|

به مناسبت 28 مرداد، هجدهمین سالروز درگذشت استاد زندهیاد سیدمحمدباقر آیتاللهزادهشیرازی، معمار و عضو جاوید فرهنگستان هنر، با سیدعلیاکبر حلیکاشانی، مرمتگر پیشکسوت کاشانی، درباره این استاد فقید، به گفتوگو نشستیم.
نخستین دیدارتان با استاد باقر آیتاللهزادهشیرازی و نحوه آشنایی شما با ایشان چگونه بود؟ مرحوم مهندس سیدمحمدباقر آیتاللهزادهشیرازی یکی از چهرههای ماندگار برجسته در میراث فرهنگی کشور بود که در سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۶، به مدت هشت سال، ریاست سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران را بر عهده داشتند. آیتاللهزادهشیرازی یکی از بنیانگذاران و مدیران ارشد سازمان بود که در تدوین اساسنامه و لایحه قانونی تشکیل سازمان میراث فرهنگی نقش بسیار مهم و بسزایی داشت. نخستین دیدار و نحوه آشنایی من با مهندس عزیز در زمستان سال ۱۳۶۵ و پیرامون کتاب گرهها و قوسها در معماری اسلامی شکل گرفت. در آن سال، برای تأیید این کتاب لازم بود مرحوم آیتاللهزادهشیرازی، که در آن زمان رئیس ادارهکل ملی حفاظت آثار باستانی کشور بودند، کتاب را تأیید کنند. من کتابی را که نوشته بودم، قبل از چاپ، یک روز در ساعت اداری، به دفتر ایشان در تهران بردم. سرشان شلوغ بود و به من گفتند که «آقا پسر! ضمن اینکه دستت درد نکند، الان نمیتوانم ببینم و کتاب را هم اینجا نگذار. شلوغی اسناد و مدارک باعث میشود گم شود. ببر 6 صبح فردا بیاور تا بتوانم همه صفحات را مطالعه کنم و بعد برای شما تأیید کنم». سؤال کردم که «آقای مهندس، ۶ صبح شما هستید؟ زمستان، ۶ صبح که همه جا تاریک است. شما تشریف دارید؟» گفت: «بلی من از ۶ صبح هستم.» تعجب کردم و گمان کردم مرا سر کار گذاشتهاند. ساعت ۶ صبح فردا، به دفتر خیابان مطهری رفتم و زنگ زدم. در آن زمستان، همه چراغهای خیابان تاریک بود و مغازهها بسته بودند. یک ربع در خیابان قدم زدم و در این فکر بودم که زنگ بزنم یا نه. زنگ زدم و مهندس شیرازی پاسخ داد. گفتم که «جناب شیرازی، من حلی هستم از کاشان.» گفت: «دیر کردی آقای حلی. بیا بالا.» یک میز ۵متری داشتند که پُر از اسناد و مدارک بود. در همان صبح زمستانی، تا ساعت هشت صبح، کتاب را ورق زدند و تعریضهای صحیحی بر قسمتهای مختلف آن نوشتند که راهگشا بود. برای من بسیار شگفتانگیز بود که مدیر ارشدی چنین توانا، از 6 صبح زمستان، مشغول به کار باشد. ایشان حتی در زمینه دریافت کاغذ با نرخ دولتی و سهلترکردن مسیر چاپ اثر نیز بسیار همراهی کردند. مرحوم آیتاللهزاده نظریههای کارشناسی ارزندهای در حوزه مرمت داشتند و میتوان ایشان را پدر مرمت مدون و علمی ایران دانست. خاطره دیگری هم من از ایشان دارم؛ در سال ۱۳۷۴، مرمت خانه عامریها شروع شده بود و ایشان برای بازدید آمد. ما وسط خیابان را خاکبرداری کرده بودیم و حوضخانه عامریها را با تخریب دوسوم خیابان از زیر خاک درآوردیم. برای این کار، از کابْلهای فشار قوی، شاهلوله آب و برق و گاز عبور کرده بودیم که خیلی کار خطرناکی هم بود و بنا داشتیم وسط خیابان را بسازیم که طبیعتاً آن زمان با مخالفت استانداری و شهرداری و... مواجه بود. مهندس شیرازی گفتند: «شما از ما میراثیتر شدید. اینجا یک بنای تاریخی بوده که مالکها آن را رها کرده و رفتهاند. من اعتقاد دارم این بنا را به سبک قدیم آن برگردانید و دقیقاً بازسازی کنید.» ما واقعاً این کار را کردیم و من امروز میفهمم که چقدر این مرد بزرگ بلندنظر بود. آن زمان دوستان و همکاران ما همه معتقد بودند که کار باید در قاب شیشه قرار بگیرد؛ اما ایشان به فلسفه این کار و معنا و مفهوم این کار واقعاً اندیشید و قاطع گفت نه، چنان کاری اینجا معنا ندارد.

