
رئیس فرهنگستان هنر در مراسم نکوداشت زندهیاد علیاصغر بیانی عنوان کرد: استاد بیانی حکیم، شاگردپرور و دارای شناخت عرفانی بود که فراتر از مرزها فعالیت میکرد و جلوهای از پیوند عرفان و موسیقی بود.
رئیس فرهنگستان هنر در مراسم نکوداشت زندهیاد علیاصغر بیانی عنوان کرد: استاد بیانی حکیم، شاگردپرور و دارای شناخت عرفانی بود که فراتر از مرزها فعالیت میکرد و جلوهای از پیوند عرفان و موسیقی بود.
به گزارش روابطعمومی مجموعه فرهنگی هنری آسمان، چهارمین «عصرانه آسمان»، به یاد علیاصغر بیانی، عصر روز جمعه، 8 بهمن 1400، به همت مجموعه فرهنگیهنری آسمانِ فرهنگستان هنر و با حضور هنرمندان حوزه موسیقی و دوستداران این هنرمند برگزار شد. در ابتدای این مراسم، مسعود ناصری، مدیر مجموعه فرهنگیهنری آسمان، ضمن خوشامدگویی به میهمانان، گفت: امروز، در حکایت دل دور هم جمع آمدیم تا یاد کنیم از استاد علی بیانی که نقاش، موسیقیدان، عکاس، عارف و عاشقی مهربان و استادی به معنای واقعی کلمه دارای نور بود. وقتی هر کس پیش او میرفت، از او آرامش میگرفت. ناصری هدف از گردهمایی امروز را پاسداشت معرفت و هنر دانست و گفت: ما در این دو سال گذشته، خیلی از استادان موسیقی مقامی را، در اقصینقاط کشور، خصوصاً خراسانهای شمالی و جنوبی، از دست دادیم.
    
بهمن نامورمطلق، رئیس فرهنگستان هنر، به ویژگیهای اخلاقی زندهیاد استاد بیانی اشاره کرد و گفت: استاد بیانی جلوه پیوند عرفان و موسیقی بود و بهعنوان یک کانون تلاش میکرد تا تمامی اهالی موسیقی را، با هر رأی و نظر، در کنار یکدیگر جمع کند. قائل به مرزها نبود و به همین سبب، چه در شهرستانها و چه در کشورهای همسایه، پیوند ایجاد میکرد.
او حکیمبودن و جمعکردن معرفتهای گوناگون را از سنّتهای دیرینه در کشورمان دانست و استاد بیانی را حکیم زمانه خود معرفی کرد و درباره این ویژگی استاد افزود: یکی از خصوصیات حکما چندوجهیبودن آنهاست و استاد بیانی نهتنها در حوزه موسیقی بهصورت تخصصی کار میکرد، بلکه در نقاشی، عکاسی، شناخت مباحث عرفانی و حتی پزشکی سنّتی نیز دستی داشت.
رئیس فرهنگستان هنر شاگردپروری را از دیگر ویژگیهای استاد بیانی برشمرد و در این باره یادآور شد: هیچ هنری بهمثابه تربیت انسان مهم نیست. هیچ هنری هنرمندتر از آن نیست که بتواند انسان را پرورش دهد. استاد بیانی شاگردانی را در دوران زندگی خود تربیت کرد که علاوه بر فن موسیقی، با عرفان خود هم به آنها آرامش میداد.
او در پایان سخنان خود، تصریح کرد: استاد بیانی هنرمند به دنیا آمده بود و زمانی که نتوانست نقاشی را ادامه دهد، به موسیقی روی آورد. اگر بخواهیم میزان فرهیختگی جامعهای را به سنجش درآوریم، باید به موسیقی آن جامعه رجوع کنیم. در دنیای امروز که موسیقی تنزل کرده، استاد بیانی به سمت موسیقی والا و عرفانی حرکت میکرد. کویر محل هبوط و عروج است و برای رفتن ایشان، کویر جایی بود که میتوانست در آن، عرفان موسیقی طنینانداز شود.
سپس، حمیرا علیآبادی، همسر استاد بیانی، دلنوشتهای در یادبود این هنرمند فقید قرائت کرد.

