ترجمة فارسي الرسالهالشرفيه فيالنسب التأليفيه صفيالدين ارموي عبدالمومن بن يوسف
ترجمة فارسي الرسالهالشرفيه فيالنسب التأليفيه صفيالدين ارموي عبدالمومن بن يوسف
تاریخ ثبت : 1391/02/23
طبقه بندي :
کتاب ,
موضوع :
ترجمة فارسي الرسالهالشرفيه فيالنسب التأليفيه صفيالدين ارموي عبدالمومن بن يوسف
نویسنده :
بابك خضرايي
عکس :
ویراستار :
رضا توسلي
چاپ اول :
تابستان 1385
چاپ و صحافي :
شادرنگ
تعداد صفحات :
215 صفحه
اطلاعات بیشتر :
مقدمه مترجم
الرسالهالشرفيه في نسبالتاليفيه از مهمترين رسالات موسيقي جهان اسلام و از بنياديترين كتابهاي مكتب منتظميه است.
اين رساله كه نام آن در برخي نسخهها الرساله الشرفيه في علم النسب التأليفيه و الاوزان الايقاعيه آمده است و در رسالات فارسي گاهي از آن به اختصار با عنوان رساله شرفيه ياد كردهاند در حدود سال 666 هـ.ق. تأليف و به شرفالدين هارون، فرزند شمسالدين محمد جويني، تقديم شده است.
در اين مطالب كه اين رساله از تأليفات صفيالدين ارموي است _ برخلاف ديگر رسالات منسوب به او _ ترديدي نيست. اما اظهار نظر در اين باره كه اين رساله در كجا نوشته شده، دشوار است، زيرا شرفالدين هارون كه در موسيقي شاگرد صفيالدين بوده _ و اين رساله احتمالاً بهعنوان كتاب درسي او تأليف شده _ در اين دوران غالباً همراه با پدر خود در تبريز به سر ميبرده، بنابراين محتمل است كه صفيالدين اين رساله را طي يكي از سفرهاي خود به تبريز تصنيف كرده باشد. اما چون صفيالدين بيشتر در بغداد اقامت داشته، احتمال تأليف اين رساله در بغداد نيز دور از ذهن نيست.
الرسالهالشرفيه را _ كه سالها بعد از تأليف كتاب الادوار نوشته شده _ بايد حاصل دوران پختگي صفيالدين دانست. اگر درگذشت صفيالدين را در سال 693 هـ.ق. در سن هشتاد سالگي بدانيم، مؤلف به هنگام نوشتن اين كتاب ارجمند حدود 53 سال داشته است كه معمولاً يك موسيقيدان در اين سن در اوج دانش نظري و تجربه عملي است. افزون بر آن صفيالدين در رسالهشرفيه _ برخلاف كتاب الادوار _ به شرح و نقد آراي فارابي (در كتاب الموسيقي الكبير) و ابن سينا (در كتاب شفا) پرداخته. و در مقدمه رساله به استفاده از آراي يونانيان نيز اشاره كرده است. بنابراين گمان ميرود كه الرسالهالشرفيه حاصل آشنايي صفيالدين با آثار و رسالات مكتب اسكولاستيك باشد. بهويژه تأثيرات كتاب الموسيقي الكبير فارابي بر الرسالهالشرفيه بسيار آشكار است. گرچه صفيالدين پارهاي از آراء فارابي را (عليالخصوص درباره ويژگيهاي صوت و نغمه) به نقد كشيده، اما به هرحال تعاريف فارابي را دستماية بحث خود قرار داده است. گذشته از آن در برخي موارد مانند مبحث انتقالات و نيز ايقاع موصَّل و مفصَّل مطالب را عيناً از فارابي نقل كرده و همچنين برخي مطالب كتاب الادوار نيز در رساله شرفيه تكرار شده است. با اين همه نبايد از كار بزرگ صفيالدين بهويژه در مبحث جمعهاي تام و كامل غافل بود. اين رساله چندان مطالب بديع دارد كه عنوان صاحب شرفيه را براي مؤلف آن جاودان ساخته است.
