سرآغاز
پژوهشنامه در این شماره نیز همانند شمارههای پیشین دارای دو بخش پژوهش و نقدنامه است. در بخش مربوط به پژوهش سه مقاله ارائه شده است. اولین مقاله به معرفی برخی از مهمترین و بدیعترین رویکردهای نقد هنر اختصاص یافته است. در مقالة «فرهنگ نقد و نقد فرهنگی»، راجع به ضرورت پرداختن به نقد و مطالعات فرهنگی به اختصار توضیحاتی ارائه شده است و سومین مقالة این بخش فرآیند تحول تجربة زیباشناسانه در ردههای مختلف سنی را براساس تحقیقات میدانی پارسونز، مورد بررسی قرار میدهد.
بخش دوم، یعنی نقدنامة این شماره، به معرفی رویکرد روانشناسانة نقد میپردازد. هنگامی که تصمیم گرفته شد تا این نقدنامه به رویکرد روانشناسانة نقد ادبی/ هنری اختصاص داده شود امیدوار بودیم تا مقالات گوناگون در عرصههای متنوع این رویکرد را مورد بررسی قراردهند. اما با وجود تلاشهای مستمر آنچه پیشبینی میشد به دلایل گوناگون محقق نگردید. لذا در این شماره از برخی از شناخته شدهترین بنیانگذاران مطالعات روانشناسانة ادبیات و هنر و پیروانشان بهصورت مستقل مقالهای ارائه نشده است، در بخش مقدمة نقدنامه به اختصار به این افراد اشاره خواهد شد، بر این اساس، با وجود اینکه نقدنامة رویکرد روانشناسانه، نیاز به شماره یا شمارههای دیگری برای تکمیل دارد، اما همین تعداد از مقالات ارائه شده نیز به دلیل عمق و محتوای مطالب میتواند و امیدوار هستیم،که خود تحوّلی در عرصة شناخت و بهکارگیری نظریات روانشناسانه در عرصة نقد هنر و ادبیات داشته باشد.
هنرمند، هنرـــ نقد، مخاطب
حبیب الله آیت اللهی
نقد چیست و منتقد کدام است؟ هنر چیست؟ چرا بسیاری از هنرمندان مخاطب نقد با نقد شدنِ آثارشان، چهره در هم میکشند؟ نقد، جداکرن سره از ناسره، خوب از بد، درست از نادرست است و هدف آن موردِ درکِ بهتر قراردادن اثر هنری و درعینحال، آگاهکردن هنرمند از نقاط قوت و ضعف اثرش است. نقد مانند تیغ دو دَم است، تحسین میکند و میرنجاند، ولی جز در مواردی اندک، هدفش آشکار کردن خوبیها و بدیها بهمنظور بهین گزینی است. نقد را شیوههای متفاوت و متعدد است و عوامل مختلفی در شکلگیری آنها، به ویژه در قلمرو هنرها، وجود دارند: جریانهای سیاسی و اجتماعی و دینی، عوامل روانشناسانه، زیباییشناسانه، سنتهای مدرسه گرایانه و غیره... پیشرفت و تغییرات شاکلههای اجتماعی و علمی در سدة معاصر، شیوههای تازهایی را، علاوه بر شیوههای تاکنون مطرح، بهوجود آورده است که برخی مورد پذیرش کارشناسان و منتقدان قرارگرفته و برخی نیز در بوتة و تجربهاند. بررسی موجز این شیوهها موضوع این نوشتار می باشد.
واژگان کلیدی: نقد، هنر و هنرمند، شیوههای نقد هنری، عوامل مؤثر در نقد.
