اركان علمي و اجرايي همايش نقد تجدد از ديدگاه سنتگرايان معاصر
1- اعضاي كميتة علمي:
دكتر غلامرضا اعواني(مؤسسة پژوهشي حكمت و فلسفة ايران)
دكتر محمود بيناي مطلق (دانشگاه اصفهان)
دكتر غلامعلي حداد عادل(دانشگاه تهران)
دكتر شهرام پازوكي (مؤسسة پژوهشي حكمت و فلسفه ايران)
دكتر محمدرضا ريختهگران (دانشگاه تهران)
دكتر رضا داوري (دانشگاه تهران)
حجة الاسلام اكبر قنبري (مؤسسة پژوهشي نگاه معاصر)
2- كميتة اجرايي:
دبير اجرايي: شهرام يوسفيفر
همكاران دفتر همايشها و انتشارات: اكبر عباسزاده، احمدرضا بهارلو
3- برگزاركنندگان:
مؤسسة تحقيقات و توسعة علوم انساني
دانشگاه تهران
مؤسسة پژوهشي حكمت و فلسفه ايران
فرهنگستان هنر جمهوري اسلامي ايران
مقدمه
1- سابقه تاريخي سنّتگرايي، به يك اعتبار، به سابقة تاريخ بشري است، زيرا برطبق ادعاي خود سنّتگرايان، مدعيات اصلي سنّتگرايي مجموعة حقايقي است كه شمول تاريخي و جغرافيايي همهگير دارد. يعني همة انسانها در همة مقاطع تاريخي و همة مناطق جغرافيايي بدانها باور داشتهاند، دارند و خواهند داشت. سنّتگرايي را ميتوان در علوم و معارف سنّتي اقوام بدوي نيز، در هر ناحيه از جهان يافت و اشكال و صور متكاملتر آن را در هر يك از اديان بزرگ جهاني ميتوان سراغ گرفت. اما سنّتگرايي بهعنوان گرايش آگاهانه به پارهاي از آرا و عقايدي كه درست در برابر آرا و عقايد انسان متجدد قرار ميگيرد، با مساعي رنه گنون، عالم، حكيم و عارف فرانسوي(1886_1951) و آناندا كنتيش كوماراسوامي، عالم، هنرشناس و حكيم سيلاني كه ضمناً بزرگترين تاريخنگار هنر هندي است (1877_1947) هويت و موجوديت مستقلي يافت و انديشمندان بسياري را به خود جلب كرد. اگرچه اين مسلك گاه با عنوان «قائلان به وحدت متعالي اديان» (transcendentalist) خوانده ميشود و آنان خود عنوان «قائلان به حكمت جاويدان» (Perennialist) را بيشتر ميپسندند، اما بههرحال امروزه با عنوان سنّتگرا (traditionalist) معروف گشتهاند.
2- دو مركز عمده و اوليه ديدگاه سنّتي، در فرانسه (دهههاي 1910 و 1920 ) و انگلستان (دهة 1920 ) واقع بودند. اين امر از يك سو ناشي از اين واقعيت بود كه گنون بيشتر به زبان فرانسوي مينوشت و كوماراسوامي به انگليسي، و از سوي ديگر، محيط مساعد موجود براي عقايد سنّتي در اين كشورها به اين امر دامن ميزد. طي دهههاي 1930 و 1940 نفوذ كوماراسوامي در آمريكا و كانادا در رابطه با شرح و اشاعة سنّت گسترش يافت. طي همين دوره بود كه فريتيوف شوان_ كه او را پس از گنون و كوماراسوامي بزرگترين شارح و مفسر سنّت ميدانند- از اروپا به ايالت اينديانا نقل مكان كرد و در فعاليتهايي در جهت انتشار هم آثار جديد و هم ترجمه آثار سنّتي صورت گرفت.
3- جريان سنّتگرايي افزون بر 50 نظريهپرداز و متفكر در سطوح مختلف دارد كه از جملة آنها به افراد ذيل ميتوان اشاره كرد: رنه گنون، آناندا كوماراسوامي، فريتيوف شوان، تيتوس بوركهارت، هيوستون اسميت، مارتين لينگز، سيدحسين نصر، لُرد نُرث بورن، ماركو پاليس، فيليپ شرارد، جيكوب نيدلمن، ويتال پري، راما كوماراسوامي، الميره زولا، ژيبر دوران، ولفگانگ اسميت، تئودور روژاك و كيت كريچلو.
4- سنّتگرايي در ايران تاكنون چهار دورة به خود ديده است. دوره نخست، دوران آغاز فعاليت اين مكتب است كه با جلب توجه خاورشناسان غربي به عرفان شيعي توسط هانري كربن، با علاقة مصرانه گنون به عرفان اسلامي، و با ارتباط سيدحسين نصر با جهانبيني سنّتي و هواداران آن همراه بود. كربن از طريق يك سري آثار برجسته در تبيين حوزهاي فراموششده از عرفان شيعي ايران، زمينهاي مناسب براي اشاعة تعبير گنون از عرفان اسلامي در تهران فراهم آورد. دوران اوج سنّتگرايي در ايران زماني بود كه انجمن حكمت و فلسفة ايران فعاليت گستردهاي را انجام داد و در كنار تصحيح و تأليف و تدريس آثار و دروس مهمي كه در همين زمينه در آنجا صورت ميگرفت مجلهاي با عنوان «جاويدان خرد» با مقالاتي به پنج زبان منتشر گرديد. در همين دوران بود كه انديشمندان بزرگي چون توشيهيكو ايزوتسو و ويليام چيتيك در كنار هانري كربن به فعاليت در آن انجمن پرداختند. اين سه شخصيت گرچه خود به معناي دقيق كلمه سنّتگرا نبودند، ولي به رواج اين جريان در غرب بسيار مدد رساندند. آنان از آنجا كه به دينشناسي پرداختند. آگاهيهاي لازم دربارة اديان را براي سنّتگرايان فراهم آوردند و در گرايش متفكران اين مكتب به اسلام سهم بزرگي دارند.
