سخن نخست
هستة اصلي اين كتاب سخنرانياي بود كه در يازدهمين كنگرة سالانه مجمع فرهنگ علمي اسلامي ايراد كردم و همكارم استاد اسماعيل مظهر، عضو مجمع مزبور، بر آمادهسازي آن براي چاپ و نشر اشراف و نظارت داشته كه سپاس بسيار خود را به حضرت او تقديم ميدارم.
زكي محمد حسن
معهدالا´ثار الاسلاميّة
دانشكدة ادبيات دانشگاه فؤادالاول
13 مارس 1941
مقدمه
سنت ديرينه و حاكم بر مسير تحول و تكامل همة هنرها، تأثير هر يك بر ديگري و مبادلة سبكهاي مختلف هنري است.
هنرشناسان و كارشناسان آثار باستاني دريافتهاند كه عناصر تزييني و مايههاي آرايهاي در هر يك از زمينههاي هنري، برگرفته از عناصر و مايههايي است كه در آثار پيشينيان در همان زمينه و رشته ديده و يافتهاند. پيگيري حلقههاي اين زنجيره ما را به ديرينترين مراحل هنري شناختهشده در سرزمينهاي مصر، جزيره (ناحية ميان عراق، تركيه و سوريه)، چين، هند و يونان بازميگرداند و كارشناسان علوم ماقبل تاريخ همواره در جستجوي آثار برجاي مانده از آن دوران و حفاريهاي باستانشناسانهاند تا گامهايي را كه انسان از نخستين دورانهاي پيدايش خود تا ظهور سبكها و اسلوبهاي اصيل هنري در مصر، جزيره، چين و يونان برداشته است كشف و شناسايي كنند.
بسياري از پژوهشگران، هنر يوناني را هنري اصيل و زاده و پروردة آن سرزمين نميشمارند و معتقدند سهم بسزايي از عناصر تزييني و هنري يونان از سرزمينهاي مصر و جزيره به اين كشور راه يافته است. هر چند كه بيشتر اين نقل و انتقال هنري نه به صورت مستقيم، بلكه از طريق نخستين پايگاههاي تمدن در سرزمينهاي پيرامون درياي مديترانه، همچون فنيقيه و كِرِت و مِسينا صورت پذيرفته است.
هرچه باشد، آنچه هم اينك مورد توجه ماست اين است كه هنر چيني ريشهاي عميق و سابقهاي دير و دور دارد و در گذر روزگار بسياري از روشها و اسلوبهاي فني را همچنان حفظ كرده و در پهنة اجتماعي وسيعي باليده و شكوفايي يافته و از هزارة سوم پيش از ميلاد مسيح تا عصر حاضر، در درازاي پنج هزار سال، از وحدت فني و يكنواختي و يكساني برخوردار بوده است. مسلمانان نيز از همان زمان طلوع اسلام با هنر چيني آشنايي داشته و شيفتة آن بودهاند و از آن اثر پذيرفتهاند.
موضوعي كه اينك درصدد بحث و بررسي آن هستيم، روابط چين و خاور نزديك در عصر اسلامي و وجود مصنوعات ظريف ساخت چين در شهرهاي اسلامي در قرون وسطي' است كه شگفتي مسلمانان و تقليد و تلاش آنها براي شبيهسازي و فراگيري برخي اسلوبها و روشهاي هنري و كاربردشان در آثار خود را در پي داشت. پس از آن نيز از وجوه شباهت ميان هنرها و فنون خاور نزديك و خاور دور سخن خواهيم گفت كه همين وجوه تشابه، راه را براي مبادلة هنري هموار ساخت و پيمودن آن را سهل و آسان گردانيد.
خدمات عربها در اين زمينه، كه نبايد آن را فراموش كنيم و ناگفته بگذاريم، آن است كه دريافتند پيشگامان و بَرَندگان ميدان هنر، همان ملتهاي متمدن قديم بودهاند؛ لذا هنگامي كه اسلام آنان را متحد و يكپارچه ساخت و عظمت و غلبه يافتند و سرزمينهاي بسياري را گشودند و بر ايران دست يافتند و همچنين مناطق وسيعي از مستعمرات امپراتوري بيزانس را در آسيا و آفريقا به تصرف درآوردند و با فرهنگها و تمدنهاي قديم ارتباط يافتند، از اين فرصت بهره گرفتند و بيشتر رسوم و روشهاي زندگي بدوي خود را كنار نهادند و صنعتگران و هنرمندان ملل مغلوب را مورد حمايت و عنايت قرار دادند. بدين ترتيب هنرهاي زيباي اسلامي بر پاية روشهاي هنري رايج ميان مردم و ممالك تحت حاكميت عربها بنا گرديد و فرمانروايان عرب نيز از آن به عنوان عاملي براي وحدت امپراتوري پهناور خود بهره گرفتند. اسلام همة اين شيوههاي پراكنده را گردآورد و آنها را سيمايي اسلامي بخشيد كه پس از چندي از هنرهاي منطقة خاور دور نيز تأثير پذيرفت و چنانكه در صفحات آينده خواهيم ديد اين تأثير در بخش شرقي جهان اسلام بسيار روشن و نمايان بود.
فهرست مطالب
سخن نخست
مقدمه
روابط ميان چين و خاور نزديك
ظرايف چيني و هنرمندان چين در شرق اسلام
شيفتگي مسلمانان به مصنوعات هنري چين
نمودهاي تأثير چين بر صنايع و فنون اسلامي
كاغذ
تقليد از مصنوعات هنري چين
سيماي مغولي
ناديده گرفتن تحريم صورتگري
دقت و شبيهسازي طبيعي در ترسيم اشكال جانوري و گياهي
چهرهنگاري (پرترهسازي)
نمايش حركت و زندهنمايي در اشكال
طراحي مدادي
رنگهاي آرامبخش
خلا صحنه
مايهها و موضوعات تزييني چيني
شيوة معمول در نمايش كوهها و آب
اشكال هندسي چندضلعي
هالة شعلهاي يا نوري
مهرهاي مربعشكل چيني و خط كوفي مستطيل
شكل ظروف
اسلوبهاي چيني در انواع پوشاك و ادوات جنگي
جاي دادن اشخاص در صحنهها
سقفهاي خميده (جمالونيه)
زينتكاري روي لاك
گفتار پاياني
شرح تصاوير
تصاوير
كتابشناسي
نمايه