آرم فرهنگستان هنر
پژوهشنامه فرهنگستان هنر ( آذر ودی 86، شماره 6)
پژوهشنامه فرهنگستان هنر ( آذر ودی 86، شماره 6) تاریخ ثبت : 1391/02/23
طبقه بندي : پژوهش نامه فرهنگستان هنر ,
نام نشریه : پژوهشنامه فرهنگستان هنر ( آذر ودی 86، شماره 6)
طرح جلد :
شماره : شماره 6
تاریخ نشر : آذر و دی ماه 1386
صاحب امتیاز : فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران
مدیر مسئول : دکتر بهمن نامور مطلق
سردبیر : منیژه کنگرانی
شورای تحریریه : دکتر حسن بلخاری، دکتر شهرام پازوکی، دکتر پروین پرتوی، استاد مهدی حسینی، دکتر زهرا رهنورد، دکتر فرزان سجودی، دکتر بهمن نامورمطلق
مترجم و ویراستار خلاصه انگلیسی : <#f:85/>
طراح جلد : جواد پویان
ویراستار : جلیل قاسمی
مدیر هنری : سهراب کلهرنیا
لیتو گرافی : فرایند گویا
چاپخانه : شادرنگ
نشانی دفتر مجله : نشانی دفتر مجله : تهران،‌ خیابان فلسطین جنوبی، خیابان لقمان الدوله ادهم، بن بست بوذر جمهر، پلاک 23 ، فرهنگستان هنر (ساختمان مرکزی) تلفن : 4-66951650 نمابر : 66951655-66951663
نشانی سایت اینترنتی : <#f:92/>
نشانی پست الکترونیکی : kangarani@honar.ac.ir
اطلاعات بیشتر :
 

نظریه‌های انسان‌شناسی هنر نقدی تاریخی

تفسیری   دکتر ناصر فکوهی

شناخت پدیدة هنر در انسان‌شناسی پیشینه‌ای دیرین و طولانی دارد و به قرن نوزده میلادی می‌رسد، اما حتی در قرون قبلی نیز می‌توان ریشه‌های عمیق‌تری را در گردآوریهای مردم نگارانة غیر حرفه‌ای، در قالب ورود اشیاء و ساخته‌های «مردمان دوردست» و مستعمرات اروپایی که به شکل گرفتن نخستین موزه‌های مردم‌شناسی اروپایی انجامید، در این رشته یافت. با این وصف، کتاب فرانتس بوآس با عنوان هنر بدوی در این زمینه نقطة عطفی بود که با گرایشهای تطوری پیشین گسست ایجاد کرد و بحث تقابل «فرهنگ متعالی» در معنای ویکتوریایی آن را با «فرهنگ بدوی‎» در معنای تایلوری آن پشت سر گذاشت. بعدها، ریموند فیرث در حوزة اقیانوسیه کارِ بوآس را که عمدتاً بر بومیان آمریکا متمرکز بود، در چارچوب انسان‌شناسی کارکردی بریتانیا ادامه داد و حوزة انسان‌شناسی هنر به این ترتیب توانست پایه‌های اولیة نظری خود را بیابد.آفریقا شناسان فرانسوی و بریتانیایی نیز از یک سو و اقیانوسیه‌شناسان از سوی دیگر در همین راه پیش رفتند. به این ترتیب، رویکرد تقابل‌گرای هنر بدوی/ هنر غربی از یک سو و رویکرد موزه‌نگارانه از سوی دیگر، رفته رفته جای خود را به رویکردهای تحلیلی – زیباشناختی جدیدی در انسان‌شناسی هنر دادند که راه این رشته را اندک اندک و با کندی گشودند.

در نوشتار پیش روی پس از نگاهی به این پیشینة تاریخی، نظریه‌های انسان‌شناسی هنر در چندین شاخه از جمله تطورگرایی، کارکردگرایی، ساختارگرایی و همچنین نظریات جدیدتر نمادین و تفسیری مورد بررسی قرار می‌گیرد و با توجه به این بحث چشم‌اندازهایی برای این شاخه در ایران ارائه خواهد شد.

واژگان کلیدی:
انسان‌شناسی هنر، زیباشناسی، فرهنگ بدوی، فرهنگ متعالی، موزه‌نگاری، نظریه‌های هنر، هنر بدوی.


