فقید با بهره گیری از شیوه قدما همچون استاد کمالالدین بهزاد و استاد سلطان محمد تبریزی و شیوه نگارگری معاصر همچون استاد حسین بهزاد سبکِ شخصی خود را پایه ریزی کرد و مضامین ادبی، عرفانی، دینی و اسطوره ای را همراه با ترکیب بندیهای پویا و پر تحرک و پر تنوع در هم آمیخت. حال که عروج استاد فرشچیان با اربعین حسینی همراه شده، انشالله حضرت سیدالشهدا(ع)، شفیع او باشد. امید که مدیران و هنرمندان و شاگردان، طریقت و منش آن استاد عزیز را بیشتر بشناسند و بازتاب دهند و راهِ ایشان را ادامه دهند.
محمدحسین ایمانی خوشخو عضو پیوسته فرهنگستان هنر
بسم الله الرحمن الرحیم
خبر درگذشت استاد فرشچیان، هنرمند وفادار به ذات هنر ایرانی، موجب تأثر عمیق قلبی شد. بیتردید آثار ماندگتر و روح بلندشان همیشه در میان ما و همه دوستداران تهابیت عصمت و طهارت(علیهمالسلام) زنده خواهد ماند. به خانواده ارجمند و همه دوستداران ایشان صمیمانه تسلیت میگویم.
مجتبی رحماندوست عضو پیوسته فرهنگستان هنر
به نام آفرینندهی زیباییهای جاویدان در سوگ خورشیدِ نگارگری درگذشت «استاد محمود فرشچیان» آن «حکیمِ رنگ و نور» و «اسطورهی زیباییشناسی ایرانی-اسلامی» دلهای بسیاری را در هنرِ ایران شکست. قلممویش، «ترجمانِ عرفان شرقی» بود و هر نقشش، «قرآنی بصری» از مهرِ این سرزمین. آثارِ جاودانش - از «عصر عاشورا»یِ خونین تا «ضامن آهو»یِ رحمانی - تجلّیِ وحیِ رنگ بودند. او کیمیاگری بود که سنتِ اصفهان را با نوآوریِ معنوی درآمیخت و چشمانِ جهان را به تماشایِ «اسرارِ ازل» برد. امروز، آسمانِ هنر بیستارهتر شد، اما پرتوِ نقشهایش تا ابد بر تارکِ فرهنگِ ایران خواهد درخشید. «هنرش عبادتی ماندگار بود؛ عبادتِ دستهای عاشق.» این ضایعهی ناگزیر را به جامعهی هنرمندان، دوستدارانِ زیباییِ قدسی، و بازماندگانِ ملکوتیاش تسلیت میگوییم. روانش سپید بومِ ابدیت باد. «قلم رفت، اما چه زیبا ماند!» یادش جاویدان إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
ابوالفضل داودی رکن ابادی عضو پیوسته فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران
استاد محمود فرشچیان، عضو جاوید فرهنگستان هنر، هنرمندی بینظیر و بیبدیل بود که با هنر ناب خود، بر ذخایر هنری ایران و اسلام افزود تا اسوه هنر ایرانزمین و الگویی برای همه هنرمندان باشد. تلفیق هنر نگارگری ایران با مضامین ایرانی و اسلامی و تأثیرگذاری فوقالعاده او بر مخاطبان فهیم هنری در جهان، ستودنی است.
حسین یاوری عضو گروه تخصصی هنرهای سنتی فرهنگستان هنر
«وقتی رنگها یتیم می شوند» درسوگ اسطوره بی بدیل نگارگری ایران، استاد محمود فرشچیان دنیای رنگ ها به تلاطم افتادند و قلممو ها ی رنگارنگ از حرکت ایستادند. کاشی های لاجوردین و نیلگون و گنبدهای فیروزه فام اصفهان نیز در سوگ وی گریستند، هنوز جای انگشتان سحر آمیزش بر غرفه غرفه های ضریح های متبرک ،چشمان ما را به ضیافت آن فرا می خواند، هنر ایران زمین همواره بر او میبالد و افتخار می کند ، و جهان هنر و هنر جهان ،از رمز و راز نقش های رنگارنگش بر صفحه کاغذ و بوم نقاشی هایش ، انگشت حیرت بر دهان دارد. از شمار دو چشم ، یک تن کم وز شمار خرد هـزاران بیـش این هنرمند فرزانه قریب به یک قرن پیش ، در زادگاهش ، اصفهان ، به زندگی لبخند زد و امروز در سن ۹۶ سالگی آخرین قطره اشک وداع را ، بدرقه آخرین نگاهی کرد که موج تمنای زندگی او ، سراسر عشق بود و بزرگی و هنر. روحش شاد و یادش جاودانه. گر چه از هر ماتمی ، خیزد غمی فرق دارد ماتمـی با ماتمـی لیـک از فقـدان مــردان بـزرگ گفت باید ، ای دریغا عالمی
غلامرضا راه پیما نوزدهم امردادماه ۱۴۰۴ تهران
جایگاه هنر فاخر ایران در پس هزارهها و بر بوم و خاک و بستری از نقوش اصیل و سنتهای معناگرا، حاصل فضل، ادب و اخلاق سرآمدانی است که نام و یادشان بر تارک فرهنگ غنی این سرزمین میدرخشد. استاد محمود فرشچیان بزرگ و نامدار، یکی از قلههایی بود که پرتو هنر فاخر ایران با خلق هر اثرش، از بلندای آن طلوع میکرد و بر جان ایرانیان به غروب مینشست. هنرمندی که قلمش، پیچ و تاب نگارههایش، امواج پرتلاطم رنگهایش و معنای ژرف تک تک آثارش، از پس ارزشهای بوم و سنت کهن نگارگری ایران، بخشی از هویت هنر ما را در جهان جاودانه ساخت و نام ایران و ایرانیان را سربلند و سرافرازتر از همیشه کرد. سفر ملکوتی فخر هنر نگارگری معاصر ایران، محضر جامعهی هنرمندان و عاشقان ایران تسلیت باد و نامش همچون آثارش جاودان.
