• سه شنبه ٢٧ آبان ١٤٠٤
  • En

آرم فرهنگستان هنر
اخبار > پیشینه آموزش مرمت معماری در ایران


پیشینه آموزش مرمت معماری در ایران

 

محسن کشاورز

پیشینه حفاظت و مرمت آثار فرهنگی- تاریخی در جهان دو دوره دارد. در دوره اول، دوره قبل از انقلاب صنعتی، مرمت به شیوه سنتی صورت می گرفت و آموزش آن نیز به شیوۀ استاد و شاگردی و سینه به سینه بود. در کشور ما نیز، مرمت به همین طریق از دیرباز متداول بود. در دومین دوره، دوران جدید و پس از انقلاب صنعتی، مرمت علمی و دانشگاهی در اروپا بنیاد نهاده شد و به دیگر نقاط جهان گسترش یافت. مقدمات ورود این جریان به ایران در دوره ناصرالدین شاه قاجار با واگذاری امتیاز حفاری باستان شناسی به فرانسویان آغاز شد و در دوره پهلوی اول، با ورود معماران و مرمتگران اروپایی و واگذاری زمام مرمت و آموزش مرمت و معماری ایران به آنان، اوج گرفت. آموزش دانشگاهی مرمت معماری در ایران در اوایل دهه ۱۳۵۰ش در یک دانشکده آغاز شد. امروز رشته مرمت در مقاطع گوناگون کاردانی تا دکتری در بیش از ده دانشگاه تدریس می‌شود.

 

بیش از سه دهه از تأسیس نخستین دوره آموزش دانشگاهی رشته مرمت در ایران میگذرد. در این مدت، هر ساله تعدادی دانش آموخته در این رشته روانه جامعه شده‌اند تا به حفاظت و صیانت از ارزش‌های فرهنگی ـ تاریخی ایران بپردازند. با این حال، اگر بخواهیم گزارش‌های علمی و متفکرانه مرمت بناهای تاریخی را گرد هم آوریم، شاید از انگشتان دست تجاوز نکند.

امروزه در حوزه مرمت کمبودی هست که هیچ‌گاه فرصتی دست نداده تا آن را پرکنیم؛ اما بعد از سه دهه، شاید اکنون زمان مناسبی برای تدارک آن باشد. این کمبود، کمبود نقد است.

با مقایسه مقدار تولید علمی و مراکز دانشگاهی و کارشناسان این رشته با فراوانی بناها و بافت‌های تاریخی شدت بحران کنونی معلوم می‌شود. از مشکلات مرمت ابنیه در ایران وجود دو جریان فکری سنتی و نو در اجرا و عمل است. مرمتگر سنتی، که همان معمار تجربی است با دستی متکی بر اندوخته‌ها به مرمت می‌پردازد؛ و مرمتگر امروزی با ضعف‌های بنیادین در شناخت مرمت خودی و بومی و حتی ضعف در فنون اجرایی، معمولاً به مرمت‌هایی شتابزده دست میزند. وظیفه دانشگاه این است که اندوخته‌های مرمتگر سنتی را با علم جدید مرمت در آمیزد.

 مرمتگر متعلق به جریان نو شتاب زده است و حتی مجال آن را ندارد تا به هدف شتاب خود بیندیشد. چنین است که هم داشته‌های خود را وانهاده و هم از وفق دادن تجارب جهان غرب با فرهنگ خود درمانده است. بومی باید دو رشته مرمت سنت و نو را در هم تافت تا ریسمان حفاظت و مرمت محکم گردد.

 بررسی پیشینه آموزش دانشگاهی این رشته در ایران شاید فتح بابی باشد برای اندیشیدن در این رشته و ریشه‌یابی مشکلات و آسیب‌شناسی آن و یافتن علت نهادینه نشدن و پیشرفت نکردن حفاظت و مرمت در ایران.

