مقدمه
مطالب كتاب در اين فصول تدوين شده است: 1. معماري مصر، 2. معماري يونان؛ 3. معماري روم؛ 4. معماري صدر مسيحيت؛ 5. معماري روميانه؛ 6. معماري گوتيك؛ 7. معماري رنسانس؛ 8. معماري شيوهپردازانه؛ 9. معماري باروك؛ 10. روشنگري؛ 11. كاركردمداري؛ 12. كثرتمداري، و مؤخره، كه مبحث «معنا و معماري و تاريخ» را توضيح ميدهد. همة فصول كتاب، بهجز مؤخره، ساختاري واحد دارند: مقدمه، منظر و سكونتگاه، بنا، پرداخت، نمونهها، تصور فضا و سير تحول آن، معنا و معماري. مقدمة هر فصل مدخلي است براي ورود به عالم معماري مورد بحث در آن فصل. نويسنده در هر مقدمه موقعيت شكلگيري سبك معماري مورد بحث، رابطة آن با معماريهاي ديگر و خصوصيات شكلي معماري سبك را توضيح ميدهد. در باب «منظر و سكونتگاه»، رابطة معماري با محيط طبيعي، طرز استقرار كانون زيستي در محيط و ويژگيهاي كلي فضاهاي شهري بيان ميشود. تبيين اين رابطه بر ديدگاه نويسنده دربارﺓ رابطة فضاي مصنوع با محيط طبيعي مبتني است، كه با يكديگر «مكان» خاص را ميسازند.
نويسنده در باب «بنا» در هر فصل، خصوصيات كلي گونههاي بناهاي هر دوره را بررسي ميكند; يعني به گونهشناسي دوره ميپردازد. در اين باب تحولاتي كه در بسط و گسترش زبان معمارانه در قالب گونههاي اصلي آن روي داده است تبيين ميشود. در باب «پرداخت»، ريختشناسي مراتب مختلف محيط بررسي و طرز سازماندهي اجزاي مختلف معماري معيّن ميشود. مؤلف با اين تحليلِ ساختاريْ رابطة بين قسمتهاي مختلف بنا، عوامل مؤثر در شيوﺓ خاص سازماندهي اجزاء، اثرهاي مصالح و رنگ و نور و غيره، تحول روي داده در هر دوره و شكلهاي حاصل را نشان ميدهد. باب بعدي هر فصل به معرفي چند نمونة مشخص از معماري دوره اختصاص دارد. اين نمونههاي انتخابي بر حسب نوع معماري شاخص دورهها متفاوت است: مثلاً در مصر فقط بناهاي عمومي ديني، در يونان بناهاي عمومي ديني همراه با يك نمونة شهرسازي (پرينه)، در بررسي معماري شيوهپردازانه، فضاي شهري و بناي عمومي و مسكن. به عبارت ديگر مؤلف كوشيده است بر حسب مفهوم كلياي كه در پي آن بوده، نمونههايي در مراتب مختلف محيط انتخاب كند و مثال آورد. در باب «تصور فضا و سير تحول آن»، چگونگي سازماندهي فضايي در هر دوره و تحول آن، يعني موضعشناسي بناها، بررسي شده است. نويسنده با اين ديدگاه كه هر فضاي سازمانيافته متشكل از عناصر مركز و راه و قلمروهاست، ميكوشد رابطة بين اين سه عنصر، بهويژه طرز سازماندهي فضايي دو عنصر راه و مركز را، در چارچوب جهانبيني و نگرش حاكم در هر دورﺓ معماري تبيين كند. در اين شيوﺓ بررسي مثلاً ميتوان دريافت كه نظام فضاي رومي و فضاي مصري، هر دو مبتني بر سازماندهي محورياند; اما تفاوت در اجزاي تشكيلدهندﺓ فضا و جهانبينيهاي متفاوت حاكم بر سازماندهي فضايي آنها سبب ميشود كه دو مفهوم كاملاً متمايز از فضا و انتظام آن حاصل شود. در باب «معنا و معماري» چگونگي تبلور جهانبيني و عقايد و ديدگاهها و بهطور كلي فرهنگ دوران در قالب معماري تبيين ميشود، با اين اعتقاد كه «معماري و شهرسازي» مقولات فرهنگي را به بيان نمادين درميآورند.
پيشگفتار
اين كتابي دربارة معماري است.
معماري پديدهاي است ملموس.
معماري شامل منظرها و سكونتگاهها، بناها و پرداخت بيانكنندة شخصيت آنهاست.
پس معماري واقعيتي زنده است.
معماري از ديرباز به انسان كمك كرده است كه وجود خود را معنادار كند.
انسان به مدد معماري، پايگاهي در فضا و زمان به دست آورده است.
پس معماري به امري فراتر از نيازهاي عملي و اقتصادي متوجه است.
معماري به معاني وجودي متوجه است.
معاني وجودي از پديدههاي طبيعي و انساني و معنوي نشئت ميگيرد و در قالب نظم و شخصيت به ادراك در ميآيد.
معماري اين معاني را به صورتهاي فضايي ترجمه ميكند.
صورتهاي فضايي در معماري نه صورتهاي اقليدسي است و نه آينشتايني.
صورت فضايي در معماري يعني مكان و معبر و حوزه؛ به عبارت ديگر، ساختار عيني محيط انسان.
پس معماري را نميتوان از راه مفاهيم هندسي يا زبانشناسانه بهدرستي تبيين كرد.
معماري را بايد در چارچوب صورتهاي معنادار (نمادين) فهميد.
بدين لحاظ، معماري بخشي از تاريخ معاني وجودي است.
امروزه انسان سخت نيازمند آن است كه «معماري چون پديدهاي ملموس» را دوباره فراچنگ آورد.
نيّت از نوشتن اين كتاب براي رسيدن به چنين مقصدي است.
فهرست مطالب
پيشگفتار مترجم
پيشگفتار
فصل 1. معماري مصر
فصل 2. معماري يونان
فصل 3. معماري روم
فصل 4. معماري صدر مسيحيت
فصل 5. معماري روميانه
فصل 6. معماري گوتيك
فصل 7. معماري رنسانس
فصل 8. معماري شيوهپردازانه
فصل 9. معماري باروك
فصل 10. روشنگري
فصل 11. كاركردمداري
فصل 12. كثرتمداري
معنا و معماري و تاريخ
كتابنامة گزيده
نمايه