دومين هم انديشي چند صدايي در هنر موسيقي ايران به همت مركز هنر پژوهي نقش جهان و گروه موسيقي فرهنگستان هنر با حضور استاد علي معلم دامغاني رييس فرهنگستان هنر، دكتر نامور مطلق دبير فرهنگستان هنر و آقاي مهدي كلهر مشاور محترم رييس جمهور، استاد شاهين فرهت، استاد داريوش طلايي و جمعي از دانشجويان و علاقمندان حوزه موسيقي در تالار باربد فرهنگستان هنر برگزار شد.
زمان : يكشنبه 16 اسفند ماه 1388 ساعت 10 مكان: فرهنگستان هنر – سالن باربد سخنرانان: محمد علي معلم دامغاني، بهمن نامور مطلق ، شاهين فرهت، داريوش طلايي، فريد دهدزي دومين هم انديشي چند صدايي در هنر موسيقي ايران به همت مركز هنر پژوهي نقش جهان و گروه موسيقي فرهنگستان هنر با حضور استاد علي معلم دامغاني رييس فرهنگستان هنر، دكتر نامور مطلق دبير فرهنگستان هنر و آقاي مهدي كلهر مشاور محترم رييس جمهور، استاد شاهين فرهت، استاد داريوش طلايي و جمعي از دانشجويان و علاقمندان حوزه موسيقي در تالار باربد فرهنگستان هنر برگزار شد. به گزارش روابط عمومي مركز هنر پژوهي نقش جهان، اين هم انديشي كه در يك روز و با دبيري دكتر شاهين فرهت برگزار شد، مقاله هايي توسط استادان شاهين فرهت، داريوش طلايي و فريد دهدزي ارائه شد و يك كنسرت موسيقي كلاسيك (كوارتت زهي) نيز توسط گروه خانم دكتربهشتي به اجرا در آمد. ابتداي برنامه با خير مقدم گويي آقاي يارزاده رييس مركز هنرپژوهي نقش جهان آغاز شد و سپس استاد محمد علي معلم اولين سخنران مراسم گشايش هم انديشي چند صدايي در آغاز سخنانش در باب موسيقي عنوان كرد: بانگ گردش هاي چرخ است اينكه خلق مي سرايندش به تنبور و به حلق. و در ادامه با اشاره به اينكه شايد موسيقي چند صدايي ابتدا در كليسا ها آغاز شده و بعد ها به اين حد بي نهايت دست يافته بيان كرد كه ما با داشتن سينما، تلوزيون و بسياري از آثاري كه با يك كانال ارائه نمي شوند، كلام پيام اصلي را در بردارد و در معيت آن تصوير، موسيقي كه خود بدوي و ساده نبوده و هارمونيك و چند صدايي است و نيز اصواتي كه در درك بهتر پيام ما را برمي انگيزد همه يك سخن را به گوش شنونده مي رساند. چند صدا با چند صدا در مي آميزد كه براي القا پيام، احساس و تاثير گزاري بيشتر نتيجه مطلوب را كسب كند. دكتر بهمن نامور مطلق دبير فرهنگستان هنر ديگر سخنران مراسم گشايش اين هم انديشي بعد از خير مقدم گويي به استادان و پژوهشگران حاضر در جلسه اظهار داشت چند صدايي در موسيقي كه به مسائل فرا هنري مربوط مي شود، توجه محققان معاونت پژوهشي فرهنگستان را جلب كرد و در اين راستا سال گذشته اولين هم انديشي با اين عنوان در ابعاد هنر هاي گوناگون ادبيات، سينما، هنر هاي نمايشي، تجسمي، موسيقي و... برگزار شد و قرار است كه تخصصي تر به اين موضوع پرداخته شود كه اين هم انديشي مختص موسيقي ادامه اين برنامه چند ساله است. دكتر نامورمطلق عنوان كرد چند صدايي در اصل از واژه پلي فوني از حوزه موسيقي برخواسته و ميخائيل باختين پلي فوني را در حوزه موسيقي به ادبيات، نقد ادبي و نظريه پردازي ادبي وارد كرده و از آن استفاده خيلي خوبي كرد. و معلوم شد بضاعت هاي اين واژه بيش از آن است كه در يك هنر باقي بماند و بدين جهت بعد از ادبيات در هنر هاي