 

1.آموزش مرمت در ایران پیش از دانشگاهی شدن

از کتیبه بسیاری از بناهای تاریخی معلوم می‌شود که در قدیم به مرمت بناها توجه خاصی می‌کردند و تعمیر بناهای تاریخی خاص روزگار ما نیست. به عبارتی، مرمت بناها به قدمتِ خود معماری است. مرمت، همچون سایر حرفه‌ها و پیشه‌ها، سینه‌به‌سینه از استاد به شاگرد آموزش داده می‌شد. معماران ماهر، حفاظت و تعمیر را نیز بر عهده داشتند. حتی امروز وظیفه اصلی در مرمت در کشور ما بر دوش استادکاران سنتی معماری است. با این حال، مدیریت جدید بر معماران سنتی مشرف است؛ اما چون با آنان همدلی ندارد، جایگاهی برای این صنف باقی نگذاشته است. این ناهمدلی دو سبب یا جنبه دارد: یکی نبود زبان مشترک بین معمار سنتی و مدیران نو و دیگری جریان کند و البته تجربی و ارزشمند معمار سنتی که در مقابل عجله و سرعت دنیای نو حرکت می‌کند. شاید هر دو جنبه به ناتوانی مدیریت نو برگردد. بررسی این موضوع خود مجال دیگری می‌طلبد. در اینجا، ابتدا گذاری بر شیوه نگرش به آموزش مرمت، بالاخص مرمت معماری، در ایران و اقدامات انجام‌یافته در تاریخ نزدیک به دورة خود می‌کنیم.

آنچه در بررسی میراث فرهنگی در ایران غیر قابل انکار به نظر می‌رسد توأم بودن زندگی روزانة مردم با آثار باقی‌مانده از گذشته، از دیر باز تا کنون است2.

 این عجبین شدن زندگی با آثار هیچ‌گاه مردم را در مقابل آثار قرار نمی‌داد و طبیعتاً حفظ و روزآمد کردن آنها جزئی از زندگی مردمان بود. اما امواج انقلاب صنعتی به ایران نیز رسید و فرهنگ مرمت را، چون بسیاری دیگر از جنبه‌های فرهنگ و زندگی ایرانیان، دگرگون کرد.

در سال ۱۸۹۵، در زمان ناصرالدین‌شاه قاجار، طی قراردادی، اختیار انحصاری برداشت از ثروت‌های فرهنگی-تاریخی ایران به فرانسویان داده شد؛ در حالی که در همان زمان به دستور ناصرالدین‌شاه، بقاع متبرک و مساجد و کاروانسراها و بازار شهرها را استادکاران ایرانی مرمت می‌کردند.

محمدحسن‌خان اعتمادالسلطنه در آثار و التأثیر و التآثر از تعمیر متجاوز از صد بنای تاریخی به دستور ناصرالدین‌شاه یاد کرده است3.

با این حال، امضای قرارداد ۱۸۹۵ میان ایران و فرانسه4، در زمان او آغاز مسیری بود که مردم را نیز به طمع یافتن گنج به بناها و تپه‌های تاریخی کشید. در سال ۱۹۰۰ این قرارداد را با چند منتمم تجدید کردند. در سال ۱۳۰۱ ش، انجمن آثار ملی تأسیس شد و با تلاش این انجمن، امتیاز یادشده در مهرماه ۱۳۰۶ ش لغو و قدم‌های نخست در جهت حفظ آثار ملی و تاریخی برداشته شد5.

استخدام ارنست هرتسفلد (Herzfeld Ernst) آلمانی‌تبار در تیر ۱۳۰۶ ش - کمی قبل از لغو رسمی امتیاز ۱۹۰۰ - « به جهت معلمی سنت قدیمه و تاریخ قدیم ایران و جغرافیای تاریخی و معرفت به آثار عتیقه»6، مقدمات تصویب قانونی در مجلس را فراهم آورد که از متخصصان اروپایی در امر باستان‌شناسی و پژوهش‌های تاریخی استفاده شود. نخستین گروه این متخصصان فرانسوی بودند و از اهم وظایف ایشان آموزش نیز بود. در سال ۱۳۰۸ ش، آندره‌گدار، (Godard André) مهندس معمار، برای امور باستان‌شناسی به ایران آمد و به استخدام انجمن آثار ملی در آمد. از همان زمان علاوه بر مطالعه و ثبت بناهای تاریخی، به «تعمیر» بناهای مهم نیز پرداخته شد. در روزنامه اطلاعات یکم آبان ۱۳۲۱ ش آمده است:

موسیو گدار وارد شده و مشغول تهیه نقشه مرمت و ساختمان خرابی‌های مسجد شاه هستند. از طرف موسیو گدار، از آقای عزت‌الله‌خان ذبیح دعوت به عمل آمده که در رنگ‌آمیزی و طراحی علمی جهت کاشی‌ها و قسمتهای جدید آن مشغول مطالعات و اقدامات علمی شوند.

