محمد ايرانمنش دبير علمي پيشهمايش ملي «آجر و آجركاري در هنر و معماري ايران؛ استان كرمان» گفت: معماري ايراني نياز به بازنگري ويژه دارد و بايد تحقيقات وسيعي در اين حوزه صورت گيرد.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، دومين پيشهمايش ملي آجر و آجركاري در هنر و معماري ايران كه به بررسي اين هنر در استان كرمان اختصاص داشت، صبح شنبه 9 بهمن ماه با حضور استادان و دانشجويان در تالار صبا پژوهشكده فرهنگ اسلام و ايران دانشگاه باهنر كرمان برگزار شد.
در بخش نخست اين پيشهمايش كه با همكاري فرهنگستان هنر، دانشگاه شهيد باهنر كرمان و شركت مس كرمان برگزار شد، «محمد ايرانمنش»، رئيس دانشكدة هنر و معماري دانشگاه شهيد باهنر كرمان و دبير علمي اين همايش به سخنراني درباره وضعيت معماري در كشور پرداخت. وي اظهار داشت: هنر و معماری در حال ورشکستکی و نابودی است و نیاز به بررسی و بازنگری ویژه دارد.
دبير علمي اين همايش در همين زمينه تصريح كرد: ميبايست به معماری با نگاه تخصصی و ويژه بپردازيم و با اين رويكرد ديدگاهها و تحقيقات وسيعي را مورد توجه قرار دهيم.
ايرانمنش درخصوص اين همايش خاطر نشان كرد: تفاوت این همایش با همایشهای گذشته، نگاه تخصصی به هنر آجر و آجرکاری است و پژوهشگران میتوانند مقالات خود را به صورت تخصصی ارائه کنند.
سپس نشست تخصصي نخست اين همايش به رياست لباف خانيكي و محمد ايرانمنش برگزار شد و مهدي مكينژاد استاديار و عضو هيئت علمي فرهنگستان هنر مقاله خود را با عنوان «آجر در نماسازي معماري سنتي شهر سيرجان» ارائه كرد. وي درباره معماري ايراني گفت: من سخنانم را با جملهاي از سیمون آیوازیان آغاز ميكنم كه گفته است: نمود آجر در معماری ایرانی، نه یک ذره در مقابل کلان معماری، بلکه واحدی است که در دل و بطن معماری مینشیند و نقشی تعیینکننده دارد. آجر در ساختمان همچون نت در موسیقی است، یا همچون کلمه در شعر است.
وي با اشاره به اهميت آجر در معماري ايراني افزود: آجر در معماری ایران اهميت فراواني دارد كه ميتوان به استحکام و دوام، شکلپذیری و تنوع فرم، قبل از پخت و بعد از پخت (هندسی و غیر هندسی)، رنگپذیری و تنوع رنگی (لعاب پذیری و پوشش رنگهای معدنی)، در دسترس بودن مواد اولیه (مصالح بوم آورد)، قابلیت برش و تراش، ظرفیت چیدمان (کد گذاری)، بافت و تکرار، همخوانی و هماهنگی با سایر مصالح و نزدیک بودن وجود انسان (خلق الانسان من صلصال کالفخار) اشاره كرد كه هر كدام مبحثي بسيار تخصصي است.
مكينژاد به عناصر تشكيل دهندۀ فضاهای معماري در سیرجان پرداخت و ادامه داد: در اين نوع معماري ميبايست به عناصر اصلي و ثانويه اشاره كنيم كه عناصر اصلي، وروديها، شامل دالان و راهرو، ايوان، اتاقها، خلوت، ميهمان، خدمهها، مطبخ، انباري و حياط مركزي و حیاط بیرونی است. نورگيرها، بادگير، انواع طاق وقوس، رسميبندي، قطاربندي، ستون و سرستون نيز عناصر ثانوي اين معماري را تشكيل داده است.
