سخن ناشر
هنر حاصل ذوق، حس زيباييشناختي هنرمند، تجربهها و آموختههاي اوست. هنرمند در اين مسير، در تعامل با هنر و دانش اقوام و ملل ديگر، بر غناي تجربة خود ميافزايد و افق ديد خويش را ميگستراند؛ از اين رهگذر آثار و انديشههاي هنري به منصة ظهور ميرسد و ميراث هنري شكل ميگيرد. اين ميراث هنري جلوة تلاش هنرمندان، انديشمندان و انسانهايي است كه در آفرينش اثري زيبا سهم داشتهاند. در واقع، آنچه بهمنزلة دستساختهاي انساني در قالب بنايي عظيم، مجسمهاي زيبا، تابلوي نقاشياي چشمنواز و خطوط اسرارآميز خودنمايي ميكند، تحتتأثير انگارهها و انديشههاي رايج در تمدنهاي گوناگون بشري است. مهم آن است كه اين ميراث شناخته شود و ابعاد گوناگون هنري، فلسفي، تاريخي، جامعهشناختي، انسانشناختي و غيره آن تحليل و بررسي گردد.
بر همين اساس، فرهنگستان هنر ميكوشد، بر مبناي رسالتي كه در نشر و ترويج و حمايت هنر بر عهده دارد، علاوه بر برپايي همايشهاي بينالمللي، همانديشيها و نمايشگاههاي مختلف، با انتشار مجموعه آثاري در حوزههاي گوناگون هنر پاسخگوي نياز هنرمندان و پژوهشگران باشد.
در همين چارچوب انتشارات فرهنگستان هنر اقدام به ترجمه و چاپ كتاب معماري اسلامي در اندلس كرده است. اين كتاب بيانگر ميراث درخشان تمدن بزرگ اسلامي و تأثير همهجانبة آن در عرصه معماري اروپا و جهان طي چند سده حاكميت مسلمانان در جنوب اروپا و شبهجزيرة ايبري است. اين معماري نمود نوع خاصي از معماري است كه در تاريخ معماري از اهميت والايي برخوردار است، زيرا عرصة مبادلات انديشگي بين شرق و غرب جهان و ميراثدار تمام انديشههاي معمارانه از ايران تا اروپا و افريقاست؛ ضمن اينكه قوة محركة بسيار تأثيرگذاري بر اصل معماري بعد از خود محسوب ميشود.
اميد است ترجمه اين كتاب مورد توجه و استفادة هنرمندان و پژوهشگران قرار گيرد.
پيشگفتار
اندلس و رسوم و سنتهاي معمول در آن، كه حتي گهگاه امروز نيز يادآور سدههاي ميانه است، اروپاييان را به ياد شمال افريقا و خاور نزديك مياندازد، و در عين حال فرايند نوگرايي در آنجا آنان را از هرگونه شگفتزدگي برخورنده و ناخوشايند بازميدارد.
اندلس سرزميني است كه در آن، اسلام و مسيحيت به رويارويي جانانهاي با يكديگر برخاستند، چنانكه بهترتيب در آن عرصه سر برآوردند و در اين نبرد سهمگين، سستي و بيانگيزگي هيچ جايي نداشت. اندلس صحنة بروز جنگي صليبي بود كه منصب «امام» را از ميان برداشت و «تفتيشگر اعظم» را جايگزين آن كرد؛ جايي بود كه هيئتها و دستههاي توابين راه خود را از ميان بازار (سُوق)هاي سابق پي گرفتند، و همانجايي كه با وجود آن همه نابردباري و نفرتي كه ميان پيروان ايندو دين و اين دو تمدن پديد آمده بود، فرهنگ مشترك پا گرفت تا الهامبخش تخيل و خلاقيت باشد.
در نيمة دوم سدة نوزدهم، رويكرد رومانتيكي به تاريخ و فرهنگ اندلس جاي خود را به رويكردي پژوهشگرانه داد، ضمن آنكه نيمة نخست سدة بيستم شاهد شكلگيري مجموعة عظيمي از يافتهها در حوزههاي زبان، تاريخ، ادبيات و هنر اندلسي بود، و با اينكه اين مجموعه از اطلاعاتْ پيوسته در معرض گسترش و ارتقا بوده است، حتي امروز نيز همچنان معتبر و موثق است. اكنون اسپانياي سابقاً اسلامي موضوعِ پژوهشهاي دامنهدار است؛ از اينرو بسي زودْ هنگام است كه نظريههاي جامع تازهاي در اينباره تدوين كنيم، ولي در عين حال، پژوهشگران با وظيفة مستمر تركيب نتايج پژوهشهاي دهههاي اخير بهصورت دورنماي زندهاي كه استادان قديم براي ما به يادگار نهادهاند، مواجهاند.
در اصل، اندلس همة اسپانياي اسلامي را، كه از سدة دوم ه.ق/ هشتم م. تا سدة چهارم ه.ق/ دهم م. بخش بس بزرگتري از شبهجزيرة ايبري را در برداشت، شامل ميشود. مرز شمالياش كمابيش از مسير رودخانة دوئرو (دُوَيْرَه) تبعيت ميكرد، حال آنكه در جانب شرقي با كوههاي پيرنه احاطه ميشد.
با وجود همة اين حقايق، اندلس در محدودة جهان اسلام همچون واحد جداگانهاي بهشمار ميآمد. ساكنانش ابيات نغزي در ستايش زيبايي سرزميني كه سكونت در آن را برگزيده بودند، سرودند، سرودههايي كه اتفاقاً قالبهايي بسيار خاص پيدا كرد.
معماري اسلامي ـ اسپانيايي نيز، همچون ادبيات خاص اسلامي ـ اسپانيايي، قالب متفردي يافت؛ اما همچنانكه ارزيابي اين ادبياتْ بيآگاهي از زبان عربي ناممكن است، به همين قياس جداسازي اين معماري از كليت معماري اسلامي نيز محال است. شكل و كاركردهاي بناها را پيش از همه اسلام مقرر ميدارد؛ وجه اسپانيايي آنها امري ثانوي است. وانگهي خزانة اَشكال و قالبهايي كه معماران اندلسي در فاصلة سدههاي پنجم هـ .ق/ يازدهم م. تا هفتم هـ.ق/ سيزدهم م. بهكار بستند بعضاً متأثر از شمال افريقا بود. همين امر كاربرد اصطلاحات «هنر اسپانيايي ـ مغربي» يا «هنر اسپانيايي ـ موري» را عموماً رايج ساخته است.
فهرست مطالب
سخن ناشر
پيشگفتار
فصل اول: رويدادها تا پايان سده سوم هـ . ق
فصل دوم: معماري سدههاي دوم و سوم هـ . ق
فصل سوم: عصر زرين؛ دوران خلافت
فصل چهارم: معماري سده چهارم هـ .ق
فصل پنجم: عصر ملوكالطوايف
فصل ششم: معماري دوران ملوكالطوايف
فصل هفتم: دوره تسلط بربر
فصل هشتم: معماري مرابطي و موحدي
فصل نهم: حكومت بنونصر
فصل دهم: معماري بنونصر
نتيجهگيري
كتابشناسي
نمايه
تصاوير رنگي