فرهنگِ نقد و نقدِ فرهنگی
بهنام کامرانی
جهانِ نقد، فضایی را برای ایجاد گفتگو میگشاید . این گفتگو در جهان معاصر از موضوعی به موضوع دیگر میلغزد و شامل گسترة فرهنگ میشود. اولین کاربرد واژة فرهنگ در زبان انگلیسی مربوط به پرورش حیوانات و به عمل آوردن محصولات زراعی بود. و همچنین با مفهوم عبادات دینی (که کلمة Cult به معنای «نیایش» نیز از آن مشتق میشود) ارتباط داشت. از قرن شانزدهم تا قرن نوزدهم واژة فرهنگ به شکل گستردهای برای تبیین تکامل ذهن افراد بشر و رفتار شخصی از راه آموزش بهکار گرفته شده است، اما کمکم معادل نوعی ارزش در تمدن استفاده شد. امروزه بهدست دادن تعریف جامعی از فرهنگ دشوار مینماید، اما میتوان با مرور مهمترین مسائل در مطالعات فرهنگی راه فهم مؤلفههای درگیر در آن را هموار نمود. این مسئله به صورت نقد فرهنگی و نظریه فرهنگی خود را آشکار میسازد تنها از این راه است که میتوان راههای پیموده نشدة مدرنیسم را در ایران معاصر پر نمود و ساز و کاری همراه با گفتگوی مداوم فرهنگی معاصر پی ریخت. مقالة حاضر در پی تعریف همه جانبة نقد و فرهنگ نیست و تنها اشارهای به شرایط حاضر بر این دو دارد. همچنین پارههای مثال بیشتر در حوزة تجسمی است و میتواند در سایر رشته های هنر تعمیم یابد.
واژگان کلیدی: فرهنگ، نقد، مطالعات فرهنگی، مدرنیسم، پست مدرنیسم، جهانی شدن.
تحلیل پارسونز از فرآیند تحول تجربة زیباشناسانه
مهرداد احمدیان
در میان پژوهشهایی که در حوزة شناخت و فرآیند ادراک تجربة زیباشناسانه قرار میگیرند، پژوهش میدانی مایکل پارسونز تحت تأثیر آراء روانشناسی شناختی مکتب پیاژه شکل گرفت را میتوان به عنوان پایه گذار پژوهشهای علمی در شناخت ابژة هنری دانست.
پارسونز در این پژوهش پس از یک طبقه بندی ساختاری (متأثر از اندیشههای منتقدان بیانگرا) از مؤلفههای دخیل در دریافت اثر هنری، مراحل تجربة زیباشناختی را بر اساس سازوکار تحول ذهن و توسعة شناخت به ردههای سنی مرتبط میسازد.
واژگان کلیدی: مکتب پیاژه، شناخت، رشد ذهنی، روانشناسی شناختی.
تولد، تحول و گسترهِ نقد روانکاوانه
دکتر محمد صنعتی
در این مقاله، که با نقدِ نقدِ روانکاوانه آغاز میشود، تلاش بر این بوده تا با بررسی نقد سنتی ادبیات و هنر، که افلاطون و ارسطو، آنرا با رابطة «ارباب- برده»ای بین فلسفه و ادبیات، بنیاد گذاردند، که تا قرن نوزدهم نفوذ داشت! در برابر نقد روانکاوانه، به مثابه نقدی که تلاش دارد این رابطه را واژگون سازد، مورد توجه قرار داده، و پیش زمینهها، و تحولات عمده آنرا به عنوان نقد و تحلیلی متکثر، بررسی کنیم که هدفش، بیشتر تفسیر و فهم ادبیات و هنر و ایجاد رابطة دو جانبه خلاقی با آن بوده است.
واژگان کلیدی: نقد ادبیات، رابطة ادبیات و هنر، نقد و تحلیل روانکاوی، نقد و تفسیر.
