خوانش گفتمان کاریکاتور براساس طرحوارة تنشی
دکتر مرتضی بابک معین : عضو هیئت علمی دانشگاه آزاذ اسلامی، واحد تهران مرکز
چکیده از جمله طرحوارههای حوزة گفتمان، «طرحوارة تنشی»[1] است. این طرحواره دارای دو بُعد متفاوت است که میتوان آنها را بر دو محور x و y فرض کرد. محورx (محور عمودی) بهشدت تنش و احساس ربط دارد و به ارزشهای کیفی، درونی، احساسی و... مربوط میشود و محور y (محور افقی) اشاره به گسترة شناختی دارد. و با ویژگیهای کمّی، عددی، گسترة زمانی، مکانی و... ارتباط دارد. در مقالة حاضر ابتدا بر اساس کم یا زیاد شدن همراستایی یا غیرهمراستایی شدت تنش و گسترة شناختی، به چهار امکان متفاوت طرحوارة تنشی، یعنی طرحوارة سقوط بُعد عاطفیـ تنشی، طرحوارة صعود بعد عاطفیـتنشی، طرحوارة صعودی همراستای دو بُعد، و طرحوارة سقوطی همراستای دو بُعد، پرداخته خواهد شد. در ادامة بحث به این سؤال پاسخ داده خواهد شد که گفتمان کاریکاتور از کدامیک از طرحوارههای مذکور تبعیت میکند. سپس ضمن تعریف گفتمان کاریکاتور و مقایسة کارکرد آن با کارکرد رؤیا، با ذکر مثالهایی ثابت خواهد شد که گفتمان کاریکاتور را میتوان با طرحوارة سقوط بُعد تنشی مطالعه کرد. واژگان کلیدی: طرحوارة تنشی، گسست گفتمانی، پیوست گفتمانی، کاریکاتور، رؤیا.
..............................................................................................
[1]. schéma tensif
دنیاهای مینیاتوری در فرمالیسم رازآمیز
دکتر مارسیا برنان : دانشیار دانشگاه رایس، هوستن، امریکا
چکیده طی قرن بیستم، منتقدان برجسته برای آنکه روابط پیچیدة بین تجسم، جنسیت، مابعدالطبیعه و نگرههای روانکاوانه را در چارچوب زیباییشناسی مدرن بهتفصیل شرح دهند، به گفتمانهای فرمالیستی روی آوردند. یکی از نمونههای آشکار، تعامل جیمز جانسن سوئینی[1]، منتقد و مدیر موزه با الکساندر کالدرِ مجسمهساز است. سوئینی طی همکاریهای خود با کالدر، از طریق ضابطهمندساختن دنیاهای خیالی متفاوتی که از سازههای کوچک و مینیاتوری و سازههای غولپیکر تشکیل میشود، غالباً به نقشمایة کودک اهل شهود پرداخت که در تناقضِ با «بازی جدی» قرار میگیرد تا به مخاطبان بزرگسال امکان دهد در قالبی طنزآمیز و جذاب به آثار هنری مدرنیستی کالدر راه یابند. سوئینی با انجام این کار، رویکردی شهودی و فرمالیستی را بسط داد که از هنر کالدر برای ارائة بینشی ژرف و رازورزانه مایه میگیرد تا امکانات گسترده در دنیای کوچک موزههای مدرن را نمود دهد. واژگان کلیدی: فرمالیسم، کالدر، سوئینی، رازآمیزی، زیباییشناسی مدرنیسم.
........................................................................................
[1]. James Johnson Sweeney
ناگفتههایی از سرنمونها در «خاک تصرفشدة» ژان اِشنوز
دکتر ایلمیرا دادور: دانشیار دانشگاه تهران
چکیده یونگ[1]، روانپزشک و نظریهپرداز ناخودآگاهی جمعی، عقیده داشت که در تحلیل روان میتوان عناصر نمادهای اسطورهای را یافت؛ نمادهایی که در ناخودآگاه فرد حضور دارند؛ عناصر نمادینی که در روان ما باید جست، زیرا به معناهایی بازمیگردند که خود آنها را نساختهایم، بلکه «معناهایی ازلی و جاودانی»اند. سرنمون (کهنالگو)ها را میتوان دقیقترین و کاملترین شکل بازمانده از این نمایهها/تصاویر دانست که در نمادهای زیباییشناسانه و دینی به شکلهای نمادین بازآفرینی و ظاهر میشوند. در این نوشتار سعی بر آن است که با خوانشی دیگر از داستان خاک تصرفشدة ژان اِشنوز[2]، و با بهرهجستن از نظریات یونگ دربارة ناخودآگاهی جمعی، ناگفتههایی از سرنمونها که در لایههای زیرین داستان نهفته است، آشکار گردد. واژگان کلیدی: سرنمون، نمایه/تصویر، ناگفتهها، ناخودآگاهی جمعی، ویرانه.
................................................................................................
