سرآغاز - دکتر علیاکبر رضایی
به لطف خداوندگار، پانزدهمین شمارة پژوهشنامة فرهنگستان هنر تقدیم خوانندگان میشود.
از شمارة آینده، این فصلنامه پنجمین سال انتشار خود را آغاز میکند. فرصت را مغتنم شمردیم و پس از انتشار پانزده شماره از نشریه در نظر داریم با رویکردی تازه و با توجه به توسعة مرزهای دانش و تدقیق در حوزههای مغفول ماندة هنر، تحلیل و معرفی مباحث پایهای و بنیادین در هنر ایرانی- اسلامی را مورد توجه قرار دهیم، افزون بر آن به ارکان و حوزههای مدیریت فرهنگی و هنری ایران نیز خواهیم پرداخت تا از این رهگذر، ضمن بررسی و آسیبشناسی وضعیت موجود، منابع و مراجع مناسبی را برای پژوهشگران عرصههای مختلف فرهنگ و هنر فراهم آوریم. در این مجال از تمامی پژوهشگران و علاقهمندان برای همکاری با نشریه و ارائة تألیفات ارزندهشان دعوت بهعمل میآوریم.
اما این شماره از نشریه نیز چون گذشته، در دو بخش تنظیم شده است. نخستین مقالة بخش عمومی با تأمل در آرای شوئون به بررسی مفاهیم هنر سنتی و هنر ناسوتی میپردازد. دومین مقاله مطالعهای است دربارة چگونگی شکلگیری و تحول جنبش شکلگرایان روس و مهمترین آرا و نظریهپردازان این جنبش در حوزة زبان و ادبیات. دیگر مقالة بخش نخست ترجمة مقالهای است که توسط پژوهشگری غیرایرانی و به سفارش پژوهشنامه تألیف شده و همراه با اصل آن منتشر میشود. مؤلف این مقاله ضمن تحلیل عکس، به معانی مختلف آن در بافتهای متفاوت میپردازد و دستهبندی نوینی از عکس ارائه میکند.
نقدنامة این شماره نیز با یک مقدمة تفصیلی و چهار مقاله، این بار به موضوع «نقد سنتی» اختصاص یافته است. دربارة نقدناپذیری هنر سنتی و نیز فقدان نقد و منابع آن بسیار گفته و شنیده شده است. در مقالات این بخش ملاحظه میشود که نقد ادبی و هنری در پیشینة ایرانی با واژگان و رویکردهای خاص خود سابقهای طولانی داشته است، لیکن بهصورت مدون نظریهپردازی نشده است. امید است در مقالاتی دیگر در شمارههای آینده، به تکمیل مباحث پیرامون نقد سنتی در دیگر حوزههای هنر و معماری بپردازیم.
بخش1- اصول و مبانی نقد و پژوهش هنری
1-1 : هنر سنتی و هنر ناسوتی از نگاه فریتهیوف شوئون
دکتر انشاءالله رحمتی : استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز
در نوشتههای فریتهیوف شوئون پیرامون هنر به مفاهیمی چون هنر سنتی، هنر قدسی، هنر دینی و هنر ناسوتی برمیخوریم. اولین پرسشی که مطرح میشود این است که نسبت این مفاهیم با یکدیگر به چه صورت است و چه تقابلها و تداخلهایی میان این مفاهیم موجود است. به نظر میرسد که نظر شوئون، تقابل اصلی میان دو مفهوم هنر سنتی و هنر ناسوتی است، و دو مفهوم دیگر یا مفاهیم مشابه را باید در پرتو همان مفاهیم هنر سنتی و ناسوتی تعریف و تفسیر کرد. در این مقاله سعی شده است که تقابل این دو نوع هنر از جهات مختلف مورد بررسی قرار بگیرد. میتوان گفت این تقابل عمدتاً بر مبانی جهانشناختی و انسانشناختی متفاوت این دو هنر بنا شده است. جهانبینی هنر سنتی هم در عرصة شناخت جهان (عالم کبیر) و هم در عرصة شناخت انسان (عالم صغیر) به سلسلهمراتبی قایل است که حداقل سه ساحت را شامل میشود؛ در حالی که جهانبینی هنر ناسوتی برای هر انسان در جهان، عمدتاً به ساحت واحد یا در بهترین حالت به دو ساحت قایل است. بنابراین میتوان همة تقابل میان این دو نوع هنر را در پرتو این تقابل مبنایی تبیین کرد.
