
فرهنگستان هنر، شانزدهم اسفند 1387 سفري فرهنگي به كشور چين، به مدت يك هفته، را برنامهريزي كرده بود. براي اين بنده توفيق و فرصت بي نظيري بود كه در كنار همراهان بزرگوار و عالي مقامي همچون دكتر نامورمطلق، دبيرمحترم فرهنگستان هنر،دكتر بلخاري، رياست پژوهشكده هنر، دكتر حسيني، نقاش هنرمند برجسته و آقاي فيرززاده، مديركل امور بين المللي فرهنگستان هنر، از گنج خانه تاريخي و هنر چين ديدن كنم.
فرهنگستان هنر، شانزدهم اسفند 1387 سفري فرهنگي به كشور چين، به مدت يك هفته، را برنامهريزي كرده بود. براي اين بنده توفيق و فرصت بي نظيري بود كه در كنار همراهان بزرگوار و عالي مقامي همچون دكتر نامورمطلق، دبيرمحترم فرهنگستان هنر،دكتر بلخاري، رياست پژوهشكده هنر، دكتر حسيني، نقاش هنرمند برجسته و آقاي فيرززاده، مديركل امور بين المللي فرهنگستان هنر، از گنج خانه تاريخي و هنر چين ديدن كنم.
هنگام ورود به فرودگاه پكن با استقبال جناب آقاجري، رايزن فرهنگي ايران در چين، و همراهان او و خانم حليمه، مترجم روبرو شديم. ديداري هم از سفير جمهوري اسلامي ايران، جناب آقاي منصوري، در محل سفارت داشتيم. يادآور ميشوم كه در مقام سفير پاكستان، 10 سال پيش با ايشان آشنا شده بودم و اين دومين ديدار محسوب ميشد.
 در اين ديدار از جانب آقاي دكتر نامور توضيحات لازم درباره ضرورت برقراري مناسبات فرهنگي و هنري در قالب تفاهم نامههاي قانوني و مبادله استاد و هنرمند و برپايي نمايشگاههاي هنري عنوان شد و آقاي سفير هم در اين مورد نظرات خود را ابراز داشته و از كشور بزرگ چين و پيشرفتهاي عظيم آن (قاره) تعريف كرد. «نتيجه طبيعي گفتگوها»، احساس تحسين عظمت از موقعيت كشور چين و تأسف و نگراني از وضع كشور خودمان بود.
برنامه سفر در مدت كوتاه شش روز مفيد از جانب آقايان فيروز زاده و آقاجري به خوبي تنظيم شده بود. در عين حال راهنمايي و وقوف عميق آقاي دكتر بلخاري، در مورد تاريخ و هنر آن كشور، موجب شد كه در همين مدت كوتاه، بهترين بهره برداري از اين فرصت به دست بيايد.
برنامه اپراي پكن يكبار ديگر هنر فاخر و پاكيزه اين ملت پر فرهنگ را به ما نشان داد.
ديدار از ديوار با عظمت چين بيش از آنچه خوانده بوديم و در تصاوير ديده بوديم براي ما جلوه داشت.
همچنين ديدار از دانشگاه هنر پكن و كارگاههاي نقاشي، دانشگاه علمي و هنري و نمايشگاههاي آن، شهر زيبايهانجو و موزه بي نظير ابريشم آن، معبد آسمان پكن، شهر مقدس ممنوعه، مجسمه بوداي ايستاده و غيره همه همراهان را عميقاً تحت تأثير قرار داده بود، و بنده با خود ميانديشيدم: چرا اين آثار، با شكوه و ارزنده و بي نظير را نگاهداري كرده و آنها را تخريب نكرده اند؟!
رفتار توأم با ادب و مهرباني مردم -در شهري كه شايد در شمار چند شهر بزرگ و بي نظير دنيا باشد- به هر بازديد كنندهاي نشان ميداد كه اين دستاوردهاي بزرگ و نشانهها و نمادهاي عظيم، حاصل همبستگي و كوشش و قدرت بيش از يك ميليارد جمعيت در سايه يك مديريت (عاقلانه) و دست برداشتن از يك ايدئولوژي تعصب آميز بسته (كمونيستي) است كه تمام اينها در حدود 25 سال گذشته اتفاق افتاده است. چينيان به جاي شعار، به علم وصنعت روي آوردهاند و اژدهاي خفته چين كه بيدار شده بود بيداري را به هشياري و توانايي رسانيد، برگزاري المپيك 2008 كه باشكوه و كاملاً موفق صورت پذيرفته بود به اين ملت غرور و افتخار مضاعف بخشيده است (ياد المپيك 1972 تهران و مقام دوم ايران پس از ژاپن و مقام سوم چين در آن بازيها موجب شد كه غم و شادي را يك جا در خاطرم مرور كنم.)
 در اين شهر چند نكته به عنوان حاشيه به نظرم رسيد: 1- در شهر بزرگ پكن كه مناسبات آزاد (زن و مرد) پذيرفته شده، حتي يك صحنه ناهنجار مشاهده نكرديم. 2- مديريتها درست و در جاي خود قرار داشتند و گفتگوها با مقامات بدون تعارفهاي بيهوده با روشني و صراحت صورت ميپذيرد. 3- هنگام ورود و خروج در دانشگاهها و موزهها با استقبال و بدرقه بسيار محترمانه و صميمانه روبرو ميشديم. 4- خانمها در مديريت و حضور در جلسات و مراسم تقريباً برتري داشتند و لطف منحصر آنها هوا و فضاي رسميرا سبك و دلپذير ميكرد. 5- انصاف دارم كه حق اين كشور است كه في المثل از صنعت توريسم كه جمعاً در دنيا 750 ميليارد دلار است. سهم عمده اي داشته باشد و ما با وجود در اختيار داشتن يك دهم جاذبههاي ميراث فرهنگي و طبيعي، هشتصد ميليون دلار سهم عدم مديريت خود را دريافت كنيم. 6- شهر بزرگي چون پكن، با معماري شهري بسيار پيشرفته و متوازن و با حفظ هويت، مظلوميت تهران را كه به دست بي تدبيري و سودجويي، گرفتار ناهنجاري شده، پي در پي دو صحنه مثبت و منفي را در ذهن من جابجا ميكرد.
|