حرف اول
در وجه كلي، زبان هنرمند تنها زبان بينالمللي است كه تاكنون اختراع شده است. بهرهيابي زيباييشناختي از دستاوردهاي معمار، نقاش، پيكرتراش، سفالگر و ساير هنرورزان براي تمامي انسانهاي روي زمين_ چه انسان آسيايي با ديد ويژة خود و چه انسان اروپايي با طرز نگرش خاص خويش_ بهطور يكسان فراهم است. حال اگر اين بهرهيابي زيباييشناختي با تفسيرهاي علمي و آكادميك كارشناسان امر تركيب يابد، طبيعتاً تأثيري دوچندان خواهد داشت. اين حكم در خصوص هنرهاي تمامي تمدنها و از جمله هنرهاي اسلامي نيز مصداق دارد.
اين حقيقت را بايد پذيرفت كه غربيان پيشتر و بيشتر از مسلمانان توجه خود را به هنرهاي اسلامي و بررسي و ارزيابي آن معطوف كردهاند و در اين قلمرو، سنّتگذار تحقيقات آكادميك شدهاند. محققان و مجموعهداران غرب از سدة هجدهم به باستانشناسي جهان اسلام علاقه نشان دادند و اين كار را از سكهشناسي شروع كردند و به شاخههاي ديگر باستانشاسي و كلاً هنر و معماري تعميم دادند. اين رشته از تحقيقات بتدريج در ممالك مختلف اروپايي پيگيري و قاعدهمند شد و علاقه افرادي از پژوهشگران را برانگيخت. ماكس فان برخم سويسي، گاستن ويه، ژان سواژه و بلوشه فرانسوي، هرتسفلد، زاره و كونل آلماني، تامس آرنولد و كرسول انگليسي از جمله كساني بودند كه در اين قلمرو به مطالعه و پژوهش پرداختند و جستارها و مقالات و رسالات زيادي منتشر كردند و نسلهاي بعد هم راه آنها را به كمال پيمودند و آثاري درخور پديد آوردند.
در كنار اين كوشندگيها، در موزههاي غربي بر حجم آثار و يافتههاي شرقي و اسلامي افزوده شد. مجموعهداران غربي به گردآوري آثار اسلامي پرداختند. كانونهاي بررسي هنر معماري اسلامي در ممالك غربي و امريكايي برپا شد. بررسيهاي باستانشناسي شك و شيوه تازه و حد و حجم قابلملاحظهاي پيدا كرد. مراكز گوناگون باستاني جهان اسلام محل كاوش و حفاري قرارگرفت. نمايشگاههايي از يافتهها و آثار هنر اسلامي و در كنار آنها كنگرههايي براي معرفي و بررسي اين آثار در ممالك مختلف و حتي ممالك اسلامي برپا شد و انگيزهاي مضاعف به پژوهشهاي هنر اسلامي بخشيد. تدريس هنر و معماري اسلامي يكي از شاخههاي معتبر دانشگاههاي اروپا و امريكا شد و اين بخش از علوم و فنون منزلت ويژة خود را بهدست آورد و شاخههاي تخصصي گوناگوني از متن آن سربركشيد و علاقهمندان را به كوشندگي واداشت.
هرچه زمان ميگذشت بر پيچيدگي مطالعات هنر و معماري اسلامي افزوده ميشد پيدايش يافتهها و آثار جديد، بررسيهاي غنيتر و پرمايهتر از پيش بار ميآورد و يكي از اين آثار، كتاب حاضر است كه آخرين دستاورد كامل و جامع درباره هنر معماري اسلامي در دو مجلد و از انتشارت دانشگاه ييل امريكاست. جلد اول را ريچارد اتينگهاوزن و اُلگ گرابر، هنرشناسان و مدرسان هنر اسلامي دانشگاههاي غرب و امريكا و جلد دوم را شيلا بلر و جاناتان بلوم تأليف و تنظيم كردهاند. جلد اول اين كتاب با ترجمه نگارنده در سال 1379 از سوي سازمان «سمت» منتشر شد و در اندك زماني به چاپ دوم رسيد. ترجمه جلد دوم (كتاب حاضر) نيز سهسال پيش آماده و تحويل سازمان «سمت » شد و به دليل بعضي از اقدامات اجرايي و شراكت فرهنگستان هنر در چاپ و نشر و ويراستاري آن، انتشارش به درازا كشيد. بههرحال اين دو جلد كه اولي شامل هنر و معماري اسلامي تا سده هفتم هجري است و دومي هنر و معماري اسلامي را از سده هفتم تا سده سيزدهم هجري دربرميگيرد، دست كم از دو جنبه بر پژوهشهاي پيشين برتري دارد :
1) به لحاظ جامع بودن منابع و مآخذ و بهرهگيري سنجيده از آنها همراه با تحليلها و استدلالهاي منطقي از اين اطلاعات؛
2) از حيث سامانبندي نو و شفاف و شمول آنها بر جهات گوناگون جغرافيايي هنر و معماري اسلامي و درهمآميزي اين جهات در يك كليت چشمگير.
اين دو وجه، كتاب را درخور آن ميكرد كه به زبان فارسي هم برگردانده شود تا خوانندگان فارسيزبان نيز از كمال پژوهندگي آن بهرهياب شوند.
در ترجمه تلاش كردم تا تمام توجهات و تعلقات مقرون به موضوع در نهايت دقت رعايت شود. براي پرهيز از هر نوع اشتباه و يكسانسازي اعلام و اسامي، به منابع اصلي تاريخنگاري اسلامي_ عربي، فارسي، تركي و اردو_ رجوع كردم. گرچه كار چاپ و انتشار اين كتابها را گروه باستانشناسي «سمت » با شراكت فرهنگستان هنر تقبل كرد و در اين راه از هر گونه تشويق و تلاش كوتاهي ننمود تا براي دانشجويان گروه باستانشناسي كتابي شايسته شأن آنها تهيه شود، دانشجويان رشتههاي ديگر دانشگاهي از جمله دانشجويان رشتههاي هنر و تاريخ و معماري و طراحي صنعتي هم ميتوانند به قدر بسنده از محتواي آنها بهرهمند شوند. در اينجا از تمامي كاركنان فني «سمت » كه در بهسامان شدن اين كتاب نقشي بايسته داشتند، تشكر مينماييم و تشكر ويژه از جناب آقاي سعيدي دبير گروه باستانشناسي «سمت» بهخاطر تمامي ملاطفتها و محبتهايش.