نسخههاي موجود از الرسالهالشرفيه و نسخههاي مورد استفاده در اين ترجمه
در فهرست مرحوم محمدتقي دانشپژوه (87:2535) و نيز پژوهشهايي كه به مناسبت همايش بينالمللي صفيالدين ارموي (تهران، 1383) چاپ شد _ براي نمونه نگاه كنيد به (نعيمايي 201:1383) و نيز تحقيق مجيد غلامي جليسه (صدري 157:1384) _ فهرستهايي از نسخههاي خطي الرسالهالشرفيه ارائه شده است. افزون بر آن ميتوان به نسخه كتابخانه دانشگاه پرينستن در امريكا به شماره 2103/3 (در مجموعه كاريت) نيز اشاره كرد.
نگاهي به تعداد نسخههاي باقيمانده از الرسالهالشرفيه _ كه بيش از 35 نسخه خطي است و از اين ميان سه نسخه در زمان مؤلف تأليف شده _ نشان ميدهد كه گرچه اين رساله بعدها كمتر از كتاب الادوار مقبوليت عام يافته _ كه شايد به دليل مفصلتر بودن الرسالهالشرفيه باشد _ اما در زمان تأليف و تا مدتي بعد از آن، بسيار مورد توجه بوده. همچنان كه تأثير آن را در مجالس درس استادان آن دوران چون قطبالدين شيرازي _ كه بخش موسيقي درهالتاج را با اقتباس از الرسالهالشرفيه نوشته است_ ميتوان ديد.
اما اولن نمونههاي چاپي اين رساله را در اروپا ميتوان سراغ گرفت. خلاصهاي از الرسالهالشرفيه به كوشش كارا دوو در مجله آسيايي سال 1891 به زبان فرانسه منتشر و به اروپاييان معرفي شد. ترجمه كامل آن را به زبان فرانسه، سالها بعد المنوبي السنوسي انجام داد كه در سال 1938 در جلد سوم مجموعه موسيقي عرب به كوشش دارلانژه انتشار يافت.
الرسالهالشرفيه در سال 1403 هـ.ق. / 1982 م. به تصحيح حاج هاشم محمد رجب در عراق به چاپ رسيد. كه به دليل شيوه غيرعلمي و نيز اغلاط چاپي فراوان به هيچ وجه نسخة معتبري بهشمار نميآيد. اما تصحيح و شرح محمدالاسعدقريعه _ كه رساله دكتراي مصحح به راهنمايي پرفسور لوئيس الحاج است – پژوهشي محققانه و علمي به نظر ميرسد كه در ترجمه فارسي مبنا قرار گرفته است و از آن با نام اختصاري نسخه (ق) ياد ميشود.
قريعه در تصحيح خود از سه نسخه خطي بدين شرح سود جسته است:
1) نسخه كتابخانه ملي پاريس به شماره 2479 ARABE به كتابت يوسفبنالحاج عوضبن يوسف به تاريخ محرم 897 هـ.ق. / 1491 م.
اين نسخه مبناي تصحيح قريعه بوده و از آن با نام اختصاري نسخه (ب 1) ياد ميشود.
2) نسخه احمد ثالث در كتابخانه توپقاپوسراي استانبول به شماره 3460 به كتابت حسينبن احمدبن محمد به تاريخ محرم 827 هـ.ق. / 1425 م. كه از آن با نام اختصاري نسخه (1) ياد ميشود.
3) نسخه كتابخانه ملي پاريس به شماره 4867 ARABE به كتابت علي الحمامي كه كار كتابت آن در روز چهارشنبه 14 ربيعالاخر سال 1055 هـ.ق. / 1645 م. پايان يافته است و در اينجا از آن با نام اختصاري نسخه (ب 2) ياد ميشود.
