موسيقي زيرزميني ايران با حضور استادان، هنرمندان و علاقهمندان، هشتم آذر در سالن اجتماعات مركز تحقيقات استراتژيك بررسي شد.
موسيقي زيرزميني ايران با حضور استادان، هنرمندان و علاقهمندان، هشتم آذر در سالن اجتماعات مركز تحقيقات استراتژيك بررسي شد.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، در نشست «موسيقي زيرزميني ايران» كه با همكاري معاونت پژوهشي فرهنگستان هنر و معاونت پژوهشهاي فرهنگي و اجتماعي مركز تحقيقات استراتژيك در محل اين مركز برگزار شد، دكتر سيدرضا صالحي، معاون پژوهشهاي فرهنگي و اجتماعي مركز تحقيقات استراتژيك گفت: «اين مجموعه پنج موضوع

را در دست بررسي دارد. از سال گذشته تا به امروز، صد مقاله و پژوهش به صورت هفتگي، در بخشهاي «پژوهش فرهنگي»، «اجتماعي»، «رسانهاي» «مديريت آموزش مسائل انساني»، «زنان و خانواده» به اين مجموعه ارائه شده است.»
وي ادامه داد: «تلاش ما بررسي مسائل روز، داشتن رويكرد آسيب شناسانه و تدوين سياستهاي كاربردي براي استفاده در معاونت مركز تحقيقات استراتژيك است. يكي از اين مسائل مهم، موسيقي است كه در حال تبديل از نياز ثانويه به نياز اوليه است.»
اين مقام مسئول تأكيد كرد: «چرايي واكاوي چنين مسئلهاي، ابتدا به جامعه برميگردد؛ چرا كه جامعه در مجموعه چالشهاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي و... دچار نوعي يأس و خمودگي شده است. براي تبديل اين فضا به فضاي نشاط و اميد بايد هنر موسيقي را دريابيم، چون با حيات فرهنگي ما ارتباط دارد و اين مسئله در طول تاريخ ثابت شده است.»
در ادامه دكتر مسعود كوثري، عضو هيئت علميدانشگاه تهران و استاد دانشكده علوم اجتماعي

، گفت: «جامعه ما به خودي خود، دچار مشكلات زيادي است و موسيقي رايج هم با آنچه ارائه ميدهد، اين مشكلات را تشديد ميكند. ما در ساختار موسيقي خود با نتهاي فرو رونده مواجهيم كه خمودگي را تشديد ميكند. در حالي كه موسيقي اعتراضي در زمان رضاشاه - به طور نمونه «مرغ سحر» با تمام گلايه و اعتراضي كه دارد - حاوي نتهاي بالا رونده، فرياد و اعتراض است و از هستي و سياست گلايه دارد.»
وي ادامه داد: «موسيقي امروز به عنصر مهم سپهر فرهنگي ما تبديل شده و ما نميتوانيم آن را مستقل از جوانان بدانيم. ما هميشه نگران هجوم نيروهاي بيگانه از مرزها به كشور هستيم؛ اما نگران برگزاري كنسرتهاي مختلف هنرمندان خارج از كشور و حتي داخلي، در كشورهاي همسايه نيستيم. كنسرتهايي كه گاهي بهاي گزافي حتي از نظر جاني هم، براي آن پرداختهايم.» وي در ادامه صحبتهايش به سقوط هواپيمايي كه راهي يكي از كشورهاي همسايه بود و متأسفانه اعظم مسافران آن براي شركت در كنسرت رفته بودند، اشاره كرد.
كوثري در ادامه به شبكههاي ماهوارهاي و تأثيراتش بر جوانان اشاره كرد و گفت: «ما چشمان

خود را روي اين مسئله بستهايم و در خواب خوشي به سر ميبريم.»
وي افزود: «به نظرم جامعه ما در حال دو قطبي شدن است و ما به فكر راه حل آن نيستيم. جامعه ما در حال حاضر به جمع هواداران پرشور و بانيان علاقهمند موسيقي و مخالفان سرسخت اين هنر تقسيم شده است. البته هر دو دسته بهاي سنگيني را براي تحقق اهداف خود ميپردازند. مثلاً عدهاي كنسرت ميگذارند و براي آن در بيلبوردهاي سطح شهر تبليغ ميكنند و عدهاي هم به مخالفت، بيلبوردها را پاره ميكنند يا كنسرت را به هم ميريزند. اين تعقيب و گريزها منشأ مشخصي ندارد و تنها اثر آن تخريب موسيقي كشور است.»