بیانی نگاه مرا به موسیقی ایرانی تغییر داد
در ادامه، شاهین فرهت، عضو پیوسته فرهنگستان هنر، در باب هنر موسیقی استاد بیانی، به ایراد سخن پرداخت و گفت: از نظر من، علی بیانی انسانی خاص بود، بدین معنی که کارهایی انجام میداد که کسی دیگر نمیتوانست انجام دهد؛ مثلاً، اگر ساز میزد، طوری میزد که نوازنده دیگر نمیتوانست بزند. علی بیانی افکارش هم افکاری خاص بود. اشیا را از دنیای درون و معنا نگاه میکرد و نگرشی خاص داشت.
رئیس گروه تخصصی موسیقی فرهنگستان هنر با بیان اینکه علی بیانی چهرهای کاریزماتیک داشت که افراد را حول خود جمع میکرد گفت: من چند شاگرد به بیانی معرفی کردم و بعد از مدتی کوتاه، دیدم این هنرجویان حالت شیفتگی و نوعی ارتباط عرفانی با بیانی پیدا کردهاند و با ستایشی عجیب از بیانی یاد میکنند.
فرهت ادامه داد: نکته دیگر از شخصیت علی این بود که چهرهاش همیشه یک جور بود، وقتی به چشمها و به حالت چهرهاش نگاه میکردم، چیزی جز امید و انرژی مثبت نمیدیدم. بزرگترین درسی که من از بیانی گرفتم این بود که همیشه دعوت به آرامش و امید میکرد.
او گفت: از دامنه عشق و علاقه بیانی به موسیقی جهانی و آثار بزرگان موسیقی کلاسیک اطلاعی ندارم و گمان نمیکنم با این حوزهها خیلی آشنایی داشت، ولی نوع نگاهش به موسیقی ایرانی همیشه برای من آموزنده بود و در واقع، بعد از آشناشدنم با علی بیانی، نوع نگاهم به درون و گوشههای موسیقی ایرانی متفاوت شد.

علی بیانی دوستی بود با قدمت نیم قرن
محمدعلی رجبی، عضو پیوسته فرهنگستان هنر، در ادامه این برنامه، سخنرانی کرد و این گونه از دوست قدیمی خود یاد کرد: از زمان رفاقت من با علی بیانی، یعنی از زمان هنرستان، نیم قرن میگذرد. سعی میکنم کل صحبتم را به شرح یک جمله بپردازم؛ علی بیانی فدای حقیقتجویی شد. او در جستوجوی حقیقت بود اما کدام حقیقت و چگونه؟ همه از حق و حقیقت سخن میگویند. مگر بهجز حق در این عالَم وجود دارد؟ اما اینکه نسبت ما با این حق چگونه است و ما از چه راهی به دنبالش میگردیم مهم است.
رجبی ادامه داد: هر کدام از عزیزان وجهی از شخصیت مرحوم بیانیِ هنرمند را بیان کردند که همه درست بود و کسی هم اغراق نکرد. اما نکتهای دیگر هم، به تعبیر من، شایسته یادآوری است. همه وجوه مطرحشده مربوط به انسانهایی میشد که او در جستوجوی آنها بود. اما شادروان بیانی به دنبال طبیعت هم بود. به دنبال گیاهان و سنگها بود و هر چیزی که در این دنیا وجود داشت برای او موضوع بود. حکیمانه به موضوعات نگاه میکرد و میدانست که، به قول عرفا، هر چیزی که خداوند اراده به خلق و خیر کرده است در وجود آدمی هم است. اگر قرار باشد انسان خود را پیدا کند، باید به همه چیز نگاه کند. هر چیزی در این عالَم جلوهای از حقیقت وجود انسان است. پس، راه تعالی در این است که متوقف در یک منزل نشویم و منزلبهمنزل را با شیدایی طی کنیم؛ غیر از شیدایی نمیشود. نسبت انسان با خاک، نسبت انسان با آب، نسبتش با گل و با آتش، هر کدام، در انسان جلوهای میکند و هر کدام از هنرها جلوهای از حقیقت را آشکار میکند. با این تفاصیل، بشر باز هم ادامه میدهد و باز هم میخواهد. همه اینها برای شناخت درونی انسان است. اما کسی مثل علی بیانی میخواهد که، علیوار، در تمام مراحل، با شیدایی و عشق، مسائل را دنبال کند.
