• سه شنبه ٢٧ آبان ١٤٠٤
  • En

آرم فرهنگستان هنر
اخبار > از سکوت کویر تا زلالیِ آبگینه


به یاد زنده‌یاد استاد جلال شباهنگی
از سکوت کویر تا زلالیِ آبگینه

 

همزمان با بیست و ششم مرداد ماه، دومین سالروز درگذشت زنده‌یاد استاد جلال شباهنگی، عضو جاوید فرهنگستان هنر و نقاش دشت‌های رنگین، به سراغ مصطفی گودرزی عضو پیوسته و رئیس گروه تجسمی این فرهنگستان رفتیم و تا از احوال و زندگی استاد شباهنگی بیشتر بدانیم.

شما، به‌عنوان هم‌دوره یا همراه فکری، جلال شباهنگی را چگونه می‌شناختید؟
افتخار آشنایی من با زنده‌یاد استاد جلال شباهنگی به دوران دانشجویی در دانشگاه در سال‌های اول دهه ۱۳۶۰ برمی‌گردد؛ هرچند توفیق شاگردیِ مستقیم ایشان را نداشتم. آشناییِ بیشتر این حقیر با استاد مربوط به میانه دهه ۱۳۷۰ است؛ زمانی که افتخار و توفیق همکاری با ایشان را در دانشکده هنرهای زیبا یافتم. حضور در گروه و شوراهای آموزشی و جلسات دفاعیه و دیگر موقعیت‌ها در گروه آموزشی و سپس در دانشکده هنرهای تجسمی دانشگاه تهران، و موازی با آن، در گروه تخصصی هنرهای تجسمیِ فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران، آشنایی بیشتر من با ایشان را گسترش داد و بر ارادتم به ایشان افزود. حضور علمی پُرمهر و گرم استاد در تمام جلسات گروه در فرهنگستان، در طی چندین سال، به من و دیگر اعضای گروه قوّت قلب می‌داد. در طی تمام این سال‌ها و بر اثر دیدارها و گفت‌وگوهای متعدد با ایشان، شناخت از ابعاد علمی و هنری و اخلاقیِ زنده‌یاد استاد شباهنگی بیشتر شد.

چه ویژگی‌هایی از منش ایشان بیشتر در ذهن شما ماندگار شده است؟
در واژه‌شناسی هنر، گفته‌اند ظاهراً واژه «هنر» از واژه «سونر» (Sunara)، در زبان سانسکریت، به معنای «نیکو» یا «زیبا»، گرفته شده است. این واژه در دوران هخامنشی وارد زبان فارسی شد و در گذر زمان به «هونر» و سپس به «هنر» تکامل یافت؛ از این رو، هنرمند را انسان نیکو دانسته‌اند؛ کسی که علاوه بر دانش و مهارت فنی در تولید عنصر زیبایی، از خصایل نیکو و فضایل لازم برخوردار است. استاد شباهنگی این‌گونه بود؛ هنرمندی عمیقاً عاشق هنر، دارای دانشی درخور توجه در قلمرو هنر و، شاید مهم‌تر از این‌ها، انسانی با فضایل اخلاقی شایان احترام بود؛ انسانی متین و مهربان و مؤدب به آداب مهرورزی و احترام به دیگران؛ معلمی دل‌سوز و باحوصله که دوست داشت تمام آن‌چه را که می‌داند، سخاوتمندانه، به دیگران (خصوصاً دانشجویان هنر) عرضه کند و بیاموزد. او علاوه بر این‌که هنرمندی خلاق و معلمی باتجربه بود، انسانی اخلاق‌مدار، مهربان، بی‌ریا و باصفا بود.

آیا خاطره شاخص و ماندگاری از شخصیت و شیوه آموزش و ارتباط با دانشجویان و همکارانشان دارید؟
استاد شباهنگی هنرمندی خلاق، پُرکار، عالم به حوزه هنر و، در عین حال، انسانی مهربان، افتاده، بی‌پیرایه و دوست‌داشتنی بود. یادمان نمی‌آید از کسی یا چیزی گلایه کرده باشد. هر زمان که از روزگار و احوالاتش می‌پرسیدیم، با لبخند همیشگی‌اش و با کلمات امیدبخش، رضایت خود را از روزگار و حوادث و مسائل و مباحث اعلام می‌کرد. در تمام سال‌هایی که افتخار همراهی و همکاری با ایشان در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و در گروه تخصصی هنرهای تجسمی فرهنگستان هنر را داشتم، جز مهر و مهربانی و ادب و انتقال انرژی مثبت از ایشان ندیدم.

