اخبار > دومين روز گردهمايي گنجينه‌هاي از ياد رفته هنر به كار خود پايان داد


دومين روز گردهمايي گنجينه‌هاي از ياد رفته هنر به كار خود پايان داد

 

دومين روز گردهمايي «گنجينه‌هاي از ياد رفته هنر ايران» در مجموعه آسمان فرهنگستان هنربا ارائه 13 مقاله علمي برگزار شد.

 
دومين روز گردهمايي «گنجينه‌هاي از ياد رفته هنر ايران» در مجموعه آسمان فرهنگستان هنربا ارائه 13 مقاله علمي برگزار شد.

به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر،اولين نشست روز دوم گردهمايي «گنجينه‌هاي از ياد رفته هنر ايران» به رياست سيدعبدالمجيد شريف‌زاده و با سخنراني حبيب الله درخشاني، محمدمهدي هراتي و عمار حقيقي بر پا شد.

در ابتدا حبيب الله درخشاني، پژوهشگر و استاد دانشگاه، در مقاله‌اي تحت عنوان «كرامت دست و پارسائي تفكر» هنرهاي صناعي را داراي كرامتي شگفت و حيرت انگيز برشمرد و گفت: «‌دست آنگاه كه با نيت، التفات و تفكر درست و حقيقي همراه باشد هنري اثربخش، جاوداني و ماندگار را پديدار مي‌سازد.»

درخشاني اين گفتمان را داراي دو خصلت زباني و ديالكتيكي دانست و افزود:‌ «اين دو خصلت فقط در مكالمه با گذشته به دست مي‌آيد و آن افق مشترك است كه ما با تكيه بر گذشته و پيشينه خود بدان نزديك مي‌شويم، با آن در گفتگو هستيم، بدان خرسنديم و در نهايت خود را با آن منطبق مي‌سازيم.»

مروحه،گنجينه از ياد رفته

بعد از درخشاني، محمدمهدي هراتي، عضو گروه هنرهاي سنتي فرهنگستان هنر، مقاله خود را تحت «بادران يا مُروَحه، پديده‌اي هنري و ناشناخته از گنجينه‌هاي از ياد رفته» ارائه كرد.

وي «آيين آقاميركي» را پديده‌اي بديع دانست و گفت: «ابداع شيوه آقاميرك اصفهاني، پديده‌اي بديع بود كه سبب تحولات بسيار و نوآوري‌هايي شد كه حتي در روند زندگي مردم، اعم از خاص و عام، اثرگذار بود. يكي از اين موارد پديده ساخت مروحه به صورتي شكيل و سرشار از زيبايي بود، كه سوابق ساخت اين ابزار تلطيف هوا و نشاط و چگونگي استفاده از آن، در آثار تصويري هنري از عهد باستان تا بعد از ظهور اسلام، باقي است.»

در ادامه عمار حقيقي، محقق و پژوهشگر، در مقاله خود تحت عنوان «نقش‌هاي سرنموني» به بررسي نقوش سفالينه‌هاي شهر سوخته پرداخت و گفت: «شهر سوخته با قدمتي ديرينه، تمدني است كه آثار و بقاياي قابل توجهي از خود به يادگار گذاشته است. در اين تمدن، با وسعتي 150 هكتاري با موجوديت وابسته به رودخانه هيرمند، آثار و بقاياي كثيري مانند ظروف سفالين، كشف شده است.»

وي اين تمدن را از محورهاي مهم تمدن باستان ناميد و افزود: «اين تمدن همچون پلي، تمدن‌هاي شرقي و شبه قاره هند را به تمدن بين النهرين مرتبط مي‌كرده. اين شهر داراي كارگاه‌هاي بزرگ سفال‌سازي بوده كه به منظور صادرات به ديگر منطقه‌ها ساخته شده بود.»

طهماسبي: ترمه در صورت توجه، موجب جلب گردشگر مي‌شود

يكي از كارشناسان هنرهاي سنتي معتقد است ترمه هنري است كه در صورت توجه، قابليت جلب گردشگر را دارد.