خصوصیات کاری و اخلاقی ایشان چه بود؟ من کوچکتر از آنم که بتوانم راجع به شخصیت این مرد بزرگ صحبتی کنم؛ چون معمولاً معرِّف باید بزرگتر از معرَّف باشد. مرحوم شیرازی یک معمار صاحبنظر و نظریهپرداز بود و، همانطور که عرض کردم، به پدر مرمت نوین ایران معروف بود و بسیاری از متخصصان معماری و مرمت ایران شاگردان استاد بودند. آقای شیرازی، در انتقال علم و تجربه به مهندسان جوان، کمنظیر بود و لذت میبُرد که تجربیاتش را منتقل کند. خودش مرتب دنبال کسب دانش بود. به زیردستان، همکاران دانشجویان، مهندسان، میراثیها و... در انتقال علم دریغ نداشت و این یکی از روحیات خوب ایشان بود. در مرمت علمی در بناهای تاریخی، پیشگام بود و حرف آخر را میزد و در مرمت عالیقاپو، مسجد شیخ لطفالله، مسجدجامع اصفهان و تختجمشید نقش اساسی داشت. هم تجربه و هم علم داشت و به تلفیق دانش معماری سنتی ایران و فناوریهای نوین جهان هم اعتقاد داشت. مدیری بسیار جدّی و پیگیر بود؛ یعنی اگر تصمیمی میگرفت و اعتقادی داشت کاری را انجام بدهد، بسیار پیگیر بود و کار را نیمهکاره و ناقص رها نمیکرد. در عین حال، شخصیتی بسیار متواضع، مردمی و مردمدار و خوشبرخورد بود و همیشه با تبسم حرف میزد. با دانشجویان دانشگاه، همکاران و شاگردانش با احترام و مهربانی برخورد میکرد. بسیار شیرینزبان بود و همواره خلاصه دانشش را به اشتراک میگذاشت.
استاد چگونه مبانی فلسفی و زیباییشناختی میراث ایرانیاسلامی را در چارچوب مرمت بناها و بافتها تبیین کردند؟ ایشان مؤسس و پیشگام مرمت علمی در ایراناند. تجربیات پژوهشی برای درس و قانون و تشکیلات تعریف میکرد و در خیلی از مرمتهای بناهای مهم کشور نقش اساسی داشت. در تدوین اساسنامه و لایحه قانونی تشکیل سازمان نیازهای کشور، نقش بسیار مهمی داشت و از بنیانگذاران و مدیران میراث فرهنگی کشور بود. مقالات متعددی از ایشان هم داخل و هم خارج کشور منتشر شده است. جزوات ارزشمندی در مجله اثر به چاپ رسانده است.
چه ابتکارات شاخصی در روشهای پژوهش میدانی و تدوین گزارشهای مرمتی از استاد شیرازی به یاد دارید؟ از ابتکارات ایشان، مدلهای جدید مرمتی بود. همیشه در فکر نوآوری بودند. همیشه توصیه میکردند که باید بروید و بررسی کنید که دنیا درباره مرمت چه کرده است و علم و اطلاعات روز دنیا را داشته باشید. خودش هم همواره به دنبال این بود که علم روز داشته باشد و در کارش ابتکار و خلاقیت جدید به خرج بدهد.