اما در ترجمه به متن تصحيح شده قريعه بسنده نشد. نسخه (1) بار ديگر با اين متن مقابله شد. افزون بر آن نسخه دانشگاه ييل به شماره 73 S. _ كه تاريخ كتابت آن 666 هـ.ق. و به قولي به خط صفيالدين ارموي است _ نيز با متن مقابله گرديد كه از اين نسخه با نام اختصاري نسخه (ي) ياد ميشود.[1] ترجمه فرانسه الرسالهالشرفيه (دارالانژه، 1938) _ كه از آن با نام نسخه (فر.) ياد شده _ نيز با متن مقابله شد. همچنين تمامي اعداد و حروف ابجد و نمودارها دقيقاً مورد بررسي قرار گرفت. در ميان رسالات فارسي از بخش موسيقي كتاب درهالتاج قطبالدين شيرازي و رساله جامع الالحان مراغي _ كه تأثيرات فراواني از الرسالهالشرفيه پذيرفتهاند _ به هنگام ترجمه، استفاده و در يادداشتها مطالبي از آنها نقل شده است.
شايان ذكر است كه در متن تصحيح شده عربي گاه به اختلافاتي ميان نسخهها اشاره شده كه مربوط به رسمالخط و نيز قواعد زبان عربي است. به اختلافاتي از اين دست كه در متن فارسي تفاوتي ايجاد نميكرد، در يادداشتها اشاره نشده. بنابراين همه يادداشتهاي مصحح متن عربي در ترجمه فارسي نيامده است. يادداشتهاي جديدي را نيز نگارنده اين سطور افزوده كه با نشانه (م.) مشخص شده است.
در ترجمة فارسي، كوشش شده كه جملات ساده و روشن باشد و از بهكار بردن واژگان و اصطلاحات تخصصي جديد و نيز ترجمة اصطلاحات خاص پرهيز شده است. همچنين گاهي به ناچار و گاهي براي روشنتر شدن مطلب از واژگان و عبارتهايي استفاده شده كه معادل آنها را در متن عربي نميتوان يافت كه همه اين موارد در قلاب آمده است.
عكس نسخه خطي احمدالثالث به شماره 3460 كتابخانه توپقاپوسراي استانبول – كه در سال 1984 به كوشش اكهارد نويبائر در فرانكفورت چاپ شده _ به طور محاذي با ترجمه فارسي، آمده و براي سادهتر شدن مقايسه، آن قسمت از متن عربي كه ترجمه فارسي آن در صفحه روبهرو آمده، به رنگ سياه و مابقي به رنگ خاكستري چاپ شده است. ممكن است در پارهاي موارد جملههايي از متن عربي دقيقاً در صفحة روبهروي متن فارسي ديده نشود كه آنها را در صفحه قبل يا بعد از آن ميتوان يافت. در عين حال بايد توجه داشت كه بعضي جملات و جدولها اساساً در نسخه (1) موجود نيست.
1. اين نسخه توسط انتشارات فرهنگستان هنر به مناسبت همايش بينالمللي صفيالدين ارموي (تهران 1383) چاپ عكسي شد، اما در صفحهبندي دچار اشكال است. در اين باره رك: مقاله نگارنده در فصلنامه خيال، شمارة 13، بهار 1384.
فهرست مطالب
پيشگفتار مترجم
سرآغاز
مقالة اول
گفتاري دربارة صوت و آنچه به آن مربوط است و ترديدهايي در آنچه [پيشينيان] گفتهاند
مقالة دوم
در طبقهبندي نسبت برخي اعداد بر بعضي ديگر و استخراج ابعاد و نسبت آنها و مرتبه آنها از حيث ملايمت و تنافر و نامهايي كه براي آنها وضع شده است
مقالة سوم
در افزودن ابعاد به يكديگر و كاستن بعضي از برخي ديگر و استخراج اجناس از ابعاد وسطي
مقالة چهارم
در ترتيب اجناس در طبقات عظمي و ذكر نسبتها و اعداد آن
مقالة پنجم
در ايقاع و نسبت ادوار آن و اشاره به شيوه عملي استخراج الحان
كتابنامه
نمايه