انسان در برابر تصویر خویش 

دکتر میشل کوکه - دکتر ناصر فکوهی

در جوامع آفریقای غربی، رابطه‌ای تنگاتنگ میان دنیای زندگان و دنیای نیاکانی وجود دارد که از طریق روابط مناسکی بی‌شماری تأمین می‌شود. این رابطه به زندگان امکان می‌دهد که بتوانند گذار به دنیای دیگر را از جمله از خلال گروهی از ابزارهای تجسمی و آنچه برای ما «هنری» تعریف می‌شود، درک کرده و بپذیرند. مجسمه‌هایی که در محرابهای مقدس گذارده می‌شدند و نیاکان را نمایندگی می‌کردند، برخی از این ابزار بودند که امروزه پرتره‌های عکاسی شده از افراد جایگزین آنها شده‌اند. تصویر انسان در این مجسمه‌ها و اکنون در این پرتره‌ها به نوعی رابطه‌ای است با یک «جفت» مقدس که بنا بر باور این مردمان، در این جهان انسان را تا هنگام مرگ همراهی می‌کند و پس از مرگ و مدتی جدایی، بار دیگر به او می پیوندد. در این زمان است که می‌توان گفت فرد از جهان زندگان به جهان مردگان راه یافته و به یک نیا، بدل شده است. در این نوشتار نویسنده این موقعیت را با ذکر مصادیق آن در آفریقای غربی تشریح کرده و آن را از در یک بیان تجسمی یعنی محسمه‌سازی و عکاسی مورد تحلیل قرار می‌دهد.

واژگان کلیدی:
آفریقای غربی، انسان‌شناسی دینی، انسان‌شناسی هنر، عکاسی، کیشهای نیاکانی و هنر آفریقا.


هنر مدرن، نیست انگاری وتقدیر هنر 

دکترمحمود خاتمی

بحث دربارة هنر مدرن نزد پدیدارشناسان هنر بسیار چالش‌انگیز بوده است. از آن زمان که هگل با رهیافت خاص خود به تحلیل پدیدارشناسانة هنر مدرن پرداخت و به شیوه و معنای مورد نظر خویش پایان آن را اعلام نمود، تاکنون همواره نکته‌گیریهای ژرفش، اندیشمندان پس از اورا به تأمل واداشته است. این مقاله متضمن اشاراتی است به بعضی از مهم¬ترین ویژگیهای هنر مدرن و مباحثی چند در لوازم آن به¬ویژه با تأکید بر تحلیل پدیدارشناسانة هگل و آن¬گاه تلقی چالش‌آمیز برخی از بزرگان فلسفة پس ازاو در این باب.

واژگان کلیدی:
هنر مدرن، نیست‌انگاری، پدیدارشناسی هنر، زیبایی‌شناسی، پایان هنر.


 نقد پدیدارشناختی و مطالعات تطبیقی هنر

دکتر پروین پرتوی

تجزیه و تحلیل تطبیقی دارای سابقه¬ای طولانی در رشته¬ها و مباحث گوناگون علمی، فلسفی و هنری است. یکی از مهم¬ترین چالشها در این نوع مطالعه، انتخاب رویکرد و روش‌شناسی مناسب برای انجام تحقیق است.

در دهه‌های گذشته در حوزه مطالعات علوم انسانی و هنر، گرایش فزاینده¬ای برای استفاده از رویکرد تحقیق کیفی وجود داشته و یکی از دلایل اصلی آن ناتوانی «رویکرد کمی» در نیل به معنا و ماهیت پدیدة مورد بررسی بوده است.

در این مقاله ضمن بیان ویژگیهای هر یک از دو رویکرد یاد شده به اجمال، کارآیی پدیدارشناسی به عنوان یکی از روشهای زیرمجموعة رویکرد کیفی با تأکید بر آرای ادموند هوسرل و مارتین هایدگر ، در پژوهشهای هنری، به بحث گذارده شده است.

نتیجة بررسی نشان‌دهندة توان قابل ملاحظة نقد پدیدارشناسانه در بررسی و مطالعة آثار هنری است. تلاش پدیدارشناسی برای یافتن وجوه اشتراک، تداوم، الگو و نظم زیربنایی و بازگشت به خود اشیاء می¬تواند پژوهش هنر را به سمت یافتن سرچشمه¬های معانی و فرهنگهای گوناگون سوق دهد. ضمن آنکه بررسی وجوه افتراق و گوناگونیها نیز امکان تلاقی افقهای متنوع فرهنگی را فراهم آورده و به آفرینش معانی جدید مدد می‌رساند.

