سليمي معتقد است: «زنده ياد سمندريان داراي روابط عمومي فوقالعادهاي بود و به واقع هنرمندي بود كه زاده شرف اجتماعياش بود.»
سليمي معتقد است: «زنده ياد سمندريان داراي روابط عمومي فوقالعادهاي بود و به واقع هنرمندي بود كه زاده شرف اجتماعياش بود.»
حميد بهشتي: در گذشت استاد سمندريان شايد بهانهاي باشد براي بازخواني چند دهه فعاليت حرفهاي او در هنر نمايش اين سرزمين. سهراب سليمي، رئيس اسبق انجمن كارگردانان خانه تئاتر و عضو سابق هيئت مديره خانه تئاتر و از شاگردان زنده ياد حميد سمندريان در گفتگو با خبرنگار فرهنگستان هنر نکتههاي متفاوتي از زندگي و کار اين پير هنر تئاتر کشورمان بازگو کرد.
- استاد سمندريان را با چه ويژگيهايي ميشناختيد؟
اولين زمينه آشنايي من با استاد سمندريان، در ارتباط با اجراهاي صحنهاي ايشان بود، ولي خوشبختانه ديري نگذشت كه با ورود من به دانشكده هنرهاي دراماتيك در سال 1353 تا 1357، فرصت حضور در كلاسهاي ايشان را هم پيدا كردم. از همان ابتدا، تفاوت علم و دانش، ديدگاه و توانايي استاد كاملاً روشن و نمايان بود. دانش متفاوت و احاطه در اين حوزه و همچنين نحوه آموزش ايشان از ويژگيهاي خاص استاد سمندريان بود.
ايشان دانشجوياني كه قصد حركت در مسير تئاتر را داشتند و هدفمند اين مسير را طي ميكردند، نهايت سعي و تلاش خودش را براي آنها به كار ميبست و با دقت و وسواس به آموزش آنها ميپرداخت. شايستگيهاي استاد حتي در دوره تحصيلش در آلمان او را به يكي از با استعدادترين و محبوبترين دانشجويان نزد اساتيد دانشكدهها در آلمان بدل كرده بود.
ايشان كوله بار سالها تحصيل، تلاش، تجربه و علمش را با خود به ايران آورد و آنها را در راستاي آموزش به دانشجويان و اجراهاي صحنه اي قرار داد. در بخش آموزش ايشان توانستندبه تربيت سه نسل از هنرمندان تئاتر بپردازند. اجراهاي صحنه اي ايشان مانند: آندورا، كرگدن، ملاقات بانوي سالخورده و بازي، از استريندبرگ كه در پيش از انقلاب به روي صحنه رفت و همينطور آثار بعد از انقلاب ايشان نظير مرغ دريايي از چخوف، ازدواج آقاي مي سي سي پي، دايره گچي قفقازي و بسياري ديگر، همگي از ماندگار ترين آثار نمايشي ايران محسوب مي شوند. 
- فكر ميكنيد با درگذشت استاد سمندريان چه خلأ يا خلأهايي در عرصه هنرهاي نمايشي كشور ايجاد شود؟
من معتقد بر اين نيستم كه با درگذشت استاد سمندريان، جريان تاريخ متوقف ميشود. تمام هنرمندان بنام جهان از دوره باستان تاكنون، در دوره خاص خود جريان ساز بودهاند و از اين رهگذر نامشان در تاريخ ماندگار شده و بعد منبع، معيار و الگوي آيندگان قرار گرفتند. همانطور كه امروز استاد سمندريان جزء شاخصترين هنرمندان سه نسل اخير بوده و نامش براي هميشه به پيكر تئاتر و نمايش اين كشور حك شده.
البته اين شاخص بودن به راحتي بدست نيامده و مادرزادي هم نبوده، بلكه حاصل سالها سعي و تلاش و پيگيري مداوم ايشان بوده كه باعث شده فونداسيون محكمي براي شكل گيري بدنه نمايش و تئاتر اين كشور پيريزي شود تا سايرين بتوانند با اطمينان بناي آن را هر چه رفيع و رفيعتر بگردانند و به آن تكيه كنند. اين مرد بزرگ ميتوانست با ارائه آثارش، خيلي بيشتر از اينها در جامعه تأثيرگذار باشد، اما تنگناهاي موجود، مانع تداوم تاثير گذاري ايشان بود.