این شاید از اولین همکاری‌های مرمتگری سنتی با مرمتگری غربی و تحصیل‌کرده و متجدد در ایران باشد. بدین طریق، مدیریت نو، درست یا نادرست، در رده‌ای بالاتر از معمار سنتی قرار گرفت؛ و به علت نیاز به سرعت در کار، دست معمار سنتی بسته بود و بایست طبق برنامه و بر اساس بودجه‌های تعیین‌شده و جداول آماری کار می‌کرد، که طبیعتاً موجب تقابل و تضاد در کار می‌شد ـ تقابلی که آن را تعامل تلقی کرده‌ایم.

تعامل استاد حسین معاری، از مرمتگران طراز اول آن زمان، و آندره گدار نیز نمونه‌ای دیگر از تقابل سنت و تجدد در مرمت آن زمان بود. با این حال، آندره گدار از این معمار سنتی ستایش کرده است:

در بهار سال ۱۹۳۴ م (۱۳۱۱ ش) آجرهای دیگری [از ایوان جنوبی مسجد شاه] فرو ریخت و شکاف‌هایی که آشکار شده بود با گسترش بیشتری گودار گردید و بندبند توده حجیم ساختمان به‌طور خطرناکی از هم گسست. مرمت آن در پی دو سال کار سخت و طاقت‌فرسا حاصل آمد. من این مهم را به استاد حسین معارفی، معمار باشی وزارت معارف عمومی اصفهان تبریک می‌گویم.7

بنابراین، هنوز استادان سنتی فن مرمت مستقلا با علم تجربی خود به مرمت می پرداختند و پیوسته نقش اصلی درمرمت را به عهده داشتند.

 چیزی که بیش از همه در این میان مزید به ترقی امور باستان شناسی ایران گردید تربیت و پرورش کادر متخصص در داخل کشور و عزیمت عده‌ای جهت تکمیل اطلاعات و کسب معلومات به خارج از مملکت بود. ورود گدار به ایران، که خود از متخصصان ورزیده در علم معماری به شمار می‌آمد، زمینه‌ای مساعد برای نیل به اهداف اولیۀ باستان‌شناسی، به ویژه حفاظت آثار باستانی و بناهای تاریخی ایران، فراهم کرد. مقارن با انتقال اداره عتیقات به ساختمان جدید موزه، رشته‌ای خاص برای تحصیل باستان‌شناسی در ضمن دانشکده ادبیات، که در آن زمان با دانش‌سرای عالی توأماً در محل باغ نگارستان قدیم جا داشت، پدید آمد و نخستین دسته از فارغ التحصیلان آن رشته حدود سال‌های ۱۳۱۶و ۱۳۱۷[ش] به خدمت دولتی گرفته شدند8.

 

با این حال، تربیت دانشگاهی و علمی متخصصان معماری لازم بود؛ چه تا آن زمان، کلیه امور فنی، به ویژه تعمیرات، با روش‌های جدید را متخصصان خارجی نظیر آندره گدار، ماکسیم سیرو (Maxim Siroux)، مارکوف (Markov Nikolai)و دانلد ویلبر(Donald N Wilber)آموزش می‌دادند. سرانجام در سال تحصیلی ۱۳۱۸- ۱۳۱۹ش، نخستین مدرسه معماری ایران در ضمن دانشکده هنرهای زیبا در محل بنای قدیمی مدرسه مروی و تحت ریاست آندره گدار دایر شد و استادانی مانند ماکسیم سیرو و محسن فروغی در آن تدریس می‌کردند؛ اما همچنان به مرمت مستقلا توجه نمی‌شد و در ضمن آموزش معماری، علاقه‌مندان را به تعمیر و مرمت بناهای تاریخی سوق می‌دادند.

