فلسفه و حكمت (9) - هنر و زيباييشناسي در شرق آسيا
فلسفه و حكمت (9) - هنر و زيباييشناسي در شرق آسيا
تاریخ ثبت : 1391/02/23
طبقه بندي :
کتاب ,
موضوع :
فلسفه و حكمت (9) - هنر و زيباييشناسي در شرق آسيا
نویسنده :
محمد رضا ريخته گران
عکس :
ویراستار :
<#f:16/>
چاپ اول :
تابستان 1385
چاپ و صحافي :
بهمن
تعداد صفحات :
70 صفحه
اطلاعات بیشتر :
سخن ناشر
هنر حاصل ذوق، حس زيباييشناختي هنرمند، تجربهها و آموختههاي اوست. هنرمند در اين مسير، در تعامل با هنر و دانش اقوام و ملل ديگر، بر غناي تجربة خود ميافزايد و افق ديد خويش را ميگستراند؛ از اين رهگذر آثار و انديشههاي هنري به منصة ظهور ميرسد و ميراث هنري شكل ميگيرد. اين ميراث هنري جلوة تلاش هنرمندان، انديشمندان و انسانهايي است كه در آفرينش اثري زيبا سهم داشتهاند. در واقع، آنچه به منزلة دستساختهاي انساني در قالب بنايي عظيم، مجسمهاي زيبا، تابلوي نقاشياي چشمنواز و خطوط اسرارآميز خودنمايي ميكند، تحتتأثير انگارهها و انديشههاي رايج در تمدنهاي گوناگون بشري است. مهم آن است كه اين ميراث شناخته شود و ابعاد گوناگون هنري، فلسفي، تاريخي، جامعهشناختي، انسانشناختي و... آن تحليل و بررسي گردد.
بر همين اساس، فرهنگستان هنر در چارچوب رسالتي كه در نشر، ترويج و حمايت از هنر برعهده دارد، علاوه بر برپايي همايشهاي بينالمللي، همانديشيها و نمايشگاههاي مختلف، با انتشار مجموعه آثاري در حوزههاي گوناگون هنر سعي در پاسخگويي به نياز هنرمندان و محققان در اين زمينه دارد. انتشارات فرهنگستان هنر، به منظور گسترش و ترويج مباحث فلسفي و نظري هنر، اقدام به چاپ و انتشار اين موضوعات در قطع جيبي كرده است. مجموعة حاضر كه درسگفتارهايي دربارة زيباييشناسي فلسفي و فلسفة هنر، و حاصل تلاش گروه فلسفه و حكمت فرهنگستان است، نهمين جلد از اين نوع كتابهاست كه منتشر ميشود.
اميد است با انتشار اين مجموعهها امكان دستيابي سهلتر علاقهمندان به اينگونه مباحث فراهم آيد.
انتشارات فرهنگستان هنر
تابستان 1385
جلسة اول
ابتدا بايد به اين نكته التفات كنيم كه در تمدنهاي شرقي، يعني در هند و چين و ژاپن، هنر سنتي مفهومي داشت كه با مفهوم جديد هنر تفاوت دارد. در هيچيك از اين تمدنها ما كلمهاي را پيدا نميكنيم كه با مفهوم جديد هنر هممعني باشد. به بيان ديگر، صورت جديد هنر كه در عباراتي مانند دانشكدههاي هنري، فصلنامههاي هنر، رشتة پژوهش هنر، موزة هنرهاي زيبا، موزة هنرهاي معاصر، و... ظهور و بروز پيدا ميكند، اساساً با آنچه در تمدنهاي شرقي بوده است، تفاوت دارد.
بنابراين ترجمة هنر در اين تمدنها با دشواري روبهرو بوده است. براي اين وضعيت اگر بخواهيم مثالي بياوريم، ميتوانيم به وضعيت تمدن خودمان اشاره كنيم. در تمدن ما نيز هنر به معناي art نبوده است. در تمدن ما هنر را به معناي «فضيلت و حُسن» ميگرفتند در مقابل عيب؛ مثلاً در عباراتي مثل «عيب مي جمله بگفتي هنرش نيز بگوي» يا «عيب ياران و دوستان هنر است». يا وقتي كه خواجه نصيرالدين طوسي در كتاب اخلاق ناصري سخن از چهارهنران به ميان ميآورد، هرگز مرادش نقاشي، معماري، مجسمهسازي، يا چيزهايي از اين قبيل نبوده است؛ مراد او از چهارهنران عبارت است از حكمت، شجاعت، عفت، و عدالت. يعني هنر، خوبي است، سجاياي روح است؛ و اين از خود لفظ هنر كه در ريشة اوستايي خودش به معناي «نيكمرد» و «خوبمرد» آمده است، آشكار است.
همين وضع در تمدنهايي چون هند، چين، و ژاپن مشاهده ميشود. چينيها در برابر هنر، لفظ «دِ» (Te) را به كار ميبرند؛ همــان لفظــي اسـت كــه در تعبـيــر «دائـو دِ جينـگ»
(Tao Te Ching) آمده است. اما «دِ» كاملاً به معناي «آرت» (art) نيست.
در لفظ هنـدي هم وقتـي كـه تعبير «شيلپـه» silpa) َ ) و «كَلا» a) - (kal را به كار ميبرند، كاملاً با مفهوم جديد هنر (art) تطبيق نميكند. به طور كلي، هنر در تمدنهاي شرقي معناي ديگري داشته است.
فهرست مطالب
سخن ناشر
جلسة اول
جلسة دوم
جلسة سوم
جلسة چهارم
منابع