واژگان کلیدی:
هنر سنتی، هنر قدسی، هنر دینی، هنر ناسوتی، عالم کبیر، عالم صغیر.
1-2 : جنبش شکلگرایان روس و مطالعة زبان و ادب
دکتر کورش صفوی : استاد گروه زبانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی
چکیده:
این مقاله بههنگام بحث دربارة مکتب فرمالیسم که از نخستین دهههای قرن بیستم شکل گرفت واژة شکلگرایی را برای ارجاع به این مکتب به کار میبرد. شایان ذکر است که نمیتوان نگرش واحدی را به اعضای این مکتب نسبت داد. تنها وجه اشتراک آنان تأکید بر انتخاب روشی «علمی» برای بررسی زبان و بهکنارنهادن رهیافتهای روانشناختی و تاریخیـ فرهنگی برای مطالعة متن ادبی بوده است. مؤلف ضمن بیان آرای متفکران مکتب شکلگرایی به تفاوتهای بارزی میان ایشان، علیرغم شباهتهای فراوانشان، اشاره میکند.
واژگان کلیدی: شکلگرایان روس، زبان و ادب، نقد ادبی.
1-3 : عکسها و معانی
پروفسور تری بَرِت : دانشگاه تگزاس شمالی
مؤلف این مقاله بر این اعتقاد است که عکسها در نحوة کاربردشان معنادار میشوند. بر این اساس، عکس با توجه به بافت و زمینهای که در آن ارائه میشود و شرایط استفادة آن، معانی متفاوتی را به ذهن بیننده متبادر میکند. مؤلف در ادامه، عکس را از سایر رسانههای بصری متمایز و تمامی عکسها را اعم از هنری و غیرهنری به شش دسته تقسیم میکند و در ادامه به این مطلب میپردازد که برای آنکه بتوان هر عکس را در یکی از این دستهبندیها قرارداد و به تفسیر آن پرداخت و معانی آن را دریافت، لازم است که عکس در زمینه و بافت آن بررسی شود.
واژگان کلیدی: عکس، معنا، بافت و زمینه، کاربرد عکس، تفسیر عکس.
بخش 2: نقدنامه ، درآمدی بر نقد سنتی
2-1 : بازیابی و تحلیل وجود یا فقدان نقد و نظریة ادبی در ادبیات کلاسیک فارسی
دکتر مهدی محبتی : استادیار دانشگاه زنجان
این مسئله که ادبیات فارسی، با همة تنوع و تعدد حوزهها، از نظام هماهنگ ادبی و اصول همخوان انتقادی بهره میبرد یا صرفاً برپایة نگرههایی ناهمخوان و نکتههای پریشانِ ذوقی شکل گرفته است، از مباحث مهم روزگار ماست که تابهحال چنان که باید و شاید مورد نقد و تحلیل قرار نگرفته است. از آنجا که اعتقاد به هرکدام از دو سویة وجود یا فقدان نقد و نظریة ادبی در ادبیات کلاسیک فارسی مشکلات و پیامدهایی دارد، نمیتوان بهسادگی آنها را حل و تحلیل کرد. این مقاله با تکیه بر مبانی منطقی، مستندات ادبی و نگرههای نظریهپردازان بزرگ، در پی تحلیل و تعلیل همین مسئله است تا ابتدا تصویری دقیق و درست از اصل مسئله پیدا شود و سپس یکی از دو سوی ماجرا برای خواننده و خواهندۀ حقیقتجو تثبیت گردد.
واژگان کلیدی: ادبیات فارسی، نقد و نظریة ادبی، نظریهپردازی
2-2 : بنیاد نقد هنر در سدة نهم هجری
دکتر یعقوب آژند : استاد دانشگاه تهران
در این مقاله وجوه همبسته و منطقی هنر در سدة نهم هجری فحص میشود و آموزهها و عوامل این وجوه همبسته زیر ذرهبین قرار میگیرد تا جنبههای گوناگون سازوکار نقد هنر در این دوره شناسایی و بحث شود. قرن نهم بهلحاظ هنری جهتهای گوناگون دارد. این قرن یکی از دورههای کلیدی هنر ایران بهشمار میرود، از اینرو در چارچوبة آن آموزههای مختلف هنری از جمله نقد هنر رشد میکند و جنبههای گوناگون مییابد. این نقد هنر علاوه بر ارتقای آثار هنری، بر قرایح و طبایع و تخیل و ابداع هنرمندان نیز اثر میگذارد و هنرمندان را به کنشی والا در عرصة هنر میکشاند. نقد هنر در این دوره با فرایندی درونساختی و برونساختی پیگیری میشود و مهمترین عامل پیشبرندة آن در پس پشت اندیشة منتقد، جهانبینی اسلامی اوست که آثار هنری را از این دریچه ارزیابی میکند و این اصلی استوار در نقد هنری سدة نهم هجری است. در این مقاله نقد هنر در ابعاد گوناگون بررسی و مصداقهای پیدا و پنهان آن شناسایی میشود.