آندره گدار تحصیلات خود را در مدرسه هنرهای زیبای پاریس (بوزار) (Beaux-Ars Ecole des ) در زمینه باستان‌شناسی و معماری شرق میانه، مخصوصاً ایران، به پایان رسانید. او در سال ۱۹۲۸ به ایران آمد و در سال ۱۹۶۰ به فرانسه بازگشت. گدار در سمت متخصص «تعمیرات بناهای تاریخی» مسافرت‌های بسیاری در ایران کرد. از مهمترین اقدامات او آموزش به تعدادی از معماران سنتی ایران برای بازپیرایی و برداشت بناهای تاریخی است. علاوه برآن گدار بناهای جدیدی چون موزه ایران باستان و بناهای اولیه دانشگاه تهران را طراحی کرد و کتاب‌هایی درباره معماری و هنر ایران نوشت.

در هر کارگاه و بنگاه علمی که متخصصان خارجی مشغول به کار بودند، ایرانیان نیز در ضمن کار آموزش‌هایی می‌دیدند ،که قطعاً مفید بود. مؤسسه ایتالیایی ایزمئو(SMEO)  و از مراکز علمی خارج از ایران بود که مأمور مطالعه و نقشه برداری از بناهای ارزشمند اصفهان شد. از جمله اقدامات این مؤسسه، مرمت عالی قاپو و چهل ستون و نقاشی‌های دیواری این کاخ‌ها بود. باز پیرایی تخت ترمیم جمشید، مسجد جامع و میدان نقش جهان اصفهان، و بعدها پاسارگاد به وظایف ایزمئو افزوده شد.

پس از تأسیس سازمان ملی حفاظت آثار باستانی در سال ۱۳۴۴ش، این سازمان کوشید تا عده ای از ایرانیان در کارگاه‌های مرمت آثار باستانی زیر نظر متخصصان خارجی تربیت شوند.

با اجرای این برنامه‌ها، سازمان ملی حفاظت آثار باستانی توانست هنگام تهیه طرح مطالعاتی و انجام تعمیرات آثار باستانی و بناهای تاریخی، عده ای از مهندسین معمار و دانشجویان رشته معماری و فارغ التحصیلان هنرستان هنرهای زیبای اصفهان را به کارآموزی وا دارند9.

در بندهای ۳ و ۶ اساسنامه سازمان ملی حفاظت آثار باستانی، تربیت کارشناس فنی و راهنمای آثار تاریخی ـ فرهنگی ذکر شده است.

سازمان باید با همکاری دانشگاه‌ها و مؤسسات علمی دیگر برای تربیت و آماده ساختن کارشناسان فنی که در آینده بتوانند برنامه‌های سازمان را اجرا نمایند طرح لازم [را] تهیه نماید، همچنین جهت آماده ساختن راهنمایان آزموده و تنظیم برنامۀ آموزش آنان، با سازمان جلب سیاحان و مؤسسات دیگری که در این خدمات وظایفی به عهده دارند همکاری مستمر داشته باشد.10

سازمان ملی حفاظت آثار باستانی در طی چندین جلسه همه جوانب کار در امر حفاظت و معرفی میراث فرهنگی را بررسی کرد. مثلاً در دومین جلسه شورای اجرایی (۱آذر۱۳۴۵)، برنامه فنی تربیتی را تصویب کردند که هدف از آن تربیت دو طبقه از افراد تحصیل کرده بود: 1) کارشناسان باستان شناس؛ 2) مهندسان (در جهت تحقق بند 3 اساسنامه سازمان). 11

 

در امر تربیت متخصص مرمت بناها، مقرر شد مهندسان، معماران ،استادکاران و کارگران فنی (مانند کاشیکار ،نقاش ، حجار منبت کار، گچ‌کار) به کار گرفته شوند و برای تربیت عوامل فنی، برنامه های خاصی برگزار شود. در اجرای این تصمیم، ارتباط با دانشکده های فنی و معماری و هنرهای زیبا و سعی در جذب مستعدترین دانشجویان، ایجاد ارتباط با این دانشجویان در سال‌های آخر تحصیل در قالب کارآموزی و بازدید و نقشه برداری از بناهای تاریخی و خدمت در کارگاه‌ها تحت نظر مهندسان و کارشناسان، اختصاص بورس تحصیلی یک ساله داخل و خارج کشور به دانشجویان علاقه‌مند، و مانند اینها در برنامه کار سازمان گنجانده شد. در اوایل سال ۱۳۴۶ش، نخستین قراردادهای مطالعه بناهای تاریخی با دانشگاه‌ها بسته شد؛ از جمله با دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و دانشکده معماری دانشگاه ملی.12