با ظهور انقلاب اسلامي، مباحث نظري مكتب سنّتگرايي در ايران رو به افول نهاد و در سالهاي بعد تنها آن جنبه از تفكر آنان كه در نقد فرهنگ و انديشة غرب شكل گرفته بود ترجمه و منتشر شد. تا اينكه در دهة اخير بار ديگر با ترجمه كامل آثار سنّتگرايان و ويژهنامه و پاياننامههايي كه به انديشههاي آنان اختصاص يافت و نيز با استقلال انجمن حكمت و فلسفة ايران با عنوان جديد مؤسسة پژوهشي حكمت و فلسفة ايران و از سرگيري فعاليتهاي آن، بار ديگر راه شيوع اين جريان در ايران هموار شد.
5- از آثار سنّتگرايان در به حداقل رساندن تأثيرات منفي مدرنيزاسيون ميتوان ياري جست. اين آثار حساسيت ما را نسبت به چگونگي بازتاب اصول و تعاليم ديني در زمينههاي گوناگون فرهنگي و نيز نسبت به اين امر كه مدرنيزاسيون چگونه به اين اصول و تعاليم خدشه وارد ميكند، ميتوانند افزايش دهند. و اين نكتهاي است كه غالباً از سوي بانيان اصول سياست و سياستمداران و نيز دانشگاهيان مورد توجه قرار نميگيرد.
6- بههرحال سنّتگرايي را چه پروژهاي تمام بدانيم چه ناتمام، اين پروژه مقبول اهل اديان باشد يا نباشد، روح زمانه اقتضاي آن را داشته باشد يا نداشته باشد، هيچيك نميتواند مجوزي براي عدم طرح آن در جامعة فرهيخته ما باشد. ازاينرو مؤسسة توسعة دانش و پژوهش ايران همايش «نقد تجدد از ديدگاه سنّتگرايان معاصر» را به همين مقصود در اسفند 1380 با مشاركت فرهنگستان هنر، دانشگاه تهران و مؤسسة پژوهشي حكمت و فلسفة ايران برگزار كرد. و اينك مقالات ارائه شده و سخنرانيهاي انجام شده در آن همايش را در معرض نقد و نظر صاحبان انديشه قرار ميدهد. لازم است از جناب آقاي دكتر غلامرضا اعواني_ دبير علمي همايش_ دكتر شهرام يوسفيفر_ دبير اجرايي همايش_ و آقاي صادق حيدرينيا كه مجموعه به همت آنها فراهم آمده است تشكر و سپاس فراوان داشته باشيم.
قربان بهزادياننژاد
رئيس مؤسسة تحقيقات و توسعة علوم انساني
فهرست مطالب
مقدمه
گزارش دبير علمي همايش
در معناي سنّت
غلامرضا اعواني
خميرة ازلي يا حكمت جاويدان از نظر سهروردي
غلامحسين ابراهيمي ديناني
سنّتگرايي و بنيادگرايي
شهرام پازوكي
نقد شوان برفلسفههاي جديد
مصطفي ملكيان
فريتيوف شوان و وحدت دروني اديان
محمود بيناي مطلق
مراتب آگاهي در جامعة سنّتي و متجدد
هادي شريفي
روش مطالعة اديان از ديدگاه سنّتگرايان
فروزان راسخي
نقد فلسفة جديد از ديدگاه گنون و شوان
مهدي زماني
فريتيوف شوان و معناي زيبايي
سعيد بيناي مطلق
دين زردشتي از نظرگاه جاويدان خرد
بابك عاليخاني
اجتهاد، سنت و تجدد
مصطفي محقق داماد
بحران هويت، درآمدي برآسيبشناسي زبان و انديشه در هنر معاصر ايران
هادي نديمي
هنر و هويت (صنايع دستي در پرتو سنّت)
زهرا رهنورد
هنر يونان از ديدگاه كوماراسوامي
محمدرضا ريختهگران
سنت، تجدد و هنر
محمود عباديان
نقش هنر مبتنيبر تفكر سنتي در تعالي انسان
محمد نقيزاده
چيستي رمز سنّتي
سعيدعلي تاجر
معماري ديني از ديدگاه تيتوس بوركهارت
غلامرضا اكرمي
معماري ذاكرانه يادداشتي در مناسبات عملي «ذكر» با «معمار» و «فعل معماري»
مهرداد قيومي بيدهندي
چرا سنّتگرا نيستم؟
محمّد لگنهاوزن/ ترجمه: منصور نصيري
هستيشناسي و مراتب وجود در ديدگاه سنّتي
اميررضا مهديه
زبان رمزي در آثار افلاطون
مهدي زماني
مروري بر آراي رنه گنون دربارة صنعت جديد
سيدحسن آذركار
تعارض سنّت و تجدد در دنياي معاصر(طرح يك نظريه)
اكبر قنبري
جمع سنّت و تجدد از ديدگاه استاد مطهري
حسين سوزنچي
سنّتگرايي و نگرة تاريخي
پرويز اذكائي
سفسطة ما در نقد تجدد
يحيي يثربي
مسيحيت، چالشها، پارادوكسها، و ريشههاي تاريخي علمگرايي و دينگريزي در مغربزمين
مرتضي حاجحسيني
فهرست اعلام