واژگان کلیدی:
فرایند استادـشاگردی، مجالس هنری، نخبگان هنری، هنرپرور و هنرمند، معیارها و ملاکهای نقد هنر، مرقعات، زبان نقد هنر.
2-3 : تأملی در معنای چند اصطلاح در نقد کهن خوشنویسی
هدی صحراگرد- دکتر مهرداد قیومی بیدهندی
هرچند به نظر می رسد متقدمان در زمینة نقد آثار خوشنویسی زمان خود کمتر سخن راندهاند و شاید نشود مطلبی یافت که مستقلاً به این امر پرداخته باشد، بررسی رسالات و تذکره¬های کهن نشان می¬دهد که گذشتگان با استفاده از واژگانی از پیش معین و قراردادی در لابهلای متون بهطور موجز و خلاصه می¬توانستند ویژگی خاصی را در خوشنویسی بیان کنند. بخشی از این واژگان کارکرد انتقادی دارند؛ یعنی دربردارندة مفاهیمی هستند که به کیفیت مشخصی از خط دیگران دلالت می کنند و تذکرهنویسان با آنها گاه به برتری یا فروتری کیفی خط یک هنرمند یا ویژگیهای منحصربهفرد آن اشاره می¬کردند. دو نمونه از کهن¬ترینِ این اصطلاحات «خط مایقرأ»، و «خط نازک» است که در رسالات مختلف بارها آمده است. این مقاله به بررسی معانی دقیق و روش کاربرد این دو اصطلاح مربوط است. در این بررسی مشخص میشود که این اصطلاحات به لحاظ معنایی بهترتیب با دو اصطلاح دیگر یعنی «خط نکو» و «خط باریک» مرتبطند.
2-4: تمجید و تقبیح به مثابه نقد و نمود آن در سنت هنری ایرانیـاسلامی
منیژه کنگرانی- دکتر مهرانگیز مظاهری : دانشیار دانشکده هنر الزهرا
فرهنگ ایرانی و ایرانی ـاسلامی از عناصری برخوردار بوده است که میتوانست برای پایهریزی یک نقد جامع مورد استفاده قرار گیرد. لیکن متأسفانه این عناصر هیچگاه بهطور بایسته و شایسته مورد توجه محققان قرار نگرفت و شیوههای آن استخراج و تبیین نشد. همین بیتوجهی موجب شده است تا چنین پنداشته شود که فرهنگ ایرانی فاقد قابلیتهای لازم برای نظریه و نقد هنری بوده است. در حالیکه منابعی وجود دارد که میتوان با تدقیق در آن دقایقی از نقد هنری را دریافت اگرچه مطالب ارائه شده متفاوت از شیوههای نقد امروزین بوده و شیوة خاصی از مطالعه و خوانش نقادانه آثار ادبی و هنری را به دست میدهد و میتواند مرجع مناسبی برای شناخت نقد و تحلیل آثار هنری نزد پیشینیان محسوب شوند. این نوشتار در جستوجوی ریشهها و روشهای نقد هنری، برخی از قدیمیترین متون هنری بازمانده از سدههای نهم و دهم هجری را میکاود و نمونههایی از چنین اظهارنظرهای نقادانهای را مورد مداقه قرار خواهد داد. از آنجائیکه حجم این مطالب بسیار گسترده و متنوع است در مقالة حاضر به دو ملاک از ملاکهای نقد سنتی یعنی تمجید و تقبیح بسنده میشود.
واژگان کلیدی:
پیشینة نقد، نقد سنتی و بومی، تمجید و تقبیح، دیباچه، تذکره، گلستان هنر.