دبير علمي همايش آجر و آجركاري در هنر و معماري ايران سپس درباره مصالح ساخت بناهاي سيرجان گفت: خشت، آجر، گچ، كاهگل، آهک و ماسه، رنگهاي معدني وگياهي، نوعي سنگ سياه و آجر جوش از مصالح مورد استفاده اين بناها است كه در ساخت دیوار، سقف و تاق، کف حیاط و اتاقها، پوشش پشتبام، پله و راه پلهها، ازارهها و رخبامها كاربرد داشتهاست.
مكينژاد به نمونههاي اين بناها اشاره كرد و يادآور شد: مقبره «شاه فیروز» در سده نهم هجری بنا شده و داراي هشت ستون و گنبد دو پوسته آجری است كه مربوط به یکی از پادشاهان دیلمی (پسر عضدالدوله دیلمی) است؛ از جمله بناهاي آجري در اين شهر است. همچنين سردر خانه داوودخان سعیدی كه در سال 1317 هجری ساخته شده و داراي دو حیاط، دوازده اتاق، قوس تکریسمانه صفوی یا شمشیری، سرپایهسازی با تقسیم بندیهایی که با سر چارکهها جدا شدهاند از ديگر بناهاي آجري است كه در ساخت اين بنا مشاهده ميكنيد؛ ردیف اول آجرهفت رگی خفته راسته با یک گل آجری است و در وسط به صورت دست به دست ساخته شده است. ردیف دوم آجرچيني نيز به شكل پنج رگی خفته و راسته از ترکیب یک آجر و دو کلوک است و نمونه بسيار زيبايي از بناهاي آجري است.
وي در ادامه به بناهاي ديگر اين شهر پرداخت و اضافه كرد: خانه کشاورز و خانه حاجی مریخی نيز از ديگر بناهاي معروف در اين شهر است كه خانه مريخي در سال 1318 توسط معمار حاج رضا زینلی برای خانواده مریخی ساخته شد. اين خانه در خیابان سعدی کوچه شماره 4 بعد از انبارهای شیخ ضیغمی در سال 1345 ساخته شد. سقف گنبدی خانه را با لنگه دوردار گچی و با آجرهای چهار گوش ساختهاند. در بالای نمای در ورودی خانه نوشتهای وجود دارد که تاریخ ساخت خانه و اينكه این خانه برای چه کسی ساخته شده، نگاشته شدهاست. در ساخت اين بنا از مصالحي چون خشت25*25، آجرچهارگوش20*20 و با ملات گل و گچ استفاده شده است.
مهدي مكينژاد در پايان مقاله خود از بناها و معماران برجسته اين شهر ياد كرد و افزود: در اينجا بايد از استادكاراني كه بناهاي زيباي اين شهر را ساختهاند ياد كنم كه از جمله آنها استاد غلامعباس معماريان است كه منزل ناظم سعيدنيا را ساخته است. منزل علياصغر حسامي نيز توسط استاد محمود معماريان ساخته شده است. استاد محمد محمود آبادي نيز خانه سعيدي كه در فهرست ثبت ميراث درآمده، ساخته است. استاد حسن معمار باشي برادر استاد رضا معمار نيز طراح خانه مؤيد در خيابان فردوسي است. خانه صدرزاده در سال 1317 شمسي توسط استاد رضا معمار ساخته شده است و معمار حاج رضا زینلی كه سازنده خانه مریخی است.
«رخبامهای آجری، تمهیدی حفاظتی در ساختار ابنیه سنتی» دومين مقالهاي بود كه در اين همايش ارائه شد، پژوهشي از محبوبه اسلامی، عضو هیئت علمی گروه مرمت بناهای تاریخی دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شهید باهنر کرمان، محسن کشاورز، عضو هیئت علمی گروه مرمت بناهای تاریخی دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شهید باهنر کرمان و مجید حاجی زاده، دانشجوی کارشناسی ارشد شهرسازی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان بود كه توسط محسن كشاورز ارائه شد. وي در ابتدا به مبحث تمهیدات حفاظتی ساختمان پرداخت و گفت: در بناها لبهها و سطوح، تحت تأثیر فرسایشها قرار دارند که میتوان از پشت بامها، کف فضاهای داخلی و حیاطها و معابر، کف پلهها، لبه دیوارها و بامها، مجراهای دفع آب باران از پشت بام (ناودان ها) و ازارههای مشرف به فضاهای باز ساختمان ، مانند حیاط و کوچه و معابر نام برد.
