تازه های خبری
آخرین گزارش ها
اخبار
اخبار موسسات و زیرمجموعه ها
اخبار > در چهارمین نشست از سلسله درسگفتارهای نظریه و نقد هنر بررسی شد:


در چهارمین نشست از سلسله درسگفتارهای نظریه و نقد هنر بررسی شد:

 

از «نظریه» تا «فهم تاریخی» هنر در نشست «نسبت نظریه‌های هنر با تاریخ هنر»

در چهارمین نشست از سلسله درسگفتارهای «نظریه و نقد هنر» که نخستین درسگفتار از این مجموعه در سال ۱۳۹۶ به شمار می‌رود، دکتر امیر نصری (دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی، مؤلف و صاحب‌نظر حوزه‌های پژوهشیِ فلسفه هنر و زیبایی‌شناسی و مطالعات تصویری)، به تبیین و بررسی نسبت نظریه‌های هنر و تاریخ هنر در بستر تکوین فهم نظری و خودآگاهی تاریخی پرداخت. 

به گزارش روابط عمومی پژوهشکدة هنر در این نشست که عصر سه‌شنبه دوازدهم اردیبهشت در محل پژوهشکدة هنر با حضور شمار زیادی از اساتید و علاقه‌مندان مباحث هنرپژوهی و مطالعات نظری هنر برگزار شد، ابتدا اسماعیل پناهی (سرپرست گروه نظریه و نقد پژوهشکده هنر) به عنوان مقدمه با ذكر دو معناي متداول تاريخ، يعني تاريخ به‌مثابه رويدادهاي گذشته؛ و تاريخ به‌مثابه مطالعه و پژوهش رويدادهاي گذشته، به تشريح حوزه­هاي مختلف پژوهش‌هاي تاريخي يعني، تاريخ­نگاري، فلسفة تاريخ و روش­شناسي تاريخ پرداخت. پناهي با اشاره به كتاب درآمدي بر تاريخ‌پژوهي مايكل استنفورد، گفت: در مطالعه تاریخ هنرها بايد بدانيم سه شيوه متداول تاريخ­نگاري وجود دارد كه عبارت‌اند از: تاريخ‌نگاري توصيفي (روش رايج در توصيف و گزارش پديده‌هاي تاريخي)، تاريخ‌نگاري تاريخي يا تاريخِ تاريخ‌نگاري (مطالعه پيدايش، رشد و تحول تدريجي شيوه‌هاي نگارش تاريخ از ۲۵۰۰ سال پيش) و تاريخ‌نگاري تحليلي يا نقدي (تبيين مفاهيم و مسائل فلسفي برخاسته از نگارش تاريخ از موضع مورخ)

وي، سپس، دو رويكرد مهم فلسفة تاريخ را چنين تشريح كرد:

نخست فلسفة نظري تاريخ كه وظيفه‌­اش كشف الگو يا معاني كلي در رويدادهاي گذشته بوده وناظر به تاريخ در معناي رويدادهاي گذشتهاست. در اين رويكرد از نظم عقلاني در رويدادهاي تاريخي، سير خطي رويدادها يا سير تكراري و ادوار متوالي، رو به پيشرفت بودن رخدادهاي تاريخي يا سير قهقرايي، دخالت نيروهاي ماورايي و غير انساني در سير حركت تاريخ، وجود قوانيني حاكم بر سير تاريخي، تقدير و مشيت انسان و...بحث مي‌شود و نمايندگان آنكانت، هگل، ويكو، ماركس و توين‌بيهستند.

دومفلسفة نقدي يا تحليلي تاريخ كه عهده‌دار پرسش و نقد مفاهيم و مفروضات اساسي مورّخان بوده و ناظر به تاريخ به‌مثابه مطالعه و پژوهش رويدادهاي گذشته است. اين رويكرد به تحليل مفاهيم و مفروضاتي چون واقعيت، رويداد، تفسير، فهم، تبيين، علت، دليل، احتمال، معنا، اهميت، روايت، دوره، صدق و اعتبار شواهد و مدارك، فرايند و... و در يك جمله تعيين جايگاه تاريخ در معرفت بشريمي‌پردازد. و چهره‌هاي شاخص آن ويندلباند، ريكورت، ديلتاي، كروچه، جوواني جنتيله، جان استوارت ميل، كالينگوود، اوكشات، همپل، پَتريك گاردنر، فايگل، سلرز هستند.

سرپرست گروه نقد و نظريه هنر در ادامه روش‌شناسي تاريخ را ناظر به روش‌هاي روايت و ارائه گزارش از رويدادهاي تاريخي و كشف و دفاع از انسجام و درستي گزارش رخدادهاي تاريخي دانست.