رویکرد عملی استاد شیرازی چه تفاوت بنیادینی با استاندارد مرمت زمان خود داشت و نتایج آن چگونه خود را نشان داد؟ ایشان همیشه نوآور و نوگرا بود و اعتقاد به تقلید کورکورانه نداشت. خیلی خودش را پایبند به کموزیادشدن یک مو در کار نمیکرد. فکرش آزاد بود و روی بعضی مسائل درنگ بیجا نمیکرد که باعث بهعقبافتادن کار شود. اعتقاد داشت باید کار پیش برود. به اصل و احساس و اصول معماری و مرمت هم واقعاً پایبند بود؛ ولی پیشرفت کار نیز برایش مهم بود.
پیام اصلی استاد شیرازی برای نسل جوان معماران و مرمتگران امروز ممکن است چه باشد؟ مهندس شیرازی پشت کار خودش با جدّیت و مدیریت فراوان میایستاد و همیشه دنبال یادگرفتن و یاددادن بود. از یاددادن واقعاً ابایی نداشت و اصرار میکرد اگر هنری و علمی دارد، انتقال بدهد. برخورد شیرینی هم داشت. اصلاً بهترین پیام ایشان برخورد شیرین و مهربانانه ایشان بود. مثل پدر بالای سر دانشجوها و کارمندانش بود. با کارمندانش دوستانه رفتار میکرد. اصلاً یکی از ارزشهای والای مهندس شیرازی، که به اعتقاد من کمتر از علم و تجربه ایشان نبود، روی خوش او بود. در کارش بسیار جدّی و با ادبیات حرفهای بود و کارهای ماندگار وکارنامه درخشانش، بعد این همه سال، پیام ماندگار ایشان به آیندگان بود.
با ظهور فناوریهای نوین (اسکن سهبعدی، پایش وضع سازه، بانکهای اطلاعاتی دیجیتال)، چگونه میتوان میراث فکری و اصول اصیل استاد شیرازی را، بی استحاله، بهروزرسانی کرد؟
هر روز، در تکنیک و فناوری پیشرفته جهان، نوآوریها و مصالح (متریال) روز و جدید داریم. مهندسان و معماران نباید بنشینند و کورکورانه فقط به تقلید از ماقبل خودشان به انجام کار بپردازند. راه و روش ایشان، که همیشه به آن عمل میکرد، دقیقاْ این بود که باید ببینیم که در دنیا چه اتفاقاتی افتاده و چه مصالح بهروزی آمده تا از آن استفاده کنیم. معمار و مرمتکار باید مرتب دنبال یادگرفتن علم روز باشد و این دقیقاً شیوهای بود که آقای مهندس خدابیامرز داشت.
آخرین خاطرهای که از ایشان به یاد دارید چه بود؟ ایشان، پس از فراغت از مدیریت میراث فرهنگی، فعالیت گسترده در مسائل علمیپژوهشی آموزشی این حوزه داشت و تا پایان عمرش از کار و کوشش علمی و پژوهشی، بهویژه آموزشی، دریغ نورزید. اتفاق نامیمونی در آن تابستان افتاد. متأسفانه، من آن زمان در مراسم نبودم. سالها افسوس میخوردم که ۲۸ مرداد سال ۱۳۸۶ مراسم بزرگداشتی برای مرحوم آیتاللهزادهشیرازی در مرکز هنرپژوهی نقشجهان فرهنگستان هنر گرفته بودند و ایشان هنگام سخنرانی و در حالی که در حال دریافت لوح تقدیر بودند دچار حمله قلبی شدند و از هوش رفتند. آن زمان، برنامه از تلوزیون پخش زنده میشد و من پخش مستقیم را نگاه میکردم و حالم بد شد. ایشان، بهمحض آنکه لوح را گرفتند، روی زمین افتادند و در بیمارستان دی هم نتوانستند برای ایشان کاری کنند و در 28 مرداد 1386 درگذشتند. خدا ایشان را رحمت کند! امیدواریم که امثال ما و دیگر دوستان ایشان بتوانیم ادامهدهنده راه این مرد بزرگ باشیم. روحش شاد و یادش گرامی باد!
|