وي در همين زمينه ادامه داد: در فرایند ساختمان سازی، سازندگان عناصری را به کار میبرند که پس از سفتکاری آن، نقش محافظت از سطوح ساختمان را بر عهده دارند كه شامل عایق و اندودها (پشت بام، نماها و فضاهای داخلی)، آجر لعاب دار (کاشی) در محیط هایی که آب حضور دارد، آجرفرش پشت بام، کف سازی اتاق ها و حیاط، ناودانها و رُخبام ميشود.
اين پژوهشگر با نمايش تصاويري از نمونههاي بناهاي آجري افزود: در واقع استفاده از آجر در بناها استحكام آنها را در ساليان دراز تضمين ميكند، به عنوان نمونه آجرهاي بكار رفته در بناي تاريخي چغازنبيل نقش پوشش حفاظتي شالوده خشتي، ساخت ناودانها و پوشش كف صحنها را به عهده دارند. ضخامت پوشش آجري ديوارهاي خشتي حدود 2 متر در بخشهاي اصلي بنا بوده است.
وي به ويژگيهاي آجر پرداخت و خاطرنشان كرد: آجر به عنوان يكي از مصالح ساختمانی دارای ویژگیهایی مانند: ضریب بالای تحمل فشار، توانايي در برابر فرسایشهای رطوبتی، قابلیت فرم دادن راحت و تسهیل در بکارگیری و چیدمان آن در ساخت و ساز است و همين امر موجب شده كه بناهايي به يادگار از گذشته داشته باشيم.
وي سپس به تعاريفي كه از «رُخبام» وجود دارد، پرداخت و گفت: رخبام، رایجترین اصطلاحی است که به مرز همرسی نمای ساختمان و بام اطلاق میشود. در تعريف ديگر رخبام آمده است؛ بارانگیر، لبهبام، طُرّه لبهبام که از ریزش باران و سرریز برف و باران به بدنهها جلوگیری میکند و لبه بام را تثبیت میکند. همچنين رخبام را به پیشآمدگی لبه بام، تزئینات لبه بام و شیروانی، حاشیه واقع در بالاترین قسمت نمای اصلی بنا و لبه بام ،جاییکه نماسازی با پایان میرسد، ميگويند. در معماری ژاپن نیز از پیش آمدگی عمیق لبه بام برای محافظت از دیوار و اطراف ساختمان از باران استفاده میشدهاست.
عضو هیئت علمی گروه مرمت بناهای تاریخی دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شهید باهنر كرمان با نمايش تصاويري از بناهاي مختلف به جا مانده از دوره سلجوقي به كاركرد رخبام پرداخت و افزود: از آنجا که محل تقاطع جداره و بام منطقه شروع فرسایش است باید تدبیری جهت جلوگیری از حرکت آزادانه آب از سمت بام به روی جداره اندیشیده شود. تمهیدات مختلفی برای کاهش این تخریب و فرسایش اعمال شده است و به این منظور رخبام را با طیف گستردهای از مصالح ساختهاند كه نمونه آنها را در تصاوير مشاهده ميكنيد.
وي در پايان بهترين نمونههاي رخبامها را رخبامهاي آجري شمرد كه چند صد سال از فرسايش ديوارها، پشت بامها،كف و سطوح و معابر جلوگيري كردند و سخنان خود را به پايان برد.