رئیس گروه تخصصی هنرهای سنّتی و صنایعدستی از وجوه دیگر شخصیت این هنرمند گفت و افزود: او با روحیهای آرام، که از سیر و سلوکش به دست آورده بود، توانایی یافته بود تا راههای سخت را با شیدایی و اشتیاق برود. مقام هنرمندی نیز همین را میخواهد. در هنر، همیشه، رنج وجود دارد اما، به قول حکمای ما، در هنر حقیقی، رنجی که بُرده میشود رنجی مقدس و جزء لاینفک آموزش هنری است.
او در پایان سخنان خود، درباره شخصیت مرحوم بیانی، از اهمیت یادگیری و فهم هنر از طریق نظام استادشاگردی گفت و تشریح کرد: سلب اختیار از هنرجو نشان از این است که همه قلب و وجودش در سیطره استاد است. اما استاد خودش را بر او تحمیل نمیکند. در نظام آموزش سنّتی ما، استاد کاری میکند که ودیعه خداوند در وجود شاگرد تجلی کند و بیرون بیاید. خوشا به سعادت شاگردی که این رندی استاد را بفهمد! نسبتی با حقیقت که در علی بیانی پیدا شد دیگر قابل تکرار نیست. او خودش را در دوستان و شاگردانش مخفی کرد. امیدواریم که آن شاگردان، با آگاهی از معرفتی که علی عزیز به آنها داده، و همچنین، دختران بزرگوار ایشان، که این پرتو را از پدر بزرگوار گرفتهاند، راهش را ادامه دهند؛ با همان معنویت و معرفتی که اساس کار درک حقیقتش بود؛ تا انشاءلله در آینده شاهد باشیم که علی بیانی در وجود تکتک شما زنده است و تجلی پیدا کرده است.

استاد بیانی شیوه و اسلوب موسیقی را بهدرستی به شاگردانش میآموخت
در میانه این مراسم، نماهنگی از عبدالمجید کیانی، عضو پیوسته فرهنگستان هنر، پخش شد که در ابتدای این نماهنگ، استاد کیانی درباره زندهیاد بیانی گفت: درباره استاد بیانی، باید به دو نکته اشاره کنم؛ نخست، جلسات مولاناشناسی که او برگزار میکرد و شاگردان بسیاری در مباحثشان شرکت میکردند. و دوم، آموزش موسیقی ردیف با تار و سهتار بود که در این کلاسها، با حفظ ردیف و اسلوب و شیوههای نوازندگی که به شاگردان خود میآموختند، این امیدواری ایجاد میشد که شاگردان ایشان بتوانند بهدرستی این مبانی را به نسلهای بعد انتقال دهند.
عضو گروه تخصصی موسیقی فرهنگستان هنر سپس، به «نوا» بهعنوان یکی از دستگاههای موسیقی ایرانی اشاره کرد که بر مبنای مقامها و دُورهایی که صفیالدین ارموی و عبدالقادر مراغهای از آن نام بردهاند منطبق است و در این زمینه، به توضیح بیشتر پرداخت و گفت: نوا از نظر نجوم با برج سنبله (شهریور) منطبق است که در عناصر چهارگانه، عنصر آتش را به خود اختصاص میدهد. نورعلی برومند در کلاسهایشان توضیح میدادند که دستگاه نوا را در زمستان در مقابل آتش مینواختهاند. نوا در تناسب با اوقات شبانهروز، به آخرین مرحله، یعنی هنگام غروب آفتاب، منطبق میشود. در اینجا، دستگاه نوا را انتخاب کردهام که نمایانگر غروب و فقر و فناست، البته فنایی که به دنبالش جاودانگی است.
در این نماهنگ، سپس، عبدالمجید کیانی، به رسم دوستی با زندهیاد بیانی، با سنتور در دستگاه نوا به بداههنوازی پرداخت.

علی بیانی به موسیقی مقامی عشق میورزید
حسامالدین سراج از دیگر سخنرانان حاضر در این مراسم بود که درباره حُسن خلق استاد بیانی گفت: من همیشه علی بیانی را با لبخندش و با پیشانی بلندی که در فرهنگ ما نشانه اقبال بلند است به یاد میآورم. هیچ گاه عصبانیتش را ندیدم. یکی از ویژگیهای او این بود که اصلاً شوق دیدهشدن نداشت و در روزگاری که همه دوست دارند دیده شوند، او اهل خودنمایی و جلوهگری نبود. با تمام هنرجویانش با احترام برخورد میکرد و برای همین، همه با او اُنس و الفت داشتند.