كوثري به شايعات مطرح شده درباره دادن مجوز به يكي از خواننده پيش از انقلاب و التهاب و اعتراضهايي كه بر اثر اين شايعات در جامعه ايجاد شده اشاره كرد و گفت: «اين التهابها تبديل به ضايعه رواني فرهنگي در جامعه شده كه مسئولان و مردم درگير آن هستند. اينكه ما بخواهيم فرهنگ و هنر را ترويج كنيم يا نكنيم، اصلاح كنيم يا نكنيم و مواردي از اين دست، جامعه را دچار نوعي بههم ريختگي كرده كه اگر چارهاي براي آن انديشيده نشود، عوارض منفي آن غيرقابل پيشگيري است. امروز تكليف موسيقي به صورت جدي بايد مشخص شود كه خوشبختانه ظرفيتهاي فقهي ما در اين مورد به اندازه كافي موجود است.»
وي گفت: «مسئله ديگري كه موسيقي ما را به سمت زيرزميني شدن برده، استفاده ابزاري از موسيقي است. اين مسئله در اعياد مذهبي يا مناسبتهاي ديگر بيشتر قابل مشاهده است. موسيقي در اين موارد خوب است؛ اما در مواقع ديگر بد است. اين استفاده ابزاري باعث سردي هنرمندان جوان و گرايش آنها به فضايي است كه بتوانند صرفاً به ارائه موسيقي بپردازند.»
اين استاد دانشگاه با تأكيد بر جوانان، به دليل اينكه با نظام فرهنگي ايران و جهان در ارتباط هستند، گفت: «ما نميتوانيم ديوار فرهنگي براي خود ايجاد كنيم و توقع داشته باشيم جوانان با محصولات فرهنگي خارجي بيگانه باشند. هر چقدر هم محدوديت ايجاد كنيم باز هم منافذي داريم كه فرهنگ خارجي وارد كشور ميشود. اين آشنايي باعث ميشود جوانان ما در ذهن خود مقايسه كنند.»
وي پيشنهاد داد: «بايد در چنين فضاي شناوري، سياستهاي فرهنگياي تدوين كنيم كه انعطاف پذيري داشته باشد، وگرنه با سخت گيريهاي بيدليل فقط بازنده هستيم و جايگاه جوانان ايراني را هم در اين جريان جهاني مجهول گذاشتهايم.»
كوثري درباره موسيقي زيرزميني گفت: «دلايل منطقي زيرزميني شدن اين نوع موسيقي«محتوا» و «سبك و شيوه توليد» است. اين نوع موسيقي به دليل آنكه شرايط رقابت با عرصه رسمي موسيقي را ندارد، همچنين در بسياري موارد با موازين خانواده، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و اخلاق اجتماعي ما همخوان نيست؛ پس زيرزميني ميشود.»
كوثري افزود: «البته طي تحقيقاتي كه انجام شده، برخي از اين گروهها بدشان نميآيد كه مجوز داشته باشند و در عرصه رسميفعاليت كنند. حتي در مواردي اين كار را انجام دادهاند، مثلاً درباره «تروريسم» ترانه خواندهاند و با فعاليتهايي از اين دست، سعي در كسب جايگاه ارزشي و مقبوليت بين مسئولان داشتهاند.»
كوثري به نقد سياسي و نقد اجتماعي كه دو محتواي مهم موسيقي زيرزميني را تشكيل ميدهند اشاره كرد و گفت: «ما در اين موسيقي با نسلي مواجهيم كه اصلاً با انقلاب و مسئولان رو در بايستي ندارند و به راحتي انتقاد ميكنند. اين نسل به دليل در دست داشتن ابزار مهميمثل اينترنت، راحتتر انتقاد ميكنند و چون ابزار بيان رسمي را در اختيار ندارند، به زير زمين كشيده ميشوند. همچنين بيان معضلات اجتماعي در موسيقي زيرزميني به وفور ديده ميشود.»
