|

نشست تخصصی «بازنمایی خودکشی و مرگ در هنر و رسانه و ارتباط آن با مخاطب» در فرهنگستان هنر برگزار شد.
به گزارش روابطعمومی فرهنگستان هنر، چهل و سومین نشست از سلسله نشستهای راهبردی فرهنگستان هنر با سخنرانی رضا سلیمی طهرانی، استادیار جامعهشناسی پژوهشگاه فرهنگ, هنر و ارتباطات، یکشنبه ۱۱آبان ۱۴۰۴،در فرهنگستان هنر برگزار شد. تسليمي طهراني در این نشست به محورهایی چون بازنمایی شاخصهای گوناگون مرگ و مردن در آثار هنری، بازنمایی خودکشی در آثار هنری و فضای مجازی، تاثیر فضای شهری و مجازی بر مخاطب پرداخت و نسبت بازنمایی اشکال مختلف مرگ در آثار هنری با حقوق معنوی مخاطب را مورد بررسی قرار داد. این جامعهشناس با ذکر این نکته که در ایران و زندگی شهری آن با مظاهر مختلف مرگ مواجه هستیم، گفت: جامعه ایران، از جهات مختلف ساختاری، اجتماعی و فرهنگی با مرگ عجین است. به عنوان مثال بیش از ۴۰۵ هزار نفر در حوادث رانندگی سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۴۰۱جان باختهاند. عددی که تقریبا معادل دو برابر کل شهدای هشت سال جنگ تحمیلی (۲۱۳هزار و ۲۵۵ نفر) بوده است. این آمار در سال ۱۴۰۳ به ۲۰هزار نفر رسیده است که با آمار مرگومیر ۲۷ عضو اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۲ برابری میکند. وی افزود: آلودگی هوا عامل دیگری است که در فصل سرما باعث مرگ انسانهای شهرنشین میشود. به عنوان مثال در سال ۱۴۰۳ ، مردم ۸۳ شهر ایران فقط ۱۰ درصد از روزهای سال هوای پاک تنفس کردهاند و ۳۵ هزار و ۵۴۰ نفر به دلایل مرتبط با آلودگی هوا جان خود را از دست دادهاند. طبق آمار سازمان جهانی بهداشت، استاندارد آلایندهها، سالانه ۵ میکروگرم بر مترمکعب است در حالی که این عدد در ایران ۶ برابر حد مجاز است. جنگ موضوع دیگری است که خطر آن همیشه برای جامعه ما مطرح بوده و مرگ را یادآوری میکند. مصداق عینی این موضوع، جنگ ۱۲ روزه است که طی آن ۱۰۶۲ نفر کشته (۷۰۰ غیرنظامی و ۴۰۰ نظامی) و ۵۸۰۰ نفر مجروح شدهاند. عوامل طبیعی از قبیل زلزلهخیزی کشور و حتی سالمند شدن جمعیت از موارد تشدید کننده این بحث هستند. بخصوص پیری جمعیت که نشانههای آغاز آن در ایران محسوس است. در حال حاضر ۱۲ درصد از جمعیت کشور سالمند هستند و پیش بینی می شود تا سال ۱۴۳۰ این رقم به ۳۱ درصد برسد. این امر ما را در میان ۵ کشوری قرار میدهد که سریعترین نرخ سالمندی را دارند. وی در مقابل از رشد پزشکی کشور و افزایش میانگین نرخ امید به زندگی تا هفتاد و چهار سال یاد کرد و این رقم را با توجه به میانگین جهانی مناسب دانست. همچنین ضمن اشاره به بهبود و فراگیری سیستم بیمه که تاحدی امکان پیشبینی پذیری زندگی را فراهم میکند، عوامل تأخیر و فراموشی مرگ را نیز برشمرد.