او به محفل درس و بحث استاد معارف اشاره کرد و افزود: ما با هم در کلاس درس و بحث استاد معارف شرکت میکردیم. علی دوست نزدیک استاد معارف بود و از او تأثیری بسیار میگرفت. در محفل استاد معارف، خیلی از شخصیتهای بزرگ موسیقی مقامی نیز حضور پیدا میکردند.
این هنرمند، با اشاره به علاقهمندی زندهیاد بیانی به موسیقی، سخنانش را ادامه داد و افزود: علی بیانی عشق و علاقهای فراوان به موسیقی مقامی شمال خراسان، سیستان و بلوچستان و جایجای ایران داشت. گرچه تنبور و تار را نزد استاد لطفی آموخت، با چیرگی و شیرینی ساز سهتار را مینواخت.
حسامالدین سراج در پایان سخنان خود، با اندوه و افسوس، برای دوست دیرینه خود، علی بیانی، آواز سر داد و چند بیتی (گر ز حال دل خبر داری بگو/ ور نشانی مختصر داری بگو// مرگ را دانم ولی تا کوی دوست/ راه اگر نزدیکتر داری بگو)، بیهمراهی ساز، اجرا کرد.


بیانی طبیعت را طوری دیگر میدید
حبیب درخشانی، هنرمند نامآشنای کشور و از دوستان نزدیک استاد بیانی، در جمع سخنرانان حاضر شد و گفت: امروز، من توفیق دارم درباره استاد بیانی، دوست بسیار عزیزم، صحبت کنم. فقدانی وجود ندارد، اما شنیدن خبر فقدانش برای من بسیار سخت بود. یکی از افتخارات من این است که در تمام جزئیات و سفرها، با او زندگی کردم. او نهفقط به نقاشی و موسیقی، بلکه به هنرهای بومی، دستگاهی و هنر تمام ملتها توجهی خاص میکرد. نگاه او به نوع خاصی از موسیقی نبود، بلکه در هر نوعی از موسیقی، به آن وجه هنری، که اصطلاحاً به آن «اطلاق هنر» میگویند، به تمام معنا توجه ویژه میکرد. بهجرئت میتوانم بگویم که در هیچ کس دیگری چنین دقتی ندیدم. اینها بسیار خاص است.
این هنرمند شعری از مولانا در مدح مرحوم بیانی خواند و ادامه داد: چیزی که کمتر بدان توجه شده است این است که استاد بیانی گفتههایی را، که از زبانش بهصورت مستتر بیان میکرد، گاهی در نقاشی و گاهی در مضراب و سازها عنوان میکرد. او طبیعت را طوری دیگر میدید و، بهاصلاح، با چشم سَر نمیدید. سالها طول کشید تا من متوجه این موضوع شوم و آن را کشف کنم. او انسانها را در آن سادگی که مد نظرش بود میبُرد. سادهکردن در هنر امری بسیار بزرگ است. بارها به این موضوع فکر کردم؛ نگاه خاص استاد بیانی به هنر باعث تمایز او از دیگران بود. او به همه هنرهای نقاط ایران توجهی عجیب داشت. دائماً، در حال مکاشفه بود؛ مشاهده میکرد و تکنیکها را با هم میسنجید. سعی میکرد بینظمی ظاهری موجود در جهان را منظم کند. همیشه، نظر بر حُسن داشت، نه نظر بر عیب. این امر در نقاشیهای او هم بارز است.
در بخشی دیگر از این مراسم، ماریا دیاریعلمداری، یکی از شاگردان استاد بیانی، به نمایندگی از دیگر شاگردان ایشان، متنی قرائت کرد و به ویژگیهای شخصیتی و عرفانی استادش پرداخت.
اجرای موسیقی مقامی خراسان توسط سعید سَروراحمدی و حبیب حبیبیفر، اجرای نینوازی توسط رسول اکبری، اجرای موسیقی گروه دفنوازان دوّار، شعرخوانی بابک نبئی در رثای مرحوم بیانی، و پخش نماهنگهایی به تهیهکنندگی مجموعه فرهنگیهنری آسمان از دیگر برنامههای این مراسم بود.
علیرضا اسماعیلی (دبیر فرهنگستان هنر)، علیرضا قاسمخان، محمد صدیق تعریف، ایرج نعیمایی، فاضل جمشیدی و محمد رجبی از دیگر حاضران در این مراسم بودند.
گزارش تصویری برنامه را اینجا ببینید.
|