واژگان کلیدی:‌
تحقیق کیفی ، تحقیق کمی ، تجزیه و تحلیل تطبیقی، نقد پدیدارشناختی.

 پدیدارشناسی تخیل نزد باشلار

دکتر بهمن نامور مطلق

گاستون باشلار که او را اصلاحگر نقد ادبی در قرن بیستم می‌دانند، علاوه بر پیشابنیانگذار نقد مضمونی،به عنوان بنیانگذار نقد تخیلی شناخته شده است. همچنین می‌توان او را منتقدی پدیدارشناس قلمداد کرد. روش پدیدارشناسی نزد باشلار به تدریج وبه مرور زمان گسترش می‌یابد. چنان‌که دورة دوم نقد باشلاری را می‌توان دورة غلبة روش پدیدارشناسی خواند. البته پدیدارشناسی باشلاری از جهاتی با پدیدارشناسیهای دیگر به ویژه پدیدارشناسیهای دوران خود (پدیدارشناسی شناخت‌شناسانة هوسرلی و پدیدارشناسی هستی‌شناسانة هایدگری) متفاوت است، زیرا پدیدار شناسی باشلار هم از نظر پیکرة مطالعاتی، هم از نظر هدف و روش با دیگران متمایز است. این نوشتار ضمن توصیف پدیدارشناسی باشلاری و تبیین ویژگیهای آن (به‌خصوص جایگاه تخیل و تصویر) بر اصالت پدیدارشناسی تخیل باشلار تأکید خواهد نمود.

واژگان کلیدی:
پدیدار شناسی، تخیل، روش نقد، باشلار.

 پدیدارشناسی هنر؛ رویکرد یا روش؟ 

دکتر حمید کشمیرشکن

 این نوشتار بر آن است تا با بررسی مفهوم پدیدارشناسی بر اساس آنچه مرلو-پونتی معنی می‌کند، پدیدارشناسی را به‌عنوان اعتقادی به شرح دقیق چیزها، همان‌گونه که آن چیزها خود را در تجربة ما از آنها نشان می‌دهند، تا یک «روش» معنی نماید. این مقاله همچنین به بحث در این باره می‌پردازد که اگر چه تأثیر مستقیم پدیدارشناسی بر تاریخ هنر و تحلیل و نقد هنری محدود بوده، اما هم پدیدارشناسی و هم هرمنوتیک پدیدارشناسانه که اغلب به‌عنوان یک جنبش پذیرفته شده است تا یک روش، نقش قابل توجهی در فراهم آوردن زمینه برای بسیاری از گرایشها که به طور معمول تحت عنوان «تاریخ هنر نوین» نام‌گذاری می‌شوند، ایفا کرده است. بدین ترتیب، پدیدارشناسی کمابیش راه بسیار فراگیری از درک اینکه یک ابژه چه «گونه‌ای» از چیز است، و نتیجة آن در این سطح از کلیت ضرورتاً ضد روش‌شناسانه، اگر ضد نظریه‌ای نباشد، خواهد بود. بدین معنی تأویل پدیدارشناسانه به توصیف باز می‌گردد، و شاید نهایتاً به‌عنوان توصیف شناخته می‌شود. از یک منظر تأویل پدیدارشناسانه جهت‌گیری مداوم به سوی فرمالیسم است، و ممکن است این دیدگاه را مطرح کند که این ادراک حسی از پدیدارشناسی، آن را به‌عنوان ارتباط با پنداشت معنی می‌کند تا یک روش.

واژگان کلیدی:
پدیدارشناسی، تاریخ هنر، نقد هنری، درک استعلایی، هرمنوتیک پدیدارشناسانه، ادراک حسی، تأویل، ادراکات روش‌شناسی، فرمالیسم.



تعداد نمایش : 2502 <<بازگشت
 

مؤسسات تابعه

پژوهشکده هنر
مؤسسه تألیف، ترجمه و نشر آثار هنری
مؤسسه فرهنگی هنری صبا


پیوندها

فرهنگستان‌های ایران
دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها
مؤسسات پژوهشی
یاد استاد
پورتال قدیم

تماس با ما

ساختمان مرکزی : تهران- خیابان ولیعصر، پایین‌تر از چهارراه طالقانی، شماره 1552
كدپستي : 1416953613
تلفن : 5 - 66954200 دورنگار : 66951167
رایانامه : honar@honar.ac.ir

کلیه حقوق متعلق به این پورتال برای فرهنگستان هنر محفوظ است.