بازنمایی مرگ و خودکشی در آثار هنری معاصر ایران چگونه ست این جامعه شناس ادامه داد: از عوامل حضور مرگ در زندگی روزمره میتوان به مصداقهایی چون آگهیهای تسلیت بر دیوارها و پشت شیشه ماشین، بنرهای حلالم کنید، نشانههای تشییع شهدا در بیلبوردها و دیوار مدارس و ادارات دولتی، نام شهدا و تصاویرشان بر خیابانها ، فرهنگ وقف آبسردکنها، حجلههای جوانانِ درگذشته، برگزاری مراسم ترحیم در مساجد و...اشاره کرد. نشانههایی که در جوامع غربی وجود ندارد. مرگ و خودکشی، در آثار هنری سینمایی نیز زیاد است و در بسیاری از فیلمها به موضوعات و نشانههایی که یادآور مرگ است، پرداخته میشود. از جمله فیلمهایی که پس از انقلاب به مرگ پرداخته اند میتوان به مسافران، بوی کافور عطر یاس، یک بوس کوچولو، خانهای روی آب، هفت دقیقه تا پاییز، ملبورن، بدون تاریخ بدون امضا، تابستان داغ، جاندار، میخواهم زنده بمانم، جهان با من برقص و تنها دوبار زندگی میکنیم اشاره کرد. همچنین در آثار سینمایی چون قیصر، همسفر، طعم گیلاس، هامون، پری، ملی و راه های نرفتهاش، خانه دختر و متری شیش و نیم نیز به خودکشی پرداخته شده است. در هنر معاصر ایران، چند نقاش برجسته بهصورت جدی به موضوع مرگ پرداختهاند از جمله ایران درّودی که آثار او سرشار از مفاهیم فلسفی و عرفانی است و مرگ در نگاهش نه پایان، بلکه گذار به جهانی دیگر است. نقاشیهایش مانند «به یاد بود جاودانگی» یا «سرود زمین» اغلب بازتابی از مواجهه شاعرانه با مرگاند. همچنین بهمن محصص با نگاهی تلخ و اگزیستانسیالیستی، به مرگ، خشونت و تنهایی انسان پرداخته است. آثارش ترکیبی از انسان و حیوان و گاه بدنهای تکهتکه هستند که مفهوم فناپذیری انسان را به تصویر میکشند. آیدین آغداشلو نیز در برخی از آثارش به مرگ و ویرانی پرداخته و بهویژه در مجموعهی خاطرات انهدام، زوال، پوسیدگی و مرگ زیبایی را محور کار خود قرار داده است.
چقدر افراد به طور واقعی به مرگ فکر میکنند؟ وی در پاسخ به این پرسش که با توجه به حضور شاخصهای مختلف مرگ در سطح شهر، زندگی مردم ، سینما، نقاشی و... افراد چقدر به طور واقعی به مرگ فکر میکنند، گفت: این موضوع نیاز به تحقیق تجربی و میدانی دارد. بر اساس تحقیقات تجربی من در چند نمایشنامه، میتوان دیدگاههای مخاطبان را به 9 شاخه تقسیم کرد که شامل مرگ تقدیرگرا، معادگرا، شهادتطلبانه، عارفانه، تلفیقی، دنیوی، زیباشناختی/پوچگرا، ندانمگرا و ابهامگرا است. انواعی که هر کدام دربرگیرنده ویژگیهای مختلفی در زمینه تفکر به مرگ و مردن، شرایط و تجربه مواجهه با مرگ و مردن، احساس نسبت به مرگ و مردن، ابعاد تفکر درباره مرگ و مردن، استراتژی کنار آمدن با مرگ و مردن و پیامد تفکر به مرگ و مردن است. گروهی از افراد با شاخصهای مرگ تقدیرگرا، معادگرا، شهادت طلبانه و عارفانه به مرگ میاندیشند، در زندگی روزمره با مرگ درگیرند. در مقابل، عدهای که در قالب مرگ دنیوی و ندانم گرایانه با آن مواجه میشوند، اصلا تمایلی به صحبت در اینباره ندارند. این پژوهشگر ادامه داد: نگرشهای اعضای طبقه متوسط جدید را میتوان با عناوین ندانمگرایی، ابهامگرایی، پوچگرایی، دنیوی، تلفیقی، عرفانی و زییاشناختی مشخص نمود. تعداد قابل توجهی از آنها از تفکر در مورد مرگ طفره میروند، از مرگ و مردن میهراسند و از مواجهه با شاخصهای یادآوریکننده مرگ مانند حضور در قبرستانها امتناع میکنند. این در حالی است که تعدادی نیز به تفکر در مورد مرگ در قالب تفکرات عرفانی، زیباشناختی، پوچگرایانه، تلفیقی و ... تمایل دارند