در سال ۱۳۴۶ش، یونسکو تعدادی متخصص مرمت را با موافقت دولت به ایران اعزام کرد تا بناهایی نظیر بقعه شیخ صفی، مسجد جامع قروه، مساجد نو و ، وکیل و مدرسه خان شیراز را مطالعه و طرح مرمت آنها را تهیه کنند.

مرمت در ایران بر اساس علم روز جریان داشت؛ اما هنوز به اروپاییان وابسته بود. در اواسط دهه ۱۳۴۰ش، معدودی از فارغ التحصیلان معماری دانشکده هنرهای زیبا برای ادامه تحصیل در رشته مرمت به اروپا رفتند. در حدود سال ۱۳۴۹ش در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، چند واحد درسی اختیاری درباره مرمت معماری و مبانی نظری مرمت عرضه شد، که بعدها به صورت دروس تخصصی و اجباری در آمد؛13 اما باز هم به مرمت به منزله رشتهای مستقل توجه نمیشد.

  

۲. گامی به سوی دانشگاهی شدن

 

۲- ۱. دانشکده معماری دانشگاه ملی

نخستین بار و به طور جدی در اوایل دهه ۱۳۵۰ش، دانشکده معماری دانشگاه ملی (شهید بهشتی کنونی) با همکاری سازمان ملی حفاظت آثار باستانی کوشید تا دوره‌ای ویژه برای مرمت تأسیس کند و برای این منظور با دانشگاه فلورانس نیز برای همکاری گفتگو شد؛ اما متأسفانه این برنامه به نتیجه نرسید. از حدود سال ۱۳۵۲ش، بخش آموزش سازمان ملی حفاظت آثار باستانی به آموزش مرمت بناهای تاریخی به باستان‌شناسان و مهندسان و تکنیسینهای داوطلب اقدام کرد.

 

۲ -۲. دانشگاه فارابی (شعبه اصفهان)

طبق موافقت نامه‌ای که بین آقایان دکتر جمشید بهنام، رئیس دانشگاه فارابی و نصرت الله مجتبائی، مدیر عامل سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران، به امضا رسید، در زمینه آموزش و تربیت کادر فنی و نیروی انسانی همکاری‌های وسیعی بین دو سازمان به مرحله اجرا گذاشته خواهد شد.14

 

بالاخره در سال ۱۳۵۶ش، دانشگاه فارابی (شعبه اصفهان ـ معروف به دانشکده پردیس)، برای نخستین بار در تاریخ آموزش عالی کشور، تعدادی دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد مرمت از میان دانش آموختگان رشته‌های معماری، مهندسی ساختمان، شهرسازی، معماری داخلی، و هنرهای تجسمی و کاربردی جذب کرد. مکان دانشکده در خانه تاریخی داوید، در محله جلفا، کوچه سنگ‌تراش‌ها (تبریزیان) بود. اقدام نمادین استقرار دانشکده معماری و مرمت در بنایی تاریخی خود مبین اهمیت حفاظت از بناها و آموزش جدی و مستقل آن در ایران بود. 15 از آن سال تاکنون هر ساله تعدادی دانشجو در این دانشکده (دانشگاه هنر اصفهان) در مقاطع کارشناسی و کارشناسیارشد مرمت فارغ التحصیل می‌شوند.