نمايشي و تجسمي هم مورد استفاده قرار گرفت. وي افزود در قرن بيستم كه به طور كلي قرن پلي ها و مولتي ها هست و بيانگر گوناگوني و تنوع در عرصه هنر و حيات اجتماعي است براي اولين بار طرح پلي فوني و چند صدايي مطرح مي شود. معاون پژوهشي فرهنگستان هنر در ادامه رمان را از آن جهت كه مشتمل بر شخصيت هاي گوناگوني در خود است داراي بضاعت ها و قابليت هاي بيشتري در خصوص چند صدايي دانست و افزود اگر در داستان ارتباط و احساس ما به داوري بسيار آسان صورت گيرد اثر تك گونه و مونوفونيك است اما هنگامي كه احساس ما همانند در گيري شخصيت هاي داستان درگير باشند در آنجا دو صدايي يا چند صدايي ايجاد خواهد شد. دكتر نامور در ادامه افزود به طور كلي هر جا در قضاوت دچار تنش، دودلي يا چند دلي شويم روايت پلي فوني است و براي نمونه به داستان رستم و اسفنديار پرداخت كه قضاوت در خصوص مرگ شخصيت ها انسان را به تنش وا ميدارد و مخاطب نمي داند با مرگ كدام شخصيت شاد مي شود و مرگ ديگري غمگينش مي داند! دكتر نامورمطلق خاطر نشان كرد باختين، داستايوفسكي را مهمترين شخص، نويسسنده و مولف مرتبط به پلي فوني مي داند و عنوان مي كند نوشته هاي وي مهمترين تجسم پلي فوني و چند صدايي است. دبير فرهنگستان هنر در بررسي سود و فوايد پلي فوني در حوزه هنر جديد به زيبايي شناسي كه موجب ارتقا اثر هنري مي شود پرداخت و بيان كرد تك گويي و تك صدايي هرگز نمي تواند مانند چند صدايي مخاطب را جذب كند زيرا كه در چند صدايي و قتي گره هاي داستاني زياد باشند مخاطب را به چالش مي كشند و ارتباط با داستان عميق تر مي شود. وي در ادامه تاكيد كرد پلي فوني يا چند صدايي علاوه بر تاثيراتي كه در عرصه هنر مي گذارد نوعي تمرين و آزمون براي زندگي اجتماعي است، ما بايد نگاه كنيم به زندگي شخصي، خانوادگي،كار و ... و بسنجيم كه چقدر چند صدايي هستيم؟! دبير علمي هم انديشي استاد شاهين فرهت به ارائه گزارش علمي و سخنراني خود با موضوع سابقه پلي فوني در موسيقي ايراني پرداخت. وي اشار كرد پليفوني در موسيقي ايراني مانند موسيقي کلاسيک تاريخ چند صد ساله ندارد. بلکه سابقهاي قريب به 80 سال دارد. گرچه از همان آغاز هم توام با فراز و فرود بوده است. پليفوني همزمان با شکلگيري جريان آهنگسازي در ايران، شکل رسمي و جدي به خود گرفته است. علينقي وزيري نخستين آهنگساز ايراني است که در پي پليفونيک کردن آثار خود و در نهايت پليفونيک شدن فرآيند موسيقي قدم برداشت. گرچه ادعاي پليفونيک بودن تمامي آثار وي ادعايي گزاف است. تنها برخي از آثار وي داراي رگههايي از پليفونيک است. نکته قابل ذکر درباره وزيري اينکه دوران فعاليت وي در قلمرو آهنگسازي و به طورکلي موسيقي، طولي نکشيد. البته شايان ذکر است که تأسيس مدرسه موسيقي توسط وزيري و در کنار آن راه اندازي ارکستر هنرستان موسيقي و ارکستر انجمن موسيقي، زمينههاي رشد انديشه پلي فوني را در موسيقي ايراني تقويت کرد. زيرا راهاندازي ارکستر حتي به گونه ايراني آن مستلزم استفاده از سيستمهاي چندصدايي بود. پس از وزيري بعدها شاگردان وي روحالله خالقي و جواد معروفي توانستند راهي را که وي در پي تحقق آن بود، ادامه دهند. در سال 1335 با تأسيس برنامه گلها، ما با فعاليتهاي جمعي از