پناهي در ادامه به دو روش عمده در تاریخ‌نگاریِ هنر اشاره کرد و تصریح نمود: در روش نخست ـ که روش سنّتی تاریخ‌نگاری است ـ تاریخْ ساختاری خطی دارد و کار مورخ تنها ثبت و ضبط وقایع است، اما در شیوه دوم ـ که شیوة نوین تاریخ‌نگاری است ـ خطی بودنِ ساختار تاریخ منتفی می‌شود و آثار مورخان به مثابه یک متن تاریخی خوانش و تفسیر می‌شود. وي سخنانش را با طرح اين پرسش‌ها به پايان برد كه «چه نسبتي بين نظريه‌هاي هنر و تاريخ هنر وجود دارد؟» و «تفكر تاريخي‌گري و رويكرد خطي به تاريخ و در مقابل رويكرد پديدارشناسانه، تفسيري و غيرخطي به تاريخ چه پيامدي درنگارش تاريخ هنرخواهد داشت و نقش نظريه­هاي هنر و مواضع مورخ در اين ميان چيست؟»

در ادامه دکتر امیر نصری به ایراد مباحث خود تحت عنوانِ «نسبت نظریه‌های هنر با تاریخ هنر» پرداخت که در بیشتر موارد با استناد و اشاره به آثاری از نقاشان صاحب‌سبک غرب، از قرن شازدهم به بعد، همراه بود.

تاریخ هنر، بدون نظریه هیچ است!

وی در بخش نخست سخن خود با استناد به کلام مشهور توماس آکویناس، «هنر بدون معرفت هیچ است» گفت: من می‌خواهم بگویم: تاریخ هنر بدون نظریه هیچ است. ایشان آنگاه به گشودن بحث «منشاء تصویر در تاریخ هنر» بر اساس طرح سه استعاره محوریِ سایه، پرده و آینه در هنر غرب پرداخت و یادآور شد: باید ببینیم آیا اساساً سرآغازی می‌توان برای تصویر در روایتی تاریخ هنری سراغ گرفت؟ من در این ریشه‌یابی از سه استعاره سود جسته‌ام: ۱. سایه؛ ۲. پرده؛ ۳. آینه و می‌کوشم از دل این سه استعاره و این سه مفهوم بنیادین، پیوندی بین نظریه تصویر و نظریه تاریخ هنر ايجاد كنم. نصری، سپس، به اهمیت سایه در متافیزیک غربی از افلاطون به بعد اشاره کرد و با نمایش و تحلیل یک نقاشی از مجموعه ورسای طبق روایت پلینی در کتابِ تاریخ طبیعی که منشأ تصویر را سایه می‌داند و مشابهت آن با نظر افلاطون در «تمثیل غار» که منشاء معرفت را سایه می‌داند و سیر آن از یک امر سلبی و نگاتیو به امری ایجابی و اثباتی، از تکوین و تحول سایه به بدن‌مندی و خلق بدن سخن گفت و افزود: این روایت، یک روایت اسطوره‌ای و مبتنی بر یک انسان‌شناسی تاریخی است، اما در عین حال، سرآغازی برای یافتن منشاء تصویر هم هست. مطابق این روایت؛ نخستین تصویر، ناشی از فراافکندن تصویر ما بر دیوار است. ایشان، سپس، به استعاره پرده به‌عنوان دومین استعاره در تبارشناسی خاستگاه فهم تصویری در هنر غرب اشاره کرد و گفت: این استعاره منشاء الهیاتی دارد و تصویر را بر پایه مبانی الهیاتی بنیاد می‌نهد. وی در ادامه با نمایش و تحلیل پرده ورونیکا و بیان تعبیر ایماگو که: «خداوند، انسان را بر صورت خود آفرید» منشاء این استعاره را نیز همچون استعاره پیشین، عدم دخالت یک عامل انسانی شمرد و سپس با نمایش تابلوی مسیح اثر یان وان آیک، نقاش فلاندری سده پانزدهم، که از دریچه قاب یک پنجره مسیح را تصویر می‌کند وارد سومین استعاره شد.

استعاره آیینه و اسطوره نارسیس؛ از خودآگاهی تا از آن خود کردن

این مدرس و صاحب‌نظر هنر، در تبیین استعاره سوم ـ که مدخل ورود به خودآگاهی و تکوین فهم تاریخ‌مند از آفرینش هنری در غرب محسوب می‌شود ـ خاطرنشان کرد: اتفاقی که از اواخر قرون وسطی و ابتدای رنسانس می‌افتد این است که عنصری به نام خودآگاهی وارد ماجرا می‌شود و ما بر خلاف دو استعاره پیشین ـ که در آن عامل آگاهی و اراده انسانی مدخلیت نداشت ـ فکر می‌کنیم و حضور داریم. وی سپس به تبارشناسی استعاره آیینه از منظر اسطوره نارسیس پرداخت و گفت: اگر سایه به معنای فراافکندن روی دیوار بود و پرده به معنای فراافکندن مستقیم بدن روی سطح پارچه، روایت سوم، یعنی آینه، قرار است بازتاب بدن روی یک سطح صیقلی باشد. حالا یا مثل روایت نارسیس روی آب یا یک سطح فلزی صیقلی. خودآگاهی بدنی نارسیس، هم نقطه عزیمت و هم موضع آسيب‌شناسي و پاشنه آشیل اوست.

