فهرست مطالب
سخن ناشر پيشگفتار ديباچه فصل اول: ژانرهاي جديد: اختراع فرهنگ عامهپسند آفريقايي فصل دوم: تغيير شكل كارگاه فصل سوم: حاميان و دلالهاي هنري فصل چهارم: هنر و كالا فصل پنجم: هنرمند افريقايي: تغيير هويت در جهان پسااستعماري فصل ششم: ايدة فرهنگ ملي: استعمارزدايي هنر افريقا فصل هفتم: مهاجرت و جابهجايي كتابشناسي نمايه تصاوير رنگي
پیشگفتار
این کتاب در اصل به شکل یارنامه¬ای برای کتاب فرانک ویله، ديباچهاي بر هنر افريقا، که امروزه اثری کلاسیک و در عين حال ضروري محسوب ميشود (که در مجموعة کتابهای جهان هنر نیز به چاپ رسیده است) طراحي¬ شده بود، اما ساختار متفاوتی پیدا کرد، بدين گونه كه هم دورة زماني كوتاهتر (دهۀ 1950 تا دهۀ 1990) و هم جغرافیای هنری وسع¬تری را موضوع مطالعۀ خود قرار داد. این کتاب همچنین با تمرکز بیشتری به موضوع هنرمند و فرآیند خلاقیت هنری و نیز حامیانی که مسئول ارائة این هنر در صحنۀ جهانی بودند، می¬پردازد. قرن بیستم و ظهور حاکمیت استعماری زمان بروز گسستهای عظیم در نهادهای سنتی، دولتها و همچنین هنر و مذهب بود. تصور غالب این بوده است که این دوران را زمانۀ زوال و فروپاشی هنرهای سنتی بدانند اما فرضیۀ کتاب حاضر این است که حتی هنگامی که شکلهای کهن حمایت از هنر، در خدمت حاکمیت بومی بودند و تحت سرکوب قرار داشتند، راههای تاز¬ه¬ای برای بیان هنری در حال گشودن بود. با آن که موضوع اصلی بحث این کتاب دورۀ پسااستعماری است، این کار بدون بحث از شکل¬های هنری و تجربه¬های هنرمندانۀ پيش از آن، که تحت یورش استعمار تغییر شکل یافتند ممکن نیست. هنگام بحث از هنر معاصر، دشوارترین مسئله گونه¬گونی و تنوع فرهنگی بیش از حد قارۀ آفریقا است. علیرغم اینکه استعمار و دولت سازیهای پسااستعماری تلاش کرده¬اند بیش از هشتصد گروه زبانی مختلف را در قالب افزون بر پنجاه هویت قالب¬ریزی کنند، هنوز هم هنگام نوشتن از هنر نیمۀ دوم قرن بیستم در چنين قلمرو وسیعی مشکل عمده¬ای وجود دارد. سایر بررسی¬های اخير تلاش کرده¬اند با تأکید بر هفت یا هشت نهضت یا کارگاه¬ هنری شناخته شده¬تر (کتاب جریانهای جدید، رودخانۀ کهن: هنرمندان معاصر آفریقا در عصر دگرگونی، 1992 اثر جین کندی ) که بعد از بررسی پیشگامانۀ یولی¬بر (هنر معاصر در آفریقا، 1968) به نگارش درآمد یا از طریق تقسیم شکل¬های هنری اخیر قارۀ آفریقا به گروه¬بندیهای عمدتاً مبتنی بر حامیانی که هنر برای آنها تولید شده به جای حوزه¬های تاریخی یا جغرافیایی (پژوهش در آفریقا: هنر آفریقا در قرن بیستم، 1991، اثر سوزان ووگل به این مسئله بپردازند. جدیدتر از همة این آثار، اثر آندره مانین و ژاک سولیلو (هنر معاصر افريقا، 1996) است كه حدود شصت هنرمند از سراسر قاره انتخاب و براساس حوزۀ دید هر هنرمند، آنها را به سه گروه («قلمرو»، «مرز» و «جهان») تقسیم کرده¬اند، در حالی که برگزار کنندگان نشستهای هفت داستان دربارۀ هنر مدرن در آفریقا (كه در گالري هنري وايت شايل لندن در سال 1995 برگزار شد) ایدۀ سرزمین را به طور کلی رد کردند. آنها به شيوة بر و كندي بيشتر به همان نهضتها و تجربیات مورد نظر اين دو پژوهشگر پرداختند اما از ديدگاه برگزار کنندگان افریقایی، که برخی هنرمندانی بودند که خود در نهضتهایی که درباره¬اش می¬نوشتند مشارکت داشتند، با اینکه این بررسی از هر یک از این رویکردها بهره می¬برد و با آزادی تمام از آنها به عنوان منبع استفاده می¬کند، اما سازماندهی موضوعی دارد. در هر فصل سعی بر این است که یک مقولۀ عمده در تاریخ هنر معاصر آفریقا از دهۀ 1950 به بعد، نظیر حمایت از هنر و سایر شکلهای واسطه¬گری، آموزش رسمی در مقابل پویایی کارگاهی، توسعۀ ژانرهای جدید، همگانی کردن و سهل¬الوصول کردن هنر، هنر پسا استعماری و خودآگاهی ملی، و اثرات جهانی¬سازی بررسی شود. به دلیل این طرح ساختاری، به برخی موارد در بیش از یک فصل پرداخته شده است. نمونه¬های مورد استفاده براي به تصویر کشیدن این موضوعات اصلی هم از آثار انتشار يافته گرفته شده و هم حاوی مطالبی است از تجربیات شخصی خودم در جایگاه برگزار کنندۀ رخدادهای هنری، مدیر گالری، معلم دانشگاه و پژوهشگر میدانی در نیجریه، اوگاندا و کنیا یا طی سفرها و اقامتهای کوتاه¬تر در دیگر کشورهای افریقایی. یکی دیگر از تأثیرات ساختار موضوعی كتاب این است که تعداد زیادی از هنرمندان مهم، چه جدید و چه قدیم، خارچ از چارچوب ساختاری آن قرار میگیرند.