كوثري افزود: «موسيقي زيرزميني به طور عمده شامل موسيقي «رپ» و «راك» است. البته راك جديتر است و امكان تجاري شدن را بيشتر دارد. به هر حال موسيقي اين پارادوكسها را دارد و همواره در حال غلطيدن از اين رو به آن رو است.»
وي با اشاره به پيدايش موسيقي رپ كه مربوط به يك موج جمعيتي و گروه خاص سني است، گفت: «اين موج جمعيتي غيرقابل كنترل، ناشي از تشويق بيرويه خانوادهها به توليد مثل در دهههاي گذشته است. آنها اطمينانخاطر كذايي داشتهاند كه مسكن و شغل در آينده خواهند داشت، در حالي كه نيازهاي فرهنگي و فقر فرهنگي ناشي از عدم كنترل اين جمعيت، به مراتب خطرناكتر از نداشتن خانه و شغل است.»
وي ادامه داد: «اگر به اين نيازها پاسخ ندهيم، بدون تعارف، نوجوان ما به موسيقي زيرزمين روي ميآورد. البته فضاهاي باز اجتماعي هم اين توقع را ايجاد ميكند. امكاناتي نظير هزينه پايين ساخت در استوديوهاي خانگي هم مزيد بر علت ميشود تا جوان به راحتي فكر كند با تكنولوژي موجود در امكانات خانگي، ميتواند وارد عرصه شود.»
كوثري تبيين كرد: «تعجب آور نيست كه يك نفر موسيقي پاپ، راك، سنتي، رپ و... گوش ميكند. اين نتيجه مصرف غيراصولي و بدون تحليل آثار فرهنگي غرب است كه هويتمان را هم تبديل به هويتي امتزاجي و تركيبي كرده است. اين امتزاج بايد مديريت شود.»
او در ادامه با بحث در مورد انواع موسيقي گفت: «موسيقي رپ از ديگر سبكها توانمندتر

است چون بر كلام استوار است، به همين دليل صريح تر به مقصود نقد اجتماعي ميرسد. البته اين امر مطلق نيست و در انواع ديگر موسيقي هم ديده ميشود.»
در ادامه اين همايش افشين داورپناه، عضو هيئت علمي پژوهشكده فرهنگ و هنر جهاد دانشگاهي و مدرس رشته انسان شناسي هنر، گفت: «موضوع بحث من تأثير خرده فرهنگها، اقليتها و قوميتها در موسيقي زيرزميني است. ليست بلند بالايي دارم از آمار فعاليت گروههاي فعال در اين عرصه كه در فضاي مجازي منتشر شده. با مطالعه اين آمار متوجه ميشويم 87 گروه و 134 خواننده در اين زمينه شناخته شده هستند. از اين ميان 33 گروه، داراي گرايشهاي قومياند و 52 خواننده دارند. آمار نشان ميدهد از خرداد 1388 تا خرداد امسال، 376 قطعه موسيقي با عنوان زيرزميني در اين عرصه توليد شده است.»
وي ادامه داد: «موسيقي زيرزميني، نوعي از موسيقي است كه ديدگاه حاكم، اجازه انتشار

به آن نميدهد و سعي دارد جلوي توليد آن را بگيرد. با اين تعريف، بخش وسيعي از موسيقي به زيرزمين كشيده ميشود و صرفاً موسيقيهاي جديد را شامل نميشود. حتي موسيقي سنتي اگر مجوز انتشار نگيرد و غيرقانوني منتشر شود، زيرزميني محسوب ميشود.»
وي با اشاره به شكلگيري موسيقي زيرزميني ادامه داد: «تنها نميتوان دلايل سياسي را باعث شكلگيري موسيقي زيرزميني دانست. اگر به آمار آثار مجوزدار سال 1380 نگاه كنيم متوجه ميشويم با گذر زمان و افزايش جمعيت، تعداد اين مجوزها نه تنها بيشتر نشده؛ بلكه كاهش يافته است.»