وی به تشریح نظر آلبرتی در کتاب «درباره نقاشی با استناد به اسطوره نارسیس» پرداخت که در پاسخ به پرسش بنیادین «نقاشی چیست؟» می‌گوید: مطابق نظر شاعران، افسانه نارسیس کاملاً با موضوع مورد نظر ما (نقاشی) مناسبت تام دارد. نقاشی چیست؟ آیا چیزی جز در آغوش گرفتن سطح آب است؟ سخنران درسگفتار آنگاه با بیان اینکه: تصویر بازتابی نارسیس منجر به عمل در آغوش گرفتن و درنتیجه و از پی آن، از آن خود کردن است گفت: در روایت سایه، یک امر غایب هست که آن را در عین اشاره به غیابش حفظ می‌کنیم، مثل سایه کسی که خود او نیست و تنها صورت نازلی از اوست اما در اسطوره نارسیس فقط به آن امر غیابی و سلبی و نگاتیو اکتفا نمی‌کند بلکه می‌خواهد آن را از آنِ خود کند که در پرده هم همین‌گونه است. نظریه هنر دقیقاً از همینجاست که دارد شکل می‌گیرد.

 

آغاز تاریخ هنر؛ همزمان با پیدایش فهم تاریخی و نظری از هنر

نویسنده کتاب حکمت شمایل‌های مسیحی در این بخش از گفتار خود با نمایش و تحلیل اثر مشهور یان وان آیک: «پرده ازدواج آرنولد فینی» و اشاره به آینه‌ای که در پس‌زمینه کار است تأکید کرد: در اینجا آیینه، دیگر یک سطح بازتابی صرف نیست؛ يعني اهمیتش به این نیست که سطحی دیگر را بازتاب می‌دهد، بلکه در وانمودن و تبلور بخشیدن آن پنجره و روزنه و فضایی است که «من» در مقام یک «نقاش» از آن به جهان می‌نگرم. در واقع، یان وان آیک در اینجا خواسته تا خودش را ، و نه شهود ازدواج را، نشان بدهد. کارهای وان آیک فقط تصویرسازی از عالم خارج نیست بلکه اندیشیدن به خود نقاشی است همچنان‌که پوسن هم در خودنگاره معروفش هم سایه را بازتاب می‌دهد و هم در آغوش گرفتن و از آنِ خود ساختن و همچنان‌که کاراچی هم همین فرایند خودآگاهی را تصویر می‌کند و در خودنگاره‌اش از تصویر بودنِ خود، آگاهی دارد.

نویسنده زیبایی‌شناسی قرون وسطی در ادامه، به منشأ پیدایش تاریخ هنر پرداخت و گفت: تاریخ هنر از زمانی آغاز شد که یک خودآگاهی از هنر شکل گرفت و نه طبق آنچه به غلط می‌پندارند از زمانی که هنر بود تاریخ هنر هم بود! اولین تاریخ هنر را «وازاری» حدود یک قرن بعد از رنسانس و در سده شانزدهم روایت کرد. وي، در واقع، در تاریخِ هنر سه جلدی خود، نظریه‌پردازی می‌کند. نصري سپس در تبیین نسبت تاریخ و نظریه هنر گفت: اگر نظریه نباشد چیزی به اسم تاریخ هنر اصلاً نمی‌تواند امکان حیات پیدا کند. رویکرد ما غالباً باستان‌شناسی است نه تاریخ هنری. تاریخ هنر کرونولوژی و رویدادنگاری یا سیاهه‌برداری و فهرست‌برداری نیست بلکه باید داراي نظریه و رویکرد نظری باشد. به عبارت ديگر، تاريخ هنر باید مبتنی بر یک فلسفه تاریخ باشد، همچنان‌که مقدمه تاریخ ابن‌خلدون از خود تاریخ مهم‌تر است و در آن فلسفه تاریخ خود را تئوریزه می‌کند.

دکتر امیر نصری سخن خود را این‌گونه جمع‌بندی کرد و به انتها رساند: تاریخ هنر یک امر خطی نیست. امروز دیگر کسی تاریخ هنر را از دوران غارها تا دوره معاصر نمي‌نویسد و این رویکرد دیگر در تمام دنیا منسوخ شده است.

گفتنی است پنجمین درسگفتار نظریه و نقد هنر با موضوع: رهیافت‌های پدیدار‌شناسانه به هنر به‌زودی با حضور صاحب‌نظران و عموم علاقه‌مندان مباحث تخصصی زیبایی‌شناسی در پژوهشکدة هنر برگزار خواهد شد.

 

 
 
 

زمان انتشار: يکشنبه ٢٤ ارديبهشت ١٣٩٦ - ١٠:٥٦ | نسخه چاپي

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر:
 

خروج




کلیه حقوق متعلق به این پورتال برای فرهنگستان هنر محفوظ است.