سومين مقالهاي كه در بخش نخست اين همايش ارائه شد، آرایههای آجری و میزان فاخر بودن خانههای دوره قاجار کرمان با نمونههاي موردي چون خانههاي «سروشیان»، «دولت زاده» و «باخدا» بود كه توسط الهام خواجهپور، جواد رسولی و راشین ایمانزاده مورد بررسي قرار گرفتهاست. اين مقاله كه توسط جواد رسولي ارائه شد، به مباحث زيباييشناسي خانههاي آجري اختصاص داشت. رسولي به نشانههاي فاخر بودن معماري پرداخت و گفت: فاخر بودن در معماری را میتوان هرگونه پاسخ فکرشده به یک مسئله طراحی دانست که علاوه بر پاسخگویی درست و کامل به نیازهای عملکردی، به پسند انسان در سایر ابعاد وجودیاش نیز توجه داشته باشد و برای آنکه بتوان فاخر بودن یک بنا را مورد ارزیابی قرار داد نخست باید نیازهای انسان را شناخت.
وي نيازهاي انساني را برشمرد و يادآور شد: معماری به مثابه یک کل واحد باید بتواند نیازهای مختلف انسان را برطرف سازد و آجرکاری جزئی از کل واحد است لذا باید به نیازهای مرتبط با زمینه خود پاسخ مناسبی را بدهد. ما بايد به دو بعد عملكردي و زيبايي شناختي آجر توجه كنيم. در بعد عملكردي بايد به بيهوده نبودن و در بعد زيبايي شناختي به قابليت و ادراك زيبايي شناختي اشاره كرد.
اين پژوهشگر در همين زمينه افزود: وقتي از بيهوده نبودن در معماري سخن ميگوييم يعني ميخواهيم بگوييم معماري بناها داراي فايده كاركردي هستند يعني به لحاظ كارايي، سازهاي و اقليمي داراي فايده هستند و مطابق نيازهاي انساني ساخته شدهاند.
رسولي دلائل انتخاب نمونههاي مورد پژوهش خود پرداخت و گفت: سه نمونه انتخابي از بناهايي هستند كه صاحبان آن از يك قشر بوده و در دوران قاجار ساخته شدهاند. و براي مقايسه ابتدا به كاركرد اين سه خانه اشاره ميكنم كه، هر سه آنها از پیشآمدگی برای حفاظت نما در برابر باران را دارا هستند، از چینش عمودی برای استحکام و ماندگاری استفاده شده است و پرداخت چند مرحلهای رخبام برای استحکام و توجه به مفصل بنا و آسمان در آنها مورد توجه بوده است.
وي سپس به ظرفيتها و قابليتهاي ايجاد شده در اين سه بناي آجري پرداخت و افزود: توجه به ظرفیتها و قابلیتهای هر سطح برای انتخاب میزان پرداخت شدگی از اهمیت ويژهاي برخوردار بوده است و شامل: رخبامها به عنوان مفصل بنا با آسمان، کتیبه بالای تاقها، سردر و کتیبه بالای ورودیها، دور طاقها و پنجرهها، سرستونها و پاستونها، گوشهها و پخها بوده است.
رسولي با پرداختن به اصول زیباییشناسی كه در ساخت بناهاي آجري مورد توجه بوده است، سخنان خود را به پايان برد و گفت: نقش مصالح در ایجاد ادراک کلی نمای بنا، اصول گشتالت در کل و جزء، پرهیز از یکنواختی(ریتم، تکرار، سایه روشن، رنگ، الگوی چیدمان)، وجود سازگاری درونی، توجه به کادرها و قابها و پرهیز از تعدد رنگی (حداکثر دو الی سه رنگ) از اصولي بودهاند كه معماران براي ساخت اين بناها مورد توجه قرار ميدادند.
بخش دوم نشست تخصصي اين همايش به ریاست مهدي مکینژاد و عليرضا هاشمینژاد برگزار شد و نخستين مقالهاي كه در اين بخش ارائه شد «بررسی مقایسهای میان تزئینات آجری از نوع تراش و مهری در ايران پس از اسلام» نام داشت كه توسط محمد ایرانمنش استادیار معماری و عضو هیئت علمی دانشکده هنر و معماری دانشگاه شهید باهنر کرمان و حدیث هادیزاده كارشناس ارشد معماري مورد پژوهش قرار گرفته بود. حديث هاديزاده به ارائه اين مقاله پرداخت و گفت: آجر مُهري نوعي آجر بوده كه در سده ششم و هفتم هجری قمری مورد استفاده قرار ميگرفته و اوج این نوع تزئین در دوره ایلخانی بوده است.