وي افزود: «ويژگي نسل امروز ميل به تنوع است. در حاليكه توليدات رسمي ما، پاسخگوي اين نيازها نيست. بنابراين جوان خود دست به ايجاد تنوع ميزند. با افزايش ضريب نفوذ اينترنت ميان جوانان و همچنين ظهور نرم افزارها و فناوريها براي ضبط و انتشار آثار موسيقي، ديگر مانعي براي توليد باقي نميماند. پس جوان با ديدن موانع، از راه ديگري به خواسته خود ميرسد كه همان موسيقي زيرزميني است.»
داورپناه تصريح كرد: «نكتهاي كه در بررسي موسيقي زيرزميني ايران لحاظ نميشود اين

است كه اين موسيقي، با موسيقي زيرزميني ديگر كشورها قابل مقايسه نيست؛ چرا كه اساساً منشأ شكلگيري آنها متفاوت است. نكته ديگر اينكه در نگاهي گذرا ميپنداريم كه اين موسيقي يكدست و يكسان است در حالي كه در بررسي عميق، متوجه تنوع و تعدد آن خواهيم شد.»
وي خاطر نشان كرد: «نكتهاي كه از نظر انسانشناسي در اين موسيقي قابل توجه است، تلاش براي هويت بخشي فرهنگي و ايرانيزه كردن موسيقي زيرزميني در ايران است. اين نوع موسيقي به لحاظ نسخشناسي و منشأ توليد، قابل دستهبندي است. مثلاً توليد داخل است يا خارج. از نظر نوع تصنيف نيز ميتوان نسخ شناسي كرد؛ اينكه ساختار آن مطابق با سبكهاي خارجي است يا از الگوهاي تلفيقي يا ايراني شده پيروي ميكند. از نظر مصنف نيز ميشود به آهنگسازان آن اعم از حرفهاي و غيرحرفهاي، نگاهي موشكافانه انداخت.»
اين استاد دانشگاه در ادامه گفت: «اما از نظر زبان، كلام و گونههاي زباني استفاده شده در موسيقي زيرزميني ايران بايد گفت: در برخي از قومها، رويكرد سياسي است. در مناطقي مثل اصفهان، اهواز، كردستان، مازندران و گيلان رويكرد اجتماعي ديده ميشود. همچنين رويكرد هنري و هجو در مازندران، اصفهان، اهواز، گيلان، كردستان و كرمانشاه بيشترين آمار را به خود اختصاص دادهاند.»

در بخش ديگري از اين همايش آروين صداقت كيش پيرامون عنصر غم در آثار موسيقي گفت: «مرجعي كه برخي براي ارائه نظريات خود انتخاب كردهاند، تحقيقاتي بوده كه امروزه با شكست مواجه شده. زيرا اين تحقيقات پشتوانه محكم علمي نداشته و مؤلفههايي را كه ارائه داده، عيني نبوده است.»
وي ادامه داد: «آنچه امروز بيشتر با آن مواجه هستيم؛ احساس خطر از جريان موسيقي زيرزميني است. فكر ميكنم طي چند سال آينده، به جايگاهي برسيم كه اين موسيقي را فقط به عنوان گونهاي متفاوت در نظر بگيريم و آن را تهديد كننده تلقي نكنيم. موسيقي زيرزميني در غرب نوعي موسيقي است كه عليه انحصار كمپانيهاي بزرگ صفحه پركن، جبهه گيري كرده و به طور غيرقانوني به توليد و نشر اثر پرداخته است. در ايران اين مسئله در مورد آثاري پيش ميآيد كه مجوز انتشار از مراجع رسمينميگيرند و ناچار به انتشار غيررسمي روي ميآورند.»
وي افزود :« سبكهايي كه امروزه در موسيقي زيرزميني ايران رايج اند، مثل راك، متال، رپ و... سبكهايي هستند كه دوره زيرزمين بودن خود را در غرب طي كردهاند و امروز روزميني شدهاند. مسئولان ما با اين امر آشنا نيستند. از سال 1358 تا دهه گذشته همواره بي دليل بر پرهيز از گوش دادن به اين موسيقي تأكيد شده و دلايل منطقي آن ذكر نشده، همين امر باعث گرايش جوانان به اين سبك موسيقي است.»