ژاک لاکان و نقد روانکاوی معاصر
شیده احمدزاده
ژاک لاکان از اندیشمندان برجستة پساساختارگراست که با تأثیرپذیری از دیدگاه¬های سوسور و لوی استروس تحول شگرفی در روان¬کاوی معاصر ایجاد نمود. نظریات لاکان به ¬تعبیری بازخوانی اندیشه های فروید محسوب میشوند که عمدتاً تحت عنوان «بازگشت به فروید» از آن یاد میشود. اما واقعیت این است که تأثیرپذیری او از اندیشههای ساختارگرایی، نگرش جدیدی از ناخودآگاه را ایجاد نمود. از نظر لاکان، ناخودآگاه هیچگونه هویتی از خود ندارد و ساختار زبانی دارد. علاوه¬براین، او تعریف جدیدی از سوبژکتیویته ارائه میدهد که اساسش بر فقدان است. در تئوری لاکان، سوژه اساساً مفهومی واحد، متجانس و همگون ندارد. «دیگری» کانون اصلی هویت سوژه است: با «دیگری» است که سوژه شکل مییابد، با «دیگری» خود را در مییابد و با «دیگری» به شناخت میرسد. در حوزة نقد پساساختارگرا، تحلیل روان¬کاوی لاکانی از جایگاه ویژهای برخوردارست. دو ویژگی مهم این نقد، ابژه محوری و مرکززدایی، آن را از نقد روان¬کاوی کلاسیک متمایز میسازد. در نظریات روان¬کاوی لاکان سه نظم اساسی در حیات نفسانی انسان، میل، جنسیت و زبان ناخودآگاه از مفاهیم کلیدی به¬حساب می¬آیند. در این مقاله ابتدا به توضیح مختصری از این مفاهیم کلیدی خواهم پرداخت و سپس برای آشنایی بیشتر با کاربرد این مفاهیم در نقد روان¬کاوی لاکانی به تفسیرهای خود لاکان و بررسی نمونه هایی دیگر خواهم پرداخت. در پایان اشاره کوتاهی به تمایز نقد لاکانی از دیگر خوانش¬های پساختارگرا خواهم داشت.
واژگان کلیدی: ژاک لاکان، نظم نمادین، نظم خیالی، نظم واقع، جنسیت، زبان ناخودآگاه، میل، ابژه گمشده.
رد پای لاکان در فیلم
سید محسن فاطمی
برای لاکان، همچون فروید، روانکاوی پروژة مربوط به تفسیر است که هیچ ارتباطی با تحقیق و پژوهشهای تجربی ندارد. همانطور که تفسیر روانکاو بالینی باید مبتنی بر متن برخاسته از روان باشد، تفسیر روانکاوی فیلم نیز باید بر متن مرتبط با فیلم متمرکز گردد. یافتن ناظر و تماشاگر ذاتی در این متن و تمیز آن از تماشاگر خارجی یکی از محورهای هستهای این تیتر بهحساب میآید. زبان، روانکاوی و فیلم مجموعه مرتبط با همی را تشکیل میدهند که درک آثار عملی انسجام و پیوستگی آنها در یافتن لایههای معناشناختی نقش عمدهای را ایفا میکنند.
واژگان کلیدی: روانکاوی یا روانتحلیلی، ناخودآگاه، دلالت، دال، مدلول.
روانکاوی و ادبیات
حورا یاوری
وقتی نام روانکاوی در کنار نام ادبیات قرار میگیرد، هم خیلی از زمینهها آشنا بهنظر میرسد، و هم با عوامل و علل ناشناختهای روبهرو میشویم که هنوز پاسخ روشنی ندارند: مثل رابطة زبان و روان، رابطة کارکردهای ذهنی با ساختارهای استتیک، رابطه متن ادبی با بخش ناخودآگاه روان، و پرسشهای دیگری از این دست که آیا میتوان از دانش روانکاوی در بررسی و تحلیل متن ادبی کمک گرفت؟ آیا نقد روانکاوانه در آشنایی با ساختار و صناعتهای کلامی متون ادبی بهکار میآید؟ و شاید از همه مرتبطتر به زمینه این بررسی. اینکه آیا نویسنده میتواند از فرضیهها و مفاهیم روانکاوی در طرح ساختار داستان و زمان وقوع رویدادهای آن کمک بگیرد، و آیا ساختارهای روایی و ساختارهای ذهنی و روانی در نقطهای با هم تلاقی میکنند؟ هدف این بررسی برگشودن و به گفتگو گذاشتن برخی از پرسشهای متعددی است که با شنیدن این مفاهیم واصطلاحات، و تأمل در موارد اطلاق و حوزه کاربرد آنها به ذهن متبادر میشود.
واژگان کلیدی: متن ادبی، نقد روانکاوانه، ساختارهای روایی، ساختارهای ذهنی.
|