موسيقيدانان ايراني روبرو هستيم؛ افرادي مانند ابوالحسن صبا، لطفالله مجد، رضا ورزنده، حسن کسايي، علي تجويدي، حسين تهراني و ... روبرو هستيم که آثاري را البته به گونهاي يونيسون اجرا ميکردند. در ادامه اين برنامه دستاندرکاران برنامه گلها به ضرورت ارکستري وسيعتر رسيدند. در اين مرحله روحالله خالقي توانست با تشکيل يک ارکستر، آثاري از آهنگسازان قديمي مانند عارف و شيدا، وزيري و ... و حتي آثاري از خود را به گونهاي چندصدايي ارائه کند. گرچه شايد برخي از اين آثار با فرايند چندصدايي در عالم موسيقي کلاسيک تفاوتهايي داشتنه باشد، اما نيک بنگريم آثار اجرا شده وي توانست، گامي هرچند کوچک در راه پليفوني موسيقي ايراني بردارد. البته وي در سال 1344 فوت ميکند. اما ارکستر گلها رهبر ديگري را به خود ميبيند که يک گام از سبک ارکستراسيون خالقي جلوتر بود. آن کسي نبود جز جواد معروفي. ارکستر گلها توانست پس از فعاليتهاي وزيري گامي در جهت پليفوني موسيقي ايراني بردارد. گفتني است که ارکستر گلها يا ارکسترهاي مشابه، به گونهاي مختلط سازبندي ميشدند. عمده سازها، عمدتاً سازهاي کلاسيک بودند. اما به طور محدود از سازهايي ايراني به ويژه تار در اين ارکستر شنيده ميشود. در کنار اين نوع موسيقي ما با فعاليتهاي ارکستر سمفونيک تهران در سالهاي 1330 روبرو هستيم. در اين ارکستر در کنار اجراهاي متوسط از اهنگسازان کلاسيک غربي، برخي از آثار آهنگسازان نزديک به موسيقي کلاسيک – جهاني، مانند باغچهبان، سنجري، حنانه، مليک اصلانيان، هوشنگ استوار نيز اجرا ميشد. گرچه آن آثار با جريان اهنگسازي موسيقي کلاسيک حتي معاصر، فاصلههايي داشت. به عقيده نگارنده آهنگسازي در ايران با اين سابقه، ظرف 20 سال اخير تغييراتي در محتوا و تکنيک کرده است. تا جاييکه برخي مواقع ميتوان ان در سطح بسيار مناسب و استاندارد ديد. در اين راستا، شکل جدي پليفوني را اين فرآيند بهتر ميتوان مشاهده کرد. پس از استاد فرهت، استاد داريوش طلايي به ارائه مقاله خود تحت عنوان قابليت هاي چندصدايي موسيقي ايراني پرداخت و بيان نمود مبحث چند صدايي در موسيقي ايراني نظريات و کاربرد هاي مختلفي را در بر مي گيرد. يک بخش علم نظري موسيقي در رسالات قديم را شامل مي شود که تحت عنوان "آميزش نغمات با يکديگر" مطرح مي شود و در آن به چگونگي هم زماني صداهاي موسيقي با يکديگر و خصوصيات آن مي پردازد. بخش ديگر به و نمونه هاي شنيداري قابل بررسي براي ما باز مي گردد به بعد از سال 1278 شمسي که ضبط موسيقي و گرامافون به ايران آمد و بر اساس اين نمونه ها مي توان به مطالعه و بررسي موسيقي قديم ايران در عمل پرداخت. در اين نمونه ها خصوصاٌ ساز تار و نحوه استفاده از سيم ها و صداهاي همراهي کننده خط ملوديک کاملاً شايان توجه است. همچنين آوردن ساز پيانو به ايران –به عنوان مظهري از تجدد- و سعي در پياده کردن ذوق و سليقه موسيقيايي ايراني برگرفته از تار و سنتور به شکل خودآموز روي اين ساز (اولين کسي که در ايران سعي کرد پيانو بنوازد سرورالملک نوازنده سنتور دربار عهد ناصري بود) موسيقي با امکانات اين ساز به شکلي جديد جلوه مي کند که خود زمينه نوعي چند صدايي در آن زمان مي شود. شکل هاي مختلف از اين گونه زمينه سازي