مليحه طهماسبي، كارشناس هنرهاي سنتي، ترمه را واژه‌اي هندي به معني سرو معرفي كرد كه توسط تجار از كشمير وارد ايران شد و در دوران صفوي به اوج خود رسيد و به مرور زمان رونق خود را از دست داد:‌ «منشأ‌ ترمه مشخص نيست؛ اما بيشتر كارشناسان معتقد هستند، تجار اين كالا را از كشمير به ايران آوردند. در ابتدا زرتشتيان يزد به استفاده از آن پرداختند. ترمه عمري 400 ساله دارد و هنري است كه در صورت توجه بيشتر قابليت جلب گردشگر داشت؛ اما به دليل كمبود مواد اوليه ديگر توليد نمي شود و امروز تنها در يزد بافته مي‌شود.»

سروناز قانعان، كارشناس ارشد مهندسي نساجي، به بررسي رنگ نيلي در بافت‌هاي سنتي پرداخت: «رنگ نيلي، آبي شاخص است. رنگي ميان آبي و بنفش كه از قديمي‌ترين انواع رنگ‌ها به حساب مي‌آيد. اين رنگ از 1400 سال قبل از ميلاد، در هند استفاده مي‌شد. اين رنگ در تمدن‌هاي باستاني مانند پرو، آفريقا، ايران، مصر و... كاربرد داشته است.»

او ارزش نيل را به رنگ فوق العاده ثبات آن نسبت داد. وي اشاره كرد: «با توجه به پيشينه تاريخچه رنگرزي در ايران، لزوم به‌كارگيري رنگ نيل در هنرهاي سنتي و به ويژه قالي بافي وجود دارد.»

محمود صحرانورد، كارشناس هنرهاي سنتي نيز در مقاله خود با عنوان «ورشوسازي ايران، بروجرد-دزفول» گفت: «با توجه به رنگ نقره‌اي و سختي ورشو، قلم‌كاران آن را به‌جاي ورقه‌هاي برنجي استفاده مي‌كردند؛ اما با آغاز جنگ جهاني دوم، ورود ورشو به ايران قطع شد و به همين دليل قلم سازان به روش‌هاي ديگري روي آوردند. البته با پايان جنگ، بار ديگر ورشو وارد ايران شد.»



صحرا نورد در پايان سماور،‌سيني، جا استكاني،‌ لوازم غذاخوري و... را از ديگر محصولات ورشو بيان كرد.

گل و مرغ جرياني ايراني مقابل هنر غرب

در نشست عصر روز دوم گردهمايي گنجينه‌ها كه با رياست محمدعلي رجبي برگزار شد، محمود افتخاري هنر گل و مرغ را پاسخي عارفانه از سوي ايرانيان در مقابل هنر غرب بيان كرد.

محمود افتخاري، پژوهشگر و مديرسابق موزه هنرهاي ملي با ارائه مقاله‌اي با عنوان «نقش مدرسه صنايع قديمه در احياء و بازسازي هنرهاي ناب ايراني»، ورود عناصر غربي و غيرايراني به هنر را، به عصر صفويه نسبت داد. وي با بيان اينكه در دوره زنديه با ظهور و روايج دوباره هنر گل و مرغ، به نوعي ايستادگي در مقابل غرب به وجود مي‌آيد، افزود:‌ «در دوره زنديه، هنر گل و مرغ به عنوان هنري مستقل به اوج مي‌رسد، كه به اعتقاد من، اين هنر پاسخي عارفانه از سوي هنرمند ايراني به هنر غرب بوده است، زيرا زيباترين نقش‌ها در اين هنر انتخاب شده‌اند.»

وي سپس تأسيس مدرسه صنايع قديمه در سال 1309 را جرياني در جهت احياي هنرهاي اصيل ايراني كه از عصر صفويه رو به فراموشي گراييده بود، معرفي كرد: «رشته‌هايي مانند نگارگري تهذيب كاشي، زري بافي، خاتم، منبت و فرش، در اين مدرسه آموزش داده مي‌شدند.»

