گاهواره سلیمان بر مُلک فارس وارثانش را بر آن داشت تا نخستین یادمان قرن هفتم را بر مسجدی بنویسند که زمانی جایگاه کورش و اکنون آرامگاه اوست. اتابکان، وارثان مُلک سلیمان، بر نیایشگاهها و پرستشخانههای پیشین محراب ساخته و مساجدی چون مسجد سنگی داراب و استهبان برافراشتند. یادبود رهگذران تخت جمشید در کاخ تچر از سویی مجال کسانی چون شاه شیخ ابواسحق اینجوست تا از نارسیدههای ملکداری خود سخنانی به گزافه گوید و گاه شاهزادة هنرمند تیموری را به هم آوری در خوشنویسی ترغیب کند. از طرفی کتیبة گردخدای خانه در مسجد جامع عتیق شیراز را از بدیع ترین یادمانهای بناهای اسلامی ایران میدانند که در قلم یگانه و در اجرا بیهمتاست. در حالی که کتیبة زیر تویزة ایوان جنوبی همین مسجد را هر چند خوشنویسانه نگاشتهاند، بیمعناست و در میان دیگر کتیبههای فارس در این دوره شگفتی آفرین است.
نخستین فایدة هر کتیبه کارکرد آگاهبخش آن است. از این رو، درست خواندن متن کتیبهها مهمترین دغدغة نگارنده در نوشتار پیش روست. اما بسیاری از کتیبههای فارس به مرور زمان از میان رفته یا آسیب دیدهاند. برخی از کتیبهها یا ناقصند یا فرسایش موجب ناخوانایی آنها شده است. هر چند بسیاری از یادمانهای این دورة فارس را بر سنگ نگاشتهاند ــ و دوام سنگ خود مزیتی است ــ نوع آهکی سنگهای فارس در برابر عوامل جوی آسیب پذیر بوده است. شیوة نگارش و قلم کتیبهها نیز با آنکه بیشتر پیرو قواعد ثلثنویسی است، از قاعده و اصول خارج است و گاه تا مرز بدخطی پیش رفته و خواندن برخی کتیبهها را مشکل کرده است. با این همه، مسئلة اصلی، بازشناسی یادمانهای قرن هفتم تا دهم بناهای فارس بوده است؛ تا بدانجا که نگارنده برای یافتن چند کتیبه در بلوک قدیمی لارستان ناگزیر از چندین سفر بوده است و یا چون برخی کتیبهها در تغییرات و تعمیرات سالهای دور و نزدیک جا به جا یا گم شدهاند، آگاهی دقیق از وضع آنها با مشکلاتی همراه شده است.