مهم‌ترین ویژگی‌های شخصیتیِ ایشان که در آثار هنری‌شان تجلی داشت چه بودند؟
زبان کمینه‌گرایی در آثار شاخص استاد شباهنگی، که نماینده زبان و بیان هنری و شخصیت نقاشانه ایشان (خصوصاً در کویرها و تپه‌ها یا به‌عبارتی، دشتستان‌ها و رمل‌های بیابان) است، به‌نظر می‌رسد برآمده از شناخت ایشان از گرایش‌های متنوع هنری، و زبان و بیان هنر مدرن و، بالاتر از این‌ها، سادگی و خلوص روحی و آرامش درونیِ ایشان باشد.

کدام یک از آثار استاد را نماد کامل نگاه و شخصیت هنریِ ایشان می‌دانید؟
در میان آثار طبیعت‌گرا و چشم‌اندازهای طبیعی که به‌نوعی واقع‌نما ترسیم شده‌اند، کویرها و دشت‌ها و تپه‌ها که دارای زبان کمینه‌گرا و مینیمالیستی درخور توجهی‌اند، آثارِ به‌اصطلاح گل‌ومرغ که برآمده از آثار سنتی ایران کار شده‌اند، و حتی آثار حجمی و آبگینه ایشان (که البته نسبت‌هایی با مجموعه‌های کویرها و تپه‌ها دارند) به‌نظر می‌رسد مجموعه‌های دشت‌ها و تپه‌ها در نقاشی، و آبگینه‌ها با نگاه هنری و معرفتی و جوهره اصلیِ آثار ایشان انطباق بیشتری دارند.

سبک کاری استاد شباهنگی در نقاشی و حجم‌سازی را چگونه می‌توان توصیف کرد؟
سبک استاد جلال شباهنگی، در بیشتر دوره‌های کاری و مجموعه‌های هنریِ خود، خصوصاً مجموعه کویرها و تپه‌ها، منحصربه‌فرد بود. این سبک شخصی خصوصاً با تأکید بر سادگی و کمینه‌گرایی هوشمندانه و پالت رنگی شاعرانه و جذاب و تقریباً شخصی و البته اجرای فنیِ انحصاریِ این آثار بیشتر دیده می‌شود. هرچند زبان بصری و تکنیک اجرای آثار ایشان ممکن بود ساده به نظر برسد، در لایه‌های مختلف، از نظر فن و تکنیک و اجرا، آثاری پُرمایه و حتی پیچیده و سخت بودند.

تفاوت آثار ایشان با جریان‌های غالب معاصر ایران چیست؟
جلال شباهنگی هنرمندی بود با ذهنی مدرن و دانشی وسیع در قلمرو تاریخ هنر. او، در زمانه پُرآشوب موسوم به مدرن و در وضعیت موسوم به پسامدرن، روایتی شرقی و ساده و بی‌پیرایه اما ژرف و مدرن در هنر را پیش کشید و بر آن اصرار و تأکید کرد. در روزگاری که اغتشاش فرم و هیاهوی پست‌مدرن، گاه ذهن مخاطب را پریشان می‌کند، در زمانه‌ای که هنر با سوداگری و هیاهو و تبلیغات و ادعا آمیخته و آغشته شده است، زبان تصویری بی‌ادعا و سادگی و صداقت شفاف او، همچون نسیمی از کویر، مخاطب را به درنگ وامی‌دارد؛ به دیدن دوباره زمین، آسمان، و آنچه میان آن‌هاست. او هنرمندی مدرن اما ریشه‌دار در فرهنگ و هنر شرقی و ایرانی بود.