[1]. Carl Gustav Jung [2]. Jean Echenoz
نورتروپ فرای و نقد اسطورهای
دکتر بهار مختاریان:عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اصفهان
نچکیده ارتباط اسطوره و ادبیات همواره از سوی اکثر محققان مورد توجه بوده است و بسیاری ادبیات را زیرگروه اسطوره دانستهاند. از میان نظریات مختلف نورتروپ فرای[1]، منتقد ادبی غرب، رابطۀ اسطوره و ادبیات را در مکتبی نظاممند در نقد ادبی پیریزی کرد. در این نوشته، سعی بر آن است تا ضمن اشارهای گذرا به نقد نو و جایگاه فرای، تجربۀ این منتقد ادبی را در نشاندادن ارتباط اسطوره و ادبیات، بیان کنیم. برای معرفی شیوۀ او در تبیین چنین ارتباطی لازم است توضیحی اجمالی از روند تجربۀ او و توسل به کتاب مقدس و سپس ترکیب آن تجربه با رویکرد کهنالگویی، که از یک سو از پژوهشهای مردمشناسی تطبیقی فریزر[2] و از سوی دیگر از روانشناسی یونگ[3] الهام گرفته، به دست دهیم. همچنین به دو مفهوم کلیدی «جایگشت»[4] و «ادغام»[5] در نظریۀ نقد ادبی فرای، که از آنها در توضیح رویش و رشد ساختارهای ادبی از دل اسطوره استفاده کرده است، خواهیم پرداخت. واژگان کلیدی: اسطوره، ادبیات، نقد ادبی، نورتروپ فرای، جایگشت، ادغام.
........................................................................................
[1]. H. Northrop Frye (1912-1991) [2]. Frazer [3]. Carl Gustav Jung [4]. displacement [5]. condensation
تحلیل تکاسطوره نزد کمبل با نگاهی به روایت یونس و ماهی
منیژه کنگرانی : فرهنگستان هنر
چکیده جوزف کمبل[1] از مهمترین نظریهپردازان معاصر در حوزة اسطوره است. وی با توجه به بنمایهها و مضامین مشترک اساطیر در فرهنگهای مختلف، نظریة تکاسطوره[2]خود را مطرح میکند و به این امر میپردازد که اسطورهها از اشکال واحد کهنالگوها تبعیت میکنند و با توجه به فرهنگهای مختلف استحاله مییابند و شکلی نوین به خود میگیرند. در این مقاله با توجه به نظریة تکاسطورة کمبل، به قهرمان بهعنوان مهمترین کهنالگوی جهانی و سیر تحول آن میپردازیم و در ادامه، خوانشی اسطورهای با روش کمبل از روایت یونس و گرفتارشدنش در دهان ماهی بر اساس کتاب جامعالتواریخ ارائه میکنیم تا به سطوحی ژرفتر از سیر تحول قهرمان با بهرهگیری از این روایت نایل آییم. و در نهایت به بررسی سه نقاشی از این روایت میپردازیم. واژگان کلیدی: جوزف کمبل، کهنالگو، تکاسطوره، قهرمان، جامعالتواریخ
...................................................................................
[1]. Joseph Campbell [2]. monomyth
گذار از اسطورهسنجی به اسطورهکاوی ،بررسی دو روش اسطورهای و رابطة آنها
دکتر بهمن نامورمطلق : عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
چکیده امروزه دانش اسطورهای دارای تاریخچه، نظریهها و نقدهای متنوعی است. رویکردها و نقدهای اسطورهای همراه با زمان و پارادایمهای گوناگون دگرگون و متحول شدهاند، چنانکه تعدادی به دوران پیشاساختارگرایی و تعدادی دیگر به دوران ساختارگرایی و پساساختارگرایی مربوط میشوند. در این مقاله برآنیم تا به بررسی دو روش مطالعة اسطورهای بپردازیم که در دهههای 1970 و 1980 و بعد مورد توجه اسطورهپژوهان، بهویژه ژیلبر دوران[1] قرار گرفت. روشهایی که آنها را «اسطورهسنجی»[2] و «اسطورهکاوی»[3] نامیدهایم از مهمترین روشهای اسطورهشناسی بهشمار میآیند، چنانکه یکی مطالعات ساختارگرایانه و دیگری پساساختارگرایانة اسطوره را نمایندگی میکنند. در نوشتار حاضر، ابتدا به معرفی اجمالی این دو روش پرداخته میشود، سپس دلایل انتقال از اسطورهسنجی به اسطورهکاوی و در نهایت، رمان اورلیا[4] با روش اسطورهسنجی بررسی میشود. واژگان کلیدی: اسطوره، نقد، هنر، اسطورهسنجی، اسطورهکاوی.
............................................................................
[1]. Gilbert Durandv [2]. mythocritique [3]. mythanalyse [4]. Aurélia
بازی با اسطورهسازان«شعر و اسطورۀ» تراژدی یونان در سینمای تغزلی آنجلوپولوس
دکتر بهزاد قادری سهی : دانشیار دانشگاه تهران وآدینه خجسته¬پور:کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی
چکیده بررسی نشانهشناختی اشارات فراوان در سینمای رواییـ تغزلی تئو آنجلوپولوس[1]، کارگردان و فیلمنامهنویس یونانی، به جوهرۀ تراژدی و حماسة یونان باستان گویای پیوند عمیق وی با اسطوره و ادبیات یونان است. این نوشتار با بررسی دو فیلم او، نگاه خیرة اولیس[2] (1995) و چمنزار گریان[3] (2004)، به چند جنبۀ اسطورهای/ شعری_ یعنی جوهر تراژدی یونان باستان_در سینمای او میپردازد. با بررسی ساختار، مضامین، بنمایهها و کهنالگوهای مشترک این دو فیلم، از جمله نماد رودخانه و بنمایة «روانی»، و نیز با نگاهی به دیدگاههای گوناگون دربارة تراژدی یونان و عناصر اسطورهای آن، آنجلوپولوس بهعنوان شاعری تراژیک در یونان امروز معرفی میشود. واژگان کلیدی: تراژدی یونان، اسطوره، تئو آنجلوپولوس، «نگاه خیرة اولیس»، «چمنزار گریان»، شعر.
.................................................................................................................. [1]. Theo Angelopoulos [2]. Ulysses Gaze [3]. The Weeping Meadow
|