وي با ارائه تعاريفي در زمينه آجركاري سخنان خود را ادامه داد و افزود: هنر چیدن آجر متناسب با شکل کلی بنا را هنر آجركاري مينامند. تزئين آجر از نوع تراش نيز به تراشیدن و یا بریدن آجر نیمه مرطوب با ابزارهای مختلف گفته ميشود. ایجاد نقش فرو رفته و یا برجسته روی خشت قبل از پخت آجر را تزئين آجري از نوع مُهري است.
هاديزاده به تاريخچه استفاده از آجر تراش و آجر مهري پرداخت و ادامه داد: اوج تزئين «آجر تراش» متعلق به دوره سلجوقي در سدههاي پنجم و ششم هجري است. استفاده از «آجر مُهري» نيز در همان سدهها و مربوط به دوران ايلخاني بودهاست.
وي سپس به تفاوتهاي ميان آجر تراش و آجر مهري اشاره كرد و يادآور شد: «آجر تراش»ها از تراش و آبساب کردن آجر خشک خیس شده «آجر مشبک و قالبی»، تراش خشت نیمه خشک یا به وسیله ابزار تیز «آجر پیش بُر» و اتصال به بدنه بنا به وسیله ملات گچ ساخته ميشوند. در صورتي كه در «آجر مُهري» از قالبهايي با كف نقشدار استفاده ميشود كه ملات گل، سفت و كاملاً ورز داده شده و براي نچسبيدن ملات به قالب از خاكستر و ماسه بادي استفاده ميشود و همچنين براي اتصال به بدنه بنا از ملات گچ استفاده ميكردند.
هاديزاده سپس با نمايش تصاويري از نمونههاي «آجر تراش» و «آجر مهري» در بناها به تفاوت و تشابه بيشتر اين دو نمونه، سخنان خود را به پايان برد.
دومين مقاله اين نشست به مقاله «آجر به مثابه عنصری هویتبخش در معماری ایرانی-اسلامی» از بابک شاه پسندزاده اختصاص داشت. وي سخنان خود را با مقدمهاي از پيشينه آجر در ايران آغاز كرد و اظهار داشت: ايرانيان از دير باز پيوند خاصي با آب و خاك، به عنوان عناصر شكلدهنده آجر، داشتند و اين دو عنصر مهم طبيعت را ارج نهادهاند. در آيين ايرانيان، آلوده ساختن و هدر دادن -اين هر دو- عاملي ناپسند بوده است. استفاده از آجر به عنوان رايجترين مصالح، حتي از دوران پيش از اسلام، در معماري ابنيه حائز اهميت بسيار بوده است و در اين راستا آگاهي بر چگونگي شرايط طبيعي و آب و هوايي هر منطقه و گونههاي مختلف مواد اوليه موجود و مورد استفاده در آن محل از مسائل بنيادين بهشمار ميرود.
وي در همين زمينه افزود: آجر به دليل تناسب با شرايط اقليمي و در دسترس بودن، در هر منطقه در سازه و تزئينات بناها جايگاه ويژهاي داشته است و اين جايگاه در سده 4 هجري و در معماري سبك رازي به اوج تكامل در بناها ميرسد؛ به شكلي كه "سِر ادوارد لوتين" درباره تزئينات آجري ايران ميگويد: «از آجركاري ايران سخن مگوييد، بلكه از جادوي آجري ايران صحبت كنيد»
اين پژوهشگر درباره انواع آجر گفت: در كنار كاربرد گسترده آجرهاي مربع و مستطيل (چهارگوش) در معماري اين دوره، شاهد كاربرد گونههايي ديگر از آجر براي تزئين نما در بخشهاي مختلف بنا هستيم. «آجر واكوب و آبمال»، «آجر پيشبر»، «آجر مهري (قالبي)»، «آجر تراش» و «آجر آبساب» از انواع آجرهاي به كار برده شده در بناها به شمار ميرفتند.