۳-۲. مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی

پس از ادغام سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران با چند سازمان و مؤسسه و تأسیس سازمان میراث فرهنگی کشور 16 در سال ۱۳۶۴ش و تصویب اساسنامه نهایی آن در سال ۱۳۶۷ ش، سازمان میراث فرهنگی کشور درصدد تربیت متخصص مورد نیاز برآمد. در آن زمان، از تنها دانشکده مرمت در کشور( پردیس اصفهان) سالیانه هفت یا هشت دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد فارغ التحصیل می‌شدند، که این تعداد برای شهرها و استان‌های کشور، که هر یک صدها اثر تاریخی ارزشمند دارد، کافی نبود. در اجرای بند ۱۹ از ماده ۳ از اساسنامه سازمان میراث فرهنگی کشور، یعنی «تنظیم و اجرای برنامه های آموزشی جهت آماده‌سازی نیروهای کارآمد در زمینههای مربوط به میراث فرهنگی و هماهنگی دستگاه‌های ذیربط»، و بر اساس آیین‌نامه جلسه ۲۷ مصوب مورخ 4/4/64 شورای عالی انقلاب فرهنگی، و به استناد مجوز صادر در جلسه مورخ 29/2/69  شورای گسترش مراکز آموزش عالی، مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی به منظور تربیت کارشناسان مورد نیاز سازمان مذکور تأسیس شد.

وظایفی که برای این مرکز منظور شده از نظر نشان دادن آرمان‌های مؤسسان آن بسیار جالب است و می‌تواند فرا راه دیگر مراکز و دانشکده‌های آموزش تخصص‌های مرتبط با مواریث فرهنگی، از جمله مرمت، قرار گیرد؛ هر چند که بسیاری از آن آرمان‌ها محقق نشده است.

 

وظایف مركز:

۱. آموزش دانشجویان در زمینه‌های مختلف مورد نیاز ميراث فرهنگی و تأمین بخشی از نیروهای تخصصی و حرفه ای لازم سازمان

۲. بررسی و برنامه‌ریزی در جهت بهبود کیفی و کمی برنامه‌های آموزشی و دوره‌های تکمیلی

۳. ایجاد روابط فرهنگی و هنری و آموزشی با متخصصین و استادکاران و دانشگاه‌های داخلی و خارجی و تبادل استاد و دانشجو

۴ انجام پژوهش‌های لازم به منظور پیشبرد اهداف آموزشی و تخصصی مرکز

5. همکاری و هماهنگی متقابل با فعالیتهای [بخش‌های] آموزشی و پژوهشی سازمان

۶. گردآوری و تنظیم کتب و اسناد و مدارک آموزشی تخصصی مرکز

۷. تشکیل سمینارها و کنفرانس‌های آموزشی

8. انجام سایر وظایف ذیربط که از سوی سازمان به مرکز ارجاع می‌گردد.

 

مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی از سال ۱۳۶۹ش به جذب دانشجو در رشته‌های مرمت و احیایبناهای تاریخی، باستان‌شناسی، موزه داری و هنرهای سنتی در مقطع کاردانی پرداخت. اولین دوره کارشناسی رشته‌های مرمت و احیای بناهای تاریخی و موزه داری در سال ۱۳۷۳ش تأسیس شد.

 

 پس از آن، در چند دانشگاه دولتی و غیر دولتی نیز رشته مرمت و احیاء بناهای تاریخی دایر شد؛ از جمله:

 

مركز غیرانتفاعی سوره، اردبیل، مقطع کارشناسی،۱۳۸۴-۱۳۷۴

دانشکده هنر و معماری صبا دانشگاه شهید باهنر کرمان، مقطع کارشناسی،از ۱۳۷۶ تاکنون

دانشکده ،هنر دانشگاه سیستان و بلوچستان، مقطع کاردانی، از ۱۳۷۶ تا کنون

دانشگاه تربیت معلم، سبزوار، مقطع کاردانی، از ۱۳۸۲ تا کنون

دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، مقطع کارشناسی ارشد، از ۱۳۸۱ تا کنون

دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه علم و صنعت ایران، مقطع کارشناسی ارشد، از ۱۳۸۳ تا کنون

دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین، مقطع کارشناسی، از ۱۳۸۴ تا کنون

دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان، مقطع کارشناسی، از۱۳۸۴ تا کنون

دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران، مقطع کارشناسی ارشد از ۱۳۷۵ تا کنون

 