چندصدايي براي خط ملوديک در تار با اجراي نمونه هايي زنده ارائه خواهد شد و در پيانو نمونه هايي از ضبط هاي به يادگار مانده از چند استاد برجسته اين ساز پخش و تحليل خواهد شد. بخش نهايي معرفي موسيقي نوين است که علينقي وزيري با اقتباس از موسيقي مغرب زمين براي موسيقي ايراني زمينه سازي کرد، با تدوين تئوري گام ها و هارموني خاص براي موسيقي ايراني که فراگيري آنرا در ادامه راهش توسط شاگرد وفادارش روح الله خالقي در آثاري تحت عنوان برنامه "گلها" در راديو ايران شاهد هستيم. آخرين مقاله با عنوان نگاهي تاريخي و تحليلي به فرآيند پلي فوني ارکستر سازهاي ايراني با يادي از فرامرز پايور توسط آقاي فريد دهدزي ارائه شد . وي بيان داشت تاريخ و زمينههاي تاريخي پليفوني در موسيقي ايراني، به درازاي تاريخ آهنگسازي در اين خطه است. به عبارتي از بدو ورود قلمرو آهنگسازي، ميتوان زمينههاي پليفوني را در اين موسيقي ديد. گرچه اين فرآيند همواره با فراز و فرود / قوت و ضعف روبرو بوده است. شايد بتوان نخستين کوششهاي تأثيرگذار در پيادهسازي انديشه پليفوني را در فعاليتهاي موسيو لومر ديد. گرچه وي به طور مشخص در پي پيادهسازي پليفوني نبود. اما ميتوان اقدامات وي در موسيقي ايراني را زمينههاي ورود اين فن در موسيقي ايراني دانست. اين مقاله به هيچوجه در مقام اثبات علمي پليفوني در موسيقي ايراني نيست که امکان پليفوني را در موسيقي ايراني فرض گرفته است. اين مقاله به طور مشخص بيانکننده سازوکار پليفوني در ارکستر سازهاي ايراني است. بنابراين مقاله بيشتر در مقام ثبوت پليفوني در موسيقي ايراني است. نگاهي تاريخي – تحليلي به فرآيند پليفوني در ارکستر و ارکستراسيون سازهاي ايراني است. در موسيقي ايراني دو سنت عمده و قابل توجه در حوزه پلي فوني موسيقي ايراني ديده ميشود. يک سنت که مبدع آن حسين دهلوي (فعاليتهاي وي پيرامون ارکستر صبا و بعدها رودکي) و سنت ديگر، ارکستر شماره دو فرهنگ و هنر به رهبري فرامرز پايور ميباشد. ارکستر صبا تقريباً نخستين تجربه جدي هارمونيزاسيون براي ارکستر سازهاي ايراني است. آرايش سازها در ارکستر صبا بسيار آگاهانه مبتني بر چيدمان سازهاي کلاسيک غربي (به ويژه سازهاي زهي مانند ويلون و بادي مانند فلوت) در کنار چينش سازهاي استاندارد مضرابي ايراني مانند چهار – پنج تار و سنتور و در برخي مواقع يک تمبک بود. ساختار و بافتار اين ارکستر، سالها الگوي بسياري از ارکسترهاي ايراني بود. ارکستر فرهنگ و هنر به رهبري فرامرز پايور هم تجربهاي ارکسترال صرفاً براي سازهاي ايراني (بدون استفاده از سازهاي کلاسيک) بود. سازهاي اين ارکستر قريب به 10 ساز شامل چهار – پنج کمانچه و قيچک، ني، سنتور، تار، عود و تمبک بود. کيفيت صدايي اين ارکستر با توجه به نگارش خطوط مختلف براي سازها، داراي حجم صوتي خاصي بود. بهرغم اينکه همچنانکه در مقاله خواهد آمد؛ پلي فوني در ارکستر سازهاي ايراني داراي ريشه و پيشينههاي جدي در تاريخ موسيقي ايراني است، اما رسمي و نهادينهترين جريان در پي تحقق پليفوني ارکستر سازهاي ايراني ارکستر سازهاي ملي به رهبري فرامرز پايور است. پايان مراسم با اجرائ كوارتت زهي به سرپرستي استاد شاهين فرهت و توسط گروه خانم دكتر بهشتي اجرا گرديد.
|