و در مواجهه با شاخصهای مرتبط با مرگ آزرده نمیشوند. فرودستان مرگ را پدیدهای عادی، نزدیک و همهجایی میدانند. آنها غالبا شاهد مرگ نزدیکان، خویشاوندان و همسایگان خود بودهاند و مرگهای بسیاری را به یاد میآورند که نتیجه تصادفهای رانندگی، حوادث و ابتلا به بیماریهای کشنده است. آنها مرگ را بخشی از تقدیر و سرنوشت خود میدانند که در زندگی روزمره حاضر است. بنابراین به آن میاندیشند و با شاخصهایش مواجه میشوند. فرودستان با مرگ غریبه نیستند. احساس آنها در مورد مرگ، جنسی از بیحسی یا بیتفاوتی است. تعداد قابل توجهی از آنها نه تنها مرگ را موضوعی وحشتآور نمیدانند بلکه به رهاییبخشیاش ایمان دارند. آن را بخشی از تقدیر و سرنوشت خود میدانند و همین تقدیرگرایی، تحمل درد و رنج را برایشان هموار میکند. وی افزود: مقایسه میان طبقات گوناگون اجتماعی در حوزههای مرتبط با مرگ و سوگواری، ویژگیهایی دیگری را نیز آشکار میکند. تا جایی که میتوان گفت، آیینهای مرتبط با مرگ در بین اعضای طبقه متوسط جدید در مولفههایی چون جنسیت زدایی، سنتگریزی، فردی شدن، شخصی شدن، تصویری شدن، دنیوی شدن، مجازی و تجاری شدن قابل دیدن است. در مقابل، وفاداری به سنتها در اجرای آیینهای مرتبط با مرگ، اهمیت ویژهای در میان فرودستان دارد. این سنتها به شکل حضوری و جمعی حفظ میشود. تا جایی که حتی در ایام همهگیری کرونا نیز بر برگزاری آنها در مساجد محلات و حاشیه شهرها پافشاری میشد. در اینجا نشانهای از شخصی سازی و فردی شدن آیینهای مرگ دیده نمیشود، مراسم شامل پخش قرآن، مداحی و سخنرانی مذهبی است، زنان و مردان در فضاهایی جداگانه مینشینند و تصاویر زنان متوفی غالبا در آگهی ترحیم و مسجد مشاهده نمیشود. آنچه در هنگام برگزاری آیینهای مرتبط با مرگ اهمیت دارد، حضور همه اقوام، آشنایان، همسایگان و اهالی محل و پاسداشت باورها و عقاید جمعی است. به بیان دیگر، آیینهای مرتبط با مرگ در بین فرودستان، بیش از آنکه به گرامیداشت فرد درگذشته اختصاص داشته باشد، وسیلهای به منظور تقویت انسجام گروهی، روح جمعی و پاسداشت ارزشها و معانی مشترک است. وی در انتها بیان کرد: مرگ در جامعه ایران هم از جهت عینی و هم به لحاظ ذهنی مهم است. افراد مختلف برخوردهای گوناگونی با مرگ دارند و به شیوههای متفاوت درباره آن فکر میکنند. درباره میزان تأثیر فیلمها و آثار هنریای که به خودکشی میپردازند، باید گفت عوامل متکثری از جمله خود مخاطبان در این زمینه دخیل هستند. برخی افراد از نظر ژنتیکی، جسمی و ویژگی های روانی و اجتماعی، استعداد خودکشی بیشتری دارند. در خودکشی های تقلیدی از آثار هنری، میزان آسیب پذیری مخاطب و سطح رضایتمندی وی از زندگی بسیار موثر است. هر چند آثار هنریای که به خودکشی میپردازند این قابلیت را دارند که با ایجاد بحث فلسفی و جامعه شناختی مانع از خودکشی شوند. نمونههایی چون طعم گیلاس عباس کیارستمی از این قبیل است. در نهایت میتوان گفت: با استناد به حقوق مخاطب نمیتوان فیلمسازان را از پرداختن به این موضوعات منع کرد، اما باید به وضعیت جامعه و شرایط اجتماعی و اقتصادی هم توجه نمود که مخاطب به سمت خودکشی سوق داده نشود. البته که مرگ به عنوان یک واقعیت اجتماعی در جامعه امروز ایران، پدیده برجسته و مشخصی است که از حیات عینی و ذهنی خود برخوردار است و اگر شرایط اجتماعی، اقتصادی و روانی و... اصلاح شود، سوق دادن به سمت خودکشی اتفاق نخواهد افتاد.
این نشست با پرسش و پاسخ با شرکت کنندگان پایان یافت. نسخه صوتی نشست را اینجا بشنوید.
|