با توجه به کثرت مراکز آموزش عالی و دانشگاه‌های دارای رشته مرمت، اهداف این مراکز چقدر تحقق یافته است؟ آیا در مرمت و احیای بناها و بافت‌های تاریخی کشور به خود بسایی و استقلال رسیده‌ایم؟ آیا تعداد دانش‌آموختگان در این رشته جواب‌گوی نیاز محوطه‌ها، بافت‌ها و بناهای بیشمار کشور در امر حفاظت هست؟ در مدیریت کلان کشور، تا چه حد از متخصصان تربیت شده برای مرمت و حفاظت و پژوهش بهره برده ایم؟ تولید علم و تجارب علمی منتشر شده در این حوزه چه مقدار است؟ و دست آخر، متخصصان این رشته تا چه اندازه به کارگیری فنون و ضوابط بومی و ملی را مد نظر داشته اند؟

 

 

کتاب نامه

آگاهی نامه سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران، تهران، ش۱۷( اردیبهشت ۲۵۳۶)

اساسنامه سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران، ۱۳۴۵.

افسر، کرامت الله و سیداحمد موسوی. پاسداری از آثار باستان در عصر پهلوی، تهران اداره کل حفاظت آثار باستانی، ۲۵۳۵.

حجت، مهدی. میراث فرهنگی در ایران (سیاستها برای یک کشور اسلامی)، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۸۰.

صمدی، یونس، مجموعه قوانین، مقررات، آئین‌نامه‌ها، بخشنامهها و معاهدات میراث فرهنگی کشور ،تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور،۱۳۷۶.

گدار، آندره. آثار ایران، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵.

مصطفوی، سید محمد تقی. «تلاش در راه خدمت به آثار ملی و امید به آینده » در گزارش‌های باستانشناسی، ش ۳ (۱۳۳۴).

نگهبان، عزت الله. مروری بر پنجاه سال باستان شناسی در ایران، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۶.

 

 

پی نوشت‌ها

1. mkeshavarz@mail.uk.ac.ir

عضو هیئت علمی دانشکده هنر و معماری صبا دانشگاه شهید باهنر

کرمان

۲. مهدی حجت، میراث فرهنگی در ایران، ص ۱۶۵.

3. اعتماد السطنه، المآثر والآثار، ج ۳، باب هفتم.

4. مصطفوی، «تلاش در راه خدمت به آثار ملی و امید به آینده».

5. این قرارداد در زمان ناصرالدین شاه، در ۱۶ ذی القعده ۱۳۱۲ق/ ۱۲ مه ۱۸۹۵م، منعقد و در زمان مظفرالدین شاه، در ۱۴ ربیع الاول ۱۳۱۸ق/ ۱۱ اوت ۱۹۰۰م، تمدید و در ۲۵ مهر ۱۳۰۶ش/ ۱۸ اکتبر ۱۹۲۷م لغو شد.

6.  کرامت الله افسر و سید احمد موسوی، پاسداری از آثار باستان در عهد پهلوی، ص۰۷۶

7. آندره گدار، آثار ایران، ص ۲۹۵

8. افسر و موسوی، همان، ص۱۱۶.

9. همان، ص ،۲۱۰ این کار آموزان بیشتر در مرمت نقاشی و تزیینات وابسته به معماری آموزش میدیدند.

۱۰. اساسنامه سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران (مصوب اولین جلسه شورای عالی فرهنگ) ۲۴ مهر ۱۳۴۵ش.

11. مهدی حجت، همان ص ۴۳۳-۴۲۹.

۱۲. افسر و موسوی، همان، ص ۲۰۸.

13. به نقل از آقای دکتر محمد منصور فلامکی، که خود از نخستین تحصیل کردگان تخصصی مرمت معماری و شهر و دانش آموخته دانشگاه ونیز (۱۹۶۹۱۹۶۲) است.

۱۴. آگاهی نامه سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران، ش ۱۷، ص ۳.

۱۵. امروزه دانشکده های معماری یزد ،تبریز صبای کرمان و دانشگاه هنر اصفهان در خانه های تاریخی مستقر است.

۱۶ یونس صمدی، مجموعه قوانین، مقررات آئین نامه ها بخشنامه ها و معاهدات میراث فرهنگی کشور.

 

 

 
 
 

زمان انتشار: دوشنبه ٣ شهريور ١٤٠٤ - ٠٨:٥٨ | نسخه چاپي

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر:
 

خروج




اخبار
;