وي افزود: «در آن سالها شاهد نوعي انزواي هنري بوديم. مراجع رسمي سعي داشتند آنچه را در جهان بيرون ما روي ميداد ناديده بگيرند. در حالي كه در سطح جامعه، جوانان با سرعت زيادي در حال مصرف آن توليدات بودند. موسيقي نو به هر شكل، در آن زمان ممنوع بود. اما با ظهور موسيقي پاپ در دهه 70 و ارائه رسميآن، در عرصه زيرزميني خلأيي پيدا شد كه اين خلأ با موسيقيهاي ممنوعه ديگر غرب، مثل رپ، راك، هيپهاپ، متال وهارد راك و هوي متال پر شد.»
اين محقق موسيقي در ادامه به دلايل ممنوعيت موسيقي زيرزميني، در بخشهاي دولتي و غيردولتي و دلايل اقبال آن ميان جوانان پرداخت. وي در اين اقبال، مسئله سانسور را بسيار مؤثر دانست و اظهار داشت: «اصلاً هر چه ممنوع شود، ايجاد كنجكاوي ميكند و منجر به محبوبيت و اقبال ميشود. بنابراين ما خود با دست خود و با سانسور موسيقي، آن را ميان مردم مقبول كرديم.»
در ادامه محمدحسين ايماني خوشخو، مشاور وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، گفت: «اين همايشها بايد منجر به نتيجهگيري و تصميمگيريهاي راهبردي و اساسي شود. هر پديدهاي ابتدا بايد شناخته شود، پس از آن، مورد قضاوت و تصميمگيري قرار گيرد. موسيقي زيرزميني هم پديدهاي وارداتي است كه در دهه 60 ميلادي در غرب شكل گرفته. البته مخاطبان و عوامل آن محدود بودهاند و با هدف ارائه محدوده شكل گرفته است؛ اما اين مسئله در ايران عام است.»
وي ادامه داد: «ما با اين پديده ميتوانيم با سه روش مواجه شويم؛ اول اينكه ميتوانيم به راحتي بگذريم و بگوييم مثل ديگر جريانات وجود دارد. دوم اينكه ناديدهاش بگيريم و صورت مسئله را پاك كنيم. سوم اينكه با شناخت معقول، راه حلي منطقي براي آن بيابيم تا اگر ناهنجاريهايي براي اجتماع دارد، درجه تأثيرات آن را به حداقل برسانيم.»
خوشخو افزود: «شكل ناهنجاريهاي اين موسيقي، ارتباطي به منشأ خارجي آن ندارد. سخنان ركيك، شكل ناهنجار و خشن اجرا و... مواردي است كه نميتوان آنها را ناديده گرفت و منكر جوانب منفي آن شد. در ضمن مخاطب اين موسيقي در خارج، همه قشرها را شامل ميشود؛ اما در ايران فقط نسل جوان مخاطب آن است. اين بيانگر فاصله و شكاف نسلها در جامعه ماست. موسيقي زيرزميني در غرب به جنبههاي مالي كاري ندارد؛ اما در ايران بخشي از ويژگيهاي اين موسيقي، مربوط به گردشهاي مالي بزرگي است كه روزبهروز متنوعتر ميشود.»
وي در ادامه توضيح داد: «موسيقي زيرزميني ايران در بخش توليد، مسائلي مثل آهنگسازي، امكانات پيچيده استوديو، مجوز نشر و... را به راحتي پشت سر گذاشته و در بخش مصرف هم با بهرهگيري از ذائقه تنوع طلب مخاطب، كه موسيقي رسمي آن را تأمين نميكند، جايگاه خود را پيدا كرده است.»
وي درباره تأثيرات منفي موسيقي زيرزميني و حفاظت از ارزشهاي خودي گفت: «من معتقدم بايد ترس پرداختن به اين مسئله را از بين برد و با نگاهي موشكافانه به بررسي آن پرداخت. بايد گروههاي فعال در اين زمينه - به گفته خودشان 470 گروه فعال كه 300 تاي آنها فعاليت مستمر دارند- را شناسايي كرد و سبكهاي آنان را مورد بررسي قرار داد. در عين حال بايد ديد آيا ميتوان با توجه به وضع موجود و با رعايت نكات ارزشي، برخي از آنان را شناسنامهدار كرد يا خير؟»
ايماني خوشخو افزود: « شايد با حمايت از گروههايي كه ميتوانند در خود بازنگري مثبت داشته باشند بتوان موازين و ضوابط جديدي وضع كرد كه نه به فضاي موسيقي و فرهنگي كشور لطمه وارد شود و نه جوانان از فعاليتهاي سازنده و مفيد باز داشته شوند.»