- آيا استاد سمندريان صاحب يك سبك منحصر به فرد بود؟ اين مكتب چه ويژگيهايي داشت؟
استاد سمندريان تئاتر روز دنيا را ميشناخت و به همين راحتي كه ما امروز با هم صحبت ميكنيم، استاد از تئاتر دوران باستان شروع ميكرد و به تئاتر امروز نقب ميزد، به شكلي كه گويي تاريخ هنر تئاتر از حرفهاي او زايش پيدا ميكند.
حتي آثار استاد در حوزه ترجماني با سایر ترجمههاي آن روزگار كه بيشتر دانش ترجمه را به رخ ميكشيد، متفاوت بود. در آثار ايشان دانش فهم درام، با دانش ترجماني ايشان همراه شده بود و اين به درك درست مخاطبان از اثر ترجمه شده كمك شاياني ميكرد.
متاسفانه ثبت و ضبط تمام آثار استاد در عرصه آموزش بازيگري و كارگرداني، به خصوص آثار اجرا شده صحنه اي، به دليل كمبود و يا عدم وجود تكنولوژي امروزي مسير نبود، اما همه اين آثار ارزشمند در ذهن نقاد تاريخ به يادگار مانده و در پيشرفت هنرهاي نمايشي كشور سهم بسزايي داشته و دارد.
آثار استاد تنها يك اجراي ساده يا ترجمهاي سطحي از يك اثر يا نمايشنامه نبود، استاد چه با زبان ترجمه و چه با آثار عملي بسياري از هنرمندان و درام نويسان جهان را، از قبيل: ماكس فريش، برشت، مولير، چخوف، ميلر، استريندبرگ، دورنمات و... را به ما شناساند. بيان صحنهاي استاد، در حوزه موسيقايي، همچون ساز كوك شدهاي بود كه ملوديهاي زيبايش را به سمت مخاطب پرتاب ميكرد.
توانايي استاد در بحث آموزش تا حدي است كه قاطعانه ميتوان گفت كه اكثر هنرجوياني كه پروسه آموزش را نزد استاد سمندريان طي كردهاند، موفق شدهاند تا تواناييهاي خود را به نحو شايستهاي كشف كنند و در زمره توانمندترين و نام آورترين هنرمندان اين عرصه جاي گيرند.
و بايد گفت كه تمام آثار استاد، جزو آثار فاخر و ماندگار عرصه نمايشي كشورمان هستند. استاد آثار زيادي ارائه و از خود به جاي گذاشته، انتقال فن بيان منحصر به فرد، قدرت تحليل، درك موسيقي، قدرت انتقال در هدايت بازيگر و شايستگي تمام در حوزه كارگرداني و غيره، در يك جمله، استاد دانش زمان خودش را به تمامي داشت.
_فضاي تئاتر كشور چقدر براي تربيت افرادي شبيه به زنده ياد سمندريان آماده است؟
"من به سخت كوشي معتقدم" و متاسفانه در حال حاضر، آن را در هيچ يك از ابعاد تئاتر كشورمان نميبينم. فضاي تئاتر ما كاملاً يك فضاي روبنايي شده، با يك نگاه به محيطهاي آموزشي و دانشگاهي كشور ميتوان به عمق اين مسئله پي برد.
تمام زيرساختهاي آموزشي، فرهنگي، اجتماعي،اقتصادي و سياسي كشور ما نشانههاي بارزي دارد كه بيانگر اين مطلب است كه ما براي تربيت افرادي به مانند استاد سمندريان، بايد سالهاي سال به انتظار بنشينيم. تئاتر در كشور ما هنوز به صورت قانونمند تعريف نشده و هيچگونه امنيت شغلي در اين حوزه وجود ندارد و اينها و بسياري از اين دست مسايل، از دغدغهها و غصهمنديهاي هنرمندانۀ استاد نيز بود.
- اگر بخواهيد اصليترين خصلت زنده ياد سمندريان را برايمان بيان كنيد، به چه چيزي اشاره ميکنيد؟
ايشان داراي روابط عمومي فوقالعاده و انسان بسيار دوست داشتني و شريفي بود. او به واقع هنرمندي بود كه زاده شرف اجتماعياش بود. شاهد بر اين مدعا، بسياري از آثار اجرا شده ايشان و بسياري از آثاري كه هرگز به اجرا در نيامد! و در پايان اگر بطور نسبي بپذيريم كه حدودا يك قرن تاريخ تئاتر مدون داريم، نيم قرن آن را مديون حميد سمندريان و همطرازان او خواهيم بود، هم در بخش آموزش و هم انتقال آموزش درست و تاثير پذيري آنان در صحنه، در طي سه نسل. خوشبختانه اين هنرمند توانا در زمان حياتش به درستي قضاوت شده و به درجه و نشان بزرگي نايل آمد و ماندگار شد.