آیا می‌توان سبک او را تلفیقی از نقاشی ایرانی و مدرنیسم غربی دانست؟
مرحوم استاد شباهنگی، در بیشتر آثار و مجموعه‌هایش، خصوصاً در آثار گل‌ومرغ خود، پیوندی میان هنرهای تصویری و اندیشه و عرفان ایرانی برقرار کرده است. گل، در سنت ایرانی، ممکن است نماد معشوق و زیبایی مطلق باشد و مرغْ عاشقی شوریده است که سر به آسمان دارد و نوایش زمزمه‌ای است قدسی. در این تابلوها نیز، همان شفافیت و سبکی هست که از جهان کویر آمده و حالا در تصویر عشق و زیبایی مأوا گرفته است. گمان می‌کنم استاد مهدی حسینی (که ان‌شاءالله خداوند سبحان و مهربان به ایشان عمر پُربرکت و طولانی عنایت فرماید) زنده‌یاد شباهنگی را در تبار منظره‌پردازی ایرانی جای داده بود و پس از سنت‌هایی تصویری، چون نگارگری‌های عبدالحی و مناظر سهراب سپهری، استاد شباهنگی را واضع گونه (ژانر) نوینی دانسته و آن را (Desertscape) نام نهاده بود. به‌زعم ایشان، شباهنگی با افزودن کویر، به سه‌گانه کلاسیک منظره‌پردازی (Landscape, Seascape, Cityscape)، بُعدی تازه و منحصر به هنر معاصر ایران بخشیده است. واژه Desertscape ترکیبی است از دو کلمه Desert (بیابان، کویر) و scape (پسوندی به‌معنای چشم‌انداز، منظر)؛ بنابراین Desertscape به‌معنای «چشم‌انداز بیابانی» یا «منظر کویری» است. چشم‌اندازهای کویری شباهنگی، با لایه‌های نرم و تودرتو، مخاطب را به نگاهی تازه دعوت می‌کنند: به رازهای زمین، به گفت‌وگو با تپه‌ها و رمل‌های بیابانی، به پرواز ذهن از خاک تا کهکشان.

نگاه استاد شباهنگی به هستی و طبیعت و... دربردارنده چه فلسفه و خاستگاه فکری بود؟
شاید بتوان گفت «نگاه» استاد شباهنگی به جهان نسبتاً ویژه و یگانه است؛ از منظر او، کویر نه فضایی تهی، که لبریز از حضور معناست. او سکوت را نه نشانه فقر، که مظهر تأمل و وقار می‌داند. این‌چنین است که آثار زنده‌یاد شباهنگی ما را به آرامش دعوت می‌کنند؛ آرامشی که از خاک برمی‌خیزد و در نور و رنگ و در پهنه آسمانْ گسترده و عمیق می‌شود. آثار او مخاطب اهل را وادار می‌کند که دوباره و عمیق به جهان پیرامون، به زمین و آسمان و درختان بنگرد و در نشانه و معنای آن‌ها تأمل کند. در مجموع، می‌توان گفت ایشان هنرمندی شرقی و ایرانی است.

نقش و تأثیر جلال شباهنگی را در هنر دانشگاهی ایران چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا شاگردان ایشان توانسته‌اند مسیر فکری و زیبایی‌شناسیِ استاد را ادامه دهند یا از آن فاصله گرفته‌اند؟
بر اساس شناخت این‌جانب، زنده‌یاد شباهنگی استادی وظیفه‌شناس و دارای روشمندی در آموزش هنر بود که البته این وظیفه‌شناسی و روشمندیِ آموزشی، وقتی با مهربانی و دل‌سوزی پیوند می‌خورْد، برای دانشجویان بسیار مفید بود. استاد شباهنگی از استادان طراز اول در آموزش هنر بود که متأسفانه نظام آموزشی کشور به‌درستی قدر و منزلت معلمیِ ایشان را ارج نگذاشت. ان‌شاءالله، شاگردان ایشان بتوانند از نگاه و روشمندیِ آموزشیِ ایشان و دیگر استادان باتجربه و دل‌سوز، خصوصاً کسانی که علاوه بر دارابودن کسوت معلمی، هنرمندانی خلاق و تاثیرگذارند، بهره ببرند و بر غنای آموزش هنرهای تجسمی در ایران بیفزایند. پاسخ به قسمت دوم پرسش شما، که پرسشی بسیار مهم و حتی بنیادین است، مستلزم واکاویِ جوانب گوناگون آن است. این امر در خصوص استاد جلال شباهنگی نیز صدق می‌کند.

آیا استاد شباهنگی توانست هنر دانشگاهی و مردمی را به هم نزدیک کند؟
اگر هنرمند بتواند میان فرم پیچیده و محتوای عاطفی، میان زبان استعاری و عناصر آشنا، میان تجربه زیسته مردم و دغدغه‌های فلسفی خود پلی بزند، به نقطه‌ای می‌رسد که هم دانشگاه و هم میدان را در آغوش می‌کشد. پرسش شما در مواجهه با هنر و هنرمندان امروز، پرسش بسیار مهم و حتی بنیادینی است؛ مسئله‌ای که در قلب بسیاری از مسائل هنرمندان امروز قرار دارد، به‌ویژه در جوامعی با شکاف‌های فرهنگی و آموزشی و طبقاتی.
پاسخ به پرسش شما بر مدار «دوگانه‌زدایی» از مفاهیمی چون نخبه‌گرایی و مردمی‌بودن شکل می‌گیرد. برای نزدیک‌کردن این دو قطب (هنر آکادمیک و هنر مردمی)، هنرمند نباید این دو را در تعارض ببیند؛ او باید دوگانگی را به پیوستار تبدیل کند، نه تقابل. در ظاهر امر، هنر آکادمیک با زبان نمادین، بینامتنی، تکنیکی و پیچیده سخن می‌گوید؛ و هنر مردمی، با عاطفه، روایت، سادگی و تجربه‌های مشترک عمل می‌کند. هنرمند خلاق در جهان معاصر باید این دو را هوشمندانه به هم پیوند دهد. وظیفه هنرمند هوشمند آن است که «ساحت عمیق» را در «پوشش ساده» ارائه کند؛ یعنی پیچیدگی را در لفافه‌ای آشنا، محسوس و حتی سرگرم‌کننده ارائه کند. اگر هنرمند این عناصر آشنا برای مردم را با مهارت هنری مدرن ترکیب کند، بی آن‌که به عوام‌زدگی یا ساده‌انگاری سقوط کند، می‌تواند حلقه اتصال را برقرار سازد و حس مشترکی به مخاطب انتقال دهد. در همین راستا، باید اشاره کرد که زبان بصری (و اساساً هنرهای تصویری) فراتر از کلمات است. هنرهای تجسمی و سینمایی و نمایشی، و حتی موسیقی، قدرتی دارند که می‌توانند بی نیاز به زبان نخبگانی، با حس و تجربه زیسته مردم در ارتباط باشند. آثار استاد شباهنگی چنین بود. نقاشی‌های زنده‌یاد جلال شباهنگی، در عین ریشه‌داربودن در اندیشه و تکنیک مدرن، به‌سبب بهره‌گیری از فرم‌های آشنا، فضاهای بصریِ آشنا برای انسان شرقی و انتقال ساده و بی‌پیرایه حس طبیعت، برای مخاطب عام نیز لذت‌بخش‌اند. به نظر می‌رسد استاد شباهنگی توانست مرز میان هنر دانشگاهی و مردمی را به هم نزدیک کند و مانند الگوهای موفقی چون زنده‌یاد قیصر امین‌پور، در شعر، زبانی فاخر اما درک‌شدنی برای طبقات گوناگون را در هنر خود ارائه کند.

و سخن پایانی؟
در پهنه وسیعی از هنر معاصر ایران، جلال شباهنگی ایستاده است؛ آرام و متین، بی‌هیاهو و سرشار از سکوتی دل‌انگیز، با نگاهی عمیق و عاشقانه به زمین، آسمان، و آن فضای میان آن دو که شاید همان جایگاه تأمل است. شباهنگی، در طی ده‌ها سال فعالیت آرام و مستمر هنری، به یکی از منظره‌پردازان تأثیرگذار معاصر ایران بدل شد. کم‌حرف بود؛ اما آثارش بلند سخن می‌گفتند؛ از دشت‌ها و کویرهای رازآلود، تا گل‌ومرغ‌های خیال‌انگیز و حجم‌های درخشان شیشه‌ای. او، در قلمرو آموزش دانشگاهی نیز، همواره در سایه فروتنی و وقار، دانشی ژرف انتقال می‌داد. با آن‌که نسبتاً پُرکار بود، برخلاف بسیاری از دیگر هنرمندان پُرکار، کمتر به نمایشگری روی آورد. بیشتر بر کاوش درونی و خلق شخصی تأکید می‌کرد تا بر عرضه و رقابت و هیاهو. ان‌شاءالله خداوند منان، رحمت و برکاتش را بر آقا سیدجلال شباهنگی عنایت فرماید!

 

 

 
 
 

زمان انتشار: شنبه ٢٥ مرداد ١٤٠٤ - ٠٨:٣٧ | نسخه چاپي

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر:
 

خروج




اخبار
;