شاهپسندزاده سپس به نحوۀ ساخت «آجر واكوب و آبمال» پرداخت و ادامه داد: براي ساختن آجرهاي صاف جهت كار در نماي ساختمان، خشت را پس از بيرون آوردن از قالب با چوبي ماله مانند، واكوب ميكردند و با دست آغشته به آب، روي آن را صاف كرده و سپس به كوره ميبردند، كه ميتوان نمونه آنرا در آجركاريهاي نماي گنبد قابوس مشاهده كرد.
وي سپس به «آجر پيشبر» اشاره كرد و افزود: اينگونه آجر اشكال مختلفي (به جز مربع و مستطيل) داشته و در محلهاي معيني مانند ستونها، ستونچهها، دورها و نغولها مورد استفاده قرار ميگرفته است و براي حالتي بوده كه طرح بنا با جزئيات آن از پيش مشخص و طراحي شده باشد.
ساخت «آجر مُهري (قالبي)» سومين نوع آجر بود كه او در تعريف ساختش گفت: «آجر مُهري (قالبي)» نوعي از آجر پيشبر محسوب ميشود و نقشاندازي روي آجر به صورت برجسته يا فرورفته، عمدتاً به كمك آجر قالب و واكوب كردن در آن انجام ميشده است. مانند نقشهاي هندسي و گرهچيني مسجد جامع گناباد و همچنين طرحهايي كه چند شكل مكرراً در يك طرح تزئيني مانند گره هندسي، تكرار ميشود.
وي در تعريف «آجر تراش» گفت: «آجر تراش» قطعههاي گوناگون پارههاي آجر از كوچكترين اندازه تا بزرگترين اندازه آن كه نزديك به يك آجر كامل است، كاربرد فراوان داشته و اين آجرها را، آجرتراشان (كه صنف خاص بودند) با توجه به محل كاربردشان در پاي كار تيشهداري ميكردند. آجر قلمدانی (يك سوم آجر)، دو قدی (يك هشتم آجر)، کلوک (يك شانزدهم آجر) از جمله اين آجرها هستند و بيشترين كاربرد آجرتراش بهصورت گرهسازيهاي آجري در محرابها و منارههاي اين دوره است كه ميتوان نمونه آنرا در نقوش گرههاي مناره مسجد جامع ساوه ديد.
بابك شاهپسندزاده ادامه داد: «آجر آبساب» آجري است كه پس از تراش، آن را در آب ميخيسانند و «زنجاب» ميكرده و كناره آن را به وسيله ماسه بادي يا گَرد آجر و كاه یا گل رس يا اخرا ميسابيدند.
وي به نحوۀ چينش آجر اشاره كرد كه انواع شكلها را با آن ميساختند و سخنان خود را به پايان برد: هنر چيدن آجر در بناها را به منظور عرضه نماهاي تزئيني متناسب به شكل و هيئت كلي بنا، «آجركاري» مينامند. رگ چين آجري، كتيبههاي بنايي و معقلي، خفته و راسته (پتكين)، فخر و مدين(مشبك)، گره سازي (گره بنايي)، تركيب آجر و گچ و تركيب آجر و کاشی از نمونههاي آجر كاري در بناها به شمار ميروند.
بنا به اين گزارش منصور خواجهپور و زینب وثوقی در ادامه نشست مقالهشان را با عنوان «تحلیل نظری مرمتهای انجام شده در ساختار و تزئینات آجر مقبره خواجه اتابک کرمان» ارائه كردند. خواجهپور با ارائه مشخصات اين مقبره سخنان خود را آغاز كرد و اظهار داشت: اين مقبره متعلق به خواجه اتابک محمد بزقوش از اتابکان سلجوقی در کرمان و مربوط به نیمۀ اول سده ششم هجري است كه در محلۀ بازار شاه (تذکره صفویه کرمان و در فرمانفرمای عالم: باغ لَلِـه) قرار دارد.
