ميزگرد "تخيل هنري نزد سهروردي" با مشاركت موسسه پژوهش حكمت و فلسفه ايران و فرهنگستان هنر برگزار شد.
ميزگرد "تخيل هنري نزد سهروردي" با مشاركت موسسه پژوهش حكمت و فلسفه ايران و فرهنگستان هنر برگزار شد.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، در ابتداي اين نشست كه در روز دوشنبه، 8 مردادماه، برگزار شد دكتر حسن بلخاري گفت: «موضوع اين ميزگرد بيشتر به جنبه تخيل هنري سهروردي اشاره دارد.» وي افزود: «علت اين انتخاب اين است كه در تاريخ حيات حكماي اسلامي تنها كسي كه قدر و قيمت عالم مثال را به جهان اسلام شناساند، سهروردي بود.»
قائم مقام پژوهشكده هنر فرهنگستان هنر ادامه دارد: «البته در كتاب فتوحات نيز به اين موضوع اشاره زيادي شده است اما به لحاظ قدمت زماني، كتاب حكمت الاشراق حداقل 150 سال نسبت به فتوحات مقدم است.»
بلخاري تصريح كرد: «شيخ اشراق بر عالم مثال تاكيد فراواني دارد و به دنبال صور نگارگري ايران و نقوش ايراني است و اين مسئله قابل تامل است.»
وي توضيح داد: «اين تامل از اين بابت است كه از يك طرف فقدان اكسپرسيونيسم و از سوي ديگر نبود تبعيت رنگ در نگارگري ايراني، ما را به سمت تبيين شيخ اشراق ميبرد.»
بلخاري اضافه كرد: «البته نخستين متفكري كه ميان خيال و متخيله تفاوت قائل شده ابن سينا است اما بنيادي ترين مباحث پيرامون عالم مثال براي نخستين بار از سوي شيخ اشراق مطرح شده و تفاوت ميان خيال و متخيله از سوي او شرح و بسط بيشتري يافته است.»
در ادامه اين ميزگرد دكتر غلامحسين ابراهيمي ديناني گفت: «براي ورود به عالم هنر از انديشه هاي سهروردي بايد به نوع تفكر وي در عالم خيال توجه كرد.»
استاد فلسفه دانشگاه تهران توضيح داد: «ابن سينا خيال را مادي مي داند و سهروردي خيال را در درون انسان مي داند نه در بيرون آن و صور عالم مثال را بي پايان مي داند.»
وي تاكيد كرد: «بنابر فلسفه سهروردي هنر از باطن مي آيد و بايد به عالم خيال متصل شود و اگر كسي بتواند تصوير را شكار كند، هنر فضاي ديگري پيدا ميكند.»
منوچهر صدوقي سها ديگر سخنران اين ميزگرد نيز اعلام كرد: «يكي از مباني عمده حكمت الاشراق خيال متصل است و اين مسئله در ميان اشراقيون و عرفا موضوع اختلاف مبنايي است.»
اين پژوهشگر و محقق در ادامه صحبت هاي خود در مورد خيال منفصل و تعاريف آن نزد حكماي ديگر و سهروردي بحث كرد.
دكتر ديناني در ادامه اين بحث گفت: «عالم مثال، عالم ويژهاي است در اين عالم جسم ميتواند روح باشد و روح مي تواند جسم باشد و هيچ عالم ديگري چنين حالتي ندارد.»
دكتر بلخاري نيز در خصوص همين بحث عنوان كرد: «در تفكر اسلامي نسبت صوري كه مي تواند در عالم هنر اتفاق بيافتد چندان روشن نشده است و در اين تمدن فيلسوفان چندان دغدغه تبيين مباني نظري را نداشته اند.»
وي خاطرنشان كرد: «اين بحث به وسيلة بسياري از حكما مطرح شده است اما يك غايتي براي تبيين مباحث وجود دارد و آن غايت كلامي است.»
اين ميزگرد با بحث در همين موضوع و پرسش و پاسخ چند تن از حاضران با سخنرانان ادامه پيدا كرد.