پیشگفتار
خودغريبي در جهان چون شمس نيست اينك و در آستانة هشتصدمين سال تولد مولانا، عارف و شاعر بزرگ فارسيزبان كه ايران، يونسكو و كشورهاي زيادي خود را براي جشنهاي مولويه آماده ميكنند، فرهنگستان هنر جمهوري اسلامي ايران نيز پس از رايزنيهايي چند با پژوهشگران و هنرمندان طرحهايي را آماده كرده كه از ميان آنها ميتوان به خوشنويسي و مصورسازي مثنوي و ديوان شمس و برگزاري موسيقي با ياد و خاطرة مولانا اشاره كرد. كتاب حاضر يعني «شمس فرهنگستان» محصول چنين رايزنيها و اقداماتي است. در اين اثر مصوركردن و خوشنويسي ديوان شمس به برخي از برجستهترين هنرمندان نوگراي كشور پيشنهاد گرديد كه خوشبختانه با اقبال و توجه آنان مواجه شد. اين پيشنهاد از آن جهت درخور توجه بود كه نخست ديوان شمس تاكنون مصور نشده و اقدامي بديع بهنظر ميرسد. دوم اينكه غزليات شمس همانند و حتي بيش از ساير غزليات فارسي داراي ويژگي تخيلي خاصي است كه اغلب خارج از روايتهاي خطّي ميباشد و يكي از علل مصور نشدن آن نيز همين است اما خوشبختانه وجود هنرمندان بزرگي در عرصة هنرهاي نوتحقق چنين كاري را آسان مينمود. البته اثر همانگونه كه اشاره شد در كنار آثار ديگري همچون آثاري از هنرمندان سنتي در مصوركردن مثنوي و موسيقيدانان تكميل خواهد شد. درواقع شمس فرهنگستان نهتنها يك وظيفة تاريخي و اداي دين به يكي از قلههاي ادب و عرفان ايراني اسلامي و حتي جهاني، بلكه امكان پيوند مجدد ميان هنر و ادبيات در عصر گسستهاست. از اين منظر شمس فرهنگستان ميتواند نقش مهمي در بازيافت دو پارة مهم فرهنگي يعني ادبيات و هنر داشته باشد؛ سنتي كه در گذشته بسيار رايج بوده و از روحي واحد در اين عناصر فرهنگي حكايت ميكرد بازشناسي و همكاري ادبيات و هنر همواره موجب شكوفايي اين دو و جامعه فرهنگي بوده است. گذشته از آن شمس فرهنگستان براي محققان نيز بسيار مفيد و جالب تواند بود. بررسي تطبيقي و بينامتني و بينانسلي ميان تخيل هنري و تخيل ادبي، بررسي هرمنوتيك چگونگي دريافت و برداشت هنرمندان تجسمي از شعر و غزل ازجمله نقدهايي است كه اين اثر امكان آن را فراهم آورده است و اميد است با بررسيهاي منتقدانة اين اثر همواره تداوم يابد. در پايان لازم ميدانم از رياست محترم فرهنگستان هنر، جناب آقاي ميرحسين موسوي كه امكان تكوين چنين آثاري را فراهم نمودند، از استاد گرامي جناب آقاي مهدي حسيني، دبير محترم اين اثر كه زحمات زيادي را متقبل شدند، جناب آقاي صداقت جباري، خوشنويس مجموعه، كليه نقاشان اين مجموعه و همچنين دكتر كامل احمدنژاد، دكتر مصطفي گودرزي و عليرضا اسماعيلي كمال تشكر را بنمايم. معاون پژوهشي فرهنگستان هنر بهمن نامور مطلق
سخن دبیر
