نام مغولان براى اغلب ايرانيان يادآور خيل سوارانى است كه در پى سركرده خونخوارشان، چنگيز، مىتاختند و رعيتان وروستاييان بىدفاع را كشتار و غارت مىكردند. اين تصّور چندان هم دور از واقع نيست؛ چرا كه هجوم مغولان در آغاز سدههفتم / سيزدهم بسيار وحشيانه بود (براساس برآوردهاى رايجْ جمعيّت به مراتب كاهش يافت). صحنههاى رزم بازمانده ازحدود آن روزگار نيز نشاندهنده وحشيگرىها و سركشىهاى سپاهيان مغول است (تصوير136). با اين حال، چنانكه امروزهتاريخنگاران مىدانند، معمولاً تاريخ را بازماندگان يك رويداد، در اين مورد ايرانيان، نوشتهاند و غالباً تصوير متعادلى از آنچهگذشته است به دست ندادهاند.
در حقيقت، مغولان رشته حيات ايران را كاملاً از هم نگسستند. زمانى كه در سال 656 ق / 1258م پيشرَوىشان بهجانب باختر در عينجالوت متوقف شد، فرمانروايى بخش وسيعى از فلات ايران را در دست گرفتند و اين آخرين پيروزىايشان بود. آنان در آغازْ خود را ايلخان و تابع خانِ بزرگ چين خواندند؛ امّا در پايان قرن، غازانخان اين قانون را زير پا نهاد و بهنام خود سكه ضرب كرد و به اسلام گرويد و حكومتى اسلامى تشكيل داد. اصلاحات اجرايى قابل توجه او، به نوعى باززايىاقتصادى انجاميد و وجوهات حاصله صرف ساخت بسيارى از نمونه آثار شكوهمند هنر ايرانى شد.
روند توليد صنايعى چون سفالگرى و فلزكارىْ تداوم و هنر نگارگرى گسترش يافت. هر چند از نسخههاى مصور پيش ازسده هفتم / سيزدهم، نمونههاى اندكى به جا مانده است، در دوره ايلخانى اين هنر گسترده و پاينده شد. ايرانيانِ سدههاىميانه نيز از اين حقيقت آگاه بودند؛ چرا كه مورخ و نقاش مشهور سده دهم / شانزدهم دوستمحمد هروى، نوشته است كهدر دوره ايلخانى هنرمندى ايرانى استاد احمد موسى كه شاگرد پدر خود است «پردهگشاى چهره تصوير شد و تصويرى كهحالا متداول است، او اختراع كرد».
سرمايهگذارى فرهنگى در فعاليتهاى عمرانى از اين هم بيشتر بود. دونالد ويلبر119 بناى تاريخىِ بهجامانده از سدههاىهفتم و هشتم / سيزدهم و چهاردهم را فهرست كرده كه بيشتر آنها درون مرزهاى امروزى ايران است. ديگر بناها نيز درآناتولى، جمهورى آذربايجان، و قفقاز واقعاند و در متون تاريخى از بناهاى بىشمار ديگرى ياد شده كه اثرى از آنها بهجانمانده است. برخى از اين بناها بازسازى شده ساختمانهاى پيشين بود كه در طى هجوم مغولانآسيب ديده بودند. ساير آنهانيز بناهايى بود كه براى پاسخگويى به نيازهاى جديد يا بيان انديشههاى تازه ساخته مىشد. حدود نيمى از بناهاى فهرستويلبر - 56 بنا - انواعى از بناهاى دينى است كه در دورههاى پيش از مغولان نيز رواج داشت - مساجد، مدارس، و مقابر. در سهمورد نيز اين بناها درون مجموعه مزارات گرد آمده بود.
يكى از محفوظ ماندهترين نمونههاى مجموعه مزارات دوره ايلخانى در حومه شهر كوچك نطنز، واقع در 130 كيلومترىشمال اصفهان، در جاده قديمىاى كه قم و كاشان را به يزد و اردستان پيوند مىدهد، قرار دارد (شكل 1). مجاورت باسراشيبى آبراه برفابهايى كه از قله كوهستان جارى مىشود، اين شهر را به مكانى فرحبخش تبديل كرده كه با شهرهاىخشك و غبارآلودى كه بر گرد دشت كوير حلقه زدهاند، در تضاد است. دشت كوير بيابانى شورهزار است ك تقريباً بيشترنواحى مركزى فلات ايران را پوشانده است. در سمت جاده اصلى قم - كاشان، راه ناگهان به سوى ميدانى كوچك، با درختچنار تنومندى ميان آن، باز مىشود. در پسِ اين ميدان يكى از خيالانگيزترين نماهاى خارجى معمارى ايران گسترده شدهاست (تصويرهاى 4-1). ويلبر به شايستگى تأثير انبوه كاشىهاى زرينفام، گچبرىها، و آجرهاى سفالين را كه در سايهدرخت چنار خودنمايى مىكنند، با نگارهاى ايرانى مقايسه كرده است. در انتهاى غربى نماى بيرونى، درگاه بنا ديده مىشود (تصويرهاى 2 و 92 - 70). همه آنچه از بناى اوّليه به جا مانده است،چنانكه از كتيبه احداثيه بنا پيداست، خانقاهى است كه در اوايل سده هشتم / چهاردهم با حمايت زينالدين ماسترى ساختهشده است. (اندك زمانى پيش از دهه 1930 اين بنا ويران و سپس مسجدى نو به جاى آن ساخته شد). در مركز نماى بيرونىْطاقهاى سهگانهاى ديده مىشود (تصوير 3). منارهاى با كتيبهاى به تاريخ 725 ق / 1325 - 1324م بر فراز طاق ميانى قدبرافراشته است (تصويرهاى 69 - 56).
در جانب شرقىْ سردر ورودى ديگرى هست با كتيبهاى كه بر اساس آن، اين بنا مسجدى است كه در سال 704 ق / 1305 -1304 م با حمايت زينالدين ماسترى بازسازى شده است (تصوير 4). اين سردرْ ورودى مسجد است (تصويرهاى 8 - 7).درون درگاه به وسيله هشت پلّه حدود 2 متر پايين مىآيد و به راهرويى دراز و باريك راه مىيابد (تصوير 9). در ديوار غربىِراهرو، درگاه ديگرى هست كه به اتاقك چليپاشكل آرامگاه راه دارد (تصويرهاى 50 - 33). بر پايه كتيبه گچبرىاى كه زيرمقرنسكارى چشمگير گنبد جاى گرفته است، اينجا مزار شيخ عبدالصمد است كه در سال 707 ق / 1308 - 1307 م به فرمانزينالدين ماسترى ساخته شده است. انتهاى راهرو با خميدگىاى به سمت شرق به صحن مسجدى چهار ايوانى منتهىمىشود (تصويرهاى 23 - 10). ايوان جنوبى (تصويرهاى 25 - 24) محرابى پيشآمده دارد (تصوير 26). طاقنماهاى مجاوراين محراب به گنبدخانه هشتضلعى (تصويرهاى 31 - 27) راه دارن