خوشخو تصريح كرد: «مراجع رسمي بايد با روشنگري، خانوادهها و نسل جوان را آگاه كنند. چرا كه همواره اين نگراني در خانوادهها وجود دارد كه ناآگاهند. به نظرم ميتوان با استفاده از ظرفيتهاي موسيقي ايراني و ايجاد تنوع در آن، محصولات بهروزتري ارائه داد كه نظر جوانان را نيز جلب كند. با اين كار دست كم به اقتصاد هنر كمك ميكنيم و باعث حفظ اصول فرهنگي خودمان، كه سرمايه كشور است ميشويم.»
در بخش ديگري از اين همايش حسن خادمي، عضو پژوهشكده علوم اجتماعي كه به مدت سه سال در ميان گروههاي زيرزميني تحقيق كرده و فيلم مستندي نيز در اينباره ساخته، جامعه ايران را به دو بخش فضاي عمومي و قلمرو زيرزميني تقسيم بندي كرد. او گفت: «موسيقي زيرزميني بخشي از قلمرو زيرزمين است. من معتقدم تا چند سال ديگر هنرهاي ديگر مثل سينما و هنرهاي تجسمي نيز به طور جدي وارد اين قلمرو خواهند شد. كما اينكه در حال حاضر هم وارد شدهاند و ما در گوشه و كنار دنيا شاهد پخش فيلمها يا برگزاري نمايشگاههاي بدون مجوز ايراني هستيم.»
وي ادامه داد: «تا زماني كه محدوديتهاي بخش عمومي، روز به روز بيشتر ميشود، از آن طرف شاهد فربه شدن قلمرو زيرزميني ميشويم و اين مسئله غيرقابل كنترل است. يكي از عوامل گسترش توانايي اين قلمرو، بروز و ظهور رسانههاي جهاني مثل ماهواره، اينترنت و موبايل است كه دسترسي به اين موارد را آسان كرده است.»
خادميادامه داد: «به جرأت ميتوانم بگويم نسل امروز گستاخ و صريح است و به سرعت هم ميخواهد به هدفش برسد. بنابراين بهرهگيري از اين ابزار براي او راحتتر است. در ضمن مسئله سانسور در فضاي عموميهم اين فضا را تشديد ميكند و مخاطب را به سوي فضا و قلمرو زيرزميني سوق ميدهد.»
اين پژوهشگر تصريح كرد: «تشديد فضاي امنيتي و ناديده گرفتن فضاي قلمرو زيرزميني، مسئله را حل نميكند. بسياري از اين گروهها علاقهمند به مجوزدار شدن هستند. بنا بر اين به جاي حذف كامل آنها، بهتر است حداقل مسئولان را آگاه كرد و محتواي موسيقي زيرزميني را به آنها شناساند. چرا بايد اجازه دهيم برخي از شبكههاي خارجي كه با زبان فارسي پخش ميشوند، به اين مسئله در ايران بپردازند، در حاليكه اين ما هستيم كه بايد به مشكلات و موانع آن سامان دهيم. نه اينكه اجازه دهيم آنها به اصطلاح آب به آسياب بريزند.»
خادمييادآور شد: «من در ميان افراد دستاندركار موسيقي زيرزميني، افراد مقيد به آموزههاي ديني را هم ديدهام. بنابراين نميتوان همه را به يك چوب راند و با اغراق در مسئلهاي مانند نسبت دادن شيطان پرستي به اين گروهها، فضا را متشنج كرد. سياست گذارها فضاي عمومي را تنگ نكنند و فضا را براي نقد و تحليل باز بگذارند.»
در پايان اين نشست، جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد و مخاطبان سئوالات خود را با استادان و مسئولان در ميان گذاشتند.