هنگامي كه موضوع مصوّرسازي پنجاه غزل از مولانا از سوي دبير محترم فرهنگستان هنر مطرح شد، به دليل نوبودن و حساسيت طرح و جايگاه استثنايي غزليات شمس و اينكه هيچ نمونة تصويري از گذشتة دور و در پيوند با اين غزليات وجود نداشت، جز شگفتي واكنشي درپي نداشت. نمونههايي از اين اشعار در دسترس است كه نشان ميدهد، اشعار مولانا در دورههاي گذشته خوشنويسي شده است، اما به عكس آثاري همچون: شاهنامة فردوسي، خمسة نظامي، منطقالطير عطار، ديوان حافظ، بوستان سعدي و ... غزليات مولانا مصوّر نشده است. اين موضوع ابتدا دو جانب را پيشرو گشاد؛ نخست اينكه اين طرح براساس كدام تصوّر تاريخي دنبال شود؟ ديگر اينكه بهعلت نداشتن هرگونه سابقة تصويري، ذهن و دست هنرمندان معاصر، كه داراي رويكردها و ذهنيتهاي متكثري هستند، بازخواهد بود تا با دريافتشان از غزليات شمس، دست به آفرينش آثار زنند. به هر حال كار تجربه نشده و سترگي پيشرو بود، ولي پس از مشورتهاي لازم فهرستي از اسامي هنرمندان معاصر كه رويكردي نوين به زبان و بيان در قالب تصوير داشتند، فراهم و از آنها دعوت به عمل آمد تا دبير را در اين امر ظريف ياري رسانند. اين دعوت با استقبال هنرمندان روبهرو شد و تقريباً پس از يك سال مجموعه آثار فراهم آمد در خلال آفرينش آثار، جلساتي نيز براي آشنايي بيشتر هنرمندان با مولانا و اشعارش، در مركز فرهنگي هنري صبا تشكيل شد و در اثناي اين جلسات بود كه مشخص شد، هنرمندان شركتكننده مكرراً و حتي قبل از آغاز اين طرح، غزليات شمس را مطالعه و در لايهها و امواج بيكرانش سير و تعمق نمودهاند. در حين اجراي اين طرح مواردي به دبير مجموعه تذكر داده ميشد كه ميتوانست موجب نگراني باشد. بهطور مثال به اين نكته اشاره ميشد كه طرز بيان هنرمندان منتخب يك دست نيست؛ برخي روايي، تعدادي هندسي و بعضي ديگر انتزاعياند. اگر اين تذكر ظريف در ابتداي كار ميتوانست تا حدودي نگرانكننده باشد، ولي باتوجه به تحرك و تكثر اشعار ديوان شمس در قالب، مضمون، فرم و محتوا، اين امر نميتوانست مانع كار باشد. غزليات شمس از تنوع و پويايي استثنايي برخوردار است كه تنوع آثار مجموعه بيانگر آن است. مورد ديگر تعداد ابيات هر غزل در مقابل غزل ديگر يا طول يك غزل در مقايسه با غزل بعدي بود. به عبارتي برخي غزليات بلند و برخي ديگر كوتاه بودند و اين نكته در آرايش صفحات نقش تعيينكنندهاي داشت. درعين حال امكان آن نبود تا از عزيزان هنرمند درخواست شود غزلياتي را انتخاب نمايند كه داراي تعداد ابيات يكسان باشند و انتخاب اشعار كاملاً به اختيار هنرمندان بود مواردي نيز در مجموعه وجود دارد كه دو نفر از هنرمندان يك غزل را انتخاب و تصوير نمودهاند اين خود يكي از ويژگيهاي اين مجموعه است كه يك غزل، با دو ذهنيت متفاوت چگونه تجسم و به تصوير درآمده است. مورد ديگري كه لازم است به آن اشاره شود، خوشنويسي غزليات در قالب نستعليق سنتي، در كنار آفرينش هنري نقاشان نوين معاصر است. شايد بسيار فراهمتر و سادهتر بود كه غزليات مجموعه از طريق ديجيتال حروفچيني و در كنار آثار قرار گيرد، ولي آگاهانه، اشعار بهصورت سنتي، خوشنويسي و در كناب تصاويري از نقاشان معاصر قرار گرفت. درحقيقت مجموعه تعاملي ميان سنت و مدرنيته است. طبيعتاً هرگامي كه براي نخستين بار برداشته شود، خالي از خلل نخواهد بود، لذا يادآوري نواقص و ارائه راهنماييها، ما را در تنقيح اين مجموعه در چاپهاي بعدي ياريگر تواند بود. در پايان لازم به ذكر شود كه رسمالخط اشعار براساس «گزيده غزليات شمس» استاد ارجمند جناب آقاي دكتر شفيعي كدكني بوده است. دبير مجموعة شمس فرهنگستان