در از ياد رفته خليج فارس

سوسن بياني، استاد دانشگاه با ارائه مقاله «مرواريد، در از ياد رفته خليج فارس» جايگاه مرواريد در هنرهاي سنتي ايران را بررسي كرد: «مرواريد واژه‌اي جاوداني براي مردم جهان است به طوري كه آن را هديه‌اي ارزشمند از درياي پارس مي‌دانند. مرواريد نماد پاكي است و از شش هزار سال قبل در ايران مورد استفاده قرار گرفته است. حتي درخشش و تلألو گوهر و مرواريد را در ادب و فرهنگ فارسي مي‌توان ديد.»

در پايان نشست، كاظم شايان، با ارائه مقاله خود به توضيح پيرامون «خط بري در خاتم سازي و شرح زندگاني و آثار ميرهادي شايان شيرازي» پرداخت.

شايان، هنر خاتم سازي را مربوط به شيراز دانست و گفت:‌ «خاتم از شيراز به چين و اسپانيا رفته است و اين ميان خاتم چين، شباهت بسيار زيادي به خاتم شيراز دارد.»

دهقان: تنها تفاوت دارايي با بافته‌هاي ديگر،‌نحوه رنگ آميزي است

محمود دهقان، كارشناس هنرهاي سنتي، در مقاله‌اي با عنوان «دارايي بافي»، در مورد اين هنر بومي ‌يزد توضيح داد: «دارايي بافي در فرهنگ لغت (يعني پارچه پر امواج و رنگارنگ)، در گذشته و افراد متمول از اين پارچه در مراسم ازدواج دخترانشان استفاده مي‌كردند. اين پارچه‌ها با يك روش ساده بافته مي‌شوند و تفاوت آن‌ها با بافته‌هاي ديگر در روش تهيه و رنگ آميزي است.»


آناهيتا ساساني، كارشناس مرمت نيز در ادامه با مقاله «معرفي و فن شناسي تزيينات بناي مقبره خواجه اتابك كرماني»،‌ تزيينات گچ‌بري و آجركاري را از ديگر هنرهاي به كار رفته در معماري، سنتي ايران برشمرد: «تزيينات گچ بري و آجركاري در معماري، بخش زيادي از معماري ما را به‌خود اختصاص داده است. آشنايي با نحوه كار هنرمندان و مواد به كار رفته، امروزه بيش از پيش، نقش خود را آشكار كرده است. زيرا بهترين روش حفاظت بنا هنگامي‌است كه بتوانيم با روش و مواد به كار رفته آشنا باشيم.»

همچنين پريسا عمراني، كارشناس صنايع دستي در بخش ديگري از اين مراسم به تاريخچه برنجكوبي در ايران اشاره كرد: «برنجكوبي يا تاركشي در واقع كوبيدن نوارهاي برنجي در چوب است. البته چون هيچ منبع مستندي نداريم، نمي‌توانيم بگوييم اين هنر متعلق به ايران است يا از هند وارد ايران شده است. ولي مي‌توان گفت، اين هنر از دوران صفوي رايج شده و در دوران قاجار به اوج خود رسيده است.»

وي افزود: «امروزه نمونه‌هاي فراواني از اين هنر در بازار يافت مي‌شود كه از هند، پاكستان و تايلند وارد شده؛ ولي از لحاظ طرح و رنگ در مقايسه با نوع ايراني، مرغوبيت كمي‌دارند كه به دليل قيمت پايين، مورد فروش قرار مي‌گيرند.»

گفتني است در پايان نشست روز دوم گردهمايي «گنجينه‌هاي از ياد رفته هنر ايران، جلسه پرسش و پاسخي با حضور استادان و علاقه‌مندان برگزار شد.

 
 
 

زمان انتشار: سه شنبه ٢٧ آذر ١٣٨٨ - ١٠:٠٢ | نسخه چاپي

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر:
 

خروج