با درود و احترام- مهران هوشیار
جان"هنر"
گفت کسی:خواجه سنایی بمرد!/مرگ چنین خواجه نهکاری است خرد گنج زری بوددر اینخاکدان/کو دو جهان رابهجوی میشمرد قالب خاکیسوی خاکی فکند/جان "هنر"سوی سماوات برد
خواجهی نگارگری معاصر ایران، استاد فرشچیان، خرقه فرو گذاشت و جان راهی جنان کرد. نمیخواهم بگویم که قلمش چنین بود و نقشش چنان. طرحش خیالانگیز بود و رنگش روحنواز.که بود! و صد یک آنچه میتوانم گفت، بود و بیشتر...استاد فرشچیان اما نادرهکاری بود که در سختروزگار خویش،مرز زمین و زمان را فرو گذارد و افقی دیگر گشود.افقگشایان، کارستانشان نه تحصیل شهرتی فراتر از قیدهای ناگزیر برای خود، بل قدر دادن و بر صدر نشاندن سلک و سلوکی است که یا نوپاست یا به جفایروزگار خاملشده!گواه، همین بس که از شیخ و قاضی و مفتی و محتسب تا هنردوست و هنرجو و هنرآموز و هنردان، واقعهی استاد را ضایعهی گران زمان خویش میشمرند. پس خوشا و خنکا که آرشین تیر فرشچیان بر خال هدف نشسته است!چندان دور نیست که پدران، فرزندان را از هنر حذر میدادند که حاصلی جز درویشی و دلریشی ندارد و هنوز چندی نگذشته است که نقاشان و نگارگران هنردان را در زمرهی عوام میشناختند و در بیالتفاتی "خاصان" آثار این ارجمندان بهخسران در دار و دکانهای زینتی به یغما میرفت.حضور و حضرت فرشچیان و همقلمانش فرهیختهفرصتی بود. از رونق هنرستانهای هنرهای زیبا در اصفهان و تهران و تبریز تا امروزی که دانشگاهی نامی به نام نامی اوست. از عرضه هنر مینیاتور در دکانهای آنتیک تا میزبانی پرآوازهترین گالریها و وجود موزهای مختص آثار او در مشهد و تهران، و دقتی شگرف که در اجزا و تجهیزات موزه داشت. از تبلیغات لسانی علاقمندان عام تا سخنرانی و مقدمهی کتاب نگارگریاش بهقلم "مایور" (مدیرکلیونسکو). از آن روز که مامور هنرناشناس گمرک استاد را گفت طلا برای بردن نداری؟ و او دستش را نشان داد و گفت: طلا این است و راستگفت!آری میشود دهها پیش و پس از دولت محمود آن بزرگ اوستاد را برشمرد که تحقق هر یک عمری میخواهد و تدبیر و توفیقی؛ و فرشچیان این عرش را در وجود خود به مجاهده و تهذیب موجود کرده بود تا در یک عمر همه را بیازماید.فرشچیان بهتحقیق یگانه اوستادی است در این قرن که ارباب دنیا از وزیر و وکیل نتوانستند او را ندیده بگیرند. به دیدارش شتافتند و بر درش ایستادند. و چنین عزت و منزلتی عطیه و عنایتی از آن سر است و تا تن قابل نباشد بار امانت دلی دریایی را نتوانست کشید.باری روزی گذشت از درگذشت پسرک چشمآوری که "میرزا آقا امامی" صدایش زد و گفت آقا محمود وضویی بساز و بیا. وقتی آمد میرزا قلم به دستش دادتا بر پرده زمین بیش از هشت دهه نقشی بنگارد سراسر مهر و زمین را به نور هنر بیاراید و تاریخ را وامدار خود.برای چنین عاقبت محمودی چه توان گفت جز:"عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا "
سیدمجتبی حسینی۱۹ مرداد ۱۴۰۴ عضو سابق گروه هنرهای تجسمی فرهنگستان هنر
|