وي سپس به مهمترین مداخلات مرمتی معاصر اشاره كرد و افزود: در فواصل سالهاي 1317 تا 1320 دیوار شمالی و تاق بنا و نمای آجری پیشانی بیرونی بنا بازسازي شد. در سالهاي 1354 تا 1375 آزاد سازی بنا از ساخت و ساز های اطراف مورد توجه قرار گرفت. تعمیرات جزئی و مدخلات در کف نيز در سال 1356 انجام شد. اواخر دهه 70 سنگ محراب حذف شد. در سالهاي بين 1384 تا 1386 پی گردی، استحکام بخشی تاق، مرمت تزئینات صورت گرفت و امسال(1395) كار محوطهسازی انجام شد.
سپس اين پژوهشگر با نمايش تصاويري از اين بنا به اصول حفاظت در تئوریهای حفاظت معاصر كه شامل : خوانایی، یکپارچگی، حداقل مداخله و برگشتپذیری است، پرداخت و اين اصول را در مرمتهايي كه در سالهاي متوالي صورت گرفته بود، مورد ارزيابي قرار داد.
سومين بخش نشست علمي اين همايش به ریاست ذکری و کشاورز برگزار شد. در اين بخش ابتدا مقاله با عنوان «بررسی نقش هندسه در ویژگیهای ترسیمی گرههای کتیبههای آجرکاری ورودی خانههای تاریخی نمونه مورد مطالعه شهر کرمان» توسط شفق توکلی کارشناس ارشد مرمت بنا، دانشگاه هنر اصفهان، دانشکده حفاظت و مرمت و نفیسه خدادادی کارشناس ارشد مرمت بنا، دانشگاه هنر اصفهان، دانشکده حفاظت و مرمت ارائه شد. شفق توكلي در مقدمه مقالهاش اظهار داشت: اساس معماری ایرانی و عناصر وابسته به آن مبتنی بر دانش هندسه است. به همین جهت تک تک اجزای معماری ایران از هندسه و مدول ویژهای تبعیت میکنند. ورودی در بناهای تاریخی به عنوان یک عنصر رابط بین بیرون و درون خانه تلقی میشده و از لحاظ زیبایی نیز بخشی از هویت و معماری هر ساختمان بوده است. همچنین بر پذیرش افراد به داخل خانه تأکید داشته است. هنر آجرکاری در معماری ایرانی قدیمیترین و پرکاربردترین هنر تزئینی است. به همین علت
جز مصالح پرکاربرد ورودیها به شمار میآید. ورودیها اولین عنصر در ارتباط با شخص واردشده به خانههای تاریخی بودهاند. امروزه این عناصر و تزئینات وابسته به آن در بین معماری معاصر به دست فراموشی سپرده شده و شکلی تازه را به خود گرفته است.
وي در ادامه به رابطه هندسه و ترسيمات گرههاي سردرهاي تاريخي پرداخت و افزود: با مستندسازی و پی بردن به شیوههای هندسی ترسیم نقشهای آجرکاری سردر ورودیها، باری دیگر میتوان الگوهای این عناصر از یادرفته را درگذرهای شهری امروز پیادهسازی کرد و به نبوغ و دانش نهفته شده مهندسان گذشته ایرانی پی برد. بین هندسه و ترسیمات گرههای سردرهای تاریخی رابطهای مؤثر و کارا وجود دارد. با نگاه به تلاش دیگر محققان آشکار شد، تاکنون مطالعاتی بر روی ویژگیهای ترسیمی و هندسی سردر ورودی خانههای تاریخی در شهر کرمان صورت نگرفته است.
اين پژوهشگر در پايان به پرکاربردترین چیدمان آجری و گره آجرکاری پرداخت و گفت: ورودی خانههای تاریخی شهر کرمان به شیوه «گل صابونکی» یا «گل انداز» اجرا شده است. همچنین بعد از آن بیشترین تعداد به شیوه «خفته راسته» چینش آجری صورت گرفته است. آنچه در مطالعات چینش آجری کتیبههای ورودی آشکار شد اين است كه بیشتر نقشهای هندسی ورودیها به صورت ساده کار شده است. همچنین میتوان از این نقوش با ارزش ورودیهای تاریخی، جهت الگوبرداری و تأثیرپذیری در طرحهای سردر ورودیهای ابنیه امروزی بهره برد.
«گزارش مرمتی از سه بناي تاريخي سردر بیمارستان نوریه، کارخانه برق هرندی و میل نادری فهرج» نيز آخرين مقالهاي بود كه در بخش سوم نشست علمي همايش توسط پیمان سلیمانی و مهناز روشنپور ارائه شد. در اين بخش پيمان سليماني با مقدمهاي از مرمت بناها آغاز كرد و گفت: مرمت همواره سعی در پیوند بین گذشته و آینده و انتقال ارزشهای کالبد یافته در مکان به آینده دارد که این انتقال همراه با اضافه نمودن ارزشهای معاصر به ارزشهای پایدار کهن است. در این انتقال ارزشها، آنچه معنا مییابد، حفظ مادی و معنوی ارزشهای مستتر و مستقر در اثر تاریخی پایدار است و به معنای معاصرسازی اثر تاریخی نیز هست که از دو بُعد مادی و معنوی مورد مطالعه قرار می گیرد. معاصرسازی اثر تاریخی، از نظر معماری، بهمعنای دخل و تصرف در اثر برای گفتوگوی خلاق بین ارزشهای کهن و ارزشهای والای معاصر و نه صرفاً تصمیمگیریهای مقطعی و گذرا است.
وي به سردر بيمارستان نوريه اشاره كرد و افزود: اين بنا متعلق به اواخر دوره قاجار و اوايل پهلوي اول است كه در فهرست آثار ملي به ثبت رسيده است. این بنا در سال 1296 شمسی و در خیابان زریسف، ابتدای خیابان مدیریت در کرمان بنا شده است و نخستین بیمارستان بومی و محلی این شهر محسوب میشود كه داراي تزئینات آجرکاری زیبایی است و خشتی در سینه این سردر جای داده شده که نام واقف آن يعني نورالله خان ملقب به ظهیرالممالک نوه ابراهیم خان ظهیرالدوله، سال تأسیس و نام متولی بنا در آن آورده شده است.
اين پژوهشگر به شرح اقدامات براي مرمت اين بنا پرداخت و ادامه داد: برداشت نقوش كاشي و كتيبهها روي نايلون ضخيم
برچيدن و پيادهسازي تزئينات طبلهكرده نما اعم از كاشيكاريها و تزئينات آجري، تثبيت و نصب مجدد تزئينات در جاي اصلي با ملات گچ شوره، تميزكاري نماهاي آجري منقوش به صورت دستي با آب و برس سيمي، بازسازي تزئينات آجر و كاشي معقلي با تركيب آجر تراش - كاشي فيروزهاي و لاجورد (در قسمت فوقاني كتيبه هفت رنگ سردر)، بازسازی شرفی در بخشهای مفقود شده، شامل قالبگیری از نمونه آجرهای شرفی و تهیه آجر مورد نیاز و نصب جایگزینی آنها طبق الگوی موجود در بنا با ملات گچ شوره، از جمله اقداماتي است كه براي مرمت اين اثر صورت گرفتهاست. وي سپس با نمايش تصاويري از آثار «كارخانه برق هرندي» و بناي «ميل نادر» و شرح مرمت اين دو اثر نيز سخنان خود را به پايان برد.
همزمان با برگزاری پیش همایش کرمان نمایشگاهی از عکس های علیرضا فخری زاده کرمانی از آجرکاری بناهای تاریخی کرمان برگزار شد. در این نمایشگاه 120 فریم عکس در 20 تابلو به نمایش گذاشته شد.
علیرضا فخری زاده کرمانی متولد 1354 است. وی به عنوان عکاس، تصویربردار و مستند ساز از اواخر دهه هفتاد فعالیت داشته و تا کنون چندین اثر مستند تولید کرده است. زمینه اصلی فعالیت وی بیشتر مستند سازی معماری و صنعتی است. وی همچنین عضو انجمن عکاسان ایران و مدیر مسئول موسسه فیلمسازی رهاد است .
براي دريافت اطلاعات بيشتر اينجـا كليك كنيد.