در ایران، نام باتیک با نام پُرافتخار استاد حسین کلاقیچیگنجینه، عضو جاوید فرهنگستان هنر، توأم و همراه است؛ هنرمندی که تا آستانه نودسالگی هم پُرشور و بانشاط به آموزش و کار فعالانه در این وادی مشغول بود. استاد گنجینه، عضو پیوسته (جاوید) فرهنگستان هنر، نزدیک به چهار دهه در دانشگاههای تهران، الزهرا، سوره، جهاد دانشگاهی و دیگر مراکز آموزش عالی تدریس کرد. برای توسعه چاپهای دستی در ایران زحمات بسیاری متحمل شد و عمری را صرف پژوهش و آموزش در این زمینه کرد. با برگزاری کارگاههای تولیدی و آموزشی در بسیاری از شهرهای ایران و دیگر کشورها، هنرش را نهفقط به مردم ایران، بلکه به سراسر دنیا عرضه کرد. در نهایت، پس از یک دوره بیماری، صبح ۳۱ فروردین ۱۳۹۰، در ۹۴سالگی، چشم از جهان فروبست.
آنچه میخوانید حاصل گفتوگویی است که دبیرخانه همایش گنجینههای ازیادرفته هنر ایران در سالها پیش به انجام رساند.
استاد گنجینه در معرفی و شرح کارهای هنری خود گفت: «حسین کلاقیچیگنجینه، متولد سال 1296 در شهر گنجه (جمهوری آذربایجان) هستم. چون به درس علاقه نداشتم و علاقه زیادی به باتیک داشتم، وارد این هنر شدم. این هنر در خانواده ما موروثی است. پدرم به عمویم یاد داده بود و عمویم به من آموزش داد. ازاینرو، از سیزدهسالگی این هنر را شروع کردم. از سال 1310 تا 1324، در شهر تبریز، مسئولیت کارخانه چاپ باتیک را بر عهده داشتم. در آن زمان، آنقدر کارم عالی شده بود که همه میگفتند کار پسر حاج علیاکبر را بدهید به ما. بشر بُخل دارد؛ کموزیاد دارد. خیلیها میگفتند این چه کاری است که میکنی؟! برو درس بخوان! اما من گوش نکردم و در این هنر پیشرفت کردم. به اندونزی دعوت شدم. وقتی کارهایم را دیدند، با اینکه اندونزی مهد باتیک است، خیلی از کارهایم خوششان آمد و گفتند نمیدانستیم ایران هم چنین کارهایی دارد. حتی در جمهوری آذربایجان نیز متعجب شدند.» او ادامه داد: «در سال 1325، به تهران آمدم. در سال 1334، چاپ سیلکاسکرین را در ایران بنیانگذاری کردم؛ البته بعدها شاگردان زیادی تربیت کردم که تا به امروز کار را ادامه دادهاند.» او درباره تدریس در دانشگاهها و مراکز آموزشی گفت: «در سال 1348، از طرف دانشکده هنرهای زیبا برای تدریس چاپ سیلکاسکرین دعوت شدم. در دانشگاههای الزهرا، هنر، مؤسسه آموزش عالی جهاد دانشگاهی (دانشگاه علم و فرهنگی فعلی)، مؤسسه آموزش عالی سوره، دانشگاه لویزان و دانشگاههای بندرعباس، بوشهر، آبادان، اصفهان، کرمانشاه، شیراز، کرمان، هرمزگان، زنجان، نیشابور و یزد تدریس کردهام.» استاد گنجینه درباره استفاده از قلممو در کار چاپ باتیک و ساخت مُهرهای چاپ عنوان کرد: «استادی از اندونزی موادی درست کرده بود که برگ موز را قیچی میکرد. سود سوزآور اضافه کردیم و به ابتکاراتی رسیدیم. مثلاً در ایران ابتدا از قالب قلمکار استفاده میکردند. بعد استادکاری قدیمی قالبهای سبکتر را در کار چاپ به کار گرفت. پدرم ایشان را دعوت کرد و از ایشان یاد گرفت؛ ولی ایشان رمز کار را یاد نمیدادند. آنچه که من از عمویم یاد گرفتم نیز بسیار ابتدایی بود و در پی علاقه و تلاش خودم قالبهایی ساختم که همه تعجب میکردند.» او به نمایشگاههایی پرداخت که در آن شرکت کرده بود: «نمایشگاههای داخلی که در آن شرکت کردم فراوان است. در تهران، انجمن ایران و فرانسه، سازمان صنایعدستی و اکثر شهرهای ایران که نمایشگاه صنایعدستی در آن برگزار شده من هم همراه با آثارم در آن شرکت کردهام. در نمایشگاههای خارج از کشور، بهترتیب، سال 1365 در ترکیه (آنکارا)، سال 1373 در اندونزی، سال 1382 در جمهوری آذربایجان (باکو) شرکت کردم. سال 1370، درجه هنری گرفتم. در سال 1380، از طرف وزارت فرهنگ و آموزش عالی درجه دانشیاری دریافت کردم. ضمناً کتابی در زمینه باتیک چاپ کردهام.» استاد گنجینه درباره طراحی گفت: «طراحی اساس کار است و ما طرحهای قدیمی را انتخاب میکنیم، تغییراتی در آن ایجاد و بعد آنها را روی قالب پیاده میکنیم تا برای برش آماده شود. برای هر طرح، بنا به سلیقه خود، خطوط را روی طرح اصلی میکشیم تا قالب فلزی را بسازیم که برای ذخیره نقوش ریزتر است. از تخته سهلا استفاده میکنیم. قبلاً قالب فلزی نداشتیم. یکی از استادان اینها را خیلی ساده ساخته بود؛ ولی من تغییراتی در کار دادم و قالبها سبکتر، مناسبتر و کاربردیتر شد.» او درباره چاپ کلاقهای عنوان کرد: «چاپ کلاقهای را روی ابریشم انجام میدهند. آن موقع، ابریشم خام را میپختند. بعد پارچه آماده چاپ میشد. در آن زمان، پارچه را روی میز میانداختند، آجر نصفهای یک طرفش میگذاشتند و یک طرف را در دست میگرفتند و چاپ میزدند؛ اما وقتی پارچه را بلند میکردند کار جابهجا میشد.» استاد اضافه کرد: «من بعداً کارها را زیرسازی کردم و دوختم. اول از نایلون استفاده کردم؛ ولی نایلون لیز میخورد. بعداً از توری استفاده کردم. این کار را یک روز به کارخانه چاپ پارچه در چالوس بردم. دیدم و توجه کردم که زیر دستگاه متقال است. پرسیدم علت چیست؟ گفتند برای این است که پارچه و چاپ جابهجا نشود.» او درباره دیگر روشها یادآور شد: «در اسکو، از قیر استفاده میکنند. بعد کار را در نهایت با نفت میشویند. نفت را گرم میکنند تا زودتر شسته شود؛ لذا گاه ثبات در کار بسیار ناچیز است. در زمان قدیم، از رنگهای طبیعی به نام اسپرک (رنگ لیمویی روشن)، سازغان (نارنجی) و بغم سیاه استفاده میکردند. موادی که من مصرف میکنم در اثر تجربه به دست آمده است. ابتدا سقز خام را میپزم. اول حبابهای درشت دارد تا آبش بخار شود. کمکم حبابها کوچکتر میشود و رنگش قهوهای میشود. بعد پیه گوسفند را میپزم و در نهایت، موم را اضافه میکنم تا واکس آماده شود. در قدیم، با زاج سفید پارچه را دندانه میدادیم و با هیدرو رنگبری میکردیم. قبل از هیدرو، از آهک استفاده میکردیم. الان از رنگهای ریاکتیو و بازیک استفاده میکنیم و برای تثبیت در ریاکتیو از کربنات دو سود و برای بازیک از زاج سیاه استفاده میکنیم.» استاد درباره فعالیتهای آموزشی و تبلیغی برای چاپ باتیک اضافه کرد: «من تا به حال آموزش تلویزیونی نداشتهام؛ اما فیلمهایی برای تلویزیون از من ضبط کردهاند که در کشورهای امریکا، آلمان و سوئیس و البته در ایران پخش شده است که هم درباره زندگی من و هم معرفی کار چاپ باتیک است. از شاگردانم، خانم جعفرینژاد، خانم قوامی، آقای خاویان و خانم تقدسنژاد را باید ذکر کنم. خوشحالم که اینها را برای نسل آینده تربیت کردهام. امیدوارم مسئولان به این هنر بها بدهند؛ چون خیلیها دلشان میخواهد این هنر را یاد بگیرند و کارگاههایی را برای آموزش ایجاد کنند. سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری باید این هنر را توسعه بدهد. امیدوارم نشستهایی با حضور استادان تشکیل شود تا دقیقاً کاستیها بررسی شود. همچنین سعی کنند هر هنری را که به آن کمتوجهی شده تقویت کنند.» *** «باتیک» واژهای جاوهای است و میدانیم که جاوه یکی از جزایر مهم کشور اندونزی در بین بیش از 16هزار جزیره این کشور است. باتیک به معنای «چاپ مقاوم» است. در این هنر، قسمتهایی از پارچه را با مادهای مقاوم، که مانع از نفوذ رنگ به پارچه میشود، میپوشانند تا با روشی خاص نقوش دلخواه را روی پارچه ایجاد کنند. شروع کار نقاشی و چاپ باتیک به حدود 2هزار سال پیش برمیگردد؛ یعنی زمانی که مردم قبایل جاوه کشف کردند که عصاره بعضی درختان از نفوذ رنگ به داخل پارچه جلوگیری میکند؛ بدین ترتیب، در آغاز، یک روش مقاوم ابتدایی به وجود آمد و سپس، بهترتیب، روش نقاشی و چاپ باتیک ایجاد شد. پارچههای ابتدایی که از غارها و یا قبور فراعنه مصر به دست آمده است و همچنین رواج هنر باتیک در میان بومیان جاوه و سوماترا مؤید این مدعاست که هنرِ نقاشی و چاپ پارچه قبل از رنگرزی به وجود آمده است. انسان آن دوره دریافته بود که با گرهزدن، دوختن، چینزدن لایه و تاکردن نقاط معیّنی از پارچه و بعدها با پوشش بخش یا بخشهایی از پارچه با ماده مقاوم میتواند از نفوذ رنگ به داخل نقاط مد نظر جلوگیری کند. نوعی از چاپ باتیک که به «کلاقهای» مشهور است از حدود پانصد سال قبل در ایران رواج یافته است. هماکنون، اسکو و تبریز، در استان آذربایجانشرقی که از مراکز قدیمی چاپ کلاقهای محسوب میشود، از مراکز عمده این هنر است. همچنین تعداد کثیری از هنرمندان جوان و میانسال، که شاگردان استاد حسین کلاقیچیگنجینه بودهاند، این هنر را در برخی دیگر از مناطق کشور، بهویژه تهران، ادامه میدهند. در ایران، بهطور عمده، نقاشی و چاپ باتیک روی پارچه ابریشم طبیعی انجام میشود. بیشتر رنگهای استفادهشده در نقاشی و چاپ، تا گذشتهای نهچندان دور، طبیعی بود؛ ولی در حال حاضر، بهطور عمده، از رنگهای شیمیایی استفاده میشود؛ اما در هر حال، باید توجه کرد که رنگرزی پارچه باید بهصورت سرد انجام پذیرد؛ ازاینرو، رنگهای پروسیون (سرد)، ریاکتیو، خمی، بازیک و رمازول، که قابلیت رنگرزی در درجه حرارتهای پایین (تا حدود 25 درجه سانتیگراد) را دارد، انتخاب میشود؛ البته هماکنون، رنگهای آماده بهصورت خمیر و در ظروفی (تیوپهایی) با اندازههای مختلف، از انواع وینزور و پنتل و ساکورا، موجود است. این رنگها بهراحتی در آب حل میشود و پس از خشکشدن از ثبات کافی برخوردار است و در اثر شستوشو از بین نمیرود. ماده مقاوم یا واکس با بهرهگیری از موادی همچون پیه، پارافین، موم، کلفن و سقز تهیه میشود. ابزار اصلی کار در نقاشی و چاپ باتیک انواع قلممو، لولههای هدایتکننده موم (تیان)، کلاف چوبی و مُهر (قالبهای چوبی) است. با بهرهگیری از هنر نقاشی و چاپ باتیک، انواع تابلو، رومیزی، شال، روسری و... تهیه میشود که ارزش کار را ارزیابی نگاره و رنگآمیزی، خلاقیت و ابتکار هنرمند تعیین میکند.
|
||
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
